سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

برندسازی وطنی در انیمیشن


برندسازی وطنی در انیمیشن

چرا «شکرستان» مدتی سر زبان ها بود و بعد رنگ باخت

دنیای کودک سرشار از تخیل، حرکت و پویایی است و این خیالسازی و خیالپروری زمینه‌ساز رشد فکری و شناخت بهتر او از زندگی می‌شود و به پرورش استعدادهای وی کمک شایانی می‌کند.

یکی از مهم‌ترین راه‌های خیالسازی برای هر کودکی، تماشای تلویزیون بخصوص نشستن پای فیلم‌های انیمیشنی است. کودک، خود را به جای قهرمان داستان می‌گذارد، با او ماجرا‌ها را دنبال و داشته‌ها و نداشته‌هایش را جستجو می‌کند. از همین رو داستان، فیلم و انیمیشن همیشه و در هر سرزمین و هر شرایطی برای کودکان ماوایی می‌شود تا آنچه را دوست دارند در دنیای کودکی و پر تخیل خود به دست آورند و همین می‌شود کودکان با قهرمانان خود ارتباط برقرار و زندگی می‌کنند. حال اینجا نقش رسانه پررنگ شده یا همچون آسیبی در کمین یا مانند آموزگاری مهربان خود‌نمایی می‌کند.

آسیب در کمین از این نظر که اگر آنچه مخاطب ما به آن دل بسته است، متناسب با فرهنگ جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، نباشد و با خلق و خو و هنجارهای جامعه‌اش در تضاد باشد، مخاطب را دچار سردرگمی کرده و در یافتن راه درست و نیل به ریشه‌های فرهنگی‌اش دچار مشکل می‌کند. البته به این معنا نیست که کودکان ما نباید نسبت به دنیای خود و در واژه‌ای گسترده‌تر به جهان اطراف شناخت پیدا کنند، بلکه مهم این است که چنین شناختی از چه منظر و با چه پیشینه فرهنگی صورت گیرد.

شاید چنین دغدغه‌هایی باعث می‌شود کانون پرورش فکری، حوزه هنری و در سطحی گسترده‌تر مرکز صبا دست به تولید و حمایت از آثار انیمیشنی بزند و هنرمندان این رشته، سختکوشانه پیگیر ساخت آثاری با رنگ و بوی ایرانی ـ اسلامی باشند که این تلاش و همت در جای خود بسیار قابل تقدیر است. اما نکته تأمل‌برانگیز این است که چرا و به کدام دلیل، کودکان ما با قهرمانان آثار تولید شده همذات‌پنداری نمی‌کنند و هنوز به‌دنبال دیدن آثاری چون بن۱۰، باب اسفنجی و از این دست هستند؟ چرا کودکان ما دوست دارند لباسی تن کنند، در لیوانی چای ایرانی بنوشند و از وسایلی استفاده کنند که تصویر قهرمانان آثار ذکر شده روی آنها باشد؟ آیا این ضعف فرهنگی کودکان است؟ ناآگاهی خانواده‌هاست؟ یا موفق نبودن و ناتوانی ما سازندگان آثار انیمیشنی است که نتوانسته‌ایم قهرمانان خوبی خلق و به مخاطبان عرضه کنیم؟ در نگاهی جامع، همه نکاتی که ذکر شد قابل تامل است، اما آنچه نگارنده قصد تاکید بر آن را دارد، ناتوانی ما در قهرمان‌پروری و ارائه درست این قهرمانان به مخاطب است. ما در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی خود به معنای واقعی قهرمان کم نداریم. از بزرگان مذهبی و اسلامی گرفته تا پهلوانان اساطیری و حماسه‌سازان دفاع مقدس، همه قهرمانانی قابل پرداخت هستند.

حتی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما آنقدر غنی است که بتوانیم قهرمانی خیالی با نشانه‌های فرهنگی خود ساخته و عرضه داریم. پس چرا چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ چرا انیمیشنی همچون «شکرستان» که تازه آن هم اثری برای مخاطب کودک نیست، مدتی سر زبان‌هاست و زود رنگ می‌بازد؟ چرا آریو «پهلوان کوچک» که در نامش هم از مرام پهلوانی سخن می‌گوید، بدرستی دیده نشده و برند نمی‌شود؟ چرا مجموعه‌ای همچون «پهلوانان»، هیچ قهرمانی برای مخاطبانش باقی نمی‌گذارد؟ آثار اینچنینی بسیار است؛ آثاری که فاخر هستند اما در تاثیر‌گذاری موفق عمل نمی‌کنند یا محدود به زمان کوتاهی می‌شوند. به راستی مشکل از کجاست؟ تولید، پخش یا نگاه محدودنگر به ماجرا؟ اما هر چه هست، امر مهمی است که باید در سطح وسیع به آن پرداخته شود تا باشد کودکان ما با قهرمانانی اصیل و برخاسته از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی خو بگیرند.

نادر علیمردانی‌

کارگردان و تهیه‌کننده انیمیشن