پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیری در چیستی تفسیر قرآن


سیری در چیستی تفسیر قرآن

یكی از مهم ترین مباحث در حوزه تفسیر قرآن چیستی و ماهیت تفسیر است این نوشتار بر آن است تا به بررسی این موضوع بپردازد

نگارنده، پس از ذكر مقدمه ای در اهمیت تفسیر قرآن، به بررسی و تحلیل دیدگاه های تفسیری برخی از مفسران و اندیشمندان قرآنی متقدم و متأخر از جمله علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی، امام خمینی، امین الاسلام طبرسی، آیت الله خویی، آیت الله معرفت، جلال الدین سیوطی و... پرداخته و در ادامه ضمن تبیین مولفه های اصلی در تعریف تفسیر (مراحل، مبانی و منابع تفسیر) دو تعریف را از دو منظر ارائه كرده است.

A Survey in nature of the Holy Qoran commentary

Mojtaba Montazeri

One of the main subjects in the field of Holy Koran commentary is "nature of commentary ". This paper tries to study this subject. The author begins with an opening, describing the importance of the Korancommentary, and then he presents an explanation along with an analysis about the ideas of the late and contemporary intellectuals such as Allameh Tabatabaee, Ayatollah Javadi Amoli, Emam Khomeini, Amin Aleslam Tabarsi, Ayatollah Khoee, Ayatallah Mahrefat, Jalal-e-deen Soyoti, and etc

Describing the main elements of a commentary (levels, bases, and sources), he presents two definitions of commentary from two different perspectives.

●مقدمه

تفسیر قرآن همانند دیگر علوم اسلامی در حركت از سرمنزل وحی تا به امروز به پیشرفت و سیر تكاملی خود ادامه داده و به صورت دانشی روشمند و گسترده درآمده است. یكی از مهم ترین وظایفی كه از جانب خداوند متعال به پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اگذار شده، براساس آیه "و أنزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون"۱ تبیین و تفسیر قرآن است. لذا پیامبر (ص) نخستین كسی است كه به تفسیر آیات قرآن پرداخته و در طول عمر شریف خود بر این امر اهتمام ورزیده است.

كلمه "تفسیر" در آغاز به شرح كتب و نوشته های علمی و فلسفی اطلاق می شد و مترادف با شرح و بیان معانی آنها بود. از این روی شرح های یونانی و عبری آثار ارسطو را تفسیر می گفته اند. اما رفته رفته این واژه در فرهنگ اسلامی، بیشتر به كتابهای خاصی كه در شرح قرآن كریم نوشته می شد اطلاق گردید.۲ واژه "تفسیر" یك بار در قرآن آمده و آن هم به معنای بیان و شرح است: "ولا یأتونك بمثل الا جئناك بالحق و أحسن تفسیراً"۳ این آیه در پاسخ مشركان مكه كه همواره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد شماتت قرار می دادند و در نبوت و رسالت حضرت، تشكیك می كردند، چنین پاسخ می دهد: "و [كافران و مشركان] برای تو هیچ مثلی نیاورند، مگر آنكه [جوابی] حق و خوش بیان تر برایت بیاوریم." مفسران و دانشمندان علوم قرآنی در اهمیت و شرافت "علم تفسیر" سخنان فراوانی ایراد كرده اند. از جمله مرحوم طبرسی ، مولف تفسیر مجمع البیان، علم تفسیر را اجل علوم می داند.۴

سیوطی، مولف »الاتقان فی علوم القرآن«، نیز معتقد است: "شریف ترین علمی كه انسان به آن مشغول می شود و در آن غور می نماید، علم تفسیر است."۵ وی همچنین در كتاب »الاتقان« از راغب اصفهانی چنین نقل می كند: "ارزنده ترین فنی كه انسان بیاموزد، تفسیر قرآن است."۶ توضیح اینكه: اهمیت یك فن یا به جهت اهمیت موضوع آن است یا از جهت هدف و غرض از آن و یا از لحاظ نیاز بیشتر به آن است و فن تفسیر از هر سه جهت برتری دارد.

زیرا اولاً از جهت موضوع، موضوع آن، كلام خداوند است كه سرچشمه تمام حكمت هاست. ثانیاً از جهت غرض و هدف كه هدف از این فن، شناخت معانی آیات قرآن و مقصود خداوند و رسیدن به سعادت واقعی است و ثالثاً از لحاظ نیاز به آن، از آنجا كه هر كمال دینی یا دنیوی نیازمند علوم شرعی و معارف دینی است و این علوم و معارف نیز متوقف بر قرآن است، لذا از این جنبه نیز تفسیر قرآن بر دیگر علوم و فنون برتری دارد.

حال كه اهمیت علم تفسیر روشن شد به چیستی و ماهیت تفسیر قرآن می پردازیم.

●چیستی و ماهیت تفسیر

الف) معنای لغوی تفسیر

تفسیر از ریشه "فسر" مصدر باب تفعیل است ولغت شناسان معانی متعددی برای این واژه آورده اند كه برخی از آنها عبارتند از: كشف مراد از لفظ مشكل۷ ؛ كشف معنای لفظ و اظهار آن۸ ؛ بیان نمودن معنای سخن۹ ؛ بیان و تشریح معنا و لفظ آیات قرآن۱۰ ؛ كشف معنای معقول۱۱ ؛ اظهار معنای معقول۱۲ ؛ بیان۱۳ ؛ ابانه۱۴ ؛ بیان و توضیح دادن شیء۱۵ ؛ آشكار ساختن امر پوشیده۱۶ ؛ شرح قصه های مجمل قرآن كریم۱۷ و… این نكته هم لازم به ذكر است كه برخی مانند سیوطی در الاتقان و زركشی در البرهان "تفسیر" و "فَسْر" را مشتق شده از "سَفْر" دانسته اند. دلیل آنان بر این ادعا همگونی و تناسب معنای "فسر" و "سفر" (آشكار شدن) می باشد. اما طبق بررسی های انجام شده، این دو واژه، دو معنا و كاربرد متفاوت دارند: "تفسیر" و "فسر" اغلب درباره اظهار معنای معقول و آشكار كردن مطالب علمی و معنوی استعمال می شود و "سفر" در مورد آشكار كردن اعیان و اشیاء خارجی ومحسوس بكار می رود.۱۸

لذا نه تنها تناسب معنایی لازم بین این دو وجود ندارد، به فرض چنین تناسبی، صرف همگونی و تناسب معنایی "سفر" و "فسر" دلیل بر اشتقاق و انشعاب "تفسیر" و "فسر" از "سفر" نیست.

ب) معنای اصطلاحی تفسیر

مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، تعاریف متعددی برای "تفسیر" بیان كرده اند كه نقل آنها از چند جهت حائز اهمیت است:

اولاً : آشنایی با دیدگاه مفسر نسبت به "تفسیر" از این جهت كه آیا مفسر، تفسیر را به عنوان یك علم تعریف كرده یا به عنوان تلاش فكری مفسر برای كشف مراد الهی یا چیزی دیگر؟

ثانیاً: وضوح این مسأله كه چرا یك مفسر از تفسیر برخی آیات قرآن، صرف نظر كرده و از پرداختن به آن خودداری كرده است؟ آیا طبق تعریفی كه او از تفسیر ارائه كرده، آن آیات را بی نیاز از تفسیر دانسته یا دلیلی غیر از این مورد نظر بوده است؟

ثالثاً: با بررسی تعاریفی كه از تفسیر نقل شده، می توان به نتیجه مطلوب تری درباره تفسیر و تعریف آن دست پیدا كرد.

قبل از آنكه به بررسی دیدگاه های مفسران و اندیشمندان قرآنی در باب تفسیر بپردازیم، ذكر این نكته ضروری است كه ما براساس ویژگی هایی كه یك تعریف كامل از تفسیر باید دارا باشد به نقد و بررسی آن دیدگاه ها پرداخته ایم. این ویژگی ها كه عبارتند از: مراحل تفسیر، منابع تفسیر و مبانی تفسیر، در مبحث پایانی این مقاله با عنوان "مولفه های اصلی در تعریف تفسیر" آمده است.

۱- امام خمینی

امام خمینی دیدگاه خود را در كتاب "آداب الصلوهٔ" در باب "تفسیر" چنین بیان كرده اند: "به عقیده نویسنده تاكنون تفسیر برای كتاب خدا نوشته نشده است. بطور كلی معنی تفسیر كتاب خدا آن است كه شرح و مقاصد آن كتاب را بنمایاند و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب كتاب باشد. مفسر وقتی "مقصد" از نزول را به ما فهماند مفسر است نه "سبب" نزول، آن طور كه در تفاسیر وارد است. كتاب خدا، كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و كمال است. كتاب تفسیر نیز باید كتاب عرفانی ـ اخلاقی و مبین جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسری كه از این جهت غفلت كرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزیده…"۱۹

چند نكته در تعریف امام خمینی از تفسیر حائز اهمیت است:

الف) در این تعریف به هر دو مرحله تفسیر اشاره شده است: عبارت "شرح و مقاصد آن كتاب" بیانگر مرحله اول تفسیر (كاری كه مفسر برای روشن كردن معانی آیات قرآن انجام می دهد) و عبارت "بیان منظور صاحب كتاب" بیانگر مرحله دوم تفسیر (كاری كه مفسر برای تشخیص مراد خداوند از آیات قرآن انجام می دهد) می باشد.

ب) در اینجا به این نكته اشاره شده كه همانطور كه "كتاب خدا"، كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت است، "كتاب تفسیر" هم باید كتاب عرفانی و اخلاقی و مبین جهات دعوت به سعادت باشد. در واقع رسالت و مقصد اعلای تفسیر، دعوت به سعادت و كمال و در یك كلمه "سعادت" معرفی شده است و این حاكی از اهمیت تفسیر و وظیفه خطیر مفسر قرآن است.

ج) اگر چه تعریف مذكور از وجوه امتیازی كه بیان شد برخوردار است اما مبانی تفسیر كه همان اصول و قواعدی است كه تفسیر صحیح قرآن بر مبنای آن صورت می گیرد، ذكر نشده است.

۲- آیت الله خوی

ایشان در كتاب "البیان" تفسیر را اینگونه تعریف كرده اند: "التفسیر هو ایضاح مراد الله من كتابه العزیز"۲۰: تفسیر، آشكار كردن مراد خدای متعال از كتاب عزیز اوست. در این تعریف اولاً فقط به یك مرحله تفسیر یعنی بیان مراد خداوند اشاره شده و مرحله قبل از آن كه بیان معانی و مفاهیم آیات قرآن است ذكر نشده است و نمی توان تفسیر را منحصر و محدود به یك مرحله كرد. ثانیاً مبنای تفسیر نیز در اینجا مشخص نشده است.

۳- جلال الدین سیوطی:

سیوطی در "الاتقان" تفسیر را چنین تعریف می كند: "تفسیر، فهمیدن شأن نزول آیات و شؤون قرآن و قصه ها و اسبابی است كه در آن نازل شده و سپس دانستن ترتیب مكی و مدنی و بیان محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، مطلق و مقید و مجمل و مفسر آن و حلال و حرام و وعد و وعید و امر و نهی آن و عبرت ها و امثال آن است"۲۱

این تعریف نیز چند اشكال دارد:

الف) در این تعریف ، فقط به بحث هایی كه داخل در علم تفسیر است ، اشاره شده، آن هم نه همه بحث ها. مثلاً مباحثی مانند مقدم و موخر، مفهوم و منطوق، حقیقت و مجاز، حصر و اختصاص، ایجاز و اطناب، تناسب آیات و سور و بحث هایی از این قبیل كه خود سیوطی در "الاتقان" نیز آورده، در این تعریف ذكر نشده است.

ب) مبنای تفسیر كه مفسر بر اساس آن به مراد الهی دست می یابد نیز در اینجا نیامده است.

ج) همچنین مراحل مختلف تفسیر كه با كشف معنای آیات شروع شده و به كشف مراد الهی ختم می شود در این تعریف، تصریح نشده است.

د) امور یاد شده در این تعریف كه به عنوان تفسیر قلمداد شده، خود تفسیر نیست بلكه مقدمه آن است و از جمله علومی است كه مفسر برای دست یابی به تفسیر آیات از آن كمك می گیرد و از مصادیق علوم قرآنی محسوب می شود.

۴- ذهبی:

ذهبی در كتاب خود "التفسیر و المفسرون" می نویسد: "علم تفسیر، علمی است كه از مراد و منظور خداوند متعال به اندازه طاقت بشر گفتگو می كند و آن شامل تمام معانی می شود كه فهم معنی و بیان مراد متوقف بر آن است"۲۲ در این تعریف، تفسیر به عنوان یك علم معرفی شده و به مراحل مختلف تفسیر نیز اشاره شده است اما در اینجا نیز مبنای تفسیر مورد غفلت قرار گرفته است. ضمناً در این تعریف قید "به اندازه طاقت بشر" آمده است. شاید این قید بیانگر این نكته باشد كه مفسر قادر نیست بطور كامل به مراد الهی دست یابد بلكه به میزان توانمندی خود، به معانی و مقاصد آیات قرآن راه می یابد و این امری است طبیعی كه ذكر آن در تعریف تفسیر ضرورت ندارد.

۵- راغب اصفهانی

راغب در تفسیر خود با عنوان "مقدمهٔ جامع التفاسیر" تفسیر را چنین تعریف كرده: "تفسیر در عرف دانشمندان، كشف معانی قرآن و بیان مراد است. اعم از اینكه به حسب مشكل بودن لفظ و غیر آن و به حسب معنای ظاهر و غیر آن باشد."۲۳

در این تعریف نیز به دو مرحله تفسیر یعنی كشف معانی قرآن و بیان مراد خداوند اشاره شده است اما خالی از اشكال نیست زیرا اولاً مبنای تفسیر مشخص نشده است و ثانیاً این تعریف از صراحت لازم برخوردار نیست زیرا در اینجا دو قید ذكر شده "به حسب مشكل بودن لفظ و غیر آن" و دیگری "به حسب معانی ظاهر و غیر آن" اما مرجع این قیود مشخص نیست. اگر چه می توان توجیهاتی آورد اما صرفاً احتمال است و خود تعریف صراحتی در آن ندارد.

۶- امین الاسلام طبرسی

ایشان در »مجمع البیان« تفسیر را چنین معنا كرده اند: "تفسیر، كشف مراد از لفظ مشكل است."۲۴

اگر چه خود مرحوم طبرسی به صراحت نفرموده كه این تعریف ناظر به معنای لغوی تفسیر است یا معنای اصطلاحی، اما به معنای لغوی تفسیر شبیه تر است تا معنای اصطلاحی آن. شاهد این مطلب آنكه برخی لغت شناسان از جمله ابن منظور در "لسان العرب" و فیروزآبادی در "القاموس المحیط" این معنا را به عنوان معنای لغوی تفسیر آورده اند. اگر هم به عنوان معنای اصطلاحی فرض شود دارای دو اشكال است: یكی اینكه این تعریف اعم از تفسیر قرآن است و اختصاصی به آن ندارد لذا مانع اغیار نیست و دیگر اینكه دلیلی بر محدود كردن تفسیر به "لفظ مشكل" وجود ندارد. زیرا ممكن است الفاظ یك آیه معنای روشنی داشته باشد و از جهت لفظی مشكلی وجود نداشته باشد، اما به دلایل دیگری از جمله فقدان قرائن وشواهد لازم، مقصود گوینده نامعلوم و نیازمند به تفسیر باشد. بنابراین جامع افراد هم نیست. ضمن اینكه مبنای تفسیر هم در این تعریف ذكر نشده است.

۷- آیت الله محمد هادی معرفت

ایشان در كتاب "التفسیر و المفسرون فی ثوبهٔ القشیب" دو تعریف برای تفسیر آورده اند:

الف) "رفع الابهام عن اللفظ المشكل"۲۵: تفسیر رفع ابهام از لفظ مشكل است.

ب) "التفسیر لیس مجرد كشف القناع عن اللفظ المشكل بل هو محاولهٔ ازالهٔ الخفاء فی دلالهٔ الكلام"۲۶: تفسیر، صِرف پرده برداشتن از لفظ مشكل نیست بلكه تلاش در جهت پرده برداشتن از دلالت و مقصود كلام است.

آنچه از ظاهر كلام ایشان برداشت می شود آن است كه احتمالاً تعریف اول، ناظر به معنای لغوی تفسیر باشد. در غیر اینصورت یعنی اگر مراد از آن معنای اصطلاحی باشد همان اشكالات تعریف مرحوم طبرسی در اینجا هم وارد است.

مجتبی منتظری *دانشجوی رشته الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق علیه السلام - ورودی ۷۶

پی نوشت ها:

۱- سوره نحل، آیه ۴۴

۲- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج ۱، ص ۶۳۵

۳- سوره فرقان، آیه ۳۳

۴- طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج ۱، ص ۳۵

۵- ایزدی مباركه، شروط و آداب تفسیر و مفسر ص ۱۹ به نقل از سیوطی، معترك الاقران فی اعجاز القرآن، ج ۱، ص ۱۰۱

۶- سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۵۵۵

۷- ابن منظور، لسان العرب و فیروزآبادی، القاموس المحیط و زبیدی، تاج العروس (ذیل فسر)

۸- طریحی، مجمع البحرین (ذیل ماده فسر)

۹- صفی پور، منتهی الارب فی لغه العرب (ذیل فسر)

۱۰- معین، فرهنگ فارسی معین (ذیل تفسیر)

۱۱- زبیدی، تاج العروس (ذیل ماده فسر)

۱۲- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (ذیل فسر

۱۳- ابن منظور، لسان العرب و جوهری، الصحاح و طریحی، مجمع البحرین (ذیل فسر)

۱۴- زبیدی، تاج العروس و فیروزآبادی، القاموس المحیط (ذیل فسر

۱۵- ابن فارس، معجم مقاییس اللغه (ذیل فسر)

۱۶- فیروزآبادی، القاموس المحیط و ابن منظور، لسان العرب (ذیل فسر)

۱۷- زبیدی، تاج العروس (ذیل فسر

۱۸- برای اطلاعات بیشتر نك: روش شناسی تفسیر قرآن، ص ۶ تا ۱۰

۱۹- امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۱۹۲ و ۱۹۳

۲۰- خویی، سید ابوالقاسم، البیان، ص ۳۹۷

۲۱- سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۱۹۱

۲۲- ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص ۱۵

۲۳- راغب اصفهانی، مقدمه جامع التفاسیر، ص ۴۷

۲۴- طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج ۱، ص ۲۰

۲۵- معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج ۱، ص ۲

۲۶- همان، ج ۱، ص۱۴

۲۷- علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۴

۲۸- همان، قرآن در اسلام، ص ۶۲

۲۹- جوادی آملی، تسنیم، ج ۱، ص ۵۲و۵۳

۳۰- همان، ج ۱، ص ۱۴۰

۳۱- برای توضیحات بیشتر ر.ك: تسنیم، ج ۱، ص ۵۳و۱۳۰

۳۲- سوره بقره، آیه ۴۳

۳۳- سوره قلم، آیه ۵۲

۳۴- ر.ك: تسنیم، ج ۱، ص ۳۲ بحث "زبان جهانی فطرت"

۳۵- روش شناسی تفسیر، ص ۱۲۰

۳۶- برای توضیحات بیشتر نك: روش شناسی تفسیر، همین بحث

۳۷- سوره نحل، آیه ۸

۳۸- برای اطلاعات بیشتر نك: تسنیم، ج ۱، ص ۶۱ "تفسیر قرآن به قرآن"

۳۹- جوادی آملی، تسنیم، ج ۱، ص ۵۷

۴۰- برای توضیحات بیشتر نك: تسنیم، ج ۱، ص ۱۶۹ تا ۱۷۴ و روش شناسی تفسیر قرآن، ص ۳۱۱ تا ۳۱۴ و البیان ص ۱۳ به بعد

كتاب شناسی:

۱- قرآن كریم

۲- ابن منظور، محمد بن مكرم بن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۰۸هـ/۱۹۸۸م.

۳- ابن فارس، احمد بن فارس بن زكریا، معجم مقاییس اللغه، قم، دارالكتب العلمیه، بی تا.

۴- ایزدی مباركه، كامران، شروط و آداب تفسیر و مفسر، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۶ش.

۵- بابایی، علی اكبر؛ عزیزی كیا، غلامعلی؛ روحانی راد، مجتبی؛ روش شناسی تفسیر قرآن، قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه؛ تهران: سمت، ۱۳۷۹ش.

۶- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، تفسیر قرآن كریم، قم، مركز نشر اسراء، ۱۳۸۱ش.

۷- جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، دارالعلم للملایین، ۱۹۹۰م.

۸- خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، انتشارات دوستان ـ ناهید، ۱۳۷۷ش.

۹- خمینی، روح الله، آداب الصلوه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، خرداد ۱۳۷۸ش.

۱۰- خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴هـ.

۱۱- راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۲۲هـ.

۱۲- راغب اصفهانی، مقدمه جامع التفاسیر، كویت، دارالدعوه، ۱۴۰۵هـ.

۱۳- زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، مصر، المطبعه الخیریه، ۱۳۰۶هـ.

۱۴- زركشی، بدرالدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، تصحیح: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالفكر، ۱۴۲۱هـ.

۱۵- سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، تصحیح مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابن كثیر، ۱۴۲۲هـ/۲۰۰۲م.

۱۶- طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ش.

۱۷- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۱ش.

۱۸- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، بی تا.

۱۹- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، بیروت، مكتبه الهلال، ۱۹۸۵م.

۲۰- فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.

۲۱- معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه، ۱۴۱۸هـ/۱۹۹۷م.

۲۲- معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۵ش.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.