پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
خالقان کمدی ناب
بررسی کمدی های دهه ۸۰ تلویزیون و مواجهه با ساختار آثار این برهه زمانی اگرچه نام هایی چون مهران غفوریان، مهدی مظلومی، جواد رضویان،سیروس مقدم،رامبد جوان،شاهد احمدلو،علی شاه حاتمی،حسن فتحی،سروش صحت و سعیدآقاخانی را در کنار رضا عطاران و مهران مدیری قرار داده است اما بی شک جنس کمدی های مدیری و عطاران به دلیل همگامی با زبان بصری بینشی جامعه و نیز نقد موثر ساختارهای ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی که در دو ظرف نمادگرایی و واقعگرایی گنجانده شده است، بیشترین تاثیرات را بر نگاه آگاهانه و شناسه مند جامعه به تحولات داشته و از اینرو در ارزیابی ها و نظرسنجی های رسانه ای، تمایل و سویه نگاه اجتماعی به آثار این دو معطوف شده است.
به همین علت وقتی این سوال را مطرح می کنیم که برترین کارگردان کمدی ساز تاریخ تلویزیون پس از پیروزی انقلاب اسلامی کیست، جواب قاطعی داده نمی شود و عملکرد برجسته عطاران و مدیری در تولید آثار شاخص این دهه، رسیدن به نتیجه ای واحد در خصوص این موضوع که کار کدامیک بهتر است را با مشکل مواجه می سازد.
مدیری با قالب پردازش تئاتری در میزانسن ها و دکورهای آثارش، شیوه ای از اجرا را برای بازیگرانش برمی گزیند که متکی بر مولفه های آشنای هنرنمایی و اجرای کاراکتر در تئاتر یعنی حفظ راکورد حسی در فرآیند خلق ممتد هنر در زمانی ثابت است و به ویژه آن قاب های شکیل و شیک که در منظر دید جامعه قرار می دهد از سابقه و پیشینه کاری وی در تئاتر و آشنایی با ساختار خلق هنری در این قالب نشات گرفته که از همان اوایل انقلاب اسلامی تاکنون به عنوان عنصری جداناپذیر از پرتره هنری وی درآمده است.
مدیری در این زاویه دید به عنوان بازیگر- کارگردانی مد نظر قرار می گیرد که روح تئاتر و حس صحنه و سن از شخصیت هنریش جدایی ناپذیر است و تمامی عناصر شکل گیری اثرش منطبق بر چیدمان اجزا در تئاتر شکل گرفته و از همین روست که این بستر بدیع و شیوه منحصر به فرد پردازش و خلق، وی را به عنوان یکی از اسطوره های تلویزیونی درآورده است.
در این بستر، مدیری را باید در دو برهه زمانی مورد ارزیابی قرار داد:
الف) قبل از "پاورچین"
ب) بعد از "پاورچین"
مدیری تا پیش از پخش "پاورچین" در قالبی به تحلیل جریان ها می پرداخت که اگرچه در قیاس با دیگر نمونه های تلویزیونی نوآوری داشت و کمدی را در بستری از موقعیت ها و لحظه های ملموس به مخاطب عرضه می کرد اما آن روح و جانمایه ای که در "ساعت خوش" و "سال خوش" وجود داشت و این دو نمونه مثالی در برنامه های ترکیبی را همچنان ماندگار کرده، پس از چند سال وقفه در آثار مدیری قابل رهگیری نبود و بیشتر با تلاشی از سوی این کمدین روبرو می شدیم که سعی داشت "ساعت خوش" را در قالبی بدیع و یا نیروهای جدید، پیش روی مخاطب قرار دهد و البته در این تلاش تا حدودی هم موفق بود و مجموعه های "نود شب"، "پلاک ۱۴"و "ببخشید شما" را با وجود تمامی کاستی هایی که در ابعاد فیلمنامه و شخصیت پردازی داشت به خاطره هایی روشن در ذهن جامعه تبدیل کرد اما با تولید و پخش مجموعه "زیر آسمان شهر" که اولین کمدی نود شبی آپارتمانی به شمار می رفت، گروهی با توجه به تجربه هایی که از مدیری در ذهن داشتند، وی را تمام شده دانستند و البته کناره گیری مدیری نیز این شبهه را تقویت کرد و وقتی "زیر آسمان شهر" نیز در دنباله های خود به توفیقی نرسید، برخی از تحلیلگران، از شکست مجموعه های روتین کمدی سخن گفتند اما اتفاق پاورچین تمام این ذهنیت ها را بر هم زد.
مدیری در "پاورچین" و با یک بازی ساختاری هوشمندانه نسبت به بسیاری از قواعد مرسوم در ادارات، نقدی موثر نسبت به حاکمیت برخی از مدل های رفتاری نه چندان زیبنده در محیط های اداری داشت و در عرصه تحلیل آداب و رسوم فرهنگی جامعه ایران نیز به یک قاب برجسته تحلیلی در مدل شناسی نحوه رفتار فرهاد، داود و سپهر رسید که در این بستر هم از طریق بررسی جریان فرعی شب گردی ها و دور هم بودن مردان به تفاوت های آداب زندگی در دو وضعیت تجرد و تاهل پرداخت و هم برخی از ورزش های بومی فراموش شده از جمله زو که این روزها با نام کبدی در عرصه بین المللی شناخته می شود، معرفی نمود و البته در این قالب نمادگرا، مدیری عرصه سیاست و اقتصاد را نیز مورد نظر خود قرار داد.
از بعد دیگر، قالب روایی "پاورچین" در قسمت محرمانه برره به خوبی شرایط آن دوران را برای مخاطبی که امروز و با گذشت چند سال از پخش اثر، همچنان با مجموعه همراهی می کند، بازتاب می دهد که در این وجه، برره در نگره ای کلان، تمثیلی از ایران و برریه نمادی از آمریکا است و نوع روابط میان حسام دوبرریه با خانواده شیرفرهاد به نوعی بررسی روابط و مناسبات حاکم بر نظام بین الملل بود و در این بستر، جابجایی های مفهومی نخود در مقیاس نفت، نخودچی خوران در مقیاس پشت هم اندازی و غیبت کردن مرسوم در محافل، اقتصاد نخودی در مقیاس اقتصاد نفتی و نیز بررسی نحوه ورود غربی ها به برره و مناقشات بر سر کسب انحصار نخود که به نوعی واگویه ای تمثیلی از مناقشات نفتی دول غرب و ایران بود، باز هم از درایت و هوشیاری کارگردانی حکایت دارد که همواره با نگرش درست، شیوه ای مولفانه را در تولید کمدی پیش گرفته و ماندگاریش در ذهن جامعه، نشانه ای از همین جریان است.
با توفیق "پاورچین" و ادامه نه چندان موفق در "نقطه چین"، مدیری با بازگشتی موفق به "جایزه بزرگ" رسید که علاوه بر تفاوت در سبک روایت به بررسی یکی از موضوعات روز اقتصادی یعنی جوایز بانک ها پرداخت و در این مدل، بنز به عنوان نمادی از رسیدن به خوشبختی آنی و زودگذر به بستری برای سنجش نحوه تطابق خانواده جمالی و باغی با این موقعیت بدل شد و از پرتو آن هم نقدی آشکار بر مناسبات اقتصاد محور حاکم بر زندگی امروز صورت گرفت و هم در قالب تصادف بنز به نوعی بر ناپایداری خوشی های دنیوی تاکیدی دوباره صورت گرفت و پایان بندی اثر به آن شیوه نامتعارف از دیگر کمدی های تلویزیونی، نشانه دیگری از هوشمندی سازنده "جایزه بزرگ" به شمار می رود چرا که بیژن به عنوان برنده حقیقی بنز در ماشینی که با پول حاصل از فروش لاشه های بنز تهیه شده بود، جایگاهی نیافت.
مدیری در ادامه روند موفقیت آمیز خود، "شب های برره" را تدارک دید که از همان ابتدا ارجاعات تاریخی، سیاسی و اجتماعی اش به بسیاری از تحولات معاصر مشهود و آشکار بود و سیر روایت اثر نیز از تبعید کیانوش استقرارزاده آغاز می شود که به عنوان یک روزنامه نگار آرمانگرا و اخلاق محور، درگیر بازی های روزگار شده و تیر سیاست ورزی و محافظه کاری حاکمان بر قلبش می نشیند و قلم متعهدش با برخورد قهری روبرو می شود.
البته این شیوه ورود به روایت اصلی به عنوان یک نمونه تالیفی با چالش هایی مواجه است و به ویژه آن وجه سیاسی پر رنگ در قسمت های آغازین مجموعه از هوشیاری مهران مدیری سرچشمه گرفته که از بطن یک کمدی روتین به انتقال هنرمندانه بسیاری از پیام های روز اقدام می کند و این کار را چنان در قالبی حرفه ای به انجام می رساند که نه تنها دافعه برانگیز نیست و موضع انتقادی را بر نمی انگیزاند بلکه از جذابیت های متنی بسیاری برخوردار است و قالب بررسی بسیاری از موضوعات تنیده شده در فرهنگ اجتماعی از جمله فرهنگ روزنامه نگاری و خبرنگاری، حضور اجتماعی بانوان، مباحث فمینیستی، نبرد همشهری ها در فوتبال، خدمت سربازی، بیماری های واگیردار، سپندارمزگان (ولنتاین)، کشاورزی، مقوله اشتغال، ورود رسانه به برره و سیر تحول فرهنگی اجتماعی مردمان آنجا می شود.
شوخی های حساب شده با تفکر ارباب رعیتی و بسیاری از مولفه های تائیدی عصر پهلوی و حرکت هوشمندانه بر طناب باریک خط قرمزها و ممیزی های معمول در صدا و سیما اگرچه به تولید برترین مجموعه کمدی پس از انقلاب منجر شد اما باز هم کم طاقتی و بی صبری بسیاری از مخاطبان و کارشناسان در مواجهه با قالب مفهومی سریال، این مجموعه را در ادامه پخش با مشکل مواجه کرد و تنها خاطره ای زیبا از داستان های برره در ذهن جامعه باقی مانده است.
در پرتو اتفاقات صورت گرفته پیرامون "شب های برره"، مدیری از قالب نقد نمادگرای سیاسی و اجتماعی به ارجاعات تاریخی در "باغ مظفر" رسید که باز هم به تحول فرهنگ اجتماعی اما این بار در شهر تهران معطوف بود و البته وجه پررنگ این مجموعه، شوخی به جا و درست با پیام های بازرگانی به شمار می رفت که گاه به دلیل طولانی بودن یا پخش شدن بی موقع در هیجان انگیزترین و حساس ترین گره های روایتی مجموعه های تلویزیونی، به مساله ای آزار دهنده برای مخاطب تبدیل شده بود و این بار مدیری در کنار مباحث اجتماعی و سیاسی، به انتقال گل درشت پیام هایی اقدام می کرد که از سوی برخی ارگان ها و نهادها تحت عنوان فرهنگ شهرنشینی و آموزش شهروندی یا در بستر آموزه های ایمنی بهداشتی توسط صدا و سیما روی آنتن می رفت و در جایی که جاذبه اثر نه به علت جذابیت های فنی آن بلکه در پرتو بازی هوشمندانه با امریه های دولتی صورت می گرفت، مدیری باز هم توانایی خود را در بهره گیری از قاعده های رسمی نشان داد.
با پایان "باغ مظفر" و تولید "گنج مظفر" برای عرضه در نمایش خانگی که البته تاکنون مجوز پخش کسب نکرده است، مدتی از مدیری در تلویزیون خبری نبود و این بازیگر با بازی در "دایره زنگی" و "همیشه پای یک زن در میان است" مانور قدرتی را در سینما آغاز کرده بود اما در عین حال خبرهایی مبنی بر تولید مجموعه نوروزی ۱۳۸۷ شبکه سه توسط مدیری به گوش می رسید و زمانی که عنوان سریال و عوامل سازنده آن اعلام رسانه ای شد، بسیاری خود را آماده مواجهه با اثری جذاب کردند. "مرد هزار چهره" به عنوان اثری مبتنی برروایت واحد از یک قالب اپیزودیک چند پاره و چند مضمونی، از کارگردانی و فیلمنامه خوب خود بهره مناسبی برد و تلالوی مهران مدیری در کاراکتر مسعود شصت چی تولد دوباره وی دانسته شد.
مدیری در قالب بررسی اتفاقاتی که برای مسعود شصت چی افتاد به نقد بی پرده مناسباتی اقدام کرد که دست و پاگیر بسیاری از افراد و خانواده ها شده و با بررسی درست مواضع افراطی بخشی از گروه ها و تاثیرات نگاه نه چندان حرفه ای و سوداگری برخی رسانه ها در پرداخت اغراق گون به اتفاقات اجتماعی و سیاسی حادث شده در کشور، به اوجی چون سکانس دادگاه و دفاعیات مسعود رسید.
"مرد هزار چهره" با بهره گیری منطقی از تمامی اجزای فنی که هویت اثر به شمار می روند، بار دیگر این نکته را اثبات کرد که مدیری یک کارگردان- بازیگر کاربلد در تلویزیون است و طراحی تیتراژ خلاقانه مجموعه از بهترین عنوان بندی های تاریخ این سه دهه در تلویزیون به شمار می رود.
مدیری در "مرد دو هزار چهره" نیز در شوخی های جذاب خود با خلبانان و فوتبالیست ها باز هم توانایی های هنریش را نمایانگر ساخت و حتی در این تجربه که از جمله نقاط کم رنگ کارنامه هنریش است، آنچنان قدرتمندانه عمل می کند که در قیاس با دیگر آثار ساخته شده توسط رضویان، غفوریان و مظلومی حتی در برترین تلاش هایشان، باز هم در مرتبتی بالاتر قرار می گیرد.
مدیری در مجموعه های خود نقطه ثقل روایت است و این تمرکز اجرایی در بازی، وقتی با هوشیاری فنی در کارگردانی و خلاقیت در سوژه پردازی و مدیریت سوژه همراه می شود، حاصل و برآیندی جز جاودانگی را به دنبال نخواهد داشت و کمدی نمادگرای ایران با مهران مدیری عجین خواهد بود.
پس از ارزیابی کارنامه مهران مدیری به دیگر طنزپرداز موفق دهه ۸۰ یعنی رضا عطاران می پردازیم و تلاش های هنری وی در کمدی واقع گرا را بررسی می نماییم.
رضا عطاران تا قبل از تثبیت به عنوان یک کارگردان مطرح در کمدی تلویزیونی، با تجربه آزمایی هایی چون بازیگری و نویسندگی آثاری چون "سیب خنده"، "قطار ابدی" و "زیر آسمان شهر۱" خود را به عنوان یک هنرمند آینده دار جلوه گر ساخت و از این رو مجموعه ای برجسته چون "خانه به دوش" یک تولد هنری ویژه برای عطاران بود.
مجموعه از بازی درخشان حمید لولایی در نقش ماشاءالله و همچنین ترکیب های زوجی میان بازیگران زن و مرد همچون علی صادقی و بهنوش بختیاری، رضا عطاران و آناهیتا همتی و نیز تم جستجو و تعقیب و گریز به درستی در خلق یک کمدی موقعیت بهره برد و با پرهیز از پیچیده نمایی و تصنع تکنیکی، عنصر خرید زمان را به درستی در بستر ساده روایت گنجانید.
جریان روایت اثر از بررسی شرایط کنونی ماشاءالله به عنوان یک هندوانه فروش آغاز و در برخی از سکانس ها به گذشته همراه با رفاه وی اشاره می شود و البته قالب ایدئولوگ اثر که در تاکیدات متداوم ماشاءالله بر کسب حلال جلوه ای ارزشی را به ماهیت مجموعه می بخشد، تجربه ای بکر در کمدی های تلویزیونی محسوب می شود.
عطاران در "کوچه اقاقیا" نیز اگرچه به توفیق چندانی دست نیافت اما ورود مجید صالحی و سکانس شرح حال وی که بر متن آهنگین خواننده ترک قرار گرفت، همچنان شاخصی درست درارزیابی این اثر است؛ عطاران پس از "کوچه اقاقیا" با تولید "متهم گریخت"، تم روایی "خانه به دوش" را در موقعیتی دیگر تجربه نمود.
روایت زندگی هاشم اگزوز با بازی درخشان سیروس گرجستانی به دلیل پایه قراردادن بیماری قلبی هاشم به عنوان عنصر فرعی در جابجایی های کمیک موقعیت از جمله قسمت های مربوط به تحویل اشتباهی جسد هاشم به یک خانواده ثروتمند دارای ساختار قابل قبولی است اما به دلیل ضعف های آشکار در شوخی نویسی متن به اوج "خانه به دوش" نمی رسد.
در مجموعه نوروزی "ترش و شیرین" نیز عطاران از عنصر واقع گرایی در تحلیل سبک زندگی دو طبقه اجتماعی به یک روانی وشیوایی در کارگردانی رسید و توانایی خود را در مهندسی محیط نشان داد. از جمله نقاط اتکای اثر می توان به رونمایی از جذابترین کاراکتر منفی دهه ۸۰ در قالب شخصیت ناصر اشاره داشت که اگرچه مجموعه ای از زشتی ها را در درون خود پروریده اما تیزهوشی عطاران این کاراکتر را برای مخاطب شیرین و خواستنی جلوه گر ساخته است.
بازی احمد پور مخبر در نقش آقا بزرگ نیز از نقاط عطف مجموعه محسوب می شود و سناریوی درخشان آریان و صحت در کنار کارگردانی حساب شده عطاران و البته بازی درخشان مریم امیرجلالی در بازتاب درست جدیت شخصیت در قالبی متغیر از پرتره تثبیت شده این بازیگر، اثری را پدید آورده که همچنان در دیدارهای مجدد دارای جذابیت های تازه و بکری است.
اما بی شک بحث برانگیزترین مجموعه عطاران را باید "بزنگاه" دانست؛ اثری که با ترکیب واقع گرایی و نمادگرایی در بستر یک کمدی موقعیت ناب، ظرف های تحلیلی متعددی را پیرامون ساختار اثر به وجود آورد و این مجموعه به عنوان شخصی ترین تجربه هنری عطاران، بازخوردهای گوناگونی را به وجود آورد.
برخی در همان زمان با توجه به پخش بی پرده بسیاری از نمادهای رفتاری و گفتاری که در عرف اجتماعی، نشانه هایی از آموزه منفی و انحرافی به شمار می رفت، برچسب لودگی و ابتذال را بر اثر چسبانیدند و حتی بحث بی حرمتی به ساحت خانواده و بزرگترها نیز مطرح شد اما مجموعه ادامه یافت و البته مسیر روایت دچار تغییرات محسوسی شد.
عطاران در "بزنگاه" و برخلاف آنچه بازتاب یافت، نه تنها به لودگی متوسل نمی شود بلکه به کمالی در خلق موقعیت های کمیک و استفاده از مشاهدات عینی و خاطرات ذهنی اش در بازسازی مفهومی کمدی در درام می رسد که همچنان بیننده را مجذوب محتوا و ساختار آن می کند.
بازی درخشان مرجانه گلچین در نقش بهجت به عنوان نقطه عطف کارنامه بازیگری وی چنان جذاب و خواستنی بود که وی را از الگوی نقش آفرینی های پیشینش در ژانر درام به راه کمدی رساند و لحظه های بی شمار کمدی کلام و موقعیت، این اثر عطاران را به تجربه ای ماندگار در تاریخ تلویزیون بدل کرده و همانگونه که نگارنده همچنان از دیدن روح هنری "خانه سبز"، لطافت فنی "روزی روزگاری"، اعجاز کمدی "ساعت خوش"، مهارت اجرایی "پاورچین"، نمادگرایی شاخص "شب های برره"، روایت روان "خانه به دوش"، ظرافت ساختار "شب دهم"، بستر جذب کننده "پس از باران"، تلخی جذاب "زیر تیغ"، جاودانگی هنر ایرانی در "هزار دستان" و شکوه هنر فنی در "مختارنامه" به وجد می آیم، "بزنگاه" برایم تداعی گر نگاه درست کارگردانی است که با جزئیات پردازی و واقع بینی اش جمعی از برترین کمدی های تلویزیونی را برای ما به یادگار گذاشته است و سخن آخر اینکه ماندگاری یک هنرمند نه در پرتو جوایز و ارتباطات رسانه ای که بر مبنای مردمی بودن و برای مردم خلق کردن به دست می آید و مدیری و عطاران از جنس چنین هنرمندانی هستند.
نیما بهدادی مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست