پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زهد, نخوردن و نخوابیدن نیست


زهد, نخوردن و نخوابیدن نیست

کمی دیر شده بود رکعت دوم نماز مغرب بود که او رسید, با عجله مُهری برداشت و روانه صف آخر شد تا از فضیلت جماعت باز نماند جماعت که سلام نماز را دادند, هنوز رکعتی از نماز او باقی بود وقتی سلام داد, دیگر همه نگاه ها به او معطوف شده بود لبخندی زد و به نشانه احترام دست خود را بر سر گذاشت

آیت الله امجد را بایستی در جرگه آندسته از روحانیونی به شمار آورد که که دارای نگاهی نو و اندیشه ای جدید نسبت به فقه اسلامی و آموزه های اسلامی می باشند سرویس دین و اندیشه خبرگزاری انتخاب از این به بعد در نظر دارد در این ستون دیدگاه های ایشان و سایر نواندیشان دینی را منعکس سازد.

کمی دیر شده بود. رکعت دوم نماز مغرب بود که او رسید، با عجله مُهری برداشت و روانه صف آخر شد تا از فضیلت جماعت باز نماند. جماعت که سلام نماز را دادند، هنوز رکعتی از نماز او باقی بود. وقتی سلام داد، دیگر همه نگاه‏ها به او معطوف شده بود. لبخندی زد و به نشانه احترام دست خود را بر سر گذاشت. حالا همه متوجه حضور او شده بودند، حتی جوان بیست و یکی دو ساله‏ای که عبا بر دوش انداخته و در جایگاه امام جماعت ایستاده بود. اطرافیان به حاج آقا اصرار می‏کردند که جلو برود و نماز دوم را اقامه کند؛ اما هیچ عجله‏ای نداشت. امام جماعت جوان با اندکی خجالت سریع به صف دوم رفت و جا را برای او خالی کرد. حاج آقا آمد، بدون مقدمه پیشانی جوان را بوسید و با صدای بلند گفت: «همه ایران می‏دانند که من به شما عزیزان دانشجو عشق می‏ورزم، من پشت سر تک تک شما نماز می‏خوانم».

جمله بر آمده از دل او، جمله آشنایی بود که بارها گوش نماز گزاران مسجد کوی دانشگاه تهران را نوازش داده بود. تواضع و فروتنی، صفا و صمیمیت، نشاط و شادابی، بی آلایشی و اخلاص، جوان پسندی و به روز بودن و... همه و همه از حاج آقا امجد، امام جماعت مسجد کوی دانشگاه تهران، شخصیتی ساخته که محبوب قلوب پیرو جوان، روحانی و دانشجو، کارمند و بازاری و... است. نماز جماعت ایشان در مسجد کوی، محفل انسی است که بسیاری از شیفتگان و تشنگان رؤیت جلوه‏های عملی اخلاق اسلامی را جمع کرده است.

حاج آقا، هر شب چند دقیقه بین نماز صحبت می‏کند و سعی دارد با موعظه دانشجویان را با اصول اسلام آشنا سازد. جمله‏های ناب و کوتاه او همواره خاطر جوانان دانشجو را نوازش می‏دهد:

اهل بیت(ع) قهرمانان همه فضائل هستند.

ما میراث ‏دار میراث بزرگ شیعه هستیم که با رنج و دردهای فراوان به دست آمده است. نباید میراث‏خوار باشیم.

گناه و معصیت دنده عقب است. آن قدر که انسان وارد میدان مین می‏شود.

تقوا محبت را تقویت می‏کند؛ ولی گناه و معصیت باعث تضعیف آن می‏شود.

فایده عشق به اهل بیت(ع) این است که خود بینی از بین می‏رود. چون اهل بیت - علیهم السلام - فانی در خدا هستند، انسان هم به عشق آن‏ها، خدا بین می‏شود.

زهد، نخوردن و نخوابیدن نیست؛ زهد ناچیز دانستن دنیا است.

سه محور را باید حفظ کنیم؛ مکتب، وحدت و رهبری.

در ادامه بچه‏های مسجد کوی دانشگاه خصوصیات اخلاقی و ویژگی‏های رفتاری استاد امجد را بازگو می کنند که با هم گوشه‏هایی آن را می‏خوانیم.

● به همه شخصیت می‏دهند

یکی از خصوصیات بارز ایشان این است که به دور از حب و بغض‏های شخصی فقط برای احترام به طرف مقابل با افراد انس می‏گیرند. خیلی از مواقع در مجالس می‏بینیم حاج آقا از هنر همه استفاده می‏کند؛ به یکی می‏گوید شعر بخوان، به دیگری می‏گوید قرآن بخوان، به دیگری می‏گوید سؤال کن و... خلاصه به همه شخصیت می‏دهند. ایشان به دنبال مطرح کردن خود نیست، بلکه به دنبال طرح فضیلت و خوبی است. حاج آقا خیلی خوب است و من هرچند به عنوان یک خانم نمی‏توانم مانند آقایان از نزدیک از ایشان استفاده کنم ولی صحبت‏ها و حرکات و رفتار ایشان خیلی در من تأثیر داشته و کلاً دیدم را عوض کرده است.

ـ الهه سادات موسوی - فلسفه

● نیازی که دانشجویان به امثال او دارند...

نیازی که دانشجویان به امثال حاج آقا امجد دارند، از نیاز به یک استاد تحصیل کرده در سطح بالا هم بیش‏تر است؛ چون ما در عملکردمان دچار یک تضاد شده‏ایم، در اعتقاداتمان مشکل داریم و برای موفقیت در آینده باید خودسازی کنیم. باحضور ایشان ما بهتر خودسازی می‏کنیم. استعدادهای خوب دانشگاه به امثال حاج آقا نیاز دارند. نکته این است که روحانیان باید احساسات و نیازهای دانشجویان را درک کنند، همان کاری که حاج آقا می‏کند.

ـ منصور ملکی - اقتصاد

● شارژ روحی‏

حاج آقا امجد بیش‏ترین تأثیرش در تألیف قلوب است. بچه‏ها چون در خوابگاه خسته می‏شوند، وقتی به مسجد می‏آیند، از لحاظ روحی شارژ می‏شوند. ایشان به بچه‏ها دلداری می‏دهند؛ با آن شخصیت عرفانی که دارند، باعث می‏شوند خستگی بچه‏ها از اجتماع و خوابگاه برطرف شود. علت موفقیت حاج آقا امجد اخلاص ایشان است. هر کس اخلاص داشته باشد و همت کند تا به خاطر خدا به یک عده دانشجو کمک کند، موفق می‏شود.

علت علاقه من به ایشان قلبی است، نمی‏توانم بگویم؛ چون من خوبی را دوست دارم.

ـ حسن صالحی وزیری

● جاذبه خاص‏

علت موفقیت ایشان در این است که خود را به دانشجویان نزدیک احساس می‏کنند. طبق اظهار نظر خودشان، خود را خادم دانشجو می‏داند و می‏گوید من شما را خیلی دوست دارم، باید قدر خود را بدانید. صحبت‏های بعد از نماز و برخوردها و نصیحت‏های ایشان در مجموع باعث ایجاد برآیند خاصی در ذهن من شد و برای من جاذبه خاصی به وجود آورد.

ـ فرزاد ابراهیمی - مکانیک

● اهل عمل‏

علت علاقه‏مندی من به حاج آقا این است که خودشان اهل عمل هستند و به چیزهایی که می‏گویند عمل می‏کنند.

ـ اصغر تفضلی - الاهیات

● اگر من را از در بیرون کنند، از پنجره می‏آیم.

حاج آقا خود را از بچه‏ها می‏دانند، حتی این جمله را چندین بار گفته‏اندکه: اگر من را از در بیرون کنید، از پنجره می‏آیم. به همین خاطر، رابطه دانشجویان با ایشان دو طرفه است. بچه‏ها حاج آقا را دوست دارند و ایشان هم به بچه‏ها محبت می‏کنند.

ـ امین جلال منش - تربیت بدنی‏

● تنها یک جمله‏

اگر جمله‏ای از خود ایشان بگویم، ابعاد وجودی‏اش بهتر مشخص می‏شود. ایشان می‏فرمایند:

«چون از او گشتی همه چیز از تو گشت». با همین جمله می‏توان همه چیز را فهمید.

ـ حسین خان دانا - برق

● اسلام‏شناسی‏

به نظر من، مهم‏ترین خصوصیت حاج آقا اسلام‏شناسی او است؛ یعنی واقعا روح تشیع را پیاده می‏کند. در خیلی از مسائل می‏گوید: شخص گرا نباشید، اصول گرا باشید؛ احترام به افراد به جای خود، اما هر کس هر حرفی زد به دنبال او نروید.

ـ فرزانه پاینده - ریاضی کاربردی

● حتی انتظار ندارد پیش پای او بلند شویم.

یک مشکلی که از دیدن خیلی‏ها داشتم این بود که احساس می‏کردم برای خود شخصیتی قائل هستند؛ اما ایشان کسی نیست که خود را بگیرد یا خود را بزرگ بداند یا انتظار چیزی داشته باشد. حتی انتظار ندارد جلوی پای او بلند شویم؛ اما تنها کسی است که از در مسجد که وارد می‏شود، همه جلوی پای او بلند می‏شوند؛ یعنی چیزی که نمی‏خواهد برای او اتفاق می‏افتد.

ـ مجید امامی - مهندسی شیمی

● گفت که در زندگی آزاد باش!

حاج آقا با جوان‏ها خوش است و جوان‏ها هم از او خوششان می‏آید. بارها خودشان به شعری از استادش علامه طباطبایی، تمسک کرده‏اند که:

پیر خرد پیشه نورانی‏ام

بُرد ز دل زنگ پریشانی‏ام

گفت که در زندگی آزاد باش

هان گذران است جهان شاد باش‏

ـ احمد توکلی – الهیات

● یک لحظه غفلت

چند شب قبل که در مجلس استاد امجد بودیم ، ایشان بیتی خواندند که ازآنجا که فهمیدن صحبت های استاد هنر خاص خودش را می طلبد ، در آن جلسه من دقیقا نتوانستم آن شعر را بفهمم ولی دوستی زحمت کشید و آن را برایم معنی نمود

رفتم ز پا خاری کشم ، محمل ز چشمم دور شد

یک لحظه غافل گشتم و صد سال راهم دور شد

گمان کنم یادآوری این بیت هر از چند گاهی ضرر نداشته باشد. بالاخره هرچه باشد ، آقای امجد که حرف نامربوط نمی زند.

حضرت آیت الله محمود امجدی (امجد) در سال ۱۳۱۸ ش. در شهرستان کنگاور از توابع کرمانشاه در خانواده ای روحانی متولد گردید. پدر ایشان از علمای آن دیار بود که به عنوان پایگاهی در مسیر ایران به کربلا، میزبان علمای هم عصر خویش بود. ادب و معنویت و عشق به اهل بیت (ع) شاخصهء مهم علمای خانواده امجد می باشد. پدر بزرگ ایشان از علما و شعرای با اخلاص و ارادتمند خاندان عصمت و طهارت است که تضمین های عاشورایی ایشان از اشعار حافظ مشهور است.

ایشان بعد از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزه می شوند و بعد از مدتی در مدرسه حجتیه قم به تحصیل علوم دینی می پردازند.

اساتید ایشان عبارتند از: امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی، حاج آقا حسین فاطمی و ...

خود استاد بارها می فرمایند: من در همه دروس خصوصی و عمومی علامه طباطبایی شرکت داشته ام. ارادت علامه نیز به ایشان مشهود بوده است بطوری که می فرموده اند به او امجد کرمانشاهی نگویید بلکه امجد کربلایی بگویید.

بزرگترین استاد اخلاق و عرفان ایشان مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی بود که همیشه استاد امجد از او یاد می کنند. آیت الله بهاءالدینی هم در خصوص ایشان عنایت ویژه ای داشته اند و بارها توکل به خداوند را از بارزترین خصوصیات ایشان می دانند.

آیت الله امجد به اصرار بعضی از علماء چندین سال است به تهران مهاجرت کرده است و روش تربیتی و رفتاری و اخلاق اجتماعی و زهد بی نظیر ایشان باعث شده، جوانان خصوصا دانشجویان، این عالم گرانقدر را همچون نگینی در آغوش بگیرند. مباحث اخلاقی و نماز جماعت ایشان در مسجد کوی دانشگاه تهران و مراسمی چون عزاداری ایام محرم و احیاء شبهای قدر، همه عاشقان فضیلت را به سوی خویش جذب کرده است.

از خصوصیات بارز ایشان اخلاص عجیب و بی اعتنایی او به دنیاست به طوری که بسیار دیده اند که مجالس بسیار کوچک و در ظاهر کم اهمیت و افراد بی نام و نشان را بر مجالس بسیار بزرگ ترجیح داده اند. آنچه در نظر ایشان اهمیت دارد ارادت و اخلاص به اهل بیت عصمت طهارت علیهم السلام است. عشق به جوانان، دلسوزی برای آنان و محبت پدرانه ایشان باعث شده است که جوانان هم به او عشق ورزند و با ایشان رابطه ای صمیمی داشته باشند.