دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

محکمه ای اخلاقی برای میدان رقابت


محکمه ای اخلاقی برای میدان رقابت

جمهوری اسلامی نظامی است مبتنی بر آرای مردم و حدود و موازین اسلامی بر همین اساس, امام راحل, بنیانگذار این نظام, انتخاب نوع نظام را به عهده مردم گذاشت و همچنین قوانین اساسی به گونه ای تاسیس شد که مردم در تعیین مسئولان نظام به طور مستقیم یا غیرمستقیم دخالت داشته باشند

جمهوری اسلامی نظامی است مبتنی بر آرای مردم و حدود و موازین اسلامی. بر همین اساس، امام راحل، بنیانگذار این نظام، انتخاب نوع نظام را به عهده مردم گذاشت و همچنین قوانین اساسی به‌گونه‌ای تاسیس شد که مردم در تعیین مسئولان نظام به طور مستقیم یا غیرمستقیم دخالت داشته باشند.

از همین روی بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای شورای شهر مستقیم و با اجرای انتخابات توسط آرای مردم تعیین می‌شوند. بنابراین انتخابات از لوازم و ضروریات نظام جمهوری اسلامی است.

اما انتخابات مانند هر پدیده مثبت اجتماعی، در هرجایی که اجرا شود، بناچار تبعاتی منفی نیز دارد که وجود این تبعات منفی، تنظیم مجموعه‌ای از سازوکارهای اخلاقی و قانونی را برای از بین بردن یا کاستن این تبعات منفی ایجاب می‌کند.

معمولا اجرای حدود و مقررات در مورد هر پدیده اجتماعی، تابع تبعات منفی آن پدیده است. اگر تبعات منفی یک پدیده، بیش از تبعات مثبت آن باشد، تصمیم منطقی جوامع این است که آن پدیده را از جامعه خود حذف کنند، اما اگر تبعات مثبت یک پدیده اجتماعی بسیار گرانبها باشد، منطق حکم می‌کند جوامع آن پدیده را حفظ کنند و با تعیین حدود و مقررات برای آن از تبعات منفی آن بکاهند.

تبعات منفی انتخابات بیش از هر چیز معلول جنبه رقابتی آن است. کاندیداهای شرکت‌کننده در انتخابات همچون شرکت‌کنندگان در یک مسابقه دو هستند.

پیروزی هر یک در گروی شکست دیگران است بنابراین انتخابات شبیه یک آزمون تعیین صلاحیت نیست، چرا که در چنین آزمونی ممکن است همه شرکت‌کنندگان نمره قبولی بگیرند، در حالی که انتخابات فقط یک برنده دارد (در جایی که رقابت بر سر تصدی یک مسئولیت معین مثلا ریاست جمهوری است) و چنین نیست که اگر همه افراد دارای همه ایده‌آل‌ها باشند، دست آخر همه شرکت‌کنندگان پیروز اعلام شوند.

پیروزی در انتخابات در عرصه سیاسی مبتنی بر شکست سایر رقباست. پس همان‌گونه که پشت پا زدن به رقبا در یک مسابقه دوومیدانی، به پیروزی فرد یاری می‌رساند، هرگونه ایجاد مانع در راه رقبا، به پیروزی یک کاندیدا کمک می‌کند.

پس نتیجه می‌گیریم، فردی که در انتخابات به‌عنوان کاندیدا شرکت می‌کند، از آنجا که همین شرکت کردن او با وجود هزینه‌های بالا، نشان‌دهنده این است که او انگیزه کافی برای پیروزی در انتخابات را دارد، نتیجه می‌گیریم او انگیزه کافی برای ضربه زدن به سایر رقبا برای تسهیل پیروزی دارد. به همین علت، همان‌گونه که در مسابقات ورزشی، قوانینی برای محدود کردن شرکت‌کنندگان در ارتباط با سایر رقبا وجود دارد، در انتخابات عرصه سیاسی نیز قوانینی وجود دارد که رفتار انتخاباتی کاندیداها را نسبت به سایر شرکت‌کنندگان محدود می‌کند.

برای مثال کاندیداها حق ندارند به رقبایشان صدماتی وارد کنند تا آنها را از ادامه رقابت ناتوان گردانند و نیز حق ندارند تصویری نادرست از توانایی‌های رقیب به نمایش بگذارند تا چنین القا کنند که رقیب من توانایی به دست گرفتن موقعیت مورد رقابت را ندارد.

اما هر قدر این قوانین دقیق باشد، باز هم زمینه ضربه زدن به سایر رقبا در هر موقعیت انتخاباتی وجود دارد. قوانین، حدود را براساس تبعات منفی رویدادهای گذشته تعیین می‌کند، یعنی همواره تعیین قوانین ناظر به تجربیات منفی گذشته است اما همواره ممکن است تجربه منفی جدیدی ایجاد شود که تنظیم‌کنندگان قوانین به آن نیندیشیده باشند.

قوانین انتخاباتی نمی‌توانند کاملا ارتباط بین کاندیداها را قطع کنند و آنها را صرفا محدود به ارائه طرح‌ها و برنامه‌های خودشان کنند، چرا که همان‌طور که پیشتر ذکر شد، انتخابات یک رقابت است و انتخاب بهترین برنامه و بهترین کاندیدا، مستلزم مقایسه بین کاندیداها و برنامه‌هایشان است بنابراین، هر کاندیدا درصدد اثبات این است که برنامه او در مقایسه با رقبا، بهترین برنامه است و وقتی پای مقایسه پیش می‌آید، زمینه ارتباط کاندیداها با هم ایجاد می‌شود و اینجاست که یک کاندیدا به رقبا ضربه می‌زند، ضربه‌ای که اقتضای زمینه انتخابات است.

حال این سوال پیش می‌آید که ضربه‌زدن و حمله‌کردن به کاندیداهای رقیب تا چه حد یک فعل اخلاقی است؟ ممکن است باز هم فردی در مقابل این پرسش چنین پاسخ دهد که هر گونه ضربه زدن و حمله به سایر رقبا، یک عمل غیراخلاقی است و کاندیداها صرفا ‌باید به تبلیغ خود بپردازند، اما در مقابل چنین پاسخی یک بار دیگر متذکر شویم که غیراخلاقی دانستن ضربه زدن به رقبا به منزله غیراخلاقی دانستن کل انتخابات است، چرا که انتخابات چنین ایجاب می‌کند که اگر می‌خواهیم پیروز شویم ‌باید برتری خود را از سایرین، در مقابل مردم به اثبات برسانیم و این اثبات برتر بودن ما از سایرین، ضربه زدن به آنهاست، چرا که مانع پیروزی و موجب شکست آنهاست.

آیا کاندیداها صرفا از یکدیگر انتقاد می‌کنند؟

ممکن است فردی بگوید وقتی یک کاندیدا درصدد اثبات برتری خود بر سایر کاندیداهاست، نباید به آنها ضربه بزند و آنها را مورد حمله قرار دهد، بلکه صرفا آنها را به طور اخلاق مورد انتقاد قرار دهد. مثلا می‌بینیم همکارمان که با ما در یک مرتبه اداری است و هر دوی ما دارای مافوق مشترک هستیم، کار خود را به‌درستی انجام نمی‌دهد.

در چنین شرایطی اگر بخواهیم او را اخلاقا مورد انتقاد قراردهیم، ‌باید بدون این‌که کسی متوجه شود، نزد او رفته و بدون این‌که او را ملامت کنیم به او بفهمانیم این‌کار را اگر به نحو دیگری انجام دهد، صحیح‌تر است. ما در چنین شرایطی، نه موجب ناراحتی وی شده‌، او را در مقابل دیگران تحقیر کرده‌ایم و نه در مقابل مافوق مشترکمان، برتری خود را نسبت به همکارمان به اثبات رسانده‌ایم.

چنین کاری را می‌توان انتقاد اخلاقی نام نهاد. اما آیا آنچه کاندیداها در برابر یکدیگر انجام می‌دهند، چنین است؟ مسلما خیر. چرا که کاندیداها در عرصه عمومی و در رسانه‌هایی که همه افراد تماشاگر آن هستند، عیوب یکدیگر را متذکر می‌شوند تا برتری خود را بر رقبا برای رای‌دهندگان به اثبات برسانند. پس چنین کاری را نمی‌توان انتقاد اخلاقی نام نهاد.

اما آیا با این اوصاف چنین کاری ضرورتا غیراخلاقی است؟ در صورتی که به این پرسش پاسخ مثبت بدهیم، نتیجه این خواهد بود که هرگونه شرکت در انتخابات از آنجا که از پیش تن در دادن به کاری غیراخلاقی است، یک عمل غیراخلاقی است.

اخلاق انتخاباتی

اگر به این موضوع ژرف‌تر بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که انتخابات یک ضرورت برای زندگی جمعی انسان‌هاست. زندگی جمعی انسان‌ها دارای ابعاد متفاوتی است و در عرصه‌های مختلف نیازمند مدیر و تصمیم‌گیرنده است و اگر تعیین این مدیر بر مبنای زور و قدرت افراد صورت نگیرید، ‌باید تدبیری اندیشیده شود تا فردی که صلاحیت به عهده گرفتن این مقام را دارد، به تشخیص مردم برگزیده شود.

حال برای چنین پدیده ضروری‌ای ‌باید سازوکارهای اخلاقی مخصوص به خود تعیین کرد. درست است که عرصه انتخابات، عرصه رقابت است و در عرصه رقابت، رقبا نمی‌توانند با یکدیگر تعارف کنند و انتظار همگان همین است که آنها در صدد اثبات برتری خود نسبت به سایر کاندیداها باشند و همین اثبات برتری به معنای زمینه چینی برای شکستن سایرین و ضربه زدن به آنهاست، اما برای همین کار هم می‌توان حدودی اخلاقی تعیین کرد.

اخلاق انتخاباتی مبتنی بر چه حدودی است؟

یکی از مهم‌ترین این حدود این است که در راه اثبات برتری خود بر دیگر رقبا، کاندیداها صرفا بر ملاک‌هایی تمرکز کنند که برای تصدی پست مورد نظر اهمیت دارد. برای مثال تاکید بر برتری قد یا ثروت خود بر سایر کاندیداها، هرچند معیارهایی مثبت است، اما ربطی به تصدی ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس ندارد. در مقابل، سوابق مثبت و توان مدیریتی در موقعیت‌های کلیدی و مهم و اثبات برتری خود بر سایر رقبا، در باب این موضوع می‌تواند مرتبط با تصدی سمت‌های مدیریتی باشد، بنابراین اثبات برتری خود بر سایرین در این مورد غیراخلاقی نیست.

در کنار این موضوع، تبیین دقیق برنامه‌ها و نیز نشان دادن نقص‌های برنامه‌های رقیب، کاملا مرتبط با موضوع رقابت در انتخابات ریاست جمهوری یا شوراهاست بنابراین تمرکز بر برنامه‌ها و اثبات منطقی برتری برنامه خود بر سایر برنامه‌ها، هرچند ضربه‌زدن به رقبا و زمینه چینی برای شکست آنهاست، اما امری خلاف اخلاق محسوب نمی‌شود، چرا که اساسا انتخابات برای این صورت می‌گیرد که افراد آگاهانه به کسی رای دهند که بهترین برنامه را برای مدیریت شهر یا کشور اجرایی کند.

بی‌شک آنچه در باب معیارهای تعیین حدود اخلاقی برای انتخابات بیان شد، معیارهای اولیه است، اما مقصود اصلی نویسنده، بیان این مطلب است که انتخابات یک پدیده اجتماعی است و نیازمند تنظیم قوانین اخلاقی مخصوص به خود است. رقابت بین کاندیداها در انتخابات تعارف بردار نیست.

استادان علم اخلاق برای این زمینه و چارچوب ‌باید با توجه به اقتضائات زندگی اجتماعی و فردی، موازین اخلاقی لازم را تبیین کنند.

منابع و متون دینی می‌توانند در طراحی این موازین یاری بخش باشند ولی استفاده از این منابع ‌باید با اسلوب و معیارهای مخصوص به خود و با توجه به نیازهای زندگی امروزی صورت گیرد. در غیر این صورت، همین منابع و موازین دینی که منابعی ارزشمند برای زندگی ما هستند، می‌توانند دستمایه اعمال غیراخلاقی کاندیداها قرار گیرند تا به رقبایشان با استناد به آیات و روایات، بدون در نظر گرفتن موازین تفسیر متون، اتهام‌های غیراخلاقی وارد کنند. حاصل سخن این‌که در عرصه انتخابات، نیازمند تنظیم معیارهای اخلاقی کارآمد هستیم.

ساعد فیض‌آبادی