چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

معجزه اعجاز


معجزه اعجاز

اعجاز در لغت, یعنی عاجز كردن و ناتوان ساختن و در اصطلاح, یعنی انجام دادن كار یا ارائه كردن كلامی كه كسی نتواند نظیر آن كار را انجام دهد یا همانند آن كلام را بیان كند

●تعریف اعجاز

اعجاز در لغت، یعنی عاجز كردن و ناتوان ساختن و در اصطلاح، یعنی انجام دادن كار یا ارائه كردن كلامی كه كسی نتواند نظیر آن كار را انجام دهد یا همانند آن كلام را بیان كند. پس، به آیات و عجایبی كه پیغمبران برای اثبات نبوت خویش می آورند، معجزه می گویند. مانند: اژدها شدن عصای حضرت موسی «علیه السلام» - زنده شدن اموات از دم عیسی «علیه السلام» و نازل شدن قرآن بر قلب مبارك حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

منتهی تفاوت اساسی معجزه ی پیامبر اسلام « صلی الله علیه و آله» با دیگر انبیاء عظام، جاودانه ماندن و قابل طرح بودن آن در همه ی مكانها و زمانهاست، كه ان شاء الله در قسمتهای بعد، این مطلب توضیح داده می شود.

●شرایط معجزه

هر معجزه باید دارای شرائط و امتیازات زیر باشد:

۱. معجزه باید از نظر عقل و علم، امر معقول و ممكنی باشد.

۲. باید یك عمل خارق العاده باشد كه هیچ انسانی، حتی نوابغ جهان، و همچنین مُرتاضان قادر به انجام آن، با اتكای نیروی بشری نباشند.

۳. آورنده معجزه باید با كمال اطمینان خاطر از تمام انسانها و متفكران و نوابغ جهان دعوت برای « مقابله به مثل» بكند و همه را از انجام آن عاجز بداند.

۴. معجزه باید از نظر زمان، مكان، كیفیت، نوع و سایر شرایط محدود به هیچ حدّی نباشد؛ یعنی در هرگونه شرائط و در هر وضع و كیفیت امكان پذیرباشد؛ زیرا از نیروی لایزال و نامحدود خداوند سرچشمه می گیرد، و از همین جا یكی از فرقهای اساسی میان (معجزات) و ( سایر خارق عادات) كه از مرتاضان و امثال آنها سر می زند، روشن می شود؛ زیرا هر مرتاضی عمل خارق العاده ی خود را در شرایط خاصی و به كیفیت معینی انجام می دهد، چون از نیروی محدودِ بشری سرچشمه می گیرد.

۵. آورنده معجزه هرگز در برابر رقیب شكست نمی خورد.

۶. معجزه یك معلول بدون علت نیست، زیرا معلول بدون علّت، عقلاً محال است؛ بلكه معجزه به نوبه ی خود معلول علّتی است، منتها یك علت غیر عادی و مافوق طبیعی كه تسلّط بر آن از قدرت انسانِ عادی بیرون است.

۷. معجزه حتماً دارای هدف خاص تربیتی است و به عنوان سند زنده ای برای اثبات ارتباطِ آورنده ی معجزه، با جهان ماورای طبیعت و مبداء هستی می باشد.

وجوهِ مختلفِ معجزه بودن قرآن

علمای سده های پیشین، غالباً به اعجاز قرآن از جنبه ی فصاحت و بلاغت و اسلوب عالی آن می نگریستند و نیز برخی از آنان معتقد بودند كه : عجزِ عرب از آوردن سخنانی نظیر قرآن، بدان جهت است كه خدا اراده و تصمیم بر معارضه را از آنان گرفته است.

در اینجا برای مشخص كردنِ اینكه چه چیزی از قرآن معجزه می باشد، نظر علامه ی طباطبایی «رحمهٔ الله علیه» را بیان می نمائیم. ایشان می فرمایند:

« قرآن كریم تنها از راه فصاحت و بلاغت، افراد را دعوت به مبارزه نمی كند، بلكه از جهت معنی نیز پیشنهاد معارضه می نماید.» ۱

آنگاه استاد علامه با استفاده از آیه ی شریفه ی [ افلا یتدبرون القران و لو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً كثیراً] ۲

( آیا در قرآن تدّبر و تأمل نمی كنند؟ در حالیكه اگر از جانب غیر خدا بود، در آن [از جهت لفظ و معنا] اختلاف فراوان می یافتند.)

به یك نكته ی ظریف كه هم بر اعجاز قرآن دلالت دارد و هم بر عدم تناقض و تضادّ و تحریفِ آیاتِ آن در طول تاریخ، اشاره كرده و فرموده اند:

« قرآن كریم از راه دیگر نیز تحدّی۳ می كند، و آن این است كه این كتاب ، تدریجاً با شرایطی كاملاً مختلف و گوناگون از گرفتاری و آسودگی و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و ... در مدت ۲۳ سال نازل شده است،

اگر از جانب خدا نبود، و ساخته و پرداخته ی بشربود، تناقض و تضادّ بسیاری در آن پدید می آمد و ناگزیر، آخر آن از اولش بهتر و مترقّی تر بود؛ چنانكه لازمه ی تكامل تدریجی بشر همین است؛ و حال آنكه آیات مكّی آن با آیات مدنی، یكنواخت می باشد؛ و آخرش از اولش متفاوت نیست. » ۴

آیات تحدی به اشكال متفاوت آمده كه در آنها تحّدی به همه ی قرآن ، به ۱۰ سوره و ... صورت پذیرفته مانند: « كافران می گویند محمد قرآن را از پیش خود آورده است، بگو اگر راست می گوئید، شما هم هر كس جز خدا را كه می توانید، به یاری طلبید و ده سوره مانند قرآن بیاورید.» ۵

كه علامه طباطبایی می فرمانید: « آنچه در تحّدی ها از دشمن خواسته شده این است كه كلامی همانند قرآن، با تمامی ویژگیهای موجود در آن، بیاورد؛ یعنی كلامی كه صفات برجسته ی معنوی قرآن را به انضمام فصاحت و بلاغت لفظی آن دارا باشد." ۶ و در ادامه می فرمایند: « كسانیكه آشنایی به زبان عربی دارند هرگز نمی توانند تردید كنند كه لهجه ی قرآن، لهجه ی شیوا و شیرینی است كه درك انسان را از زیبایی خود مبهوت و زبان را از وصف آن الكن و زبون می سازد. نه شعر است و نه نثر، بلكه اسلوبی است وَرای هر دو كه جذبه و كششی مافوق شعر و روانی مافوق نثر را دارد ... سازمان وسیع معارف اعتقادی و اخلاقی و قوانین فردی و اجتماعی اسلام كه اصول وكلیات آن در قرآن است، تنظیم غیر قابل خدشه، و تضاد و تناقض ناپذیر آن، از عهده ی بشر بیرون است، خاصّه به دست كسی كه در شرایطی همانند شرایط زندگی پیغمبر اكرم «صلی الله علیه و آله» قرار گرفته باشد. » ۷

●وجه تمایز قرآن نسبت به سایر معجزات

به طور كلی این كتاب ۳ امتیاز بر تمام معجزات پیامبران پیشین و حتی سایر معجزات خود پیامبر اسلام دارد:

۱. قرآن مرز (زمان) و (مكان) را در هم شكسته.

كارهای اعجاز آمیزی كه از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایره ی معینی از زمان و مكان قرار دارد، مثلاً اگر حضرت عیسی علیه السلام در گاهواره سخن می گوید یا اینكه موسی علیه السلام از دریا می گذرد این امور خارق العاده در مدار معینی از زمان و در برابر عده ی خاصی صورت گرفته، بنابراین برای كسانی كه شاهد و ناظر این جریانات نبوده اند، جنبه ( حسی ) نداشته است.

اما قرآن این دو اشكال [ دایره ی محدود زمانی و مكانی] را نداشته، ما از قرآن همانطور استفاده می كنیم كه یاران پیغمبر استفاده می كردند؛ بلكه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امكاناتی داده كه بتوانیم استفاده ی بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم.

همچنین فاصله های مكانی نمی توانند تأثیری در وضع اعجاز قرآن داشته باشند، كسانیكه در حجاز زندگی می كردند به قرآن نزدیكتر از كسانی كه در ایران و روم زندگی می كردند، نبودند.

۲. یك معجزه روحانی

امور خارق العاده ای كه از پیامبران گذشته دیده شده، معمولاً جنبه ی جسمانی داشته است. زنده كردن مرده -شفای بیماران غیر قابل علاج و ... و همه جنبه جسمی دارند. و در حقیقت چشم و گوش انسان را تسخیر می كنند. ولی الفاظ قرآن كه از همین حروف و كلمات معمول تركیب یافته آنچنان معانی بزرگ در بر دارد كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ می كند. این معجزه ای است كه تنها با مغزها و اندیشه ها و ارواح انسانها سر و كار دارد.

۳.یك معجزه ی گویا

پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله به مثل می كردند؛ در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت و گفتار ایشان آن را تكمیل می كرد؛ ولی قرآن یك معجزه گویاست. خودش به سوی خود دعوت می كند. لذا پس از وفات پیامبر « صلی الله علیه و آله» همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه می دهد.

●چرا و چگونه قرآن ساخته ی فكر بشر نیست؟

این مسائل برای هیچ كس جای تردید نیست كه:

الف) پیامبر اسلام از یك محیط عقب افتاده در تمام جهات كه آن را یك محیط لااقل نیمه وحشی باید محسوب نمود، قیام كرد.

ب) سرزمین حجاز حق داشت یك محیط عقب مانده و فراموش شده باشد زیرا چیزی كه مایه ی پیشرفت و ترقی بود در آن یافت نمی شد، قسمت اعظم آن را ریگستان خشك و سوزانی تشكیل می داد كه نه آب داشت و نه قابل كشت بود. این محیط به قدری متروك بود كه حتی جهانگشایان بزرگ دنیا مانند، رامسیس دوم و اسكندر مقدونی از تصویر آن چشم پوشیدند چون به مشكلاتش نمی ارزید. ۸

اسلام از چنین محیطی طلوع كرد و همین محیط مهد پرورش قرآن بود.

ج) پیغمبر اسلام درس نخوانده بود، یعنی اصولاً در آن محیط، درسی وجود نداشت كه بخواند . اگر كسی تنها خواندن و نوشتن می دانست دانشمند آن محیط محسوب می شد! و به فرض اینكه پیامبر اسلام خواندن و نوشتن را فرا می گرفت؛ كتابی در آن محیط پیدا نمی شد تا مطالعه كند، جز اساطیر و افسانه ها.

سفرهای محدود پیامبر به خارج از حجاز هم، به قدری كوتاه و پرزحمت بود كه جائی برای این احتمال باقی نمی گذارد كه ایشان در (خارج) تحصیل كرده باشند.

به علاوه چگونه ممكن است كسی در چنان محیطی كه شخص با سواد در آن خیلی كمیاب است درسی خوانده باشد و انگشت نما نشود؟! و چگونه تصور می شود چنین كسی با كمال صراحت در برابر تمام مردم بگوید: من درس نخوانده ام و (اُمی ) هستم و كسی به او اعتراض نكند؟!

قرآن روی كلمه (امی) یعنی (درس نخوانده) در مورد پیامبر به طور مكرر تكیه كرده است. ۹

چنین پیامبری از چنان محیطی برخاست و كتابی آورد كه وضع آن محیطِ تاریك، آشفته و پرهرج و مرج را بكلّی دگرگون كرد.

كتابی كه در بسیاری از موارد مبارزان را به مقابله به مثل دعوت كرده ۱۰ و همه در این مبارزه شكست خورده اند.

●از كجا كه نیاوردند؟

در اینجا ممكن است كسی بگوید: ما از كجا بدانیم كسانی به معارضه با قرآن برنخاستند و مانند آن را نیاوردند؟ شاید برخاسته اند و آیاتی آورده اند، ولی در لا به لای تاریخ گذشتگان مانند بسیاری از حوادث دیگر، مدفون شده و یا مسلمانان متعصب در محو آن كوشیده اند؟

▪پاسخ

۱.هم در زمان پیغمبر اسلام «صلی الله علیه و آله» و هم بعد از رحلت آن حضرت، در داخل كشوهای اسلامی ، حتی در خود مكه و مدینه، مسیحیان و یهودیان سرسخت و متعصبی می زیستند كه برای تضعیف مسلمانان از هر فرصتی استفاده می كردند.

۲.اگر كسانی به معارضه با قرآن برخاسته بودند و كتابی همانند قرآن آورده بودند آنها به هر قیمتی بود آن را حفظ می كردند و به خارج نیز می فرستادند وغیر مسلمانان در تواریخ خود نام و مشخصات آورنده آن را ضبط می نمودند.

۳.مسلماً احتمال چنین چیزی در زمانهای بعد از پیامبركه اسلام توسعه یافته و رفت و آمد بیگانگان در ممالك اسلامی زیادتر شده بود بسیار بعید تر به نظر می رسد.

۱.شیعه در اسلام، ص ۹۵.

۲.سوره ی نساء – آیه ی ۸۲.

۳.به مبارزه طلبیدن

۴. شیعه در اسلام ص ۹۷

۵. سوره هود، آیه ی ۱۳.

۶. اعجاز قرآن ، ص ۱۶.

۷. قرآن در اسلام، ص ۱۷۱-۱۷۰

۸. رجوع شود به تاریخ تمدن جرجی زیدان ، ج ۱

۹. اعراف ، آیات ۱۵۸-۱۵۷

۱۰. مراجعه شود به: بقره، آیه ۲۳ – اسرا آیه ۸۸ – هود آیه ۱۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.