یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم و محرومیت


تروریسم و محرومیت

پدیده تروریسم از منظر روانشناسی جنایی, پاسخی انفعالی و نشات گرفته از احساس بی عدالتی محسوب می شود اعم از اینکه این احساس واقعی یا کاذب و مبتنی بر توهم باشد

سرنوشت تروریسم تا حد زیادی بستگی به واکنشی دارد که مردم و نیز مقام های مسوول و ذی ربط در برابر آن نشان می دهند. واکنش درست در برابر هر پدیده مستلزم درک و شناخت صحیح و واقعی آن است که البته کار آسانی نیست.

در عصر کنونی یکی از علل عمده وقوع جنگ ها، ناسازگاری ها و ترویج خشونت و ارعاب به موجب تئوری پرخاشگری ناشی از محرومیت، انواع نارسایی ها و محرومیت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی مربوط به حقوق بشر است. به بیان دیگر رشد و تقویت حقوق بشر در سطح جهانی باعث ثبات و امنیت نظام بین الملل خواهد شد.

طبق این تئوری علت جنگ و خشونت در ذات شر انسان نیست بلکه - مانند ژان ژاک روسو که خدا، طبیعت و انسان را خوب می داند و جامعه را فاسد می پندارد - معتقدند علت بسیاری از پرخاشگری ها در انواع محرومیت های اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی و حقوقی است. انسان ها اگر تحت فشار باشند از خود واکنش نشان می دهند و نوع و سطح واکنش آنها بستگی به میزان فشار و محرومیت دارد.

با نگاهی گذرا به مناطق تروریسم خیز جهان، می توان به روشنی دریافت که تقریباً در همه موارد، حقوق بنیادین بشر و آزادی های اساسی مردم، به طور گسترده و فاحش نقض شده یا می شود. جامعه بین الملل چاره ای جز توجه به زمینه های شکل گیری و گسترش تروریسم - که طیف گسترده ای از سرکوب و اختناق سیاسی، فقر و فاصله طبقاتی و تبعیض و احساس سرخوردگی و ناکامی گرفته تا اشغال و سیطره خارجی بر ملت ها را دربرمی گیرد - نخواهد داشت.

تنها در این صورت است که می توان به توقف دور باطل نقض حقوق بشر و تروریسم (خشونت و طغیان) امیدوار بود. عدالت به عنوان نیاز فطری و اجتماعی انسان، یکی از مهم ترین و اساسی ترین زیرساخت های آرامش و امنیت جوامع بشری است.

هرچند که اصطلاح امنیت دارای مفهومی وسیع، قابل تفسیر و مناقشه در طول تاریخ بوده است؛ اما آنچه در جوامع انسانی ظهور و بروز داشته، تبیین و تعیین مصادیق عدالت در بعد کلامی و عقلی و احساس عدالت در بعد روانی و روحی بوده است.

نبود عدالت یا حداقل احساس فقدان عدالت یکی از زمینه های بروز پرخاشگری های فردی و اجتماعی به حساب می آید. تروریسم، به عنوان یکی از مهم ترین اشکال پرخاشگری خشن و ظالمانه، در عین حال که ممکن است یک تاکتیک و روش سیاسی یا پاسخی اجتماعی در مقابله با بی عدالتی در جامعه تلقی شود، اما امروزه به عنوان یک پدیده حقوقی و اجتماعی پیچیده از جهات گوناگون مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

پدیده تروریسم از منظر روانشناسی جنایی، پاسخی انفعالی و نشات گرفته از احساس بی عدالتی محسوب می شود؛ اعم از اینکه این احساس واقعی یا کاذب و مبتنی بر توهم باشد.

روح الله کنگاوری