جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
امام علی ع و حقوق اقلیت ها
حقوق اقلیتها را از دیدگاه امام علی(ع) میتوان با مطالعه آثار ماندگار امام در متون اسلامی و نیز سیره سیاسی آن پیشوای بزرگ مورد بررسی قرار داد. هرچند توصیههای امام در مورد اقلیتهای دینی نیز از مبانی وحی و سیره سیاسی پیامبر اسلام(ص) ریشه میگرفت لیکن این توصیهها مانند دیگر توضیحات عمیق آن امام روشنگر، تفسیر گویا از تعالیم اسلام محسوب میگردد که دریچههای جدیدی از دانش و بینش و ارزش در قلمرو وسیع اسلام باز مینماید:
● اخوت انسانی
«فانهم صنفان اما اخٌ لک فیالدین او نظیرٌ لک فی الخلق؛(۱) انسانها همه برادر شمایند یا برادر ایمانی و یا برادر انسانی.»
در دیدگاه والای امام علی(ع) هیچکس هرگز به خود اجازه تحقیر دیگران را نخواهد داد «لا یسخر قوم من قوم». (حجرات/ ۲).
در نگاه امام هیچگونه تبعیض و تفاوتی جز به معیار «تقوی» نمیتواند ملاک باشد و تمایز اصولی انسانها براساس تقوا نیز معیاری در تقسیم وظایف و وسیلهای برای نیل به اهداف عالیه انسانی است نه عامل تبعیض در اهداف مادی چنانکه پیامبر اسلام(ص) در منشور جاودانه خود فرمود: ایها الناس ان ربکم «واحدٌ و ان اباکم واحد کلکم لاَّدم و آدم من تراب ان اکرمکم عندا اتقیکم و لیس لعربی علی عجمی و لا لاحمر علی ابیض و لا لابیض علی احمر فضل الا بالتقوی.»(۲)
این گفتار نیز بهنوبه خود در راستای تعلیمات عالیه قرآن است که همه افراد انسان را از هر نژاد و با هر نوع خصیصه مادی و معنوی، آفریده شده از دو انسان مرد و زن میشناسد: «الذی خلقکم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بث منهما رجالاً کثیراً و نسأ.» (نسأ/ ۱).
● عواطف انسانی
«و لا تحقرن لطفاً تعاهدتم به و ان قل فلا تعذرن بذمتک و لا تخینن بعهدک؛(۳) هیچ نوع عواطف و الطافی را که در خلال تعهدات خود نسبت به اقلیتها پذیرفتهاید اندک نشمارید و هرچند این عواطف ناچیز باشد، مهم است، هرگز ذمة خود را معذور ندارید و به تعهدات خویش خیانت نورزید.»
مطلقگویی در روابط دوستانه یا خصمانه ادیان که تاریخ آن به قرنها متمادی بازمیگردد ناروا است و استناد به چند حادثه و یا گفتاری چند در زمینه پایمال شدن حقوق اقلیتها اگر وسیلهای برای ایجاد ذهنیت تاریخی بهکار گرفته شود این ذهنیت در مورد همه اقلیتها در تاریخ صادق خواهد بود و گزافهگویی نیست که تأکید غرب بر حقوق بشر را نوعی ارضای ضمیر جریحهدار شده غرب و اصلاح ذهنیت تاریخی در مورد آنان ارزیابی میکنند.
به یاد آوردن تأثیر فرهنگ و تمدن اسلام در شکلگیری فرهنگ و تمدن غرب در همه زمینههای علمی، هنری، سیاسی و اجتماعی از جمله بخشهای سازنده روابط اسلام و اقلیتها میباشد. ما در زمانی از روابط اسلام و اقلیتها سخن میگوییم که دوران شکوفایی علمی و فرهنگی مسلمانان در عرصههای جهادی سپری گردیده و افتخار مشارکت در ساختار تمدن جهادی برای همیشه برای مسلمانان در تاریخ ثبت گردیده است. روزی مسلمانان نهتنها حامل فرهنگ و تمدن بودهاند بلکه پرچم همزیستی ملتها را نیز به دوش میکشیدهاند.
شایعات بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اقلیتها درحالی که دستاویز سیاسی قدرتهای ناخرسند از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قرار میگیرد که این مشکل هنوز در بسیاری از کشورهای مدعی حقوق بشر نهتنها حل نشده حتی به نحو آشکاری مورد حمایت قرار میگیرد و به شدت حقوق اقلیتها نقض میشود.
مشکل جهانی اقلیتها
به مسأله حقوق اقلیتها باید در سطح یک مشکل جهانی نگریست مشکلی که به گذشته، حال و آینده مربوط میگردد. امروز به همان اندازه که انتظار میرود مسیحیان و یهودیان و دیگر اقلیتهای مذهبی در سرزمینهای اسلامی از حقوق شایسته و انسانی برخوردار باشند، باید متقابلاً برای مسلمانان نیز در سرزمینهای غیراسلامی بویژه غرب حقوق برابر قائل شد.
بهخاطر میآورم به درخواست یک محقق ایرانی مقیم سوییس در آن زمان رادیو سوییس یک فرصت پنج دقیقهای (در هفته) برای تبیین حقایق جاری در ایران در رابطه با اقلیتها اختصاص داده بود و در اندیشه این محقق ایرانی مقابله با حجم انبوه شایعات در این رابطه با برنامه رادیویی پنج دقیقهای به مثابه مقابله یک فرد عادی با یک ارتش منظم سازمان یافته محسوب میشد.
● همگرایی بین ادیان آسمانی
«واعلم ان الرعیة طبقات لا یصلح بعضها الا ببعض... منها اهل الجزیه و الخراج من اهل الذمه و مسلمة الناس. یا مالک و ان عقدت بینک و بین عدوک عقده او البسته منک ذمه فخذ عهدک بالوفأ و ارع ذمتک بالامانه فتعصبوا... والوفأ بالذمام.»(۴)
در بررسی فرصتهای همگرایی ادیان توحیدی اصل همگرایی بهعنوان یک ضرورت تلقی شده است و تصور نمیرود کسی با آن مخالفت داشته باشد. هرگونه چالش درست نمودن ضرورت همگرایی بین ادیان آسمانی میتواند به نفی یک یا همه این ادیان و نهایتاً به انصراف از بررسی بین الادیان منتهی شود و درواقع نوعی پاک کردن صورت مسأله تلقی گردد.
لکن همگرایی ادیان در عرصه سیاست چه در حوزه اندیشه سیاسی و چه در اتخاذ خطمشیهای اصولی برای تحقق بخشیدن به اصل مورد قبول همگرایی نیاز به یک سلسله زمینهها و عوامل تمهیدی دارد که ما از آنها به پیشفرصتهای همگرایی یاد میکنیم.
همه این پیشفرصتها در یک سطح نیستند بهویژه پیشفرصتهای مربوط به همگرایی نظری در حوزه اندیشه سیاسی در مقایسه با پیشفرصتهای حوزه عمل و ترسیم خطمشیهای اصولی. قرائتهای مختلف در اصول و تعالیم ادیان مورد بحث مشکلاتی را در رسیدن به اندیشه مشترک ایجاد میکند که بهلحاظ ماهیت نظری بودن آن بحثهای ماورأالسیاسه را بدنبال دارد و باید در گفتگوهای کلامی و چالشهای ممتد به سمت همگرایی نه الگوسازی پیش برود.
بهعنوان مثال میتوان از سکولاریزم نام برد. بیگمان بررسی دیدگاه ادیان در این زمینه ناگزیر ما را به بررسی یک سلسله مبانی فلسفی و کلامی میکشاند که بدون تنقیح آنها امکان استناد نفی یا اثبات سکولاریزم به ادیان امکانپذیر نمیباشد. درحالی که همگرایی در عرصه عمل سیاسی و اتخاذ مشی مشترک بهلحاظ وجود عنصر مصلحت و عقلانیت یا اختیارات در عمه ادیان آسمانی به سهولت امکانپذیر میباشد. بههرحال پیشفرصتهای همگرایی بین ادیان آسمانی را در عرصه سیاست میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱) بازسازی تفکر فراملی و احیای اندیشه جهان وطنی برای ممکن نمودن ایفای نقش مؤثر برای ادیان آسمانی در عرصه بینالمللی.
۲) امکان سنجی راههای استحکام بخشیدن به پیوند معنوی انسان با خدا و تبیین خطمشیهای اصولی در رویارویی با عوامل ضد دین به شیوه مثبت (از بین بردن عوامل و زمینههای مبارزه با خدا و دین) بهمنظور سالمسازی عرصه سیاست از اندیشه الحادی.
۳) توسعه منطق تساهل و تسامح در گفتگوهای بین الادیان و ضابطهمند نمودن آن در عرصه سیاست.
۴) تعیین خطمشیهای مشترک و منطقی در رویارویی با عوامل مبارزه با این در سطح بینالمللی و ساماندهی راههای منفی و مقابله به مثل.
در تاریخ اسلام الگوهای مختلفی از روابط جامعه اسلامی با اقلیتها دیده شده لکن الگوی کاملاً اسلامی و منطبق با اسلام ناب را میتوان در برخورد امام علی(ع) با اقلیتهای دینی جستجو نمود. برخورد مسیحیان در قرون وسطا با مسلمانان و نیز در طول استعمار در قرون اخیر هرگز خوشایند نبوده است و از سوی دیگر بهرغم همه توصیههای قرآن و پیامبر اسلام برخورد مسلمانان نیز با مسیحیان در برخی از موارد برای مسیحیان خوشایند نبوده است.
همزمان با سقوط سلسله اموی نخستین دولت اموی در اسپانیا تشکیل گردید و تا دو قرن و نیم پیش بر بخشی از اروپا حکومت نمود و بهرغم اوج تمدن اسلامی در سال ۱۰۰۰ میلادی از سال ۱۰۰۸ روند فروپاشی آغاز گردید و تشکیل دولت بربرها در شمال غربی افریقا در سال ۱۰۸۵ تحت نام مرابطون نتوانست حکومت را به مسلمانان بازگرداند. حاصل این درگیریها به تیرگی روابط اسلام و مسیحیان انجامید همانگونه که کشمکشهای طولانی در جنگهای صلیبی حج و زائران بیتا در دریای احمر توسط مسیحیان متعصب رخ داد اثر نامطلوبی در روابط دو طرف بهجای گذاشت و فتوحات عثمانی در اروپا از یک سو و جریان غصب سرزمین فلسطین و مسجدالاقصی از سوی دیگر ذهنیتهای تاریخی را به زخمهای کهنه مبدل ساخت.
امروز هر مسیحی و مسلمانی که با چنین ذهنیت تاریخی احساسات خود را سامان میدهد از گذشته، دغدغههایی به دل میپروراند که آینده را در نظر او تیره و تار میسازد. و حداقل زمینههای منفی برای تنشها در عصر حاضر بوجود میآورد. لکن به رغم این ذهنیت تاریخی امروز در شرایط زندگی نوین در عصر حاضر بهویژه هزاره سوم میلادی جایگزین نمودن تلاش دوجانبه بهجای تقابل دوجانبه اسلام و اقلیتها بهصورت ضرورتی اجتنابناپذیر درآمده است. صلح و امنیت توأم با عدالت در نظام بینالمللی و نیز اشتیاق مقابل به مبادلات اقتصادی و فنی در توسعه تکنولوژی مدرن همکاریهای دوجانبه را میطلبد که بدون احترام متقابل دستیابی به این آرمانها مقدور نمیباشد.
هرچند شرقشناسان غربی بهجای التیام زخمها و تسکین احساسات برخواسته از برخوردهای تاریخی و ذهنیت نشأت گرفته از گذشته به تشدید التهابها کمک کردند امروز جهان اسلام بیدار و متفکران و فرهنگیان امت اسلام در اندیشه احیای نوین اسلاماند و انقلاب اسلامی خود بارقهای از این احیای برخواسته از اندیشه والای امام خمینی در ربع اخیر قرن بیستم است و بخشی از این بیداری و احیا به روابط اسلام و اقلیتها مربوط میشود.
از همان آغاز طلوع اسلام و تشکل مسلمین و بهوجود آمدن جوامع اسلامی جمعیتها و گروههایی از پیروان ادیان مختلف بدون آنکه به اسلام بگروند در کنار مسلمین در سرزمینهای اسلامی (دارالاسلام) باقی ماندند و زندگی با مسلمانان را بر مهاجرت یا مسلمان شدن ترجیح دادند. ولی با گسترش سریع اسلام در میان ملل مختلف جهان و رشد فوقالعاده امت اسلامی و توسعه دارالاسلام اقلیتهای دینی علیرغم آزادیها و زندگی قابل قبولی که داشتند چندان رشد و ازدیادی نیافتند. عدهای از آنها به مرور زمان مسلمان شدند و بسیاری همپیوستگی و خلاقیت و علاقه به توسعه و فعالیت دینی را از دست دادند.
در عصر طلایی علوی و نیز در طول تاریخ اسلام به کمتر موردی برمیخوریم که اقلیتهای دینی برای احقاق حقوق و آزادیهای خود دست به مبارزه و قیام و درگیریهای منظم زده باشند و موارد بسیار نادری که دیده میشود به جریانها و روابط سیاسی خاصی مربوط میشود که به دور از مسائل اسلامی بوده است.
تداوم موقعیت تاریخی اقلیتهای دینی در میان جوامع اسلامی و در دارالاسلام به رغم گسترش فرهنگی اسلام هرچند موجب شگفتی و مورد سؤال است لکن از آنجا که علت واقعی آنکه نفی اجبار و تحمیل دین و روح همزیستی و مسالمت و اعطای حقوق و آزادیهای بیشتر و بالاخره جاذبیت اسلام و شیوههای منطقی دعوت در اسلام بود، برای دنیای غرب ناآشنا و یا غیرقابل اعتراف بود. ناگزیر به تفسیری نادرست که اسلام را به خشونت و تحمیل دین با زور متهم میکرد دانشمند اسلامی را بر آن داشت که در دفاع از اسلام مسأله را از دو بعد مورد بررسی قرار دهند.
● گواهی به حقانیت
«ولکن ا سبحانه اراه ان یکون الاتباع لرسله و التصدیق بکتبه.»(۵)
کلام امام در راستای آیه: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریة و الانجیل من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان» (آلعمران/ ۴ و ۳) مبین احترام به عقاید اقلیتهای دینی و گواهی به حقانیت کتابهای اصلی و آسمانی آنان است. امام با این سخن نهتنها به معتقدات و آیین پیروان کتابهای آسمانی احترام قائل شده بلکه اصولاً این حق را برای آنان محفوظ شمرده که اهل کتاب میتوانند در چهارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی با مسلمین به گفتگو و بحث بپردازند و بهطور آزاد و دور از تعصب معتقدات خویش دفاع نمایند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقاید اسلامی برآیند.
پیامبر اکرم(ص) به نمایندگان و علمأ و روحانیون طوائف غیرمسلمان که به مدینه میآمدند احترام بسیار مینهاد و اجازه میداد آزادانه انتقادها و اشکالات و منطق خویش را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال به گفتگو میپرداخت و واقعیت و حقانیت رسالت آسمانی اسلام را بر آنان اثبات مینمود. همچنین علی(ع) در موارد زیاد طی یک سلسله بحثهای منطقی کسانی را که برای مجادله مذهبی پیش آن حضرت میآمدند شیفته منطق و مقام معنوی و عملی خویش میکرد و به قبول اسلام اقناعشان میفرمود. همچنانکه در عصر سایر پیشوایان مذهبی نیز دانشمندان و روحانیون بزرگ اهل کتاب، رسماً با ائمة اهل بیت علیهمالسلام به بحث و گفتگو میپرداختند و چه بسیار، جلسات رسمی با حضور خلفای وقت و بزرگان و شخصیتهای مذاهب مختلف به همین منظور تشکیل میگردید و پیشوایان اسلام شخصاً در بحث با بزرگان مذهبی یهودیان و مسیحیان شرکت میکردند و در بعضی موارد یکی از یاران خود را برای اینگونه بحثها مأمور مینمودند.(۶)
رویه برخورد منطقی با اقلیتهای دینی و گفتگوی بین الادیان از دستور قرآنی ریشه میگیرد که در این مورد بهطور صریح چنین بیان میکند: «... و جادلهم بالتی هی احسن» (نحل/ ۱۲۵) با مخالفان و پیروان ادیان دیگر به طریقی که نیکوتر است گفتگو نمایید و در خصوص اقلیتهای دینی توصیه میکند که: «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن»(۷) با پیروان کتابهای آسمانی جز از راهی که نیکوتر است مجادله ننمایید.
مشروعیت گفتگو بین ادیان توحیدی و احترام به عقاید آنان و التزام به شیوههای پسندیده در گفتگوها از آنجا ناشی میگردد که اسلام، کتب آسمانی اهل کتاب را تصدیق کرده است: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریة و الانجیل - من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان.» (آلعمران/ ۴ و ۳) خداوند این کتاب (قرآن) را بر تو بهحق نازل کرده که تصدیقکننده کتابهای پیشین است و از پیش تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرستاده و فرقان را نازل فرمود.
«والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه» (فاطر/ ۳۱) آنچه از این کتاب (قرآن) بهتو وحی کردیم حق است و کتابهای پیشین را تصدیق میکنند. با توجه به این نوع روش دعوت، میتوان گفت که اهل کتاب راه انبیا را ادامه دهند: «یا ایها الذین اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقاً لما معکم.» (نسأ/ ۴۷).
بررسی آیات در این زمینه، آموزههای بسیاری بدست میدهد که هرکدام بهنوبه خود حائز اهمیت فراوان میباشد: «قولوا آمنا با و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لا نفرق بین احدٍ منهم و نحن له مسلمون.» (بقره/ ۱۳۶) بگویید: بهخدا و آنچه که بر ما نازل گشته و آنچه که بر ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و اخلاف آنان نزول یافته و آنچه به موسی و عیسی وحی شده و آنچه که به سایر انبیا از پروردگارش نازل گردیده ایمان آورده و میان هیچیک فرق نمیگذاریم و ما در برابر آن سر تسلیم فرود میآوریم.
«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کلُّ آمنَ با و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احدٍ من رُسله.» (بقره/ ۲۸۵) پیامبر بدانچه که بر او از پروردگارش نازل شده ایمان دارد و مؤمنین همگی بهخدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبران خدا ایمان دارند و میان هیچکدام از آنان فرقی نمیگذاریم.
در برخی از آیات سرگذشت انبیأ گذشته بعنوان سرمشق و مایه قوت قلب پیامبر اسلام(ص) یاد شده است :
«و کلاً نقص علیک من انبأ الرسل ما نثبت به فؤادک.» (هود/ ۱۲۰) همه آنچه از اخبار و سرگذشت پیامبران بر تو بازگو میکنیم برای آن است که تا بدان وسیله دل تو را استوار سازیم.
قرآن پیروی از شیوههای رفتاری انبیای گذشته را به پیامبر اسلام توصیه میکند: «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل.» (احقاف/ ۳۵) پایدار باش چنانکه پیامبران بزرگ صاحب ثبات پایداری نمودند.
«و ان یکذبوک فقد کذبت رسلٌ من قبلک.» (فاطر/ ۴) اگر تو را تکذیب نمایند پیامبران پیش از تو را نیز تکذیب نمودهاند. و در پارهای از آیات آنجا که با مشخصات بارز پیامبر اسلام(ص) بیان میگردد وی را بهعنوان پیامبر تصدیقکننده پیامبران و آیین و کتاب وی را بر صدق کتابها و آیینهای آسمانی گذشته معرفی مینماید: «نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریة و الانجیل - من قبل هدیً للناس و انزل الفرقان.» (آلعمران/ ۴ و ۳) خداوند این کتاب (قرآن) را بر تو به حق نازل کرده که تصدیقکننده کتابهای پیشین است و از پیش تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرستاد و فرقان را نازل فرمود.
«والذی اوحینا الیک من الکتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه.» (فاطر/ ۳۱) آنچه از این کتاب (قرآن) به تو وحی کردیم حق است و کتابهای پیشین را تصدیق میکنند. و در آیة دیگر چنین میخوانیم: «و کیف یحکمونک و عندهم التوریة فیها حکما.» و در آیة ۱۱۱ سورة توبه، تورات و قرآن در یک ردیف یاد شده: «و عداً علیه حقاً فی التوراة و الانجیل و القرآن.»
● تابعیت اکتسابی اقلیتهای دینی
«و لا تنقضون عهدهم لمعتبه عاتب»(۸)
اقلیتهای دینی متعهد در دیدگاه امام بهعنوان بیگانه و اقلیتی که اختیاری در تعیین حقوق و سرنوشت خود ندارند شناخته نمیشوند و نیز اقلیتهای دینی بدانگونه که از نظر نژاد و زبان و یا عناصر مادی دیگری (که تابعیت در حقوق معاصر براساس آن تعیین میگردد) در جامعه اسلامی وجود ندارد. مفهوم تابعیت در دیدگاه امام براساس خون، زبان، خاک و سایر عناصر مادی دیگر شکل نمیگیرد تابیعت یک تأسیس حقوقی مبتنی بر اختیاری و مربوط به اراده و عقیده افراد است. هر فرد با قبول اسلام به تابعیت جامعه اسلامی پذیرفته میشود و به عضویت امت اسلامی مفتخر میگردد در این نگاه امتیازات و اختلافات مادی و صوری از میان میرود عالی و دانی، فقیر و غنی، بزرگ و کوچک، سیاه و سفید، سرخ و زرد، نژاد آریایی و سامی، عرب و عجم، آسیایی، اروپایی، آمریکایی و آفریقایی... و همه و همه برادر و عضو مسؤول جامعه اسلامی محسوب میشوند.(۹) قرآن بجای واژه ملت کلمة «امت» را بکار برده و جامعه متشکل و در عین حال مختلف از نظر تمایزات مادی را امت واحد خوانده است.(۱۰)
علی(ع) این اصل مسلم اسلامی را در برابر کسانی که به استناد شرافت خونی و نژادی از وی مطالبه امتیازاتی مینمودند با یک بیان کوتاه و عمیق چنین اعلام فرمود:
«هر فردی که آیین ما را بپذیرد و پیمان ما را بعهده بگیرد ما حکم قرآن و قانون و مقررات اسلامی را دربارة وی اجرا میکنیم و هیچ فردی را بر دیگری برتری نیست مگر به تقوی و وارستگی.»
در این نظام تابعیت، اقلیتهای دینی نیز میتوانند - با شرایط خاصی - به تابعیت اکتسابی نایل آیند و بهطور رسمی به امت اسلامی ملحق شوند و طی یک معاهده دوجانبه تابعیت قراردادی کسب نمایند این نوع تابعیت که بهطور قرارداد دوجانبه تحقق مییابد در اصطلاح فقه اسلامی تحت عنوان «ذمه» نامیده میشود و کسانی را که چنین پیمانی را با مسلمین امضأ نمایند ذمی میگویند. در این معاهده یهودیان و مسیحیان و مجوسیان (آتشپرستان) میتوانند شرکت نمایند و پس از امضأ قرارداد تابعیت (ذمه) به عضویت جامعة بزرگ اسلامی و تابعیت قراردادی امت - قرارداد تابعیت (ذمه) به عضویت جامعة بزرگ اسلامی و تابعیت قراردادی امت - اسلامی درآیند و بهعنوان متحدین همپیمان در سراسر قلمرو حکومت اسلامی از آزادی و امنیت و حقوقی اجتماعی بر طبق قرارداد (ذمه) برخوردار گردند. نمونة بارز این معاهده و قرارداد اتحاد ملی پیمان مشترکی بود که در نخستین روزهای هجرت پیامبر اکرم به امضأ آن حضرت و یهودیان مدینه رسید.
رسول اکرم با انعقاد این پیمان قبائل مختل مدینه را متحد و از عناصر مسلمان و یهود و عرب امت واحدی تشکیل داد. در این پیمان تصریح شده بود که متحدین امت مشخص و متمایزی را تشکیل میدهند و یهودیها بر کیش خودشان و مسلمانان بر آیین خویش باقی خواهند ماند و در هر امری که اختلاف نمایند باید به خدا و پیامبرش (قانون اسلام) رجوع نمایند.(۱۱)
بدین ترتیب افراد غیرمسلمان در قلمرو حکومت اسلامی هیچگاه بیگانه و خارجی و اجنبی شمرده نمیشوند و عنوان بیگانه در فقه و حقوق اسلامی جای خود را بهعنوان «متحد» و همپیمان که بهصورت انسانیتر و باشکوهتری جلوه میدهد و از آنجا که قرارداد «ذمه» بهطور دوجانبه و اختیاری منعقد میگردد روح وحدت و هماهنگی و پیوند معنوی که از اراده و اختیار سرچشمه میگیرد بر روابط مسلمین با متحدینشان سایهای از عطوفت و عدل و انصاف و تعاون میگستراند.
در مبحث قرارداد ذمه به حقوق و امتیازات این قرارداد و متحدین و همپیمانان (ذمی) اشاره خواهیم داشت. در حقیقت برای عضویت اقلیتهای دینی در جامعه اسلامی دو راه شناخته شده وجود دارد که میتواند هرکدام از آن دو معیار عمل در نظام اسلامی قرار گیرد:
۱) قبول قرارداد ذمه و کسب تابعیت قراردادی.
۲) عضویت در تشکیل امت براساس میثاقی چون میثاق مدینه و کسب شهروندی اصلی و تابعیت اکتسابی.
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی
پینوشتها:
.۱ نهجالبلاغه: عهدنامه مالک اشتر (نامه ۵۳).
.۲ از سخنان پیامبر اسلام(ص) در حجةاالوداع، رجوع شود به تحف العقول، ص ۲۹.
.۳ مالک، ۵۳.
.۴ خطبه ۱۹۲.
.۵ خطبة ۱۹۲.
.۶ مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج نمونههای زیادی از مباحثات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اهل بیت علیهمالسلام با مخالفین اسلام و اهل کتاب را نقل نموده که مطالعه آن برای توضیح این بحث مفید تواند بود.
.۷ عنکبوت، آیه ۴۶. در احتجاج در تفسیر آیه از امام صادق نقل میکنند جدالی که به طریق نیکوتر نباشد آن است تو بهخاطر رعد اعتقاد باطنی بهجای آنکه به برهان متوسل شوی حقی را منکر گردی به گمان اینکه مدعی از آن حق به ضرر تو سودجویی میکند و تو نمیتوانی از این سودجویی پاسخ بگویی چنین بحث و مجادلهای ممنوع و حرام است. زیرا در این صورت تو مانند مدعی باطل و خصمت خواهی بود او حقی را انکار ورزیده و تو نیز حق دیگری را منکر گشتهای.
.۸ نامة ۷۴.
.۹ پیامبر گرامی اسلام این حقیقت را با تأکید فراوان در پیام تاریخی حجةالوداع چنین تصریح فرمود:
«یا ایها الذین آمنوا ان ربکم واجدون اباکم واحد کلکم لاَّدم و آدم من تراب ان اکرمکم عندا اتقاکم لیس لعربی علی عجمی و لا لعجمی علی عربی و لا لاحمر علی ابیض و لا لأبیض علی احمر فضل الا بالتقوی الا بلغت اللهم فاشهد الا فلیبلغ الشاهد منکم الغائب».
امیر المؤمنین علی(ع) در برابر عربی که از تقسیم مساوی غنایم و از اینکه وی با مرد عجمی یکسان بهره برده ابراز ناراحتی مینمود فرمود: «انی لا أری فی هذا الفیء فضیلة لبنی اسماعیل علی غیرهم».
.۱۰ ان هذه امتکم امة واحده و انا ربکم فاعبدون (انبیأ، آیة ۹۲.) ان هذه امتکم امة واحد و انا ربکم فاتقون (آل عمران/ ۱۱۰).
.۱۱ ر. ک. سیرة ابن هشام ج ۱، ص ۵۰۳.
.۱۲ وافی، ج ۳، ص ۲۰۱۴/ ۲۲ و نهجالبلاغه، خطبة ۱۵۴.
.۱۳ وافی، ج ۳، ص ۲۰۱۴/ ۲۲ و نهجالبلاغه، خطبه ۱۵۴.
.۱۴ نهجالبلاغه، نامة ۳۱.
.۱۵ وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۲۴۳.
.۱۶ نهجالبلاغه نامة ۵۳.
.۱۷ شیخ طوسی، المبسوط، ج ۲، ص ۵۰.
.۱۸ همان، ص ۵۶.
.۱۹ رجوع شود به بدایع الصنایع ج ۷، ص ۱۰۸.
.۲۰ رجوع شود به المغنی، ج ۸، ص ۴۶۱.
.۲۱ بدایع الصنایع، ج ۷، ص ۱۰۸.
.۲۲ مبسوط، ج ۲، ص ۵۰.
.۲۳ جامع المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۸.
.۲۴ المبسوط، ج ۲، ص ۵۰.
.۲۵ نهجالبلاغه، نامة ۵۳.
.۲۶ جامع المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۷.
.۲۷ جامع المقاصد، ج ۱، ص ۴۴۷.
.۲۸ جامع المقاصد، ج ۲، ص ۹۷۴.
.۲۹ جامع المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۷.
.۳۰ همان، ص ۴۷۰.
.۳۱ ج ۱، ص ۴۴۷.
.۳۲ ج ۲، ص ۹۷۴.
.۳۳ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۲۹۶.
.۳۴ امان در لغت بهمعنی مخالف ترس گفته میشود و مفهوم فقهی و حقوقی آن عبارت از مصونیت از تعرض بجان، مال و عرض میباشد.
.۳۵ سرخسی، المبسوط، ج ۱، ص ۸۴.
.۳۶ رجوع شود به جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۹۲.
.۳۷ رجوع شود به: البدائع، ج ۷ ص ۱۰۷، البحر الرائق: ج ۵ ص ۸۱، فتح القدیر: ج ۴ ص ۳۰۰.
.۳۸ رجوع شود به: نهایة المحتاج: ج ۷ ص ۲۱۷. مغنی المحتاج: ج ۴ ص ۲۳۸، کشاف القناع: ج ۳ ص ۹۷.
.۳۹ رجوع شود به: شرح السیر الکبیر: ۱/ ۹۳. الأشباه و النظائر لابن نجیم: ۲/ ۱۷۶، احکام القرآن للجصاص: ج ۳، ص ۸۸، مواهب الجلیل للحطاب، ج ۳، ص /۳۸۱، الدردیر مع الدسوقی: ج ۲، ص ۱۸۵، المهذب: ج ۲، ص ۲۵۷، الأم، ج ۴، ص ۷۱۰۰، المغنی: ج ۸، ص ۵۲۹.
.۴۰ چنانکه از مفاد روایت: (اخرجوا الیهود من الحجاز» استفاده میشود. لکن فقهای مالکی برای غیرمسلمان دخول به حرم مکه را بدون ورود به بیت الحرام مجاز شمردهاند درصورتی که از أمان استفاده کرده و مستأمن محسوب گردد و بیش از سه روز و یا بر حسب نیاز و مصلحت توقف ننماید.
در حدیث دیگر آمده: «اخرجوا المشرکین من جزیرة العرب» و نیز حدیث سوم: «لا یترک بجزیرة العرب دینان» و مشابه آن حدیث: «اخرجوا یهود اهل الحجاز و اهل نجران من جزیرة العرب» و به این عبارت نیز آمده: «لا یجتمع دینان فی جزیرةالعرب».
.۴۱ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۹.
.۴۲ خطبة ۲۷.
.۴۳ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۹.
.۴۴ خطبة ۲۷.
.۴۵ ر. ک علامه مجلسی: بحارالانوار: ج ۹، ص ۵۹۸ چاپ سنگی.
.۴۶ اصول کافی ج ۲، ص ۶۷۰.
.۴۷ نامه ۵۳.
.۴۸ نهجالبلاغه، نامه ۵۳ و لا تدعن صلحا دعاک به عدوک... و قد جعل ا عهده و ذمته امناً افضاه بین العباد برحمته. لا ینقضون عهدم لمعبته عاتب... ان فی الصلح لخبودک و راحه من همومک و امناً اسلادک... والسلام اماناً من المخاوف.
.۴۹ تألیف دو کتاب پاسداران صلح و همزیستی و حقوق اقلیتها از مؤلف به همین منظور بوده.
.۵۰ ما در کتاب حقوق اقلیتها از دیدگاه فقه اسلامی بهطور مشروح ماهیت، شرائط و ارکان و آثار قرارداد ذمه را توضیح دادهایم. برای تفصیل بیشتر به این کتاب مراجعه شود.
.۵۱ در لبنان قریب ۵۰ درصد در سوریه ۱۱ درصد و در اردن ۸ درصد.
.۵۲ قرارداد «ذمه» ممکن است با کشورهای غیرمسلمان نیز منعقد گردد که در پارهای از جهات با قرارداد ذمهای که با افراد غیرمسلمان در سرزمینهای اسلامی انعقاد مییابد متفاوت است و این نوع قرارداد فعلاً از بحث ما بیرون میباشد.
.۵۳ این نوع مصونیت شامل هر فرد غیرمسلمانی که با کسب اجازه رسمی «امان» وارد سرزمینهای اسلامی شده باشد خواهد شد.
.۵۴ «... لان عقد الجزیه غیر لازم من جانب الکفار فأن لهم الالتحاق بدارهم متی شائوا».
.۵۵ جواهرالکلام ج ۲۱، ص ۲۹۴.
.۵۶ و لا تدعن صلحا دعاک به عدوک... نهجالبلاغه، (نامه ۵۳).
.۵۷ رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، ص ۱۰.
.۵۸ مولند اینا جهان مسیحیت، ترجمه محمدباقر انصاری، ص ۵۰.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست