پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
جامعه شناسی فرانسه امیل دورکیم
دكتر سارا شریعتی اولین و مشهورترین چهره دوركیم، را »دوركیم جامعهشناس« برشمرد و افزود:شاید سهم »اگوست كنت« در جامعهشناسی همان وضع كلمه جامعهشناسی )وعكفضغطكل ( باشد و در واقع وی نتوانست جامعهشناسی را به صورت یك رشته علمی درآورد. بعد از او جانشینهای مختلفی برایش مطرح بودند، لیكن برخی )مثل ولز و گابریل تارد( نتوانستند نقش چندانی در بسط جامعهشناسی ایفا كنند و برخی دیگر )از جمله ماركس و توكویل و وبر(در واقع جامعهشناس نبودند! و نتوانستند و نمیخواستند جامعهشناسی را به علمی نهادمند تبدل كنند. لذا بهترین جانشین كنت كه می توانیم وی را موسس جامعهشناسی بدانیم، امیل دوركیم استأ او هم از انسجام فكری برخوردار بود و هم به ضرورت ایجاد نهاد و سنت و رشته جامعهشناسی آگاه بود. وی با گردآوردن جمعی علاقهمندان جامعهشناسی حول خویش و خصوصا با نشر سالنامه جامعهشناسی گام مهمی در توانمندی جامعهشناسی برداشت و با تدریس و نیز نشر كتابهای مختلف خویش در زمینه نظریات، موضوعات و روش، جامعهشناسی را به رشته ای دانشگاهی مبدل ساخت. در جامعهشناسی دوركیم باید به این نكته نیز توجه كنیم كه برخلاف ماكس وبر كه جامعهشناسیاش، جامعهشناسی فرد و كنش اجتماعی بود و به فرد در جامعه اهمیت میداد، دوركیم اما، جامعهشناسی واقعیت اجتماعی را پیگیری می كرد و معتقد بود عوامل اجتماعی در همه سطوح زندگی انسان دخالت دارد و واقعیت اجتماعی، واقعیتی خارج از اراده فرد است.
سارا شریعتی در تشریح دومین چهره دوركیم به عنوان موسس جامعهشناسی دین افزود: برخلاف نظر برخی، در همه كارهای دوركیم، )خودكشی، تقسیم كار و خصوصا صور بنیادی حیات دینی( و نیز درسهای او، توجه و اهمیت به دین نقش زیادی دارد. این واقعیت، ناشی از دو مساله است. اول این كه دركل، جامعهشناسی پیوندی ناگسستنی با دین دارد، این علم، كار خویش را با دین آغاز كرده چرا كه اولین وجه از شوون حیات اجتماعی، دین است و نیز جامعهشناسی كه علمشناخت جامعه است، ناگزیر از پرداختن به دین است. نكته دیگر، شخصیت و زندگی خود امیل دوركیم است. او یك یهودی اشكناز بود كه در امور و مناسك دینی بسیار سختگیر هستند و حتی گفته شده كه او قرار بوده لباس مذهبی نیز بپوشد. لذا علیرغم این كه دوركیم در جوانی از ایمان و باورهای مذهبی اش دست شست، اما تا پایان عمر، دین در كانون تحقیقات و توجهاتش بود و البته با نگاهی به عقاید و آؤارش به این نتیجه میرسیم كه گرچه وی دین یهود را ترك كرد، اما دین به تعریف دوركیمی اش را كنار نگذاشت.
لازم است به این نكته نیز اشاره شود كه نظریهپردازان درباره این هویت دوركیم، یعنی جامعهشناسی دین نظرات متفاوتی ارائه كرده اند، برخی آن را جامعهشناسی غیر بومی، عده ای آن را جامعهشناسی دینی و اخلاقی و بعضی آن را جامعهشناسی ضد دینی می دانند. در هر صورت برمبنای تعریف دوركیم از جامعهشناسی كه آن را مطالعه تاؤیر جامعه بر همه پدیدههای انسانی می داند، وی دین را به عنوان یك واقعیت اجتماعی و البته شكل بنیادی و اولیه واقعیت اجتماعی در نظر میگیرد كه بر انسان و رفتار و عقیده او تاؤیرگذار است. او همچنین دین را پدیده ای اجتماعی می انگارد كه جامعه نیز بر آن تاؤیر دارد. دوركیم، دین را متفاوت از تعریف عامه كه اعتقاد به خدا، پیامبر، شریعت و كتاب خاص می دانند، تعریف كرده است و خصوصیاتی از جمله اندیشه پردازی، آرمان پردازی، حاوی آیین و مناسك، وجه استعلایی بر جامعه و عمل بودگی برای دین قائل است كه می توانیم آنها را بیشتر واكاوی كنیم.
▪ این استاد دانشگاه تهران در همین زمینه پنج ویژگی یا شاخصه برای دین را از منظر دوركیم برشمرد :
۱ ) دوركیم بر آن است كه دین به دور از اعتقاد است، اعتقاد به ماورا الطبیعه، اعتقاد به روح و خدایان و اعتقاد به غیب.
۲ ) امیل دوركیم دین را امری قدسی می داند كه در مقابل امر غیر قدسی )دنیوی( قرار می گیرد و دین از این نگاه دستگاهی پیوسته از باورهاست.
۳ ) وی معتقد است كه خدا و دین چیزی جز تغییر شكل جامعه نیست. او بر این معادله تاكید می كند كه خدا مساوی با جامعه است و دین مساوی با جامعه است. از همین رو دوركیم به دو مفهوم پیچیده و مهم در جهان قائل است كه یكی اجتماع است و دیگری خدا و در نهایت خدا را همان اجتماع می داند. وی جامعه را فراتر از تجمع فرد فرد انسانها می داند و معتقد است جامعه می تواند در انسانها نوعی شور و هویت و مای جمعی ایجاد كند كه در نهایت می تواند نقش خدا را ایفا كند. از منظر دوركیم شكل متعالی وجدان جمعی نیز كه ساخته و پرداخته جامعه است، همان دین است.
۴ ) به نظر دوركیم جامعه الزاما نیازمند اندیشهها و آرمانهایی جمعی است كه بتواند نقشهای خود را ایفا كرده و وجدان جمعی را خلق كند و دین است كه این نقش را بر عهده می گیرد. به عقیده او هیچ دینی نیست كه دستگاهی از اندیشه نداشته باشد و همه ادیان خالق آرمانهایی بوده و اندیشه پرداز هستند.
۵ ) دوركیم معتقد است، دین فارغ از اندیشه پردازی، خصوصا عبارت است از عمل! مردم غیر از نیاز به باور و عقیده، آن چیزی كه بدان وابستهاند، اعمال و مناسك و احكام است كه این مساله نیز در هر دینی مشهود و موجود است.
با این تعاریف از منظر دوركیم، شریعتی به این مهم اشاره كرد كه از دیدگاه دوركیم، دین واقعیتی اجتماعی است كه نقش انكار ناپذیری در جامعه دارد و می توانیم آن را به عنوان سیمان اجتماعی و مایه همبستگی جامعه در نظر گیریم. اما در عین حال دوركیم معتقد است جامعه امروزی تهی از مذهب شده و دین در دنیای امروز نقش و كاركرد كمتری بر عهده دارد. وی می گوید این عقبنشینی دین از صحنه اجتماع نتیجه مدرنیته، فردگرایی یا انقلاب صنعتی نیست! او اصلا برای این مساله تاریخی قائل نیست و بر آن است كه از همان ابتدای زندگی بشر، روز به روز نقش دین و كاركرد اجتماعی اش كاهش یافته و جامعه خود، جانشین آن شده است. اما اینجاست كه دوركیم از خود می پرسد وقتی جامعه از دین و مذهب دور شود، وجدان اجتماعی بر چه اساس شكل می گیرد و نقش انسجام بخشی دین را چه واقعیت اجتماعی بر عهده می گیرد هم عصران دوركیم به این پرسش، پاسخهای متفاوتی از جمله قانون، عشق، دوست داشتن و قدرت و دولت دادهاند، اما او اینها را نمیپذیرد و اینجاست كه چهره سوم دوركیم به عنوان روشنفكر سر بر می آورد.
دكتر سارا شریعتی در توصیف روشنفكری دوركیم چنین تبیین كرد كه امیل دوركیم معتقد است جامعهشناس باید به جامعه توجه كند، ما جامعه نگار نیستیم كه جامعه را توصیف كنیم بلكه ما جامعهشناس هستیم و باید به تغییر و اصلاح در آن كمك كنیم. او به فردگرایی خودخواهانه اشاره می كند كه از هم گسیختگی اجتماعی را در پی دارد. وی همچنین اخلاق لائیك را نیز كه زمانی از آن دفاع می كرد و معتقد بود باید جانشین دین شود را در اواخر عمر، مورد حمله قرار میدهد و معتقد است اخلاق لائیك شكست خورده و بدون یك وجه استعلایی قابلیت تداوم نداشته و یك شبه نمیتوان با مصوبهای دین و اخلاق را از هم جدا كرد از همین رو وی در توصیف جامعه مطلوب، یا خودش را خیلی به عقب یا خیلی به جلو پرتاب میكند و از توتم یا دین آینده بحث می كند. بنابراین در عین حال كه دوركیم دین را در جهان امروز رو به خاموشی می داند از یك سو از فردگرایی خودخواهانه می هراسد از دیگر سو كه نگاهش به اخلاق لائیك است، از كاستیها و معایب آن دم می زند. شریعتی در پایان سخن به این تناقضات دوركیمی اشاره كرد كه موجب شده تفسیرها از وی نیز متفاوت باشد: یكی دوركیم كانتی تمام عیار كه در این تفسیر، دین در محدوده اخلاق كانت قرار می گیرد و دیگری دوركیم فردگرا كه از این منظر، فرد مبدل به شهروند شده و قانون، جانشین اخلاق میشود و البته در هر دو حالت یا به ورطه توتالیتاریسم در میغلطیم یا در ورطه نوعی فردگرایی كه اندیشه اجتماعی یعنی آن مفهومی كه بیش از همه چیز برای دوركیم عزیز بود را تحت الشعاع قرار می دهد!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست