چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
افول اندیشه در جناح سنتی هالیوود
ترمیناتور ۳: رستاخیز ماشینها
در دهه هفتاد میلادی پس از رسوخ جنبش عصیانگری فرهنگی كه از اروپا آغاز شده بود به درون جامعه هنری آمریكاو حمایت از ساخت فیلمهای به اصطلاح ضدسیستم حتی در سطوح سنتی هالیوود، نسل جدیدی در همین بافتسینمای آمریكا جانشین اسلاف خود گردید كه به ظاهر با موج جدیدی كه از قاره كهنه آمده بود، همساز به نظر میآمد. سینماگران جوانی مانند استیون اسپیلبرگ، ویلیام فریدكین، جرج لوكاس، براین دیپالما، فرانسیس فورد كاپولا ومارتین اسكورسیزی از آن جمله بودند. اگر چه برخی از این فیلمسازان همچون اسكورسیزی و كاپولا تا اندازهای هم افكار و اندیشههای نو ارایه كردند و ازهمین رو نتوانستند چندان با جریان غالب همراهی كنند اما سایرین علیرغم نمایش پوستهای تازه، تجدید حیاتسنتهای دیرین هالیوود یعنی رویاسازی محض با تكیه بر نگاه بدون عمق تماشاگر را در دستور كار داشتند، همانكهفیالمثل سیسل. ب. دومیل و ویلیام وایلر و ویكتور فلیمینگ و امثال آنها در دهههای ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ میلادی برپردههای سینما میبردند تا مخاطب سینما را برخلاف سایر هنرهای دیگر از خود و اطراف خود غافل سازند. اما در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ اتفاق دیگری در هالیوود افتاد كه خود منشا جریان جدیدی شد تا سیر سینما را همپای دیگر تحولات رسانهای و ارتباطی به تحول بنیادیتری برساند و آن به عرصه آمدن فیلمسازانی مانند جیمزكامرون و الیور استون و ترنس مالیك و ... بود كه تكنیك و ساختار صرفا تجاری سینمای سنتی هالیوود را به اندیشه وفكر و حتی فلسفه و نوعی جهانبینی آمیختند. جیمز كامرون، فیلم بیگانه مخوف و كلیشهای ریدلی اسكات را به بیگانههای متمایز و زندگیطلب تبدیل كرد و بافیلم ورطه به بنبست رسیدن بشر امروز را در راه و رسم تمامیتخواهش به تصویر كشید. و بالاخره فیلمهایترمیناتور (۱۹۸۴) و بخصوص ترمیناتور ۲: روز داوری (۱۹۹۱) با استفاده از تكنولوژی بسیار فراتر از زمان واندیشهای هشداردهنده درباره آینده هراسناك بشری كه خود را در دام پیشرفتهای افسار گسیخته همان تكنولوژیگرفتار ساخته، خط پایانی بود بر فیلمهای علمی تخیلی صرفا سرگرمكننده (یا به عبارت صحیحتر غافلكننده) مانندسری ایندیانا جونزها، جنگهای ستارهای، بازگشت به آینده، ییتی و ... . انگار كوبریك دیگری آمده بود تا باتمسك به عناصر تجاری سینما، آرزوهای دیرین وی را در پیوند معضلات هویتی و شخصیتی انسان امروز با تمدنتكنولوژیزده بر پرده سینما ببرد. ۱۸۰ میلیون دلار فروش در اكران اول آمریكای شمالی برای ترمیناتور ۲: روزداوری و ساختار اعجابانگیز آن كه هر بینندهای را به تحسین وامیداشت، مسیری تازه در سینمای هالیوود و جهانباز كرد و سینمای اندیشه دریافت كه با بهرهگیری از تكنیكهای بالای سینمایی میتواند استقبال تماشاگر و البتهحیات خویش را تضمین نماید و ماتریكس اوج این تفكر و موفقیت آن بود. از همین رو بود كه بسیاری از فیلمسازان هنری و مستقل دنیا مانند ویم وندرس و نانی مورتی و ژانگ بیمو و چن كایگهو بالاخره استیون سودربرگ جذب كمپانیهای بزرگ هالیوود شدند كه آنها هم تمهیدات جدیدی از جلمه ایجادبخشهای آزاد در كنار بدنه اصلی تولیداتشان برای جذب همكاری سینماگران مستقل اندیشیده بودند. این موج، نسل جدید فیلمسازان سنتی هالیوود مانند اسپیلبرگ را هم به سوی خویش كشانید كه این سینماگر معروفبه رویاپرداز كودكان هم ناگزیر از ساختن فیلمهایی مثل نجات سرباز رایان و هوش مصنوعی و گزارش اقلیت،گرچه در جهت تفكرات سیاسی وابستهاش، شد. اما پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و فاجعه برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورك، كه جناح سنتی هالیوود احساسوظیفه كرد تا برای بازیافتن غرور از دست رفته آمریكاییان دست به تولید آثاری در جهت پروپاگاندای قدرت و ملیتآمریكایی مانند ما سرباز بودیم، بازی جاسوسی، سقوط بلك هاوك، پشت جبهه دشمن و ... بزنند، از طرف دیگرگرایش به سمت سرگرمیسازی صرف در این گروه قوت گرفت و مطرح نمودن تفكرات و اندیشههایی كه تمدنتكنولوژیزده امروز را زیر علامت سوال ببرد، به شكل یك تابو درآمد. گرایش به سمت تولید فیلمهای موزیكال به سبك دهه ۵۰ با مایههای پریانی (و نه مثل اویتا یا دورز سیاه و تلخ)نشانهای دیگر بر این گریز از سینمای نوین دهه ۹۰ بود كه خصوصا در این دو سال اخیر اوج گرفته و آكادمی علوم وهنرهای سینمایی آمریكا هم از شاخصهای آن مانند شیكاگو حمایت میكند. اینچنین است كه حتی كمدی هالیوودی هم كه به فیلمهای لایهدار و چندپهلویی همچون حیوان و هل سادهلوح وپسر حبابی رسیده بود، مجددا با فیلمهای مضحكه صرف و دلقكمآبانهای مثل جانی اینگلیش عقبگرد كرد. واخیرا هم از آن جریان احیای سینمای تجاری محض شاهد آثاری مانند هالك و ترمیناتور۳: رستاخیزماشینهابودیم كه این اثر اخیر همه آن تفكر و اندیشه درخشان جیمز كامرون برای خلق داستان ترمیناتور را یك جابرباد داد و به ماجرایی كارتونی بدل كرد. جاناتان موستو كارگردان فیلم كه قبلا از وی فیلم یو ۵۷۱ را با ساختاری پرسر و صدا دیده بودیم (و اتفاقا همین سر وصدایش جایزه اسكار گرفت) از داستان ترمیناتور تنها پوستهاش را پسندیده (یا ماریو كازار، تهیهكننده فیلم خواستهوی اینگونه بپسندد، چیزی كه به هیچ وجه جیمز كامرون نمیپذیرفت) و نعل به نعل از ابتكارات كامرون كپی برداشتهاست. آغاز فیلم ترمیناتور۳: رستاخیز ماشینها دقیقا عین ترمیناتور۲: روز داوری طراحی و ساخته شده; یك نریشن وتعریف موقعیت جان كانرز كه اینك جوانی بیست و یكی دو ساله شده و بعد ظهور ترمیناتورها، اولی یكT-۱۰۰۰ مانندی كه این بار دختر است و حالا علاوه بر شكل جیوهای از دستانش آتش هم میبارد!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست