یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

رجاء


رجاء

در مقابل خوف, «رجاء» یکی از مراحل سیر و سلوک است

در مقابل خوف، «رجاء» یکی از مراحل سیر و سلوک است. سالک باید به رحمت خدا امیدوار باشد . امام سجاد (صلوات الله وسلامه علیه) به خدای سبحان عرض می‏کند: خدایا! من سه چیز را حجاب و مانع می‏بینم و از این سه راه ممکن نیست به تو برسم؛ ولی از یک طرف، راه باز است:

▪ راه اول: این است که تو دستورهای فراوانی داری ولی چون من به آنها عمل نکرده‏ام، از این جهت راه وصول یا صعود به سمت تو بسته است.

▪ راه دوم: این که از گناهان نهی کرده‏ای ولی من مرتکب آنها شده‏ام؛ پس از این طرف نیز راه بسته است و اگر همه واجبها را انجام داده و از همه معاصی نیز پرهیز کرده باشم و بخواهم از

▪ راه سوم: بیایم باز هم می‏بینم راه بسته است و آن این است که من قادر بر شکر نعمت تو نیستم.

پس تنها یک راه باز است و آن این که شما افراد نالایق را هم می‏پذیری و تنها بر اساس استحقاق، رفتار نمی‏کنی. چنانکه در آغاز که نعمت هستی را به ما دادی بر اساس لیاقت ما نبود و جان الهی را که در کالبد بدن ما دمیدی و چشم و گوش و دل که به ما دادی بر اساس استحقاق ما نبود چون ما کاری نکردیم تا شایسته دریافت این همه نعمت باشیم. پس نعمتهای تو ابتدایی و تفضل است:

«اللهم إنه یحجبنی عن مسألتک خلال ثلاث و تحدونی علیها خلة واحدة: یحجبنی أمر أمرت به فأبطأت عنه و نهی نهیتنی عنه فأسرعت إلیه و نعمة أنعمت بها علی فقصرت فی شکرها و یحدونی علی مسألتک تفضلک علی من أقبل بوجهه إلیک و وفد بحسن ظنه إلیک إذ جمیع إحسانک تفضل و إذ کل نعمک ابتداء». [۲]

پس برای ما فقط راه چهارم باز است و با این که ما لایق نیستیم، کرم و لطف تو شامل همگان (انبیا، اولیا، فرشتگان و بندگان دیگر) است و ما به امید راه جهان شمول چهارم، به سوی تو حرکت می‏کنیم.

با این بیان، سالک قهرا با خوف و رجاء و حزن حرکت می‏کند. و از راه رجاء که بر روی انسانها گشوده است این سیر را ادامه می‏دهد و در هر حالتی و با هر وضعی که دارد خود را کشان کشان به در خانه حق می‏رساند. چون هیچ کس در این درگاه بر اساس استحقاق، راه نیافته است، بلکه اساس کار بر تفضل بود. بنابراین، انسان باید امیدوار باشد که شاید در مسیر لطف خدا، قرار گیرد و نسیمی بوزد و بوی بد گناه را از او بزداید و او را تطهیر کند، چون: «لطف خدا بیشتر از جرم ماست».

● رجای سالک

رجای سالک در آغاز، ضعیف و در اواسط، متوسط است ولی در پایان قوی می‏شود تا جایی که از رجاء می‏گذرد و به طمأنینه می‏رسد. اگر سالک، مقدمات رسیدن به رحمت خاص را فراهم نکرده باشد، در حقیقت سالک نیست و فقط «تمنی» دارد؛ یعنی آرزوی رحمت را در دل می‏پرورداند، نه امید رحمت را در سر؛ زیرا مقدمات کار را فراهم نکرده است و در این صورت او مانند کشاورزی است که بدون شیار کردن زمین و بذر افشانی در آن منتظر محصول تازه است. بنابراین، چنین کسی اهل طریق نیست و سیر و سلوکی ندارد، ولی اگر مقدمات کار را فراهم کرده باشد، مانند کشاورزی است که زمین را شیار و در آن بذر افشانی کرده و به انتظار محصول، نشسته است که به این حالت، «رجاء» می‏گویند.

کسی که اهل سیر و سلوک است با تمنی و آرزو به سر نمی‏برد. از این رو در قرآن کریم، تمنی محکوم شده است:

«لیس بأمانیکم و لا أمانی أهل الکتاب». [۳]

کار نه با آرزو و تمنیات شما حاصل می‏شود و نه با تمنیات یهودیان و مسیحیان برآورده می‏شود. کار با ایمان و با عمل صالح است.

● نا امیدی، زمینه کفر

در مقابل رجاء «یأس» قرار دارد. نا امیدی بسیار بد است، بلکه یأس از رحمت خدا کفر آور است. کافر به قیامت و بهشت و جهنم معتقد نیست تا از جهنم هراسناک و به بهشت امیدوار باشد، ولی مؤمنی که از رحمت خدا نامید شود، به این معناست که یا در قدرت خدا و یا در بیکران بودن رحمت او تردید دارد و می‏پندارد رحمت یا قدرت او محدود است و این خیال و باور، زمینه کفر را فراهم می‏کند. از این رو یأس از رحمت خدا در قرآن به عنوان کفر مطرح شده است:

«إنه لا یایئس من روح الله إلا القوم الکافرون». [۴]

بنابراین، نمی‏شود کسی به خداوند ایمان داشته باشد و به حضیض یأس سقوط کند؛ یعنی بگوید : دیگر خدا نمی‏تواند بیامرزد یا دیگر رحمت خدا تمام شده است.

در قرآن کریم هم به مؤمنان دستور رجاء داده و هم از یأس، نهی شده است. در باره رجاء و امید می‏فرماید:

«یدعون ربهم خوفا و طمعا». [۵]

این گونه تعبیرات گرچه «جمله خبریه» و معنای وصفی را به همراه دارد، ولی ضمنا دستور است؛ یعنی مؤمن کسی است که هم از آینده ترس دارد و هم به آن امیدوار است. زیرا وی از آن جا که ممکن است اعمال او مقبول نباشد هراسناک، و از آن جا که رحمت خدا بیکران است امیدوار است؛ از سوی دیگر، قرآن یأس از رحمت را نهی کرده، می‏فرماید:

«یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا». [۶]

شما که بر جان خود ستم و اسراف کرده‏اید از رحمت خدا ناامید نباشید. هر گناه و ستمی که انسان می‏کند در حقیقت به خود ستم می‏کند. از این رو تعبیر قرآن این است که می‏فرماید :

«أسرفوا علی أنفسهم»

زیرا نعمت جان، هوش، اعضا و جوارح را بیجا مصرف کردن «اسراف» است.

به هر تقدیر، قرآن به کسانی که اسراف کرده‏اند دستور می‏دهد که ناامید نباشند؛ چون راه برای برگشت باز است. آنگاه می‏فرماید:

«و أنیبوا إلی ربکم و أسلموا له». [۷]

توبه کنید و برگردید و منقاد باشید و در بقیه عمر گذشته را جبران کنید. اگر بتوانید شب هنگام، زودتر بخوابید تا بهانه خستگی و کم‏خوابی در بین نباشد و سحرگاه برخیزید، از عمر، استفاده صحیح کرده‏اید و اگر آن را به خوش‏گذرانی و هوس‏مداری سپری کنید، در آن اسراف کرده‏اید.

تعبیر قرآن کریم در باره مردان با ایمان این است:

«یرجون تجارة لن تبور». [۸]

اینها به تجارتی بی‏زیان و غیر بائر امیدوارند. تجارت عده‏ای، سود آور نیست:

«فما ربحت تجارتهم». [۹]

اما تجارت گروهی دیگر سودآور است و آنها کسانی هستند که برای تقرب به خدا تلاش می‏کنند و خداوند هم به آنان ده برابر یا بیش از آن پاداش می‏دهد. پس رجاء در مقابل یأس است و مراحلی هم دارد. البته قدر مشترک حالت یقین و رجاء و آرزو «انتظار» است؛ یعنی، هر سه گروه منتظرند؛ اما انتظار آرزومندانه خام، انتظار امیدوارانه پخته و انتظار مطمئنانه، عصاره پخته‏هاست.

پی‏نوشت‏ها:

[۱]. کتاب: مراحل اخلاق در قرآن ص ۳۰۱

[۲]. صحیفه سجادیه، دعای .۱۲

[۳]. سوره نساء، آیه .۱۲۳

[۴]. سوره یوسف، آیه .۸

[۵]. سوره سجده، آیه .۱۶

[۶]. سوره زمر، آیه .۵۳

[۷]. سوره زمر، آیه .۵۴

[۸]. سوره فاطر، آیه .۲۹

[۹]. سوره بقره، آیه .۱۶