دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

هدایت های حضرت مهدی عج


هدایت های حضرت مهدی عج

سلیمان اعمش می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم «چه گونه مردم از حجت غایب بهره می برند » فرمود «همان گونه كه از آفتاب زیر ابر بهره می برند »

وجود امام زمان، هر چند غایب‏اند، دو گونه فایده‏ی تكوینی و تشریعی دارد . فائده‏ی تشریعی وجود آن حضرت، بر سه گونه است . مهم‏ترین آن هدایت‏خلق است و مشهورترین لقب آن حضرت، یعنی «مهدی‏» ، بر آن دلالت می‏كند این هدایت‏ها به سه دوره تقسیم شده است:

۱) از ولادت تا پایان غیبت صغرا

۲) دوران غیبت كبرا

۳) هدایت‏های پس از ظهور .

این مقاله، به پنج نمونه از هدایت‏های دوره‏ی نخست پرداخته است .

سلیمان اعمش می‏گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «چه گونه مردم از حجت غایب بهره می‏برند؟» . فرمود: «همان گونه كه از آفتاب زیر ابر بهره می‏برند .» . (۱)

در این روایت، امام غایب، به آفتاب زیر ابر تشبیه شده و فوائد او به فوائد آفتاب پنهان در زیر ابر . پس در این تشبیه، دو وجه شباهت وجود دارد: یكی، اصل بهره برداری مردم از نور و گرما و اشعه‏ی مفید خورشید است كه در روزهای ابری بر زمین می‏تابد و دیگری كم‏تر بودن مقدار آن بهره نسبت‏به روزهای آفتابی است .

همان گونه كه در روزهای آفتابی، بهره‏ی مردم از آفتاب، بیش‏تر است، در عصر ظهور، بهره آنان از بركات وجود امام معصوم، بیش‏تر خواهد بود .

البته، بركات و فوائدی كه از حجت غائب، امام مهدی، روحی فداه، به جهان خلقت و مردم می‏رسد، بحث مهمی است، ولی ما، در مقام استقصای این بحث نبوده و تنها برای روشن شدن موضوع مقاله، به بررسی آن می‏پردازیم اینك، با نگاهی به دلایل عقلی و نقلی، این فوائد را بر دو گونه می‏یابیم: (۲)

۱) فوائد تكوینی

می‏دانیم آن حضرت، به عنوان یكی از چهارده معصوم، علت غایی آفرینش انسان و جهان است; زیرا، همان گونه كه مخلوقات، در پیدایش خود، نیازمند علت غایی هستند، در تداوم خلقت نیز به آن محتاج‏اند; یعنی، لطف و عنایت‏خداوند متعال، به خاطر وجود یكی از آن حضرات بر روی زمین است . در زیارت جامعه آمده است:

«بكم فتح الله و بكم یختم و بكم ینزل الغیث و بكم یمسك السماء ان تقع علی الارض ...» .

این فوائد، خارج از هدف این مقاله است

۲) فوائد تشریعی

ما، در این مقاله، به سه گونه‏ی آن اشاره می‏كنیم:

الف) احكام ولایی;

آن حضرت، گاهی به واسطه‏ی افرادی خاص، در مسائل مهم، حكم نهایی را بیان فرموده و گاه بی واسطه، حكم و اختلافی را بر طرف كرده است . این گونه احكام، مخصوصا، در عصر غیبت صغرا، نمونه‏های زیادی دارد .

ب) دعا یا استغفار آن حضرت برای مؤمنان و صالحان و مستضعفان و یا لعنت ایشان بر كافران و ظالمان;

به این فائده، در روایات «عرض اعمال بندگان بر امام زمان علیه السلام‏» تصریح شده است . نیز دعاهایی كه آن حضرت در شب قدر و عرضه‏ی مقدرات سالانه بر ایشان، برای افراد شایسته می‏كند، از این دسته است .

ج) هدایت‏های عمومی و خصوصی آن حضرت به ره جویان و حق طلبان در عصر غیبت صغرا و كبرا;

هدایت عمومی و جهانی شان، پس از ظهور، مهم‏ترین فایده‏ی وجودی آن حضرت است، به همین جهت، مشهورترین لقب آن حضرت - كه در روایات متواتر آمده - «مهدی‏» است . هر چند همه‏ی امامان ما، «مهدی‏» هستند، همان طور كه همه‏ی آنان، سجاد و باقر و صادق و كاظم و رضا و تقی و نقی هستند، ولی این صفت، به صورت ویژه، بر خصوص امام دوازدهم «موعود منتظر» اطلاق شده است .

در این كه لقب مذكور، به معنای اسم مفعول است‏یا به معنای فاعلی، دو نظر وجود دارد . روایت جابر از امام محمد باقر علیه السلام نظر نخست را تایید می‏كند; زیرا، در آن آمده است:«انما سمی المهدی لانه یهدی الی امر خفی ...» . (۳)

از این روایت استفاده می‏شود كه «مهدی‏» به معنای اسم مفعول است، ولی گاهی اسم مفعول، به جهت مبالغه، به معنای اسم فاعل می‏آید، مانند «محصن‏» به معنای «شخصی عفیف و خویشتن دار» . در این جا نیز «مهدی‏» به معنای «هادی‏» است . البته، كسی كه از هر جهت هدایت‏شده باشد; هادی همه جانبه نیز خواهد بود .

حكمت اختصاص این لقب به امام زمان علیه السلام آن است كه علاوه بر علوم و انواری كه خداوند به همه‏ی ائمه علیهم السلام عنایت فرموده، الطاف و هدایت‏های ویژه‏ای به آن حضرت دارد كه پس از ظهور، مردم جهان را با همه‏ی تنوع فكری و تفاوت نژادی و فرهنگی، به زیر فرمان خدای متعال رهبری می‏كند و راه سعادت را به همگان نشان خواهند داد . از این رو، طبری، در دلائل الامامهٔ، از انس ابن مالك نقل می‏كند كه:

روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نزد ما آمد . وقتی علی علیه السلام را دید، دست‏بر دوش او گذاشت و فرمود: «ای علی! اگر از دنیا جز یك روز باقی نماند، خداوند، آن روز را آن قدر طولانی كند كه مردی از نسل تو به حكومت‏برسد كه به او «مهدی‏» گفته می‏شود . او، به سوی خدای عزوجل هدایت می‏كند، و عرب به واسطه‏ی او، هدایت می‏شود، چنان كه تو - یا علی! - كافران و مشركان را از گمراهی نجات دادی و هدایت كردی ... (۴)

از این روایت استفاده می‏شود كه این لقب، به معنای اسم فاعل است، ولی بهتر آن است كه بگوییم، این لقب شریف، به هر دو معنای اسم فاعلی و اسم مفعولی، در حق آن جناب آمده است .

آری، او، هدایت‏یافته‏ی كامل و هدایت كننده‏ی تمام عیار بشر از جانب پروردگار جهان است .

قبل از بیان مصادیق این هدایت‏ها، لازم است‏به دو نكته اشاره كنیم:

▪ یكم - در عصر غیبت كبرا، مردم، موظف‏اند برای تشخیص وظایف شرعی، یا خود به كتاب و سنت مراجعه كنند و یا از مجتهدان متخصص تقلید كنند، و هیچ نظر و حكمی، با ادعای صدور آن از امام غایب اعتباری ندارد . این قاعده‏ی مسلم، به مقدار زیادی، مانع فرصت‏طلبی شیادان و توطئه‏ی دشمنان و هرج و مرج فرهنگی شده است .

▪ دوم - متاسفانه، در طول تاریخ غیبت و مخصوصا اخیرا، اشخاصی از عواطف پاك مؤمنان نسبت‏به حضرت، سوء استفاده كرده‏اند و برای موجه نشان دادن خود و بازار گرمی، داستان‏های دروغین و گاهی مبتذل، از ملاقات خود یا دیگران با حضرت نقل می‏كنند كه باعث وهن مذهب و سستی اعتقاد مردم می‏شود .

در این مقاله، به احادیث‏یا داستان‏هایی كه آن حضرت، فرد یا گروهی را هدایت فرموده‏اند، و مدرك معتبری دارد، (۵) بسنده شده و از نقل مطالب سست و موهون، خودداری می‏كنیم .

این هدایت‏ها، در سه مرحله است:

۱) از ولادت تا پایان غیبت صغرا;

۲) عصر غیبت كبرا;

۳) عصر ظهور .

این دسته بندی، از آن جهت است كه تولد و زندگی آن حضرت تا شهادت پدربزرگوارشان، مانند دوران غیبت، مخفی و در هاله‏ای از كتمان و تقیه بود . به این جهت، احادیث دوران ولادت و كودكی حضرت، در این بخش از گفتار می‏آید .

۱) شیخ طوسی، نقل می‏كند كه گروهی از شیعیان مفوضه (افراطی) و مقصره (تفریطی)، شخصی به نام «كامل بن ابراهیم مدنی‏» را به سوی امام حسن عسكری علیه السلام فرستادند . كامل می‏گوید:

با خود گفتم: از امام بپرسم كه «آیا صحیح است كه داخل بهشت نمی‏شود مگر كسی كه مانند من عقیده و معرفت داشته باشد (شیعه دوازده امامی باشد)» .

هنگامی كه بر حضرت وارد شدم ... و سلام كردم در مقابل دری نشستم كه در مقابل آن، پرده‏ای آویخته بود . بادی وزیده و پرده را كنار زد . ناگهان چشم‏ام به نوجوانی مانند پاره‏ی ماه افتاد كه حدود چهار سال سن داشت . او، مرا صدا كرد و گفت: «كامل بن ابراهیم!» .

بر خود لرزیدم و بی اختیار عرض كردم: «لبیك ای آقای من!» . فرمود: «به نزد ولی خداوند و به در خانه‏ی حجت‏خدا آمده‏ای تا بپرسی آیا علاوه بر آنان كه مانند شما معرفت و عقیده داشته باشند كسان دیگری هم وارد بهشت می‏شوند؟ .» . گفتم: «آری! به خدا قسم، همین سؤال را داشتم .» . حضرت فرمود: «در آن صورت، تعداد بهشتیان، بسیار كم خواهد بود! به خدا قسم! علاوه بر آنان، گروه دیگری نیز وارد بهشت‏خواهند شد كه به آنان «حقیه‏» (۶) گفته می‏شود .» . پرسیدم: «آنان چه كسانی هستند؟» . فرمود: «گروهی كه «علی‏» را دوست دارند و به خاطر محبت‏به «علی‏» ، قسم می‏خورند، اما حق و فضیلت او را نمی‏دانند .» .

سپس مدتی ساكت‏شد، آن گاه فرمود: «نیز آمده‏ای تا از عقیده‏ی مفوضه بپرسی؟» . فرمود: «آنان، دروغ می‏گویند، بلكه دل‏های ما، ظرف خواست‏خداوند است . هنگامی كه او بخواهد، ما می‏خواهیم . خداوند، در قرآن می‏فرماید:

«و ما تشاءون الا ان یشاء الله‏» . (۷) »

سپس پرده به حالت پیشین برگشت و دیگر من نتوانستم آن را بگشایم . در این حال، امام حسن عسكری علیه السلام به من فرمود: «دیگر چرا این جا نشسته‏ای، در حالی كه حجت‏خداوند و جانشین من، به پرسش‏هایت پاسخ داد؟» . (۸)

منزل امام، زیر نظر مراقبان خلیفه و جاسوسان بود و نشستن بیش از آن مصلحت نبود.

در این حدیث‏شریف، امام مهدی علیه السلام در دامن پدر، در حالی كه كودكی چهارساله بود و هنوز به مقام امامت نرسیده بودند و زندگی مخفی داشتند و جز در مقابل بعضی از خواص شیعه ظاهر نمی‏شدند، به دو مسئله‏ی مهم پاسخ می‏دهند . طبق این روایت، امام فرمودند كه دایره‏ی رحمت‏خداوند را تنگ نگیرید . هرچند بهشت، در اصل، برای شیعیان است، ولی گروهی از غیر شیعیان كه مغرض نیستند و حضرت علی علیه السلام را دوست دارند، به بهشت وارد خواهند شد .

نیز حضرت تفویض را باطل دانستند . در تفسیر آن، دو احتمال است: یكی این كه خداوند، پس از خلقت انسان، او را به حال خود واگذار كرده و هیچ تصرفی در افعال اختیاری و طاعت و معصیت و سعادت و شقاوت او ندارد . در مقابل اینان، جبریه هستند كه اختیار را از انسان نفی می‏كنند . به نظر اهل بیت علیهم السلام هر دو نظر (جبر و تفویض) باطل است، و از این رو، امام علیه السلام مفوضه را تكذیب كردند و فرمودند: «دل‏های ما، ظرف خواست‏خداوند است و در محدوده‏ی مشیت و اراده‏ی او، انسان می‏تواند فعل یا ترك را اختیار كند .» .

احتمال دیگر، تفویض ربوبیت جهان به ائمه علیهم السلام است . شیعیان غالی، معتقد بودند كه ائمه علیهم السلام، پروردگار جهان هستندو آنان‏اند كه بر مردم روزی می‏دهند و زنده می‏كنند و می‏میرانند و امام علیه السلام این عقیده را نفی كرده، می‏فرماید: «دل‏های ما ائمه، ظرف خواست‏خداوند است و خواست ما، محدود و مقید به خواست او است و ما، مطیع او هستیم .» .

احتمال دوم، از آن جهت كه مفوضه، در مقابل مقصره، (كسانی كه مقام امام را از آن چه هست، پایین‏تر می‏دانند) قرار گرفته، صحیح‏تر است .

ابوالقاسم تجری گلستانی

پی‏نوشت‏ها:

۱) منتخب الاثر، ص ۳۳۶ به نقل از ینابیع المودهٔ .) مضمون این روایت، به روش‏ها و طرق مختلف، از ائمه‏ی اطهار علیهم السلام رسیده است .

۲) گاهی گفته می‏شود: «یكی از فوائد وجود امام، وساطت در فیض است .» . اگر منظور از آن، همان علت غایی یا وساطت در فیوضات معنوی و تشریعی باشد، مورد قبول است، ولی اگر وساطت در ربوبیت جهان و علیت فاعلی آن باشد، مورد قبول متكلمان شیعه نیست‏یا مورد نقد و اشكال است . از این جهت، ما، از ذكر این عنوان، خودداری كردیم . البته توضیح كامل بحث علت غایی بودن حضرات معصومین علیهم السلام نیاز به مجال واسع دیگری دارد .

۳) بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۹ از كتاب الغیبهٔ سید علی بن عبدالحمید .) نظیر این روایت، در همان جلد، ص ۲۹ و ۳۰ نیز آمده است .

۴) این كه خداوند به واسطه‏ی حضرت مهدی علیه السلام عرب را هدایت می‏كند، منافاتی با هدایت جهانی آن حضرت ندارد . شاید تاكید بر هدایت عرب، از جهت‏بلند پروازی و تعصب خاص این نژاد است .

۵) منظور از مدرك معتبر، اصطلاح فقهی آن، یعنی حدیث صحیح یا موثق نیست، بلكه مراد، آن است كه حدیث‏یا داستان، در كتب معتبر اصلی شیعه، آمده باشد و سلسله سند متصل یا مرسل، به علمای معتبر شیعه و در نهایت‏به معصوم علیه السلام منتهی شود .

۶) مرحوم مجلسی، در بحار، ج ۵۲، ص ۵۰، می‏گوید: «مراد از حقیه، مستضعفان از اهل سنت، ضعفای شیعه یا هر دو گروه‏اند .» .

۷) دهر: ۳۰ .

۸) الغیبهٔ، شیخ طوسی، ص ۲۴۶ .

۹) كمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۳ .

۱۰) كمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۲ . این داستان، از هدایت‏های تشریعی قسم نخست است .

۱۱) كمال الدین، صدوق، ج ۲، ص ۴۷۵ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.