جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دسته سنگین وزن ها


دسته سنگین وزن ها

باراک اوباما, رئیس جمهور منتخب, تیم فوق العاده ای را برای سیاستگذاری در حوزه امنیت ملی معرفی کرده است با نگاهی سطحی, این انتخاب اوباما تخطی از عقل سلیم است انتصاب افرادی این چنین برجسته که برکناری آنها بسیار دشوار به نظر می رسد, اختیارات رئیس جمهوری را کاهش خواهد داد

باراک اوباما، رئیس‌جمهور منتخب، تیم فوق‌العاده‌ای را برای سیاستگذاری در حوزه امنیت ملی معرفی کرده است. با نگاهی سطحی، این انتخاب اوباما تخطی از عقل سلیم است: انتصاب افرادی این چنین برجسته که برکناری آنها بسیار دشوار به نظر می‌رسد، اختیارات رئیس‌جمهوری را کاهش خواهد داد. به‌علاوه انتخاب جیمز جونز به عنوان مشاور امنیت ملی، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه و رابرت گیتس وزیر دفاع باعث می‌شود رئیس‌جمهور همه انرژی خود را صرف پایان دادن به درگیری‌های داخلی کند چرا که هر سه نفر عقاید تثبیت شده‌ای در امور اما ماجرا این‌طور نیست. این نشانه شجاعت و اطمینان درونی رئیس‌جمهور منتخب است و هر دو خصوصیت برای یک رهبر در اندازه‌های جهانی ضروری به نظر می‌رسد. در چنین شرایطی نادیده گرفتن عقل سلیم یا احساس عمومی پیش‌شرط خلاقیت است. هم اوباما و هم وزیر امور خارجه‌اش باید به این نتیجه رسیده باشند که همکاری‌شان برای کشور حیاتی است. ‌

آنهایی که از واژه <تیم رقبا> برای توصیف کابینه اوباما استفاده می‌کنند اساس رابطه میان رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه‌اش را درک نمی‌کنند. به اعتقاد من بدون هیچ استثنایی وزرای امور خارجه تاثیرگذارند اگر و فقط اگر با رئیس‌جمهور هم‌رای باشند. در هر حالت دیگری رئیس‌جمهور تضعیف و وزیر امور خارجه به حاشیه رانده خواهد شد. همزمان افراد نزدیک به دو طرف برای صدمه زدن به گروه مقابل اطلاعاتی محرمانه را به مطبوعات می‌دهند و دولت‌های خارجی هم از شکاف دیپلماتیک میان کاخ سفید و وزارت امور خارجه سوءاستفاده می‌کنند. تنها در صورتی که رئیس‌جمهور و وزیر خارجه‌اش تصوری مشترک از نظم جهانی، استراتژی کلی کشور و مسائل تاکتیکی داشته باشند، یک کشور دارای سیاست خارجی موثری خواهد بود. اختلاف‌نظرها غیرقابل اجتناب هستند اما باید در خفا حل شوند. در واقع توانایی یک وزیر در هشدار دادن یا به چالش کشیدن رئیس‌جمهور با میزان احتیاط و دوراندیشی او نسبت مستقیم دارد. ‌

وزارت امور خارجه در فعالیت‌های روزانه‌اش شبیه یک ماشین تلگراف بزرگ عمل می‌کند که باید به هزاران گزارشی که از سراسر جهان می‌رسد پاسخ دهد یا آنها را دسته‌بندی کند. البته تعداد کمی از گزارش‌ها به دست وزیر خارجه می‌رسد و تعداد بسیار کمتری از آنها به کاخ سفید راه پیدا می‌کنند. اوضاع در آنجا زیادی شلوغ است. اگر چه شورای سیاستگذاری در این وزارتخانه وجود دارد اما خیلی اوقات در آنجا هم کارهای دیگری انجام می‌شود، از تحقیقات نیمه‌آکادمیک گاهی اوقات بی‌استفاده گرفته تا نوشتن سخنرانی‌های وزیر. ‌

هیچ نباید قدرت یک وزیر امور خارجه را در مذاکره نادیده بگیریم اما شاید اصلی‌ترین چالش او رهبری و سازماندهی وزارتخانه عریض و طویلش باشد. هیلاری این نکات را نباید فراموش کند.

باید پذیرفت در طول تاریخ ایالات متحده هیچ‌گاه یک رئیس‌جمهور شخصی به بی‌تجربگی ژنرال بازنشسته جیمز جونز - فرمانده سابق ناتو - را به سمت مشاور امنیت ملی منصوب نکرده است.

می‌گویند مشاور امنیت ملی باید مثل یک پلیس ترافیک عمل کند و در روند سیاستگذاری شرکت نکند. این فقط روی کاغذ درست به نظر می‌رسد. مواقعی که وزارتخانه‌ها در بوروکراسی حاکم گیر می‌کنند و کند می‌شوند نقش مشاور امنیت ملی پررنگ‌تر می‌شود.

به صورت ایده‌آل وظیفه مشاور امنیت ملی اطمینان از این مساله است که هیچ ماجرای قابل پیش‌بینی‌ای از نظر دور نخواهد ماند. او باید مراقب باشد که رئیس‌جمهور از همه گزینه‌های پیش رو آگاهی پیدا می‌کند. وظیفه مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور این است که در صورت نیاز بر راه‌های دیگر - و کامل‌تر - پافشاری کند.

مشاور امنیت ملی از یک موهبت دیگر هم برخوردار است و آن نزدیکی به رئیس‌جمهور است. دفتر او تنها ۱۵متر با دفتر بیضی‌شکل رئیس‌جمهور فاصله دارد اما فاصله دفتر وزیر امور خارجه با رئیس‌جمهور ۱۰ دقیقه است. این مساله را نباید دست‌کم گرفت. شاید به همین خاطر باشد که مشاور امنیت ملی بیشتر روی مسائلی کار می‌کند که نگرانی اصلی رئیس‌جمهوری به حساب می‌آید. وزیر امور خارجه اما مجبور است همه مسائل دنیا را زیر نظر داشته باشد، ما در اکثر کشورها سفارتخانه و دفتر کنسولی داریم. به علاوه وزیر امور خارجه خیلی از اوقات سال را در سفر می‌گذراند و همیشه در دسترس رئیس‌جمهوری نیست.

در این میان باراک اوباما دست‌کم برای یک سال رابرت گیتس وزیر دفاع کنونی را در سمت خود ابقا کرده است و این یک عنصر مهم در موازنه روند کنونی است. بقیه قرار است شروع کنند و گیتس می‌خواهد کار خود را به پایان برساند. او که این نقش انتقالی را پذیرفته نمی‌تواند مانند وزرای تازه انتخاب‌شده وعده‌های بی‌مورد بدهد یا به دولت قبلی حمله کند. (چنین رفتاری در همه دولت‌های جدید در اکثر نقاط دنیا شایع است.) اوباما باید آگاه باشد که قرار نیست رابرت گیتس از رویکردهای قبلی‌اش دست بردارد، گیتس وظیفه دشواری برعهده دارد، او باید تنظیمات گذار از یک دولت به دولت بعدی را انجام دهد و البته طبیعت غیرجناحی وزارت دفاع در دوران او به این روند کمک خواهد کرد. او ضامن تداوم است اما تغییرات را نیز سرپرستی خواهد کرد. ‌

هنری کیسینجر‌

ترجمه: کاوه شجاعی

هنری کیسینجر با آغاز اولین دوره ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در سال ۱۹۶۹ به ریاست شورای امنیت ملی منصوب شد. پس از پیروزی نیکسون در دومین دوره با حفظ سمت قبلی، پست وزارت امور خارجه را هم برعهده گرفت. او پس از سقوط دولت نیکسون به خاطر رسوایی واتر گیت و آغاز دوره ریاست جمهوری جرالد فورد وزیر امور خارجه باقی ماند. در سال ۱۹۷۳ جایزه صلح نوبل را به خاطر تلاش برای آتش‌بس و عقب‌نشینی سربازان آمریکایی از ویتنام دریافت کرد. کیسینجر از هواداران سرسخت واقع‌گرایی در سیاست خارجی است و البته منتقدانش او را جنایتکاری می‌دانند که کودتای نظامی علیه آلنده، رئیس‌جمهوری مردمی شیلی را سازماندهی کرد، باعث تجزیه قبرس شد، چشم بر کشتارهای اندونزی بست و فرصت برقراری دموکراسی در بنگلادش را نابود کرد. کیسینجر در دهه ۷۰ میلادی چهره معروف سیاست آمریکا در سراسر جهان بود. او در حال حاضر ۸۳ سال دارد و همچنان از چهره‌های تاثیرگذار دیپلماسی ایالات متحده به‌حساب می‌آید.

منبع: واشنگتن‌پست