شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آرزومند نوسازی ایران


آرزومند نوسازی ایران

به مناسبت ۱۶ فروردین, سالروز قیام شیخ محمد خیابانی

ایران‌زمین در درازنای تاریخ پرفراز و نشیبش پرورشگاه شمار فزونی از آزادمردان و آزادزنانی بوده که در ره وطن جانبازی پیشه کردند. از این جمله می‌توان به آریوبرزن، امام‌قلی‌خان، ستارخان، باقرخان، کلنل محمدتقی خان پسیان، میرزاکوچک خان جنگلی، دکتر سید حسین فاطمی و ده‌ها نام دیگر اشاره داشت.

شیخ محمد خیابانی که دلیرمردی از خطه قهرمان‌پرور آذربایجان بود، از آن دسته رادمردان است که سودای توانمندی ایران در سر می‌پروراند و چون دریافت از مشروطیت ایران به رغم جانفشانی‌ها و فداکاری‌های افزون آزادیخواهان جز نامی باقی نمانده، مردانه قد برافراشت و با قیام خویش در آذربایجان، بسان ستارخان و باقرخان ـ که اندک زمانی پیشتر از آذربایجان برای درهم شکستن استبداد محمدعلی‌شاهی به پا خاستند و یارای آن یافتند تا مشروطیت را احیا ‌کنند ـ تلاش کرد دگربار اسباب وزش نسیم آزادی در سراسر ایران را فراهم آورد.

جنبش خیابانی به دلایلی چند و از جمله برخی اشتباهات استراتژیک خود او و همچنین خیانت‌پیشگی برخی یارانش سرانجامی بهتر از شکست نیافت و خیابانی نیز ‌که همواره اذعان می‌کرد «مرگ شرفتمندانه بهتر از حیات بی‌شرفانه است» باافتخار مردن را به از حیات یافت.

شوربختانه، راز و رمز اندیشه و عملکرد این بزرگمرد وطن‌دوست چندان که باید و شاید شناخته‌شده نیست. بدتر از آن، برخی ناآگاهان به تاریخ در تقلید کورکورانه از کژاندیشانی که رویاهایی خام به ذهن دارند، او را تجزیه‌طلب برمی‌شمارند. این در حالی است که از جمله عملکردهای خیابانی آن بود که نام آذربایجان را به آزادیستان تغییر داد و این علتی نداشت جز آن که از سویی نشان دهد اندیشه‌اش در تضاد کامل با تفکر پان‌ترکیست‌های قفقاز و سیاست توسعه‌طلبانه عثمانیان است و از دیگر سوی نشان دهد این آذربایجان بوده است که بیشترین سهم را در برقراری دوباره آزادی در ایران داشته است.

آنچه هویدا می‌نماید، در این کوتاه‌سخن مجالی برای شرح و نقد عملکرد خیابانی و روند تاریخی جنبشی که پایه‌گذاری کرد نیست، اما می‌توان به وصف مختصر اندیشه‌اش پرداخت تا معلوم شود خیال آنان که عامدانه و آگاهانه یا به سهو و ناآگاهانه او را تجزیه‌طلب می‌پندارند تا چه اندازه به دور از حقیقت و آمیخته با وهم است.

شایسته و بایسته است یاد شود برای بررسی اندیشه‌ خیابانی بهترین راه آن است که به نگاشته‌هایش در نشریاتی چون تجدد و آزادیستان و متن سخنرانی‌هایش که در کتاب‌های مختلف تاریخی چون تاریخ ۱۸ ‌ساله‌ آذربایجان (احمد کسروی)‌، تاریخ احزاب سیاسی (ملک‌الشعرای بهار)‌ و مجموعه نطق‌های خیابانی (بهرام خیابانی)‌ مسطور است، رجوع کرد.

بررسی این مقاله‌ها و خطابه‌ها نشان می‌دهد اندیشه خیابانی مبتنی بر نیل به دو هدف اصلی بود: احیای مشروطیت و نوسازی ایران. حال این که خیابانی در دستیابی بدین اهداف موفق بود یا ناموفق و راه‌هایی که برای وصول به اهداف برگزید درست بود یا خیر بحثی دیگر است که در این مختصر نمی‌گنجد.

● احیای مشروطیت

برابر با تاریخ، خیابانی که مبارزه‌ خویش با استبداد را در همراهی با ستارخان نشان داده و مخالفتش با نفوذ بیگانگان را در جریان اولتیماتوم روس‌ها و تبعیدش توسط عثمانی‌ها کاملا نمایان کرده بود در تمامی مقالاتش و در همه سخنرانی‌هایش از لزوم برقراری کامل مشروطیت سخن گفته است.

به عنوان نمونه او در مقاله‌ای که با عنوان چه باید کرد، در مورخه ۸ رجب ۱۳۳۵ در روزنامه‌ تجدد نگاشت خواستار احیای مشروطیت شد و با اشاره به اصل هفتم قانون اساسی گوشزد کرد که باید «اصول و قوانین مقدس مشروطیت به مجرای خود بیفتد و باید قانون اساسی را از گرد و غباری که به رویش نشانده‌اند بیرون آورد.»

اشاره به برخی دیگر از گفته‌های خیابانی که عیان‌کننده تفکر اوست، خالی از لطف نمی‌نماید.

▪ سخنرانی۱۱ اردیبهشت ۱۲۹۹: «... مردمی که اسمی از اداره مشروطه به گوششان رسیده و یک دم تحت رژیم مشروطی در ایران زیست نکرده‌اند.... آنچه را که در ظرف ۱۴ ‌سال انقلاب در بوته اجمال و اهمال معطل نگه داشته‌اند این قیام انجام خواهد داد.»

▪ خطابه در ۱۲ اردیبهشت ۱۲۹۹: «ما کارها را به شکلی پیش خواهیم برد که دموکراسی ایران موجودیت خود را بیشتر حس کند... ما دموکراسی ایران را با تشکیلاتی تجهیز خواهیم نمود که اسباب استراحت داخله و خارجه را فراهم آورده و عناصر فتنه و فساد و عوامل آشوب و هرج و مرج را خفه کند.»

▪ نطق ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۹: «در تطبیق قانون اساسی و از قوه به فعل آوردن رژیم مشروطی، با نهایت صبر و ثبات پافشاری خواهیم نشست و ایران را با قوانین و اصول مطابق با عقاید و نظریات عصر حاضر اداره خواهیم کرد.»

●نوسازی ایران

این مفهوم نه تنها از اسم روزنامه‌ای که خیابانی و یارانش منتشر ساختند، برمی‌آید بلکه مراجعه به نوشته‌ها و نطق‌هایش آن را هویدا می‌کند. در حقیقت او که همواره ابراز می‌داشت «ایران را باید از نو ساخت» یکی از آرمان‌هایش بازگرداندن عظمت به ایران و توانمندسازی دوباره آن بود:

▪ سخنرانی ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹: «این نهضت ملی از حرکات باز نخواهد ماند، تخم‌های تکامل و تجدد را همیشه خواهد پروراند.»

▪ خطابه ۲ خرداد ۱۲۹۹: «این قیام یک اقدام معظم و مقدس است. در انجام این قیام ایران یک شکل جدید چنانی را بر خود خواهد گرفت. باید... تمام عالم تصدیق نمایند که ایران عقب نمانده و به زمان خود تاسی جسته است.»

▪ قسمتی از نطق ۱۳ تیر ۱۲۹۹: «امروز شما می‌توانید... به اندازه ملل مترقی موفق باشید. باید پرده‌های جهالت را یکی پس از دیگری درید و متدرجا به طرف ترقی و تکامل رهسپار شویم.»

●سخن پایانی

آنچه گفته آمد نشانگر آن است که قلب شیخ محمد خیابانی لبریز عشق به میهن بود و شالوده ذهنش پیشرفت ایران و آسایش مردمان آن. به تعبیر استاد سعید نفیسی، او «یکی از پهلوانان جلیل‌القدر تاریخ معاصر ایران بوده است... در سراسر زندگی سیاسی خود به هیچ‌وجه آلوده نشده... پیوستگی به سیاست بیگانه‌ای نداشته و جز عشق به دیار و سرزمین ایران چیزی محرک و پشتیبان او نبوده است.»

امیر نعمتی لیمائی