سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
شنـوند ه عـاقل
یکی از مشکلات انسانهای دنیای جدید اختلال در فرآیند ارتباطی است. اختلالی که نه از گوینده بلکه از شنونده حاصل میشود. اختلالی که در این نوشته به کژفهمی از آن یاد شده است. چگونه می توانیم از این نوع اختلالات ارتباطی رهایی جوییم؟ مقاله حاضر به کندوکاو این مقوله از فرآیند ارتباط خواهد پرداخت. ما نمیتوانیم رابطه خوبی با دیگران برقرار کنیم مگر آنکه در کنار آنها باشیم.
لیکن تنها بودن، به صورت فیزیکی در اطراف دیگران کافی نیست و لازم است با آنها ارتباط روحی نیز برقرار سازیم. روانشناسان راههای برقراری این تماس را مورد بررسی قرار دادهاند. فرایند ارتباط یعنی رساندن پیام به شخص دیگر و یا درک آنچه دیگری میکوشد به ما بگوید، یک مهارت اجتماعی که برای تمامی روابط انسانی از اهمیتی بنیادی برخوردار است. ارتباط روشن و صریح، برخوردهای روزانه ما با دیگران را تسهیل می سازد، لازم است دقیقاً آنچه را که کارفرما یا والدینمان از ما میخواهند، بفهمیم؛ لازم است آنچه را که از فروشنده میخواهیم، به او بگوییم؛ اگر آنچه را که طرف مقابل می گوید، دقیق بفهمیم، حل اختلافها کار سادهای است. هنگامی که افراد با مشکلاتشان به ما مراجعه میکنند، دوست داریم بدانیم دقیقاً چه کمکی میتوانیم به آنها بکنیم. همچنین ارتباط روشن و واضح بر مبنای روابط صمیمانه است. ما نمیتوانیم با دیگران رابطه نزدیک برقرار کنیم یا آن را حفظ کنیم مگر آنکه درباره آنچه آنها احساس میکنند و آنچه آنان را خوشحال یا ناراحت میکند، چیزی بدانیم. ما نمی توانیم مورد علاقه یا محبوب دیگران باشیم، مگر آنکه راجع به ما چیزی بدانند.
با این که مایلیم فرآیند ارتباط را کار سادهای تلقی کنیم، اما این امر پیچیدهتر از آن است که به نظر میآید و کژفهمی به سادگی میتواند فرآیند ارتباط را مخدوش کند. ریشههای کژفهمی شخصی پیامی دارد که میخواهد آن را منتقل کند. اما آنچه او در عمل میگوید، دقیقاً همان چیزی نیست که منظورش بوده است. ممکن است او بیشتر یا کمتر از آنچه قصدش بود، صحبت کند یا آنکه آن را بد بیان کرده باشد. آنچه فرد دوم در حقیقت میشنود، امکان دارد همانی نباشد که گفته شده است؛ شاید فرد بخشی از پیام را حذف یا تحریف کرده است. لذا، آنچه شنونده میشنود، برداشت سوم از همان پیام مورد نظر خواهد بود. هنگامی که شنونده پاسخ میدهد، این پاسخ براساس آنچه گوینده قصد گفتن آن را داشته یا حتی براساس آنچه گوینده واقعاً گفته است نبوده، بلکه براساس آن چیزی است که در حقیقت شنیده است.
پاسخ شنونده نیز دستخوش همین فرآیند تحریف قرار میگیرد. پاسخ گفته شده ممکن است با پاسخ مورد نظر اندکی تفاوت داشته باشد و پاسخ شنیده شده از سوی فرد نیز که ابتدا سخن گفته بود، میتواند با پاسخی که عملاً گفته شده یکی نباشد. این فرآیند تحریف میتواند نتایجی فاجعهآمیز یا حتی مضحک به بار آورد. روانشناسی به نام واتزلاویک حکایتی را در این باره نقل میکند که هنگام ملاقات با مدیر یک مرکز بهداشت روانی پیش آمده بود. هنگامی که واتزلاویک میرسد، به سوی مسئول پذیرش رفته و میگوید (یا فکر میکند که گفته است) «نام من واتزلاویک ست». مسئول پذیرش تصور میکند که او میگوید: «نام من اسلاویک نیست» و لذا پاسخ می دهد «من هم که نگفتم چنین چیزی است.» واتزلاویک بر گفته خود اصرار میکند و میگوید: «اما من به شما میگویم که این طور است. پس چرا شما می گویید چنین چیزی نیست؟» در این زمان هر دو نفر متقاعد شدهاند که دیگری حتماً مریض است. خطاهای گوینده در اغلب اوقات، به خاطر یکی دو اشتباه رایج که در زیر ارائه میشود، در کژفهمی پیام نقش دارند:
۱) کوشش برای سخن گفتن بیش از حد در یک پیام که در نتیجه آن، احتمال این که شنونده بتواند تمامی آنچه را که گفته شده است به خاطر بسپارد، کم میشود، مثلاً، این مورد را در نظر بگیرید: «ما در اینجا جمع شدهایم تا بر روی گزارش کار کنیم. سعی میکنم فردا به کتابخانه بروم، چون که طرح جدیدی برای قسمت آخر گزارش پیدا کردهام. تصادفاً به یک ماشین برای فردا صبح نیاز دارم. همین طور سعی میکنم تا رئیس کتابخانه را ملاقات کنم و ببینم آیا میتواند منابع متعددی را به ما معرفی کند. تصور میکنم که دانشجویان علوم اجتماعی در این گزارش به ما کمک کنند، پس ما میتوانیم قسمتی از این گزارش را برعهده آنها بگذاریم.»
۲) گفتار بیش از اندازه آرام و یکنواخت، یا سریع؛ اگر شنونده نتواند حرف گوینده را به وضوح بفهمد، اطلاعات از دست خواهد رفت.
۳) محو کردن بخش اصلی پیام با بیان جزئیات بیارزش؛ «خواهرم فردا برای دیدن پدر و مادر به منزل ما میآید، بنابراین از ماشین من استفاده خواهد کرد و همچنین به این خاطر به منزلمان میآید که آقای رضایی را ـ که فردا شب او هم مهمان ماست ـ ملاقات کند. آقای رضایی همانی است که در کارخانه ماشینسازی کار میکرد، بگذریم. من به یک ماشین نیاز دارم. فردا باید بروم دانشگاه چون امتحان شیمی دارم. درس خوبی است، اما استاد ما گاهی اوقات سرحال نیست...»
۴) در نظر نگرفتن دیدگاه شنونده؛ مثلاً، شخص ممکن است به افرادی که در شهر ناآشنا هستند، آدرس را با استفاده از علایم محلی بگوید. وی به جای آنکه نام خیابان را ذکر کند، میگوید: «برو به همون گوشهای که معمولاً پیرمرد سبزی فروش آنجا میایستد.»
● خطاهای شنونده
شنوندهها نیز به واسطه خطاهای رایج در کژفهمی پیام نقش دارند:
۱) فکر کردن به یک مسأله دیگر، به جای گوش فرادادن به آنچه گوینده می گوید. این امر بسیار متداول است که شنونده به جای گوش کردن، در فکر پاسخ دادن باشد. اگر با کسی مشکلی داریم و در حال گفتوگو هستیم، غالباً در همان زمانی که گوینده مشغول صحبت است و پیش از آنکه تمامی حقایق را بدانیم، به دنبال یک راه حل میگردیم. مانند مثال زیر:
گوینده: در رابطه با نمرههایم مشکل دارم. فکر میکنم دلیل اصلی آن است که چون به خاطر والدینم به زور وارد دانشگاه شدهام، ناراحتم. کاری که واقعاً دلم میخواهد انجام دهم این است که تعمیرکار شوم، چون کار ماشین آلات همان چیزی است که به من احساس زنده بودن میدهد.
▪ شنونده: تا حالا روش «پس خام» را امتحان کردی؟ [پیش مطالعه، سؤال، خواندن، امتحان، مرور]
۲) شنیدن آنچه مورد انتظار است و نه آنچه واقعاً گفته شده است؛
▪ شنونده: چطوری؟ گوینده: خیلی بدشنونده: خدا را شکر!
۳) فقط توجه به آخرین چیزی که گفته شده است و نادیده گرفتن بقیه پیام؛ گوینده: واقعاً از کارم متنفرم. نمیدانم چه کار کنم، رئیس همیشه بالای سرم حاضر است و همکارانم با هم تبانی کردهاند. البته فکر میکنم اگر کارم را عوض میکردم، مجبور بودم بیکار بمانم. شاید چندان هم شغل بدی نباشد.
▪ شنونده: خب پس کارت را دوست داری، نه؟
۴) توجه به جزئیات بی ارزش و از دست دادن معنای اصلی پیام؛ گوینده: الان تنهاتر از هر وقت دیگری هستم. اکثر اوقاتم را در اتاقم مینشینم. رویداد بزرگ هفته قبل آن بود که فیلم خاصی را دیدم. نمیدانم. از خودم می پرسم آیا بیمار هستم؟ آیا دلیلی دارد که دیگران نمیخواهند وقتشان را با من صرف کنند؟
▪ شنونده: چطور ممکن است تو از این گونه فیلم ها خوشت بیاید؟
برای کاهش کژفهمیها و کاهش تحریفهای ارتباطی، دو گام مفید وجود دارد: ارائه پسخوراند به معنای ارائه اطلاعات به فرد درباره عملکرد اوست. در یک تعریف پسخوراند عبارت است از: ارائه اطلاعاتی راجع به اینکه آیا پیام مورد نظر دریافت شده است یا خیر. اگر شما شنونده هستید، میتوانید با گفتن «بگذار ببینم درست متوجه شدم....» و یا «پس به عبارت دیگر....» به گوینده پسخوراند بدهید. اگر شما گوینده هستید، و این موضوع که پیام خود را رسانده باشید، اهمیت خاصی دارد، میتوانید از شنونده بخواهید گهگاه به شما پسخوراند بدهد. (اجازه دهید ببینیم حرفم را واضح زدهام. من چه گفتم؟ از حرف من چه چیزی دستگیرت شد ؟) با فراهم آوردن پسخوراند برای طرف مقابل کژفهمیها در همان ابتدای امر روشن خواهند شد. جوّ پذیرا و غیر تهدیدکننده جوی است که در آن فرد احساس نمیکند مورد محاکمه قرار گیرد، احساس نمیکند که مورد انتقاد شدید دیگران قرار گرفته است. چنین چیزی کمک می کند تا از قضاوتهای ارزشی مثل «خوب، خیلی احمقانه بود» یا «این حرف بی معناست» احتراز شود. در مجموع، معمولاً بهتر است از گفتن این که: «معتقدید طرف مقابل اشتباه کرده است» خودداری کنید، مگر آنکه نظر شما را بخواهند. غالباً والدین به خاطر ارائه قضاوتهای ارزشی کودکان را وادار به سکوت میکنند، بدون آنکه واقعاً چنین منظوری داشته باشند:
▪ کودک: نگاه کن مامان! یک اتفاق جالب افتاد. داشتم کنار چشمه بازی می کردم که....
▪ مادر: تو نباید کنار چشمه بازی میکردی.
▪ کودک: خوب بگذریم، رضا و من....
▪ مادر: من دوست ندارم تو با رضا بازی کنی.
وقتی آدمها مطمئن میشوند که شما به رغم تمامی گفتههایشان، راجع به آنها قضاوت نمیکنید، بیشتر احتمال میرود تمامی عقاید و احساس ها و نیز تردیدهایی را که راجع به افکار و رفتارشان دارند، با شما در میان بگذارند.
● مهارتهای شنونده فعال در یک ارتباط
مهارت شنونده از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا این روشها به میزان زیادی مبتنی بر پسخوراند هستند و معمولاً جوی توأم با اطمینان و اعتماد به وجود میآورند که باعث به حداقل رسیدن کژفهمیها میشوند. شاید بتوان شرایط رشد را در یک کلام تحت عنوان مهارتهای گوش فرا دادن فعال مطرح کرد، زیرا شنونده برای فردی که میکوشد پیامی را منتقل کند، همان شرایط را فراهم میآورد. شرایط رشد و شکوفایی عبارتاند از: گرمی و صداقت. گرمی عبارت است از نشان دادن احترام به گوینده به عنوان یک شخص، بدون توجه به آنچه وی میگوید. همدلی به معنای درک درست و دقیق گوینده و آگاهسازی او راجع به این مطلب است که وی را درک کردهایم. یعنی، فراهم آوردن پسخوراند برای گوینده.
صداقت نیز به صورت بیپرده و رو راست بودن با طرف مقابل مشخص میشود، یعنی فرد احساس میکند که شما نقش بازی نمیکنید یا متظاهر نیستید. بهتر آن است که شرایط رشد و خود شکوفایی را مهارتهای گوش کردن فعال بنامیم.
با این که شخصی که شرایط رشد و خودشکوفایی ایجاد میکند، بیشتر نقش شنونده را ایفا میکند و طرف مقابل بیشتر صحبت میکند، اما این شخص صرفاً به کلمات فرد گوینده به صورت منفعل گوش فرا نمیدهد. شخصی که شرایط خودشکوفایی را فراهم میآورد، میکوشد تا آنچه را که دیگری سعی در گفتن آن دارد، واقعاً درک کند و گاه به او کمک میکند تا منظور خویش را روشنتر بیان کند. این شخص به طرف مقابل اعتماد و علاقه خود را نشان میدهد؛ به طوری که او برای در میان گذاردن اطلاعات احساس راحتی میکند. به عنوان یک شنونده فعال بدانید که گاه آنچه شنیدهاید، همان نیست که گوینده قصد گفتن آن را داشته است. بنابراین، درباره آنچه فکر میکنید گوینده بیان کرده است، به او پسخوراند بدهید.
هنگامی که نقشها عوض میشوند، یعنی زمانی که شما پیامی برای گفتن دارید، باز هم مهارتهای گوش فرا دادن فعال میتوانند مفید واقع شوند. پژوهشها حاکی از آن است که هرگاه شما از این مهارتها استفاده کنید، دیگری نیز به نوبه خود آنها را به کار میگیرد و در نتیجه احتمال بیشتری برای درک آنچه مقصودتان بوده است، وجود خواهد داشت.
راجرز ـ روانشناس آمریکایی ـ به مهارتهای گوش فرا دادن فعال علاقه مند بود چون تصور میکرد این مهارتها پیشرفت روان درمانی، یعنی نوع بسیار اختصاصی از رابطه، را تسهیل میکند؛ اما معتقد بود که این مهارتها در بسیاری از روابط نیز مفید هستند و پژوهش نیز این باور را تأیید میکند.
روانشناسی به نام «جانسون» دریافت هنگامی که یکی از طرفین همدلی نشان میدهد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که آن دو در مذاکرات شغلی به توافق دست یابند. کسانی که در گفتگوهای کوتاه مدت سطوح بالایی از مهارتهای گوش فرا دادن را ارائه میکنند، نسبت به آنهایی که سطوح پایینی نشان میدهند، بیشتر مورد علاقه طرف مقابل قرار میگیرند. روانشناسان متوجه شدند که رایجترین مشکل در ازدواجهای ناآرام و پردردسر همانا ارتباط ضعیف است.
همچنین پی بردند زنان و شوهران شادکام به شکایتها و مشکلات یکدیگر بهگونهای فعال گوش فرا میدهند و با استفاده از جملات بیطرفانه توأم با درک و فهم پاسخ میدهند.
بنابراین، توانایی استفاده از مهارتهای گوش فرا دادن فعال میتواند در بهبود روابط ما با دیگران مؤثر باشد. برای چنین مقصودی برنامههای آموزشی حرفهای در دسترس قرار دارند، اما این برنامهها عموماً برای دانشجویان فارغالتحصیل روان شناسی یا برنامههای مشاوره ارائه میشوند. خوشبختانه، تعدادی برنامه خودآموز نیز وجود دارد که پژوهشها نشان دادهاند در افزایش مهارتهای گوش فرا دادن مؤثر هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست