پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جوان و خودباوری


جوان و خودباوری

گرچه در تكوین شخصیت و پیشرفت آدمی, برخورداری از همه فضیلت های اخلاقی و خصلت های شایسته انسانی نقش مؤثری دارند ولی برخی از این خصلت ها, بویژه در قسمتی از دوره های زندگی بسیار سرنوشت ساز هستند

گرچه در تكوین شخصیت و پیشرفت آدمی، برخورداری از همه فضیلت‏های اخلاقی و خصلت‏های شایسته انسانی نقش مؤثری دارند ولی برخی از این خصلت‏ها، بویژه در قسمتی از دوره‏های زندگی بسیار سرنوشت‏ساز هستند. به عنوان مثال، در دوره جوانی به دنبال شكوفایی استعداد و توانایی‏های بالقوه فرد، ضرورت تصمیم‏گیری‏های بسیار مهم، كه گاهی مسیر زندگی نهایی انسان را در طول زندگی او مشخص می‏كند، پیش می‏آید. در چنین شرایطی، برخورداری از خصلت والای خودباوری زمینه سعادت و موفقیت او را در تمام عرصه‏های زندگی تضمین می‏كند. چه، جوان در سایه تحقق خودباوری است كه به این اطمینان می‏رسد كه اگر از مجموعه استعدادها و توانمندی‏هایی كه دارد به طور مناسب بهره‏برداری نماید; به اهداف و آرزوهایی كه دارد می‏تواند دسترسی پیدا كند. این احساس توانمندی و خودباوری، از او شخصیتی فعال و خلاق و امیدوار و... می‏سازد. و او را در برخورد با مشكلات و گرفتاری‏ها از دچار شدن به یاس و ناامیدی رهایی می‏بخشد. برای روشن شدن اهمیت این موضوع به اختصار ابعاد مختلف مساله خودباوری در این مقال مورد بررسی قرار می‏گیرد:

الف. خودباوری چیست؟

خودباوری اصطلاحی است كه امروزه در جامعه‏شناسی، روان‏شناسی و علوم تربیتی به كار می‏رود و منظور از آن یك حالت مثبت روحی و روانی است كه در نتیجه احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید می‏آید و او را آماده می‏سازد تا از طریق بهره‏گیری از لیاقت‏ها و توانمندی‏هایی كه دارد به انجام وظایفی كه برعهده اوست قیام نماید و در این راه، از مشكلات و موانعی كه پیش می‏آید هراسی به دل راه ندهد. از این حالت روحی در فرهنگ اسلامی با تعابیری چون علو همت، مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و... یاد می‏شود. در واقع، خودباوری، باور به استعدادها، توانایی‏ها و نیروهای نهفته فطری درونی است كه با اتكاء به آن، می‏توان به اهداف موردنظر در زندگی رسید و به آنان جامه عمل پوشاند. و مرحله عالی خودباوری، شكوفایی همه استعدادهای بالقوه فرد است.

روشن است كه اولا، این كیفیت نفسانی با نفس محوری فرق دارد. چون در نفس محوری، انسان خود را تابع گرایش‏های نفسانی می‏سازد و از طریق تبعیت از خواست‏های حیوانی نفسی، گرفتار امراضی چون كبر و غرور و نخوت می‏شود و در نتیجه، هستی خویش را به پرتگاه سقوط می‏كشاند و از طریق غرق‏شدن در شهوات، به مرتبه حیوانیت‏بلكه پایین‏تر از آن سقوط می‏كند. اما در خودباوری، از طریق خودشناسی و كشف استعدادها و توانمندی‏های خود، به احساس عجز و ناتوانی در مقابل سختی‏ها و گرفتاری‏ها غلبه می‏كند و پله‏های پیشرفت و تعالی را یكی پس از دیگری پشت‏سر می‏گذارد.

ثانیا، هرگز خودباوری برخلاف نفس محوری، در برابر و در عرض اعتماد و توكل به خدا واقع نمی‏شود. بلكه این امر در طول اعتماد به خدا و در مقابل اعتماد به غیر است. به اصطلاح، یك ارزیابی واقع‏بینانه از توانایی‏های خود است تا با آگاهی و شناخت كامل از آنها، در مسیر تعالی و پیشرفت، بهره‏برداری لازم به عمل آید و این‏گونه نباشد كه انسان در برآوردن نیازها و انجام وظایفی كه برعهده اوست، چشم به دیگران دوخته و از توانمندی‏های خود غافل شود. به تعبیر اقبال لاهوری:

همچو آیینه مشو محو جمال دگران...

از دل و دیده فرو شوی خیال دگران

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز

كه پریدن نتوان با پر و بال دگران

ب. انواع خودباوری

از دیدگاه‏های مختلف خودباوری به اقسامی تقسیم می‏شود از جمله آنهاست:

۱. خودباوری انسانی: اولین گام در خودشناسی، دست‏یافتن به این باور است كه هر فردی به لحاظ این‏كه انسان آفریده شده است، فراتر از سایر موجودات از یك سلسله ویژگی‏های برتر نظیر استعداد و ظرفیت و زمینه رشد فراوانی برخوردار است كه اگر او به عنوان انسان از توانمندی‏هایی كه دارد به نحو صحیح استفاده كند، می‏تواند به مقام خلیفهٔ‏اللهی برسد مسجود ملائكه واقع شود. در مقابل، اگر در اثر غفلت‏ها و غرق شدن در لذائذ دنیوی و فراموش كردن منزلت واقعی خویش، دچار خودباختگی شود و از ارزش‏های انسانی و گرایش‏های متعالی تهی گردد، ماهیت‏حیوانی یا پست‏تر از آن پیدا می‏كند. (۱)

۲. خودباوری اعتقادی: هر فردی در زندگی با یك سلسله اعتقادات قلبی و ایمانی زندگی می‏كند كه این اعتقادات هویت فكری و فرهنگی او را شكل می‏دهند. بر این اساس، نظام زندگی هر فرد مسلمانی در چارچوب آموزه‏های دین مبین اسلام معنی و مفهوم می‏یابد. چرا كه ما معتقدیم دین اسلام كاملترین برنامه‏ای است كه از طریق به كار بستن آن، انسان به سعادت دنیوی و اخروی دست می‏یابد. بنابراین، یك جوان مسلمان موظف است پس از كسب آگاهی‏های لازم، از كم و كیف این برنامه انسان‏ساز و نیز یقین پیدا كردن به حقانیت آن زندگی خود را به گونه‏ای تنظیم كند كه تمام تلاش‏های او در بستر دین سامان پیدا كند و در نهایت، به این باور برسد كه رشد و كمال واقعی او جز در بستر احكام و مقررات دینی میسر نیست.

۳. خودباوری ملی: هر ملتی دارای فرهنگ و تمدن خاصی است كه در طول قرون متمادی در سایه تلاش‏های نخبگان آن شكل می‏گیرد. خودباوری ملی، در مقابل از خودبیگانگی و خودباختگی ملی مطرح می‏شود. گاهی افراد یك جامعه در اثر ناآگاهی و یا تحت تاثیر تبلیغات سوء و جذاب دشمنان، به سنت و باورهای ملی و فرهنگی خود پشت می‏كنند و از نمادها و ارزش‏های رایج در جوامع دیگر پیروی و تقلید می‏كنند. این كار به تدریج، راه نفوذ و تسلط همه جانبه بیگانگان را در عرصه‏های مختلف آن جامعه هموار می‏سازد. در نهایت، كیان و استقلال آن جامعه را با خطر جدی مواجه می‏سازد. در تاریخ جوامع اسلامی به نمونه‏های زیادی از این‏گونه جامعه‏ها برمی‏خوریم. تركیه دوران آتاترك و حتی تركیه امروز در مقابل غرب، و ایران دوره رضاخان و بسیاری از جوامع دیگر، مصداق روشنی از مردمی هستند كه به خودباختگی ملی گرفتار آمده‏اند.

۴. خودباوری فردی: نوعی دیگر از خودباوری، خودباوری فردی است كه در قلمرو شخصیت افراد مطرح می‏شود. توضیح آن‏كه هر فردی دارای استعداد و توانایی‏های خاصی است كه اگر آنها را درست‏شناسایی كند و در زندگی از آنها به صورت مناسب بهره‏برداری نماید، در زندگی شخصی خود به تمام آمال واهدافی كه دارد دست می‏یابد و در پیشامدهای زندگی نه دچار یاس و ناامیدی می‏شود و نه در برخورد با مشكلات احساس خود كم‏بینی به او دست می‏دهد. در نتیجه، به بركت این خودباوری و شكوفایی و تحقق آن فرد است كه سست‏اندیشی و وابستگی بی‏جهت‏به دیگران از زندگی او به كلی دور می‏شود. و به یك استقلال فكری و عزت نفس كامل و اعتماد به نفس سازنده كه موفقیت همه جانبه او را تضمین می‏كند دست می‏یابد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.