پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
آمـوزش مـجـازی در عـصـر اطـلاعـات
فنآوری اطلاعات و ارتباطات، وجه تمایز بنیادین عصر ما با دوران گذشته است. آنچه که امروز تحت عناوین شکاف یا فاصله بین کشورها، مناطق، ملتها، طبقات، اقشار و افراد مطرح است در تحلیل نهایی بیش از هر عامل دیگر با «شکاف دیجیتال» و یا میزان بهره مندی و کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات، (فاوا) تناسب مستقیم دارد. به یک کلام، دنیای معاصر به «جوامع اطلاعاتی» ، «جوامع صنعتی» و «جوامع سنتی» تقسیم شده است. در این میان، میزان توسعه وکاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در امرآموزش، مهمترین شاخص پیشرفت بهشمار میرود. پدیده «آموزش مجازی» یا «فراگیری الکترونیکی» شاید پراهمیت ترین عامل جهشهای علمی، پژوهشی، فرهنگی و درنتیجه ازدیاد شکافهای روبه رشد باشد. از اینرو، برای کاهش این شکافها گذر از شرایط کنونی به جامعه اطلاعاتی مسیری غیر قابل اجتناب است. بدیهی است که پیش نیاز گام نهادن در این پهنه انتقال بخشهای عمده و اساسی «فاوا» از خارج به کشور است.
گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، لزوماً بهمفهوم حرکتی تکاملی نیست بلکه معادل جهشی ساختاری است. همان گونه که گذار از زنجیره «اسب ـ گاری ـ درشکه» به زنجیره «اتومبیل ـ ترن ـ هواپیما»، هر چند در درون هر یک از زنجیرهها حرکتی تکاملی است ولی تغییر مکان از یک زنجیره به زنجیره دیگرجهشی ساختاری محسوب میشود. همین رابطه در تغییر مکان از بزرگراه اتومبیل رو یا کریدور هوایی به بزرگراه اطلاعاتی و ارتباطی صادق است. اگر در تغییرات قبلی، افزایش سرعت حرکت در سیر و سفر اساس بوده است، در این تغییر کلاً حذف حرکت فیزیکی و سیر و سفر در کار است.
یعنی امکان انجام کار بدون حرکت فیزیکی و این جهشی ساختاری است که در مناسبات دنیای نوین غیر قابل اجتناب است. در نتیجه این تغییر مکان و گذار به جامعه اطلاعاتی نه یک انتحاب بلکه یک اجبار است.
ٓ● معضل یا فرصت
هرچند که گذار به جامعه اطلاعاتی، مستلزم تغییرات بسیار گسترده و ژرف در روش، منش، و مناسبات اجتماعی است اما نباید این تحول را لزوماً بهعنوان یک معضل بزرگ محسوب کرد. اگر گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی با معضلات بیشماری از جمله مسأله «وابستگی» فنی و اقتصادی و به تبع آن وابستگی فرهنگی، اجتماعی و نهایتاً وابستگی سیاسی و نظامی همراه بوده است، در گذار به جامعه اطلاعاتی، فرصتهایی به چشم میخورد که میتواند در جهت عکس آنها عمل کند. دلیل اصلی این امر، وجود هزاران نفر از مولدین و مبتکران ایرانی در بطن تحولات فنآوری اطلاعات و ارتباطات در پیشرفته ترین مراکز جهان است. حضور فعال و موثر متخصصان و نخبگان ایرانی در مهم ترین مراکز علمیو پژوهشی اروپا، آمریکای شمالی و اقیانوسیه، نیز فرصتی گرانبها بهوجود آورده است که انتقال دانش، تجربه و فنآوری اطلاعات و ارتباطات را امکان پذیر میکند. این فرصت تاریخی برای گذار به جامعه اطلاعاتی در مورد کمتر کشوری صدق میکند.
● سرمایه بری یا سرمایهآوری
بزرگترین تنگنای گذار به جامعه صنعتی، معضل همیشگی «سرمایه بری» آن بوده و هست. گذار به جامعه اطلاعاتی لزوماً از چنین ویژگی بر خوردار نیست. گذار به جامعه صنعتی طولانی، سرمایه بر، پر حجم و پر مشقت است. مستلزم کار ساخت و ساز بسیار عظیم، سرمایههای بسیار عظیمتر و دیر بازده است. کاری که عمدتاً از دست افراد و گروههای خصوصی ساخته نیست و در نتیجه گذار به جامعه صنعتی در جهان سوم کار دولتها بوده است. حاصل آنکه بهجای گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی در واقع گذار به «جامعه دولتی» صورت گرفته است. این معضل سرمایه بری و طبعا «دولتمداری» لزوماً در گذار به جامعه اطلاعاتی غیر قابل اجتناب نیست. مراحل گام نهادن در پهنه اطلاعات و ارتباطات هر یک بهخودی خود اشتغال زا و همراه با ارزش افزودهایست که ناشی از افزایش کارآیی زیاد با سرمایه گذاری نسبتا کم است. در واقع، در هر گام از این حرکت لزوم سرمایه گذاری سنگین در بسیاری از بخشها حذف یا تا حدود زیادی کاهش میآبد. در نتیجه، هر مرحله از این حرکت خود سرمایه آور است.
افزایش کار آیی نیروی انسانی که مهمترین عامل تولید است در این میان از بیشترین سهم برخوردار است. آموزش مجازی یا فراگیری الکترونیکی نیز کلید گذار نیروی انسانی به جامعه اطلاعاتی است.
● گذار به جامعه اطلاعاتی
طبیعی است که در هر مرحله از گذار تاریخی جوامع به مراحل بعدی طبقات یا اقشار ویژهای ایفای نقش اساسی را به عهده دارند. در گذار به جامعه صنعتی، این نقش بهطور عمده در اختیار سرمایه داران و فنآوران بوده است. در جهان سوم، این نقش عمدتاً توسط دولتها اجرا شده است. در گذار به جامعه اطلاعاتی، نقش عمده به دوش دانش آموختگان جامعه است. فقط این قشر از جامعه است که توان، ظرفیت و امکان ورود بدون اشکال و سریعتر به این سرزمین ناشناخته را بدون آنکه شوک گذشتن از تونل زمان تعادل او را برهم بزند دارد. نظام آموزشی جامعه همراه با تمامیاجزای آن نخستین بخش از جامعه است که میتواند سادهتر و موثرتراز سایر بخشها به این پهنه گام نهد. پیش نیاز این حرکت نیز گسترش سریع و وسیع «فراگیری الکترونیکی» از پایین ترین سطوح تا بالاترین مقاطع نظام آموزشی کشور است. این مقاطع را میتوان به شرح ذیل تقسیم بندی نمود:
● فراگیری الکترونیکی
فراگیری الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی یا آموزش مجازی در ساده ترین شکل به مفهوم ارائه محتوای درسی از طریق اینترنت است. بهترین تعریف آموزش مجازی آن بخش از فرایند یادگیری و تعلیم است که از طریق تار جهان گستر صورت میگیرد. یادگیری الکترونیکی، گونهای از آموزش است که با بهره گیری از اینترانت، اکسترانت و اینترنت ارائه میشود. از آنجاکه در این روش، دورههای آموزشی را میتوان بهصورت متمرکز مدیریت کرد، راهنمایی و تشویق دانشجویان برای تکمیل دورهها و کنترل محتوی بسیار آسان و استفاده از آنها چندان گران نیست.
مزیت اصلی این روش این است که یادگیران میتوانند از روی میز کار خود به این نوع آموزش دسترسی پیدا کنند. دو روش اصلی آموزش مجازی رایج است.آموزش همزمان و غیر همزمان. در آموزش غیر همزمان یادگیری بهصورت انفرادی است و با بهره گیری از تار جهان گستر، اینترانت و یا اکسترانت صورت میگیرد. ویژگی عمده این دورهها این است که دانشجو هر زمان که بخواهد آموزش میبیند. برعکس، آموزش مجازی همزمان در زمانهای معین اجرا میشود.
برنامههای تدریس از طریق وب انجام میگیرد. در نتیجه استفاده از فناوریهای نوین مانند ارائه مطالب به شیوه الکترونیکی، جلسات گفتگو و تخته سیاه الکترونیکی امکانپذیر میشود. ضرورتاً مفهوم آموزش با این فنآوریها به آموزش ازراه دور تبدیل میشود. مطالعات نشان داده است که آموزش الکترونیکی همراه با معلم موجب میشود که یادگیران ۹۰ بار سریعتر از آموزش به تنهائی دورههای آموزشی را به اتمام برسانند.
آموزش همراه با معلم همان انگیزهای را که در کلاسهای سنتی وجود دارد، فراهم میکند. زمانی که معلم مجازی بهصورت انفرادی در اختیار دانشجویان قرار میگیرد، ترکیبی از آموزش همزمان و غیرهمزمان ایجاد میشود.