پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
طعم شیرین محبت
«عشق»، اکسیری است که دل ها را قیمتی میسازد. هر عضوی، عیب خاص خود را دارد. چشم معیوب، نابیناست و گوش معیوب ناشنوا. عیب دست و پا، کجبودن و فلجبودن است، اما عیب «دل»، تهی بودن از «محبت» است.
محبت، دل را مقدس و با ارزش میسازد، اما کدام محبت و عشقنسبتبه چه چیز و چه کس؟
خانه دل، باید در اختیار محبتی قرار گیرد که محبوب، ارزش عشقورزیدن و دل دادن و جان باختن و از خود گذشتن را داشته باشد.
این کلام، شعر و توصیف نیست، حقیقت زندگی و حقیقتدینداریاست. اسلام، «مکتب حب» و آیین «عشق ورزی» است، اما نسبت به آنکه بیرزد. اگر «معرفت»، پایه «محبت» باشد، محبوب برتر، محرم راز و انیس دل میشود. «دل سرا پرده محبت اوست...»
کسی عاشق خدا میشود که خدا را بشناسد، خوبی ها، احسان ها، نوازش ها،بزرگواری ها و نعمت هایش را بشناسد.
و گرنه، از جان بی معرفت، چه انتظاری برای «عشق خدا» داشتن و «محبوب برین» را برگزیدن؟! قلب سلیم از کدورت های خودخواهی و غرور، میتواند بستری برایاستقرار «محبت عارفانه» باشد.
دلی که پر از تمنیات شیطانی و عشق به کامجویی های حیوانی باشد،دیگر ظرفیتی برای عشق پاک و آسمانی نخواهد داشت.
اگر کسی راست بگوید که عاشق خدا و اولیاء الله است، این عشقصادق او را میسازد و میپرورد و پیراسته و آراسته میکند و به همسویی و هم خطی و همگامی و همدلی با محبوب میکشاند.
اما... کجاست آن عشق صادق، و آن صداقت در عشق؟! دلی که طعم محبتخدا و اولیاء را بچشد، محال است که جایگزین دیگری برای آن برگزیند.
این سخن امام سجادعلیه السلام در «مناجات محبین» است که: «خدایا کیست که طعم شیرین محبتت را چشید و جز تو محبوب دیگری برگزید...» (۱) .
گرچه عشق، کمی بدنام و متهم شده است، ولی اگر «معشوق»، شایسته و ارزنده باشد و عشق، «صادق» و راستین، میتواند سازنده انسان و زلالکننده روح و بالا برنده جان باشد.
عشق، به همرنگی و همراهی میکشاند. و ایثار و گذشت و فداکاری میآورد. عشق، رها کردن «خود» و خواستهها و پسندهای خود، در پای «اراده محبوب» و «پسند معشوق» میآموزد. ولی... تا آن محبوب و دلبر، چه و که باشد.
سخن از «محبتخدا» بسیار گفته میشود، ولی این گوهر نفیس کجا و نزد چه کسی است؟ اولیاء الهی، پیوسته از خدا، این عشق را خواسته و آرزو کردهاند.
راستی!... چه لذتی دارد که انسان هم عاشق خدا باشد، هم معشوق او. هم حبیب باشد، هم محبوب، محبت دو جانبه و از دو سو (یحبهم ویحبونه). (۲) .
عشق، به همرنگی و همراهی میکشاند. و ایثار و گذشت و فداکاری میآورد. عشق، رها کردن «خود» و خواستهها و پسندهای خود، در پای «اراده محبوب» و «پسند معشوق» میآموزد. ولی... تا آن محبوب و دلبر، چه و که باشد.
اگر ذرهای از آتش این عشق در خرمن جان افتد، میسوزاند و خاکستر میکند و از عاشق، سلب جهت کرده، عقربه دل و جانش را رو به سوی معشوق می گرداند.امام عارفان و عاشقان، حضرت سجادعلیه السلام در «مناجات محبین»میفرماید: «خدایا! از تو محبت دوستدارانت را میخواهم و عشق هر کاری که مرا به قرب تو برساند. میخواهم که عشق خودت را نزد من محبوب تر از جزخودت قرار دهی، عشقم را به تو، رهنمای به سوی رضوانت قرار دهی و اشتیاقم را به تو، عامل ترک گناه سازی. خدایا!... منت نه، به من بنگر،با چشم دوستی و نگاه عاشقانه مرا بنگر، از من روی بر مگردان...». (۳)
آیا عشقی که انسان را به «رضای الهی» بکشاند و شوقی که از«عصیان» باز دارد، سازنده نیست؟! خدایا، جرقهای از این آتش در جانمان بیفکن، تا بسوزیم و بسازیم و به مقام «رضا» برسیم و «قرار» بگیریم. «رضا»، ثمره محبت است. «محبت» هم میوه درخت یقین است. از برجسته ترین خصال اخلاقی و سلوک روحی، «رضا» است.
آنکه در پس جلوههای ظاهری دنیا و صحنههای مشهود و علل و اسباب پیدا، به تدبیر و ارادهای پنهان هم عقیده دارد و «مشیت الهی» را در ورای تقدیرات میبیند، نسبت به آنچه پیش میآید، با خوشبینی برخورد میکند.صاحب «رضا» از آرامش روحی و طمأنینه برخوردار است.
کسی هم که به زمین و زمان و خدا و خلق خدا بدبین است و به دیده«عدم رضا» مینگرد، پیوسته در رنج و حزن و اندوه است. آنکه «یقین» و «محبت» دارد، «رضا» هم دارد، حتی از رنج و بلا،«لذت» هم میبرد.
این دیگ ز خامی است که در جوش و خروش است چون پخته شد و لذت دم دید، خموش است
ریشه بسیاری از افسردگی ها و غصهها، کمبود یا نبود ایمان و یقین و عشق به حیات و حیات آفرین است. این کاستی، سبب میشود آدمی خود را از کائنات، «طلبکار» بداند و چون چرخش روزگار به کام دل و بر وفقمرادش نباشد، زبان به گلایه و شکوه بگشاید. اولیاء خدا راحت جسم و جان را در گوهر «رضا» میجستند.
به فرموده مولایمان علیعلیه السلام: «ارض، تسترح» (۴) !؛ راضی باش، تا راحت و آسوده شوی.
در معیشت و رزق و روزی هم، آنکه به قسمتخدایی رضا باشد، آسوده دل و راحت است. آنکه راضی نیست، اندوه های جانکاه دارد.
ثمره قلبی و آثار مشهود و محسوس رضا، راحتی جسم و جان است و این کلام حضرت صادقعلیه السلام است. چه دارویی ثمربخش تر از «رضا»، برای غم زدایی سراغ دارید؟
به فرموده امام علی علیه السلام: «الرضا ینفی الحزن». (۵) ؛ رضامندی، اندوه را میزداید.
بندگی خدا کردن و به ولایت او گردن نهادن و محبت او را در عمق جانداشتن و به وعدهها و گفتههای حضرت حق، باور و یقین داشتن، بوستان وجودمان را از گلهای «رضا» خرم میسازد.
و اگر «او» از انسان راضی باشد و چیزی را برای وی بپسندد، چه لذتیبالاتر از رضامندی به رضای حق؟! کی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل یکی هجران پسنددمن از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد .
منبع : گامی در مسیر ، جواد محدثی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست