جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت علمی بوعلی مقاله ای از دکتر مهدی محقق بخش دوم


اهمیت علمی بوعلی مقاله ای از دکتر مهدی محقق بخش دوم

مکتوب زیر مقاله ایت از دکتر مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در باب اهمیت علمی بوعلی سینا در ادامه بیشتر بخوانید

از کتاب «اللواحق» که ابن سینا در مقدمه خود یاد کرده، اثری در دست نیست. او در جاهای دیگر نیز اشاره به این کتاب کرده است؛ از جمله در پایان موسیقی «شفا» می گوید: «و لنقتصر علی هذا المبلغ من علم الموسیقی و ستجد فی کتاب اللواحق تفریعات و زیادات کثیره ان شاء الله تعالی»۸ و در آغاز کتابی که با نام «منطق المشرقین» چاپ شده، پس از ذکر کتاب شفا چنین گوید: «و سنعطیهم فی اللواحق ما یصلح لهم زیاده علی ما أخذوه و علی کل حال فالاستعانه بالله وحده».۹

از کتاب «الفلسفه المشرقیهٔ» او هم فقط قسمتی که درباره منطق است، به نام منطق المشرقیین به دست ما رسده و برخی دانشمندان معتقدند که مراد ابن سینا از مشرقیین، علمای مشائی بغداد هستند در برابر مغربیین که با شارحان ارسطوئی همچون اسکندر افرودیسی۱۰ و ثامسطیوس۱۱ و یحیی النحوی۱۲ اطلاق می شود۱۳ و ابن سینا در کتاب «الانصاف» خود میان این دو گروه (یعنی مشرقیین و مغربیین) به انصاف و حکمیت برخاسته و ۱۲۸هزار مسأله را در آن کتاب ذکر کرده است.۱۴

افکار فلسفی ابن سینا در شفا به وسیله شاگردان و شاگردان شاگردان او بسیار سریع منتشر شد. بهمنیار بن مرزبان شاگرد ابن سینا در تدوین کتاب « التحصیل»۱۵ تحت تأثیر مستقیم استاد خود بود و شاگرد برجسته بهمنیار، ابوالعباس لوکری، کتاب «بیان الحق بضمان الصدق»۱۶ را تألیف کرد و به وسیله او فلسفه مشائی که مبتنی بر عقاید و آرای فارابی و ابن سینا بود، در خراسان منتشر شد.۱۷

با وجود اینکه غزالی کتاب «تهافت الفلاسفه» را در رد بر عقاید و افکار فیلسوفان مشائی نوشت و لبه تیز تیغ آن متوجه دو شخصیت بزرگ فلسفی، فارابی و ابن سینا بود، کمتر فیلسوف و متکلمی را در حوزه علوم و تمدن اسلامی می توان یافت که تحت تأثیر ابن سینا قرار نگرفته باشد؛ از شهرستانی و فخررازی و نصیرالدین طوسی گرفته تا نسَفی و ایجی و تفتازانی. در آثار همه اینها رد پای ابن سینا و فلسفه سینوی به نحو آشکار مشاهده می شود. شهرت شفای ابن سینا بسیار زود از دامنه حوزه های علمی شرق تجاوز کرد و در مدارس مغرب زمین گسترش یافت.

هنوز یک قرن از وفات ابن سینا نگذشته بود که ترجمه های پاره ای از شفای او آغاز شد و به سرعت در پایتخت های بزرگ اروپایی راه یافت و این نفوذ چنان بود که در اوایل قرن سیزدهم، مکتب «سینوی لاتینی» در برابر «ابن رشد لاتینی» کاملا چهره خود را نمایان ساخت و بزرگانی همچون راجر بیکن۱۸ و آلبرت کبیر۱۹ به آثار علمی ابن سینا توجه خاصی مبذول داشتند و بزرگانی دیگر همچون گیوم دورونی۲۰ و توماس اکویناس۲۱ از ترس نفوذ او در صدد معارضه و رد و نقض او برآمدند و این نشان دهنده اثر عمیق ابن سینا در حرکت فکری گسترده دانشمندان دین و فلسفه در زمانی است که فلسفه مدرسه ای (اسکولاستیک) در اوج ترقی و تعالی خود بوده است. مسائلی که ابن سینا در الهیات شفا درباره ذات و صفات واجب الوجود و کیفیت صدور عالم از او و رابطه خالق با مخلوق و همچنین نحوه توفیق میان عقل و نقل بیان داشته، از مهمترین موضوعاتی بوده است که استادان دانشکده الهیات پاریس را مدتها به خود مشغول داشته ساست.۲۲

به رغم توجه شدید اروپاییان به آثار فلسفی ابن سینا و بحث و فحص در مطالب آن، در عالم اسلام خاصه در حوزه های علمی اهل تسنن موج شدیدی علیه او برخاست، تا به جایی که سنت فلسفی او را «شومی روزگار» محسوب داشتند۲۳ و شفای او را «شقا»۲۴ و خوانندگان آن را «بیمار» خواندند۲۵ و کذب ابن سینا را حتی در دم واپسین یاد کردند۲۶ و کتاب شفا را در ملأ عام سوزاندند۲۷ و وقاحت را تا جایی رساندند که ابن سینا را از جمله «مخانیث دهریه» خواندند!۲۸ این درحالی است که در حوزه های علمی تشیع از او با جلالت و بزرگی یاد می کردند: میرداماد استرآبادی او را «رئیس فلاسفه الاسلام»۲۹ و «رئیس المشائیه من فلاسفه الاسلام»۳۰ می خواند و به شریک بودن با او در ریاست افتخار می کند۳۱ و صدرالدین شیرازی او را «شیخ الفلاسفه» می خواند۳۲ و از شفای او و تحصیل شاگرد او، بهمنیار بن مرزبان، به عنوان کتب «اهل فن» استناد می جوید.۳۳

الهیات شفا

مهمترین بخش کتاب الشفاء بخش الهیات است. در کتب فلسفه اسلامی از الهیات تعبیر به علم مابعدالطبیعه و فلسفهٔ اولی و علم الهی شده است. وجه تسمیه به الهیات آن است که ثمره و نتیجه این علم شناخت خداوند و فرشتگان اوست و مابعدالطبیعه از آن جهت است که در معرفت، پس از شناخت طبیعیات محسوسه قرار می گیرد و هرچند که در وجود قبل از طبیعت است و این علم فلسفه اولی است، برای آنکه معرفت مبادی اولیه و صفات عامه و کلیه ای که وسایل شناخت آن مبادی هستند، از این علم به دست می آید.۳۴ «علم الهی» نیز تعبیر دیگری از الهیات است. در هرحال به هر اسمی که خوانده شود، این قسم از شریف ترین اجزای فلسفه به شمار می آید و فیلسوفان اسلامی از یعقوب بن اسحاق کندی گرفته تا صدرالدین شیرازی و بالاخره حاج ملاهادی سبزواری درباره فضیلت و شرافت این علم سخن گفته اند. کندی می گوید که شریف ترین و عالی ترین قسم فلسفه همان فلسفه اولی است که به وسیله آن شناخت خدا که علت هر حقی است حاصل می شود؛ از همین جهت فیلسوف اتم و اشرف آن کسی است که احاطه به این علم اشرف داشته باشد، زیرا علم به علت اشرف از علم به معلول است.۳۵

ادامه دارد

پی نوشت ها:

۸٫ جوامع علم الموسیقی، ص۱۵۲٫

۹٫ منطق المشرقیین، ص۴٫

۱۰٫ Alexander of Aphrodisias

11. Thernistius

12. John Philoponos

13. مقدمه عبدالرحمن بدوی بر ارسطو عندالعرب، ص۲۴

۱۴٫ المباحثات، ص۳۷۵٫ برای آگاهی بیشتر از کلمه «مشرقیه»، رجوع شود به مقاله نالینو Nallino C.که به وسیله عبدالرحمن بدوی ترجمه و تحت عنوان: «محاوله المسلمین ایجاد فلسفه المشرقیه» در کتاب «التراث الیونانی فی الحضاره الاسلامیه» (قاهره، ۱۹۴۶م) ص۲۹۳ـ۲۴۵ چاپ شده است و همچنین تحقیق مفید و ممتع دکتر یحیی مهدوی که در فهرست خود ذیل الحکمه المشرقیه، ص۷۸ـ۸۰ آورده اند.

۱۵٫ این کتاب را مرحوم مرتضی مطهری تصحیح و در سال ۱۳۴۹ش دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، چاپ کرد. ترجمه فارسی آن را استاد عبدالله نورانی با عنوان «جام جهان نمای» تصحیح و در سال ۱۳۶۱ش به وسیله مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه تهران به چاپ رساند.

۱۶٫ از کتاب بیان الحق لوکری نسخه ای کامل به شماره ۱۰۸ در کتابخانه مرکزی دانشگاه موجود است و قسمت مدخل از منطق آن به اهتمام دکتر ابراهیم دیباجی تصحیح و با مقدمه ای مبسوط و مفید به وسیله انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۶۴ش چاپ شده است و بخش علم الهی به اهتمام همین مصحح در سال ۱۳۷۳ به وسیله مؤسسه بین المللی اندیشه و تمدن اسلامی مالزی چاپ شده است.

۱۷٫ نزهه الارواح، ج۲، ص۵۰

۱۸٫ Rojer Bacon

19. Albert le grand

20. Guillanme d’Auvergne

21. Saint Thomas d’Aquin

22ـ مقدمه کتاب الشفاء، المنطق، المدخل، صص۳۱ـ ۳۵٫ کتاب الشفاء در لاتینی به اشتباه Liber sufficientiae خوانده شده. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به مقاله دالورنی M.T.d’Alverny تحت عنوان: یادداشت هایی درباره ترجمه های آثار ابن سینا در قرون وسطی در مجله اسناد تاریخ اندیشه و ادب قرون وسطی [AHD] به نقل از کتاب ارسطو و اسلام تألیف پیترز F.E. Peters (دانشگاه نیویورک، ۱۹۴۸)، ص۱۰۵ و همچنین مقاله آقای دکتر یحیی مهدوی تحت عنوان: «از هزاره ای به هزاره دیگر» که در مجله آینده سال هشتم شماره ۵، ۱۳۶۱ش، ص۳۰۲ـ۳۸۶ چاپ شده است.

۲۳٫ ابیات زیر ناظر به همین معنی است:

قد ظهرت فی عصرنا فرقه

ظهورها شوم علی العصر

لا تقتدی فی الـدین الا بما

سن ابن سینا و ابونصر

المقری، ج۱، ص۷۱۶، به نقل از التراث الیونانیه، ص۱۵۳

۲۴٫ شهاب الدین ابوحفص محمدبن عمر سهروردی متوفی ۶۳۳ به ترغیب الناصرالدین الله خلیفه عباسی، در پی آن شد تا شفای ابن سینا را شقا بنماید. ترجمه رشف النصائح الایمانیه فی کشف الفضائح الیونانیه، ص۸۲

۲۵٫ ابیات زیر ناظر به این معناست:

قطعنا الاخوه من معشر

بهم مرض من کتاب الشفاء

و ماتوا علی دین رسطالس

و متنا علی مذهب المصطفی

صون المنطق والکلام عن المنطق و الکلام، ص۵

۲۶٫ ابن نجاءالاربلی آخرین سخنی که هنگام مرگ گفت این بود: «صدق الله العظیم و کذب ابن سینا»! بغیه الوعاه، ص۲۲۶

۲۷٫ الکامل فی التاریخ، ذیل حوادث سال ۵۵۵

۲۸٫ رشف النصائح الایمانیه فی کشف الفضائح الیونانیه، ص۲۵

۲۹٫ قبسات، ص۴۸۷

۳۰٫ السبع الشداد، ص۸

۳۱٫ میرداماد با تعبیرات: الشریک الریاسی، الشریک الرئیس و الشریک فی الریاسه از او یاد کرده است. قبسات، ص۴۸۷

۳۲٫ مفاتیح الغیب، ص۵۰۷

۳۳٫ الاسفارالعقلیه، ج۲، ص۳۳۷

۳۴٫ المعتبر، ج۳، ص۳

۳۵ـ کتاب الکندی فی الفلسفه الاولی، ص۹۸٫