چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

الگویی برای جوانان در تمام عصرها


الگویی برای جوانان در تمام عصرها

هیچ کس نیست که در زندگی خود نشان و رد پای الگوها را نبیند اگر اندکی در گفتار, رفتار, باورها و در نگاهی کلی تر در زندگی انسان ها تامل کنیم, تاثیر الگوهای مثبت و منفی را به روشنی درمی یابیم

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم):

اهل بیت من همچون ستارگانند که مردمان در دریا و خشکی به وسیله آنان راه می جویند و از گمراهی نجات می یابند.(۱)

هیچ کس نیست که در زندگی خود نشان و رد پای الگوها را نبیند. اگر اندکی در گفتار، رفتار، باورها و در نگاهی کلی تر در زندگی انسان ها تامل کنیم، تاثیر الگوهای مثبت و منفی را به روشنی درمی یابیم. گاهی با دیدن بعضی حالت ها، قیافه ها، لباس پوشیدن ها و حتی تکیه کلام ها به یاد کسان دیگری می افتیم.می گوییم آرایش موی او مثل فلان هنرمند یا ورزشکار است؛ تکیه کلام او کسی دیگر را به یاد می آورد چه بسا، شکل نشستن و برخاستن و حرکات او یادآورنده یکی از چهره های مشهور است.

وقتی آرمانی می اندیشیم و یا آینده خود را مرور می کنیم، نقش الگوها و جست و جوی الگوها جدی تر، حساس تر و بنیادی تر می شود.

شاید دیده باشید که در محیط مدرسه وقتی معلم یا حتی دانش آموزی موفق و محبوب است، برخی دانش آموزان حتی نوع لباس، نوع حرکات و حتی تکیه کلام های او را تقلید می کنند. گاه یک فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی، مدت ها لباس پوشیدن و آرایش و رفتار کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. پس ما تحت تاثیر الگوها هستیم و الگوهایی را در زندگی خود بر می گزینیم. اگر در زندگی بزرگان دین دقت کنیم، می بینیم که شاگردان و صحابه آنان در همه رفتارها و حتی کوچکترین و جزئی ترین مسائل زندگی آنان با دقت و تامل می نگریستند تا رفتار خویش را مطابق آن شکل دهند. به همین دلیل جزئیات زندگی آن بزرگواران بعدها از زبان همین یاران و صحابه به ما رسیده است. امروز می دانیم پیامبر عزیز، هنگام راه رفتن قدم ها را آهسته از زمین بلند می کرد؛ به کسی خیره نگاه نمی کرد؛ هر کس را می دید سلام می کرد؛ جز در مواقع ضروری سخن نمی گفت؛ به صدای بلند نمی خندید و به کوچکترها احترام می گذاشت. حتی می دانیم آشامیدنی را با سه نفس می آشامید؛ موهایش را همیشه شانه می کرد و موقع مسواک زدن، مسواک را به عرض دندان می کشید.

این همه اطلاعات که ریزه کاری ها و ظرافت های رفتارهای پیامبر(ص) به ما رسیده است، به این دلیل است که یاران او پیامبر را بهترین سرمشق و الگو می دانستند و این نکته را از قرآن آموخته بودند که: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» (۲) «برای شما در زندگی پیامبر خدا، بهترین الگو و سرمشق وجود دارد.»

ما نیز نیازمند الگو و اسوه هستیم؛ الگوها و اسوه هایی که زندگی آنان چراغ راه، و رفتار و منش آنان راهنمای ما به سمت خوشبختی، رشد و بالندگی باشد.

● انتخاب آگاهانه

همه انسان ها، با توجه به امتیاز عقل، آگاهی و انتخاب که توسط خداوند باریتعالی در آنان به ودیعه گذاشته شده است می توانند برای حال و آینده زندگی خود راهی را برگزینند که مایه سلامت و سعادت آنان در دنیا و آخرت گردد، متاسفانه تعدادی از افراد شان و مقام خلیفه الهی خود را فراموش نموده و قدم در مسیری نهاده اند که جز سرافکندگی و شرمساری و نهایتا هلاکت برای خود و حتی دیگران چیزی به همراه ندارد. پرواضح است که در این انحراف و بی سرانجامی، نقش الگوها و دوستان را باید همواره مدنظر داشت.

با تمسک به این حدیث گهربار از پیامبر گرامی اسلام می توان معنای سخن قوی را بهتر فهمیده و درک نمود. «پناهندگان به اهل بیت من، از گمراهی و نابودی و اختلاف محفوظ می مانند، و هر گروهی به مخالفت آنان برخیزند به اختلاف دچار شده و در حزب شیطان وارد می شوند.» (۳)

اگر در تاریخ بنگریم، اگر در زندگی و شرح حال افراد مختلف در گذشته و حال خوب نظر کنیم، می بینیم همواره کسانی که خاندان اهل بیت (علیهما السلام) را الگو و نمونه قرار داده اند، انسان های شریف بزرگوار و مورد احترام جامعه بوده اند و این افراد مورد اعتماد نیز بوده اند تا آن جا که در بسیاری موارد با تمسک به سیره پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین(ع)، مشکلات مردم و جامعه را نیز با تدبیر و انفاس معنوی خویش حل می نموده اند.

در توجیه و تاکید بر اهمیت الگوپذیری از پیشوایان معصوم به کلام ارزنده ای از حضرت امام محمدباقر(ع) اشاره می نماییم ایشان می فرمایند:

«پیامبر(ص) بیم دهنده است و در هر زمانی از خاندان ما راهنمایی هست که مردمان را به آن چه پیامبر(ص) آورده راهنمایی می کند، علی(ع) و اوصیای او یکی پس از دیگری، راهنمایان امت پس از پیامبرند». (۴)

آری، در مکتب امامان(ع) افراد بسیاری به تکامل شگرف و خیره کننده رسیدند، عمار، میثم، مالک اشتر و دیگرها و دیگرها، همه از این گروه برتر هستند، وجودشان سرچشمه پاکی و درستی بود و از پلیدی ها پاک شده بودند، به جز خدا نمی خواستند و به جز خدا نمی دیدند در همه وجود و بر سراسر جان و قلب و روح و بدنشان خدا حکومت می کرد، به همین جهت هر یک نمونه یک انسان تکامل یافته و هر کدام منشاء خدمت های عظیم در راه تعالی انسان ها و جامعه زمان خویش بودند.

آن چه که در بحث الگوپذیری مهم و قابل توجه است، اهمیت ویژگی هایی است که الگو به همراه دارد. خصوصیاتی که منجر به ایجاد جاذبه شده و راه نجات و سعادت پیروان آن الگو را به همراه دارد و اگر در مکتب رهایی بخش اسلام و مذهب برحق شیعه ۱۲ امامی، ما همواره الگوهایی برای تمامی اعصار و دوران داریم و با افتخار دستورات آن بزرگواران را جامه عمل می پوشانیم، چیزی نیست مگر حقیقت و ویژگی های بارز الگوها و اسوه هایی که ما آنان را با نام مقدس خاندان اهل بیت(ع) می شناسیم و به جهانیان معرفی می کنیم.

● ویژگی های بارز الگوها و اسوه ها

اگر نقش الگوها این همه مهم و تأثیرگذار است، باید پرسید الگو یا اسوه چگونه باید باشد تا در پیروی از او دچار مشکل، سردرگمی، لغزش و انحراف نشویم؟

۱) ما را به فضیلت، رشد و کمال رهنمون باشد. چه بسیارند الگوهایی که در گوشه و کنار مطرح می شوند؛ اما به جای رشد فکری، روحی و معنوی، به روح و روان و شخصیت انسان آسیب می رسانند؛ چهره هایی که سرمشق مناسب و شایسته ای برای زندگی ما نیستند و پیروی از آنان سقوط اخلاقی و فکری را درپی خواهد داشت.

۲) با فرهنگ و ارزش های دینی و ملی ما هماهنگ باشد. جامعه ما، جامعه ای مذهبی و آشنا به فرهنگ و ارزش های دینی است. الگوهایی را که برمی گزینیم، نباید ناسازگار و ناهمخوان با فرهنگ دینی ما و ارزش های مذهبی و ملی باشد.

۳) رفتار و منش الگو قابل سرمشق شدن باشد. گاه، چیزی در زندگی بزرگان، شخصیت ها و چهره های شناخته شده، وجود دارد که قابل الگوگیری نیست. حتی در مطالعه زندگی اولیا و اوصیای دینی چیزی را باید جستجو کرد که قابلیت انطباق با زندگی انسان های عادی و معمولی داشته باشد. می دانیم که پیامبران و امامان در ویژگی های بشر مثل دیگر انسان ها بودند؛ می خوردند، می آشامیدند، خسته می شدند، بدنشان زخمی می شد، ازدواج می کردند، پیر می شدند و مرگ - این قانون حتمی خداوند- برای آنان نیز بود، اما ویژگی هایی نیز داشتند که تنها خاص آنان بود؛ که از آن جمله پیامبر بودن، امام بودن و معصوم بودن است.

در زندگی این قله های شکوهمند بشری، در همه ابعاد زندگی می توانیم الگو بگیریم. شیوه معاشرت، شیوه عبادت، شیوه زندگی خانوادگی، روابط خود با خدا، خلق و خلقت و همه رفتارهای سازنده و کمال بخش آنان می تواند الگو و اسوه مناسب باشد.

● الگوهای رفتاری در عصر حاضر

انسان، به طور معمول زندگی خود را براساس تقلید از دیگران و یا مدل یابی از کسانی که به عنوان الگو و مدل پذیرفته است، قرار می دهد. این که مشهود شده است «تقلید یکی از عوامل یادگیری است» تا حدی سخن درستی است به شرط آن که انسان تقلید را با همانند سازی اشتباه نکند. باید توجه داشت که تقلید امری خودآگاه است، اما همانند سازی کیفیتی گاه ناخودآگاه است.

همانندسازی که یکی از مهمترین زمینه های تربیتی محسوب می شود کیفیتی بسیار مهم است که از طریق آن کودک، رفتار، اعمال و طرز تلقی های فرد دیگری را می پذیرد و جزء وجود خودش می سازد. این کیفیت در واقع پایه بسیاری از یادگیری هاست.

کودک و نوجوان معمولاً با اشخاصی که تصور می کند در زندگی موفق بوده اند و یا با افرادی که مرجع قدرت به شمار می آیند خود را همانند می سازد.

در دوران کودکی به علت تفاوت های عظیمی که بین او و بزرگسالان وجود دارند، کار همانند سازی به صورت نقش بازی کردن در می آید، اما در دوره نوجوانی همانندسازی واقعاً انجام می گیرد. نوجوان گاه پدر یا مادر، برادر یا خواهر بزرگتر و معلم را الگو قرار می دهد و گاه خود را با افراد، گروه ها و نهادها همانند می سازد. در صورتی که نوجوان خود را به یک نهاد اجتماعی یا گروهی وابسته سازد از پیروزی یا شکست آن گروه به راستی احساس مسرت یا غم می کند. جوانی که در اثر تلقین یا علاقه به یک تیم فوتبال دل بسته است به راستی از شکست تیم احساس غم می کند. اصلاً این شکست را ضربه ای بر شخصیت خود تصور می کند.

همانندسازی و ایجاد الگوهای تربیتی در عصر پهلوی مانند هر چیز دیگر در مسیر سیاست های مزدورانه آن رژیم منفور بود. رژیم منفور پهلوی که برای دگرگون کردن شخصیت نوجوان مسلمان ایرانی بزرگترین و ماهرترین روان شناسان و علمای تعلیم و تربیت را استخدام کرده بود، در مدت پنجاه سال سعی کرد که پست ترین، رذل ترین و بی مایه ترین انسان ها را الگوی اجتماعی قرار دهد. رقاص گان و مطربان هنرمندنما به وسیله رژیم پهلوی با یک سلسله تبلیغات حساب شده الگوهای اجتماعی می شدند تا نوجوانان، ناخودآگاه و تحت تأثیر مکانیسم همانندسازی، خود را مانند آنان سازند و در این شیادی ماهرانه و رذیلانه تاریخ تاحدی موفق نیز شدند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی(ره) یک چنین طرز تفکرهایی را درهم کوبید و ارزش های ننگین جامعه سرمایه داری را که در آن هر کس در پی پول بیشتر است از افکار اندیشه ها زدود.

حالا سخن از ایثار بیشتر برای رضای خدا است. این تغییر ارزش ها عظیم ترین دستاورد انقلاب است که شهدای به خون خفته انقلاب اسلامی به ما هدیه دادند. باید مفهوم واقعی تقوا - آنچنان که هست - به جوانان آموزش داده شود. باید انسان های باتقوا را الگوی همانند سازی قرار داد تا دیگر جوانان به او تأسی کنند.

● سخن پایانی

اگر در زمان و عصر فعلی جوامع بشری دستخوش تحولات منفی گردیده است و بعضاً در منجلاب پستی و خاری گرفتار است و بسیاری از تلاش ها و زحمات او بدون نتیجه باقی می ماند، به این جهت است که از معنویت و انوار الهی و نیز آیین و روش پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت آن پیامبر عزیز فاصله گرفته است. چرا که به فرموده بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) انبیای خدا برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتی ها، پلیدی ها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند، و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند.

و اگر خاندان اهل بیت عصمت و طهارت را ادامه وجود پربرکت انبیاء و پیامبران الهی بدانیم که قطعاً چنین است باید خود را آن گونه بسازیم و آن طور که شایسته نام آن بزرگواران است قرار دهیم که عملاً الگوی مناسبی باشیم برای جهانیان که هم اینکه در عصر فعلی تشنه زلال معرفت ائمه اطهار هستند تا با گذر از نابسامانی های امروز به فردایی برسند که شکوفه های انسانیت و کمال و آرامش را برای آنان به ارمغان می آورد.

فراموش نکنیم نه تنها ما و نه تنها در عصر حاضر که آیندگان و آنان که فردا سکان کشتی زندگی را به دست خواهند گرفت نیز به تبعیت از ما باید راه و روش و سیره ائمه معصومین و اهل بیت را برای رسیدن به نهایت انسانیت ادامه دهند که واژه مقدس چهارده معصوم (علیهم السلام) همچون نگینی در برق نگاهشان می درخشد.

امروز و فردا، واژه مقدس اهل بیت و عمل به سیره آن عزیزان را از افتخارات نسیم خوش زندگی خود می دانیم. (ان شاء الله)

صفیه هادیان

پانوشت:

۱و ۳- مستدرک حاکم، ج ۳ ص ۱۴۹- الصراعق المحدقه ص ۱۴۰

۲- سوره احزاب، آیه ۲

۴- کافی، ج ۱، ص ۱۹۲



همچنین مشاهده کنید