سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دین چه وظیفه ای دارد


دین چه وظیفه ای دارد

وظیفه جامعه شناسی دین مطالعه كنش متقابل دین و جامعه است امیل دوركیم ۱۹۱۷ ۱۸۵۸ جامعه شناس فرانسوی دین را مظهر قدرت جامعه می دانست

تاثیر و تاثرهای دین و جامعه، حیات و پویایی اجتماعی را می‌سازد؛ همین ارتباط را در مورد نهادها و جهت‌گیری‌های اقتصادی و سیاسی نیز می‌توان گفت.

لذا دین‌شناسان در كاوش همه‌جانبه خود برای شناخت دین در جامعیت آن هم به شیوه‌های جامعه‌شناسی وهم به دستاوردهای مجموعه بزرگ علمی (اعم از جامعه‌شناسی عمومی، جامعه‌شناسی سیاسی، جامعه‌شناسی اقتصادی، جامعه‌شناسی شناخت، جامعه‌شناسی هنر، جامعه‌شناسی زبان و...) نیاز دارند.

از این‌رو یكی از رویكردهای دین‌شناسی رویكرد جامعه‌شناسانه است. مقاله حاضر ما را با نظریه‌های چند تن از بزرگان جامعه‌شناسی در مورد دین و جایگاه آن در زندگی آشنا می‌سازد.

● دوركیم

وظیفه جامعه‌شناسی دین مطالعه كنش متقابل دین و جامعه است.امیل دوركیم (۱۹۱۷- ۱۸۵۸) - جامعه‌شناس فرانسوی- دین را مظهر قدرت جامعه می‌دانست.

فرانسه بعد از انقلاب به واسطه كشمكش بین سلطنت‌طلبان و ضد ‌سلطنت‌طلبان، كاتولیك‌ها و مخالفان غیر‌مذهبی آنها و تعارض بین سرمایه و كار، رنج فراوانی را تحمل می‌كرد. بازتاب این بحران كه بر جامعه فرانسه سایه افكنده بود در موجی از آشوب، خشونت و نارضایتی دیده می‌شد.

در چنین اوضاع و احوالی، محافظه‌كاران آرزوی بازگشت به دین، اقتدار و سلسله مراتب را در سر می‌پروراندند، یعنی جامعه‌ای كه ثبات گذشته را داشته باشد؛ لیبرال‌ها به آزادی و حقوق فردی و استفاده از روش‌های صلح‌آمیز برای رسیدن به جمهوری دموكراتیك، غیر‌مذهبی و آزاد، اعتقاد داشتند؛ افراطیون و تندروها نیز فكر می‌كردند كه برای رسیدن به عدالت اجتماعی یك دگرگونی انقلابی ضروری است.

در این شرایط سیاسی و اجتماعی امیل دوركیم به دنبال آن بود كه جامعه شناسی علمی و جدیدی را پایه‌گذاری كند تا بتواند به فرانسه برای غلبه بر بحران اخلاقی كه دست به گریبان آن بود كمك كند.

سهم نخستین دوركیم در جامعه‌شناسی دین تحلیل او بود از نقشی كه دین در پدید آوردن وجدان جمعی، وجدان اخلاقی جمعی و آگاهی اجتماعی دارد. او این فرض عمومی زمان خود را قبول داشت كه هرچند نقش دین در زندگی امروزین مرتبا كم می‌شود، ولی هیچ‌گاه به محو نمی‌شود. آخرین كار اساسی واصلی دوركیم، كتاب صور بنیانی حیات دینی است كه یكی از اساسی‌ترین كارهای انجام شده در قرن بیستم است.

او در این اثر با بسط دادن تحلیلی كه از احساسات ارائه می‌دهد و با نشان دادن اهمیت نهادها و سمبل‌ها، به شرح خود از تعامل به عنوان منشأ همبستگی و یكپارچگی، عمق و غنای بیشتری بخشید. دوركیم این‌گونه می‌پنداشت كه ماهیت اصلی دین را می‌توان در ساده‌ترین صورت دین كه در ساده‌ترین جوامع یافت می‌شود، مشاهده كرد.

به گفته دوركیم دین را نمی‌توان برحسب ماورای طبیعی بودن آن، یعنی نظری كه بر مبنای آن دین آخرین تحول در فكر انسانی است و یا برحسب مفاهیمی كه از خدایان و ارواح وجود دارد، تعریف كرد. چرا كه چنین عقایدی در برخی از ادیان بزرگ مانند بودایی و جینی یا اساسا وجود ندارد و یا باوری ثانویه است. دوركیم دین را برحسب آنچه وی اساسی‌ترین عامل فرق‌گذاری كه انسان می‌شناسد، یعنی مقدس و نامقدس، تعریف می‌كند.

دوركیم، دین را به عنوان منشأ اصلی اصول اخلاقی و همبستگی اجتماعی شناسایی كرد. از این‌رو جامعه‌شناسی دین باید نیروهای اجتماعی را كه بر شخص معتقد چیره است و شرایطی را كه احساسات دینی را بر می‌انگیزاند مطالعه كند. به اعتقاد دوركیم، تكامل دین مترادف و متوازی با تكامل اخلاق است.

از لحظه‌ای كه اخلاق در همه جای تاریخ، چنین نشانه‌ای از دیانت تلقی شده است، ناممكن است كه بتواند یكسره از این خصلت عاری شود، زیرا در این صورت به حیات خویش پایان خواهد داد. او در كتاب صور آغازین حیات دینی ادعاهای چندی را مطرح كرد كه عبارتند از:

۱) اعتقادات، اعمال شعائری و وجودهای مقدس مخلوق فكر جمعی‌اند و در دوره‌های جوشش جمعی ایجاد می‌شوند.

۲) دین راهی مخصوص است برای نمایش واقعیات اجتماعی، كه دارای دو صورت شناختی و بیانی است. در صورت شناختی، دین راهی است برای درك واقعیت و در صورت بیانی، دین راهی است برای نمادی كردن و نمایشی كردن روابط اجتماعی.

۳) دین به طور مداوم جمع را می‌سازد و بازسازی می‌كند و این كار را با محكم كردن پیوند‌هایی كه فرد را به جامعه متصل می‌كند انجام می‌دهد. دین شرایط ضروری حیات اجتماعی و به سبب آن حیات فردی را ابقا می‌كند. به این ترتیب دوركیم توانست كاركردهای دین را به طور جامع، عمومی و ضروری بیان كند.

● ماكس وبر

ماكس وبر (۱۹۲۰-۱۸۶۴) - جامعه‌شناس مشهور آلمانی- معتقد است كه دین جهت دهنده به جامعه بوده و با تأكید بر عینیت در تحقیقات علمی و تحلیلش از اعمال انسانی با استعانت از انگیزه‌ها، بر این زمینه از مباحث جامعه‌شناسی اثر عمیق نهاد.

او از تفسیر ماركسی رابطه اقتصاد و دین خشنود نبود، رابطه بین اجتماعاتی كه محل رشد سریع سرمایه‌داری بودند، با دین مردمشان را به دقت آزمود. برجسته‌ترین پرسش تحقیق ۳ جلدی وبر درباره ادیان جهان – چرا سرمایه داری وجود دارد؟ -هسته اصلی و كانون توجه، شاهكار وی یعنی بررسی مقایسه‌ای بین دین و اقتصاد بود.

او تزی را مطرح كرد كه پویایی شیوه تولید سرمایه‌داری را با ویژگی كار و خویشتن‌داری برگرفته از دین مرتبط ساخته و آنان را در یك حالت تبادلی با یكدیگر قرار می‌داد. او خویشتن‌داری را نوعی ریاضت خواند و مدعی شد كه این ویژگی به طور خاص، خصیصه اعضای فرقه پروتستان است. با توجه به این رابطه فرضی بین یك سیستم اقتصادی خاص و دین خاص، وبر ادعا كرد كه قرابتی گزینشی را كشف كرده كه به ما كمك می‌كند تا یكی از دلایل پیدایش و موفقیت سرمایه‌داری مدرن را بشناسیم.

او معتقد بود یكی از عوامل تسهیل‌كننده و پشتیبان اقتصادهای پویا و بازار‌گرا، در جنبش كاتولیك پیرایی نهفته است. در این نظام‌های اعتقادی، كار، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و موفقیت در كارفرمایی، تصدیق و تایید شده و به طور خلاصه آنكه ایجاد ثروت یك تكلیف محسوب می‌شود. مطالعات مقایسه‌ای وبر درباره ادیان جهان – در چین، هند، یهودیت باستان، و مطالعات ناتمام او درباره اسلام - به این منظور انجام شد تا نشان دهد كه چرا و چگونه شرایط لازم برای بروز و ظهور طبیعی سرمایه‌داری مدرن در محیط‌هایی متفاوت از محیط غرب وجود نداشته است.

بنای جامعه‌شناسی دین وبر بر مفهوم الهیات است. وبر تشخیص داد كه دین‌ها رامی توان به دین‌های چند خداپرستی و یكتاپرستی تقسیم كرد. به زعم او از بین همه ادیان فقط ۲ دین به معنای كامل و دقیق كلمه یكتاپرستند: دین اسلام و دین یهود.

جامعه‌شناسی دین وبر می‌خواهد اثبات كند كه در ادیان، منطق ما بعدالطبیعی یا دین آدمیان كه از فعالیت ذهنی ایشان ناشی می‌شود، قیاسی است نیمه‌عقلانی و نیمه روان‌شناختی. آثار وبر القا‌كننده این معنا هستند كه بشر دائما در كار طرح پرسش بنیادی از معنای هستی است، پرسشی كه دارای پاسخ منطقی و قاطع نیست، اما پاسخ‌های گوناگون داده شده به آن همه یكسان معتبرند.

به نظر وبر ۳ شرط اساسی برای جهت‌گیری دینی جامعه باید موجود باشد تا تحول اقتصاد را به سوی سرمایه‌داری تسهیل كند. اولا: نجات نهایی انسان به نحوه عمل او در این زندگی بستگی نداشته باشد، بلكه فقط به خواست خدا و تفضل او وابسته شود. ثانیا: مذهب جبری نباید به این منجر شود كه شخص، بیكارگی و بی‌تفاوتی پیشه كند. تعلیم دین باید كار و كوشش سخت و خستگی‌ناپذیر باشد، در كار و كوشش با انضباط كامل عمل كند و این را تكلیف دینی خود بداند. ثالثا: با توجه به روی‌گردانی كاتولیسیسم از دنیا، نعمات دنیا باید هدف زندگی قرار بگیرد و تاكید دین باید بی‌اعتباری دنیا و بی‌اهمیتی لذات آن نباشد.

وبر در جامعه‌شناسی دینی خود ۳ نوع كنش دینی را از هم باز شناخته است: كنش دینی

جادوگر، دین‌یار و دین‌آور. جادوگر می‌خواهد با سحر و افسون ارواح شریر را تحت قدرت خود در آورد، درحالی كه یك دین یار در خدمت دینی به خصوص است و الهیات موردنظر خود را تكریم می‌كند.

دین‌آور، شخصی است دارای كاریز‌ما كه رسالتی دارد و رسالتش به وی حكم می‌كند كه دین یا آیین یا حكم خداوند را اعلام كند. به این ترتیب تفاوتی وجود ندارد در این كه او مجدد آیینی منسوخ شده باشد، یا واضع آیینی نو. او باور داشت كه روی سخن پیامبران، همه ادیان است نه فقط اعضای یك گروه ملی یا قومی خاص وبر عمیقا معتقد بود در اسلام عقلانیت لازم برای رسیدن به یك اقتصاد امروزین وجود دارد.

● یواخیم واخ

یواخیم واخ (۱۹۵۵- ۱۸۹۸) - جامعه‌شناس آلمانی- درك همدلانه دین در بطن جامعه را مطرح و به این ترتیب او كرسی دانش دین را در دانشگاه شیكاگو تاسیس كرد. وی وظیفه جامعه‌شناسی دین را تحقیق در تاثیرات متقابل دین و جامعه می‌دانست كه شامل تاثیر دین بر صور و خصوصیات سازمان اجتماعی و تاثیر جامعه بر روابط اجتماعی درون یك دین است.

در اندیشه‌ای كه واخ از دانش دین داشت، دین شامل جنبه نظری (فكری)، عملی (رفتاری) و نهادی (اجتماعی) می‌شد؛ واخ می‌كوشید كه بگوید چگونه ارزش‌های دینی نهادهایی را كه بیانگر آنها هستند شكل می‌دهند.

او در كتاب دانش دین به تشریح طرز عمل برای مطالعه ادیان كه مستقل از الهیات و فلسفه باشد پرداخت و كوشید ثابت كند كه می‌توان كل تجربه دینی بشر را به طریق توصیفی بیان كرد. تعلق خاطر اصلی واخ، بعد جهانی دین بود، زیرا در جستجوی فهم اعمال و اعتقادات همه فرهنگ‌ها و ادیان بود.

او برآن بود كه این طرح عملی و قابل اجراست، زیرا به طبیعت و ذهن مشترك انسانی قائل بود، امری كه شامل دین همگانی ذاتی می‌شود. وی بر طرز عمل شدیدا عالمانه تاكید می‌كرد و در همان حال بر رویكردی كه شیوه تاویل را در مطالعات دینی بسط دهد پا فشاری داشت و معتقد بود كه محقق باید از پیش در معرض امور دینی قرارگرفته و آن را حس و لمس كرده باشد. او مانند اسلاف خویش، تاكید داشت كه دانشمند باید در بعد دینی، خودش رشد یافته باشد.واخ در كتاب جامعه‌شناسی دین، شكل‌های بیان دینی را این گونه معرفی می‌كند:

۱) اولا: بیان نظری كه اصول اعتقادی آن است. ثانیا: بیان عملی كه با شعائر و آداب هر دین تحقق می‌پذیرد.

۲) ثالثا: بیان اجتماعی كه در پیوند مومنان با یكدیگر و دین جمعی و گروهی جلوه‌گر می‌شود. واخ، به چند نوع انسان دینی قائل است كه مهمترین آنها انسان دینی اصیل یا بنیانگزار است. انسان دینی بنیانگزار در جامعه‌اش بی‌همتاست، واسطه‌ای است برای انكشاف مثبت امر مقدس. انسان‌های دینی دیگر عبارتند‌از: پیروان، شهدا، مصلحان، دین یاران، علمای الهیات و...

او صفت مشخصه انسان دینی را نه در كیفیت یا كنش درونی شخصیت، بلكه در اثر تاریخی و جامعه شناختی شخصیت او، یا در كاریز‌مای رسمی او می‌دانست.

واخ هنگام بررسی رابطه دین و جامعه می‌كوشد كه نوعی ارتباط بین آنچه خود گروه طبیعی و گروه دینی می‌خواند برقراركند و در این راه ۶ گونه شعائر را مورد بررسی قرار می‌دهد:

شعائر خانوادگی، خویشاوندی، محلی، نژادی، ملی و سرانجام پیوستگی شعائری بر مبنای سن و جنسیت. واخ این گروه‌بندی را اصلی تازه در گروه‌بندی‌های اجتماعی می‌داند.

منابع:

۱- دكتر مسعود جلالی مقدم. آرای جامعه‌شناسان بزرگ درباره دین. نشر مركز. ۱۳۷۹.

۲- راب استونز. متفكران بزرگ جامعه‌شناسی. مهرداد میردامادی. نشر مركز. ۱۳۷۹.

۳- امیل دوركیم. فلسفه و جامعه‌شناسی. فرحناز خمسه‌ای. مركز ایرانی مطالعه فرهنگ‌ها. ۱۳۶۰.

۴- ماكس وبر. اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری. عبدالكریم رشیدیان و پریسا منوچهری كاشانی.

انتشارات علمی و فرهنگی. ۱۳۷۳

سید حسین امامی



همچنین مشاهده کنید