جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نهضت عدالتخواهی ایرانیان


نهضت عدالتخواهی ایرانیان

نقطه عزیمت نهضت ایرانیان درنیمه دوم قرن سیزدهم شمسی عدالتخواهی بودکه با فتوای میرزای شیرازی ومجاهدت های علمای تراز اول کشور آغاز شد ودرنهایت به فرجام مشروطه انجامید

نقطه عزیمت نهضت ایرانیان درنیمه دوم قرن سیزدهم شمسی عدالتخواهی بودکه با فتوای میرزای شیرازی ومجاهدت‌های علمای تراز اول کشور آغاز شد ودرنهایت به فرجام مشروطه انجامید.

عدالتخواهی در طول تاریخ ایران سرفصل بسیاری از تحولات اجتماعی بوده است وبه تجربه ثابت شده که تنها مرجع تظلم‌خواهی ایرانیان درحوادث مختلف نهاد بی‌بدیل روحانیت بوده وهست. عدالتخواهی در همیشه تاریخ این مملکت سریان ومفهوم “ عدل “ در رگ‌های این مرز وبوم جریان داشته است. راز پیوند عدالتخواهی ایرانیان با روحانیت نه صرفا عدلیه‌های نهادمند دینی بوده ونه تنها اعتماد عمومی به روحانیت در مقابل استبداد سلاطین جور؛ بلکه سر این پیوند در تعریف مفهومی عدالت نزد جامعه ایرانی نهفته است. مردم ایران اعلی درجه عدالت رادرحکومت علوی ( ع )‌ جستجو می‌کنند وکدام نهاد نزدیکتر از روحانیت به عدالت اسلامی؟

آسیب شناسی نهضت عدالتخواهی ایرانیان درسالهای ۱۳۲۴ ق تا ۱۳۳۰ ق مسبوق به درک صحیح ازخلط مفهومی بین عدالت اسلامی ومدلول مساوات و آزادی‌غربی ویا عدالتخانه ومشروطه است. اختلاط نا بهنجار مفاهیم دراین نهضت به وضوح به چشم می‌خورد. این موضوع در ادامه منجر به نوعی آنومی اجتماعی شد که سرانجام محصول آن دیکتاتوری رضاخانی بود. درواقع عدالتخواهی جامعه ایرانی به واسطه درک ناصواب مفاهیم ازمسیر طبیعی وبومی خود خارج شد وعدالتخانه جای خود را به پارلمان الگو‌برداری شده ازمجالس بلژیک وفرانسه داد.

فرجام تلخ مشروطه آگاهان اجتماعی رابه لزوم آسیب‌شناسی عدالتخواهی که ظرفیت وپتانسیل بالایی برای حرکت های اجتماعی ایجاد می‌کند،‌ واقف نمود. چنین ظرفیتی همیشه این امکان را فراهم می‌سازد که بدخواهان ازآن سوء استفاده نمایند وشبیه آنچه که در مشروطه اتفاق افتاد عده‌ای روشنفکر غرب‌زده مسیر واقعی وبومی آن رامورد تبدیل وتغییر قرار دهند.

بیش از صد سال از صدور فرمان مشروطیت می‌گذرد وهنوز عدالتخواهی یک گفتمان مسلط در فضای گفتگوهای سیاسی در ایران است. اکنون دولتی درراس کاراست که با شعار عدالت کشور را اداره می‌کند ومردم برای عدالت به آن رای داده‌اند. هر چند فضا عوض شده است اما درمفهوم عدالت تغییری رخ نداده است. هنوز حکومت وعدالت علوی (‌ع )‌ آرمان وایده نهایی دولتمردان وشهروندان جامعه شیعی ایران است . تنها یک تغییر فاحش رخ داد وآن اینکه جریانات منورالفکری وروشنفکران غرب‌زده بسی پیچیده‌تر ومرموزتر از گذشته شده‌اند. اگر درآن روز آخوندزاده، به صراحت می‌گفت باید سرتابه پا غربی شویم امروز با استناد به جملات حضرت امیر( ع ) در نهج‌البلاغه و مغالطات استقرایی برخی سعی دارند مفهوم عدالت علوی را از مسیری بومی آن منحرف کنند. دولت نهم دردوسال گذشته ثابت کرده است که تمام هم وغم خویش را مصروف یافتن راهکار و رهیافت‌های بومی برای اجرای عدالت نموده است. بازسازی ساختار بانکی کشور وگرایش به سمت قرض‌الحسنه مگر چیزی به جز عدالت علوی است، توزیع عادلانه یارانه‌های دولتی به واسطه راهکارهایی چون سهمیه بندی بنزین و تمرکززدایی ازمرکز چه تغایری باعدالت اسلامی دارد؟

تخصیص اعتبارات دولتی به حواشی محروم کشور که در دوره‌های گذشته ازحداقل‌های معیشتی برخوردارنبودند کجا مخالف عدالت علوی است؟

کسانی که به بهانه جود وبخشش‌های موردی دولت اساس گفتمان عدالتخواهی را زیرسوال می‌برند باید تصور ذهنی خود را از عدالت برای مردم بنمایانند..

تصوروارداتی آنها از عدالت هیچ‌وقت مورد اقبال عمومی واقع نخواهد شد. تجربه شکست جبهه دوم خرداد درچند انتخابات گذشته موید این موضوع است. مساوات وآزادی وتزهای عدالت وانصاف غربی شاید برای انقلاب فرانسه رهیافت قابل قبولی بود اما در گفتمان انقلاب اسلامی نمونه کاملی چون عدالت علوی وجود دارد که درکنه و ژرفای اعتقادی این مردم ریشه دوانده وهیچ آلترناتیوی یارای رقابت با آن نیست .

‌صالح اسکندری