شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

باید بکشیمت, دست خودمان نیست


باید بکشیمت, دست خودمان نیست

با قطبی که می رود تا نابود شود

۱) جامعه رکود دارد، می فهمی آقای قطبی؟ ما سرگرمی لازم داریم. تفریح می خواهیم. چهره ای که بسازیمش و البته چهره هایی که بسوزانیمشان، متوجهی آقای قطبی؟ چند ده سالی نبودی، شاید نمی دانی اینجا چه خبر است.

اما چند ده سالی هم باید بمانی، شاید فهمیدی بر ما چه می گذرد!

۲) سال گذشته تو را با همین دستهای خودمان ساختیم. صدای ضجه آدمهایی که با شوق، جان می کندند تا تو بزرگتر شوی، هنوز جای دوری نرفته است. تقویم سال ۱۳۸۶ هجری شمسی را که باز کنی، صدای ما را می شنوی؛ هلهله های داغ استادیوم آزادی «افشین امپراتور... افشین امپراتور» کور شده بودیم. هیچی نمی فهمیدیم. یک ماه هم که حمام نمی رفتی، همین که از بغلمان رد می شدی، فکر می کردیم بوی مشک و عنبر می دهی!حاضر بودیم ذائقه شامه هفت هزار ساله مان را مورد تردید قرار بدهیم، اما یک لحظه هم گمان نکنیم شاید عیب از شما بوده است!

راستی افشین جان!تو ناسلامتی ایرانی هستی. پس حتماً می دانی چرا ما ایرانی ها اینقدر زود به زود عاشق می شویم. اصلاً چرا راه دور برویم. حاجی مایلی می گفت شما خودت هم که این کاره ای برادر...!بگذریم، عاشق شدن یک رفتار غریزی شدید است که از احساسات حاد و زودگذر برمی آید. همه اینها که گفتیم، خوراک ماست. یک شبه شیفته طرف می شویم، به عرش ثریا می کشانیمش. از او بهتر برایمان پیدا نمی شود. فکر می کنیم نیمه گمشده مان را پیدا کرده ایم، غافل از اینکه هر ایرانی هزاران نیمه گمشده دارد!

ما هم برادر، پارسال عاشق شما شده بودیم. هیچکس برای یک لحظه هم فکر نمی کرد شاید حق با آن بازیکنانی باشد که از زبان تلخ شما در تمرینات شاکی هستند. راستی فحش هم بلد بودی بدهی؟!عاشق شده بودیم رفته بود پی کارش. حتی وقتی بانو «یوروم» مشغول سیاحت موزه ایران باستان بودی و آن رفتار زننده را با جوان مؤدب هوادار پرسپولیس انجام دادی، بقیه به چشم تحسین نگاهت کردند. همه بازدید کننده های آن روز موزه، حاضر بودند یک مرامنامه تازه برای رفتار قهرمانان مشهور بنویسند، اما رفتار شما را زشت و دور از ادب تعبیر نکنند.

۳) امروز اما استاد گرامی!نوبت شکسته شدن حضرتعالی است. هر شب که نمی شود سیب زمینی و تخم مرغ خورد. حال آدم بد می شود. یک شب سیب زمینی می خوریم، یک شب تخم مرغ!دیروز شما را ساختیم، امروز باید بسوزانیم. هوا، هوای خراب کردن قطبی است.

مساوی با استقلال داغون حجازی و کریمی، اگر پارسال هنر بود، مساوی با استقلال قهرمان جام حذفی امیر قلعه نویی، امسال یک ضایعه است.

دیروز اگر لهجه ات شیرین و دلربا بود، امروز تکراری، خسته کننده و مصنوعی شده است: «حواست را جمع کن، گندش را در آوردی، این چه جور خط دفاعی است.»

روی دور نزول افتاده ای برادر. تجربه ثابت کرده است سخت می توان از این موج خلاص شد. خراب کردن تو، کم کم تفریح مردم می شود. چاره ای نداری. پایت بلغزد، ویرانت می کنند. پایت هم نلغزد، به زور می لغزانندش!

۴) نه دیروز استحقاق آن همه تمجید را داشتی و نه امروز مستوجب این همه تخریب هستی. یک میلیون دلار گرفتی که اینجا، در ایران ، مربیگری کنی؛ جایی که تفریح مردم، یک روز قهرمان سازی است، روزی دیگر قهرمان سوزی!

رسول بهروش