سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
عکاسانی که به تصاویر ایران آبرو بخشیدند
بهترین عکس از نظر ویلم فلوسر عکسی است که اراده و روح انسانی بتواند بر دوربین و برنامه پیشی گیرد، هفته آخر آذرماه مراسمی با عنوان ۱۰ روز با عکاسان ایران در خانه هنرمندان برگزار شد که سیفالله صمدیان آن را جشن تولد دوباره عکاسی ایران نامید، زیرا برای اولین بار عکاسی با گستردگی در جمع دوستداران، راه خود را باز کرد. این مراسم بهانهای شد تا انجمن عکاسان ایران از نیکول فریدنی، نیکول فریدنی، قاسم فارسی، کاوه گلستان، بهمن جلالی، اساتید فقید عکاسی و یحیی ذکا، پژوهشگر فقید در حوزه عکس تجلیل کنند، عکاسانی که تأثیر عمیقی بر فضای عکاسی حرفهای ایران گذاشتند و آثار به جا مانده از آنها مسیر عکاسی این کشور را تغییر داد. این جشن تولد و بزرگداشت بهانهای شد تا مروری بر زندگی این افراد داشته باشیم.
● نیکول، وطن را به ما نشان داد
طبیعت نگار ارمنی در ۱۳۱۴ هجری در شیراز به دنیا آمد و ۱۳۸۶ دار فانی را وداع گفت. ۱۴ ساله بود که دوربین به دست گرفت.
نخستین بار با دوربین «زایس ایکون ۶ در ۶» و فیلم «ارتوکروماتیک گورت» از ابرها در آسمانی آبی عکاسی کرد اما به دلیل استفاده از فیلتر قرمز کل فیلم خراب شد زیرا نمیدانست ارتوکروماتیک در مقابل نور قرمز حساسیت ندارد.
نیکول فریدنی طبیعت ایران را با چشمی تیزبین در بهترین ساعات روز به ثبت رسانده است. خودش میگفت: «آن قدر عکس گرفتم و چاپ کردم تا یاد گرفتم.»
شخصیت کاری نیکول فریدنی در ایرانشناسی و طبیعتگرایی، او را جزو پیشگامان کرده بود، فخرالدین فخرالدینی، هنرمند عکاس و چهرهنگار پیشگام ایران درباره او گفته «برای طبیعت و شناسایی ایران گامهای مهم و تأثیرگذاری برداشته است اگر امثال فریدنیها را داشتیم، طبیعتگرایی بهتر از این میشد، اما متأسفانه امثال اینها انگشت شمارند.»
شخصیت نیکول در فرم طبیعت قرار گرفته بود، بهگونهای که چه او را مستندنگار و چه طبیعتنگار اطلاق کنیم، درست است. بهواقع او یکی از پیشگامان بزرگ طبیعتگرایی ایران بود.»
نصرالله کسراییان هنرمند عکاس نیز فریدنی را هنرمند خوب و پرکاری میداند که کارش را بلد بوده است و گفته فریدنی دهها سال در بیابانها میگشت و عکاسی میکرد. از آن عکاسهایی نبود که با چهار تا عکس راضی شود و خیلی کار کرده است.
عباس جعفری از عکاسان برجسته کشور درمورد نیکول معتقد است «او در عکس هایش سمتی رازآمیز و ناپیدا از وطن را به تماشا میکشاند. همان سمتی که ما آن را نادیده انگاشته و آسان از کنار آن گذشته و میگذریم. راز کار در این است که نیکول وطن ما را به ما نشان میدهد.» (۱)
او اگرچه به عکاس طبیعت معروف بود اما عکسهای بسیاری با موضوعات دیگر نیز داشت که از آن جمله میتوان به مجموعه عکسهای تهران، قم و مشهد او اشاره کرد. (۲)
از نیکول فریدنی علاوه بر عکسهای منحصر به فردی که از طبیعت در قاب خاطرات به یادگار نشانده، چندین کتاب نیز چاپ شده است که از میان آنها میتوان به خورشید مشرق و چشماندازهای ایران اشاره کرد.
● فارسی بیخودی عکس نگرفت
در ۷ دوره از بازیهای المپیک و ۷ دوره از بازیهای آسیایی حضور داشت و حتی در المپیک سیدنی و بازیهای آسیایی بوسان نیز کاروان ایران را همراهی کرد و متولد ۱۲۹۹ بود و ۱۳۸۲ درگذشت.
قاسم فارسی با دوربینهای قطع بزرگ عکسهایی در تاریخ ثبت کرد که همگی جاودانه شدند، معلم ورزش و نهایت کلمه، عکاس ورزشی و یک هنرمند بود.
اولین عکسهای خود را با یک دوربین امانی ثبت کرد. در سال ۱۳۲۱ فعالیت خود را به عنوان خبرنگار و عکاس آغاز کرد، فارسی در خاطرات خود نوشته بود «معلم بودن در حوزه ورزش باعث شد تا این موضوع بهترین راهنمایم در عکاسی ورزشی شود. هیچ وقت بیخودی عکس نگرفتم.» (۳)
فارسی را نخستین عکاس ورزشی ایران میدانند، منوچهر زندی دبیر سابق انجمن نویسندگان و عکاسان ورزشی درباره او گفته «فارسی علم و دانش عکاسی را با علم و دانش ورزش تلفیق کرد و صحه بر این گذاشت باید عکاسی ورزشی تخصصی شود. اگر ما نتوانستیم به عنوان روزنامهنگاران کاری در ورزش جهانی کنیم، اما جهان عکسهای او را دیدند.» (۴)
● بیمعنایی سکوت برای بهمن
۱۳۲۲ در تهران بهدنیا آمد و در ۱۳۸۸ از میان ما رفت. نقش مؤثری در نسل تازه عکاسان در حوزه عکاسی مستند، مطبوعاتی و هنری ایران داشت.
بهمن جلالی کسی بود که برای هر موضوعی در حوزه تخصصی خود با مستندات و دلایل بسیار حرفی برای گفتن داشت. نگرانی جلالی از دیده نشدن بیش از ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی در این مملکت ناشی میشد. او معتقد بود در حالیکه کشورهای دیگر از حداقلها تاریخ و سابقهای برای خود ساختهاند و هنوز هم میسازند ما با گنجی که در اختیار داریم دچار نوعی کمکاری نابخشودنی هستیم.
از مواردی که از جلالی چهرهای مؤثر در عکاسی ایران ساخته بود حضور پررنگ و موضعگیریهای آشکار و صریح او در تمام حوزههای مرتبط با عکاسی بود. سکوت و بیاعتنایی برای او معنایی نداشت و حضورش در تمام عرصههای عکاسی همیشگی بود. (۵)
به عکاسی مستند علاقهمند بود. جلالی همواره علاقه داشت کار خود را به سبک عکاسی آماتور نزدیک کرده و از سبکها و قواعد عکاسی حرفهای دوری کند. عکاسی را تجربی آموخت.
سال ۱۳۵۷ سال جلالی بود، با به تصویر کشیدن روزهای انقلاب اسلامی نابترین لحظات تاریخ معاصر ایران را به ثبت رساند. او بعدها در مورد آن روزها گفت: «اتفاقی جلوی چشممان میافتاد که فقط در کتابها در مورد آن خوانده بودیم، چیزهایی مثل انقلاب اکتبر یا انقلاب کوبا، انقلاب ایران به قدری عجیب و جذاب بود که میخواستیم هر تکه آن را بخوریم. برای ما که در دوره خود هیچ اتفاقی را ندیده بودیم خیلی تازه بود. عکاسی از این اتفاقات هم لذت داشت. حتی از خطری هم که وجود داشت لذت میبردیم. دوست داشتیم جلوتر از همه باشیم و همیشه فکر میکردیم که ممکن است همه افراد تیر بخورند ولی چون ما عکاسی میکردیم تیر نمیخوریم. همه عکاسها این جوری فکر میکردند.» (۶)
در سال ۸۶ نمایشگاهی بزرگ از آثار جلالی در بنیاد تاپیس شهر بارسلون اسپانیا برگزار شد که مورد توجه قرار گرفت. جلالی این نمایشگاه را مهمترین اتفاق زندگی خود پس از چهل سال عکاسی میدانست.
بیش از ۵۰ نمایشگاه عکس در ایران، فرانسه، آلمان، مجارستان، چکسلواکی سابق، فنلاند، اسپانیا، استرالیا و سایر کشورها برگزار کرد. (۷)
از جلالی کتابهای «هنر آفریقای سیاه»، «روزهای خون، روزهای آتش»، «آبادان که میجنگد»، «خرمشهر» و غیره چاپ شده است.
● کاوه عاقبت عکس جنگ شد
او همیشه میگفت «باید دقیقتر نگاه کرد، نافذ و تیز». کاوه گلستان ۱۳۲۲ در آبادان به دنیا آمد و ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ در سلیمانیه عراق روی مین رفت. نام او با عکاسی مستند اجتماعی، رویدادهای سال ۵۷ و جنگهای ایران و عراق، امریکا و افغانستان گره خورده است.
عکسهای او از رویدادهای انقلاب و جنگ عکسهای ماندگاری هستند، علاوه بر آن پیش از انقلاب عکسهای او از زنان قربانی فقر و معلولان گواهی بر این است که او در زمان خود به اندازه یک نسل از عکاسان خود جلوتر بود. (۸)
محمد فرنود از دوستان گلستان در مورد او گفته «کاوه اعتقاد داشت که عکاس جنگی باید خطر کند، اما باید خودش زنده بماند تا عکسهایش را منتشر کند؛ اما خودش به این اصل پایبند نبود. او جانش را فدای نظم و تعهد روزانهاش کرد. بعد از حادثه وقتی او را به بیمارستان بردند تنهایی برای خداحافظی رفتم، یاد جمله شاندیز افتادم که میگفت که ما هر روز داریم از شهدا عکس میگیریم روزی هم کسی پیدا میشود از جنازه ما عکس بگیرد. در پایان کاوه نیز یکی از عکسهای جنگ شد.»
کاوه معتقد بود: «انسان چشم دارد که ببیند؛ تا با دیدن بر فهم و شعور و شناختن خود از این جهان و زندگی بیفزاید.» و میگفت: «این چشمان، چشمان من، شاهدی بودهاند؛ شاهدی بر مشقت زندگی در سرزمینم، در اینجا، واقعیت رنج کشیدن انسانهاست، اما در واقعیت این حقیقت است که رنج میبرد.» (۹)
عکسهای مربوط به دو جنگ خلیج فارس، حمله شیمیایی صدام به حلبچه و عکسهایی از ورود امام خمینی(ره) به ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ از آثار منحصر به فرد این هنرمند عکاس به شمار میآیند.
● تصویر خوب نمایانگر واقعی تاریخ
ایرانشناس و پژوهشگر تاریخ هنر ایران ۱۳۰۲ در تبریز چشم به جهان گشود. او بیش از هر محققی به عکس و تصویر در کتاب «تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام» توجه نشان داده است، کتابی که نخستین اثر درباره تحولات عکاسی در ایران است. یحیی ذکاء ۱۳۷۹ در تهران درگذشت.
«تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام» نخستین اثر مستقل و مشروح در تاریخ عکاسی ایران است و تا اندازهای تحولات تاریخی و هنری عکاسی را در ۱۵۰ سال اخیر در کشور را مینمایاند اما ذکاء خود معترف است که «این اثر نمیتواند یک کار تحقیقی کافی و وافی به شمار آید و بر پژوهندگان جوان ایران است که در آینده، دنباله کار را بگیرند و با بررسیهای دقیقتر و فنیتر در آثار و احوال عکاسان پیشین، سهم هر یک را در پیشبرد این رشته از هنر و فن، ارزیابی کنند.
گاه یک عکس یا تصویر خوب و روشن، بیش از دهها برگ نوشته میتواند به آسانی روشنگر و گویای حادثهای باشد و گوشههای تاریک زندگانی آدمیان را باز نماید.
از سوی دیگر، امروزه عکاسی از مراحل تفننی و نمایشی و تفریحی گذشته وارد مراحل بسیار دقیق و ظریف علمی و فنی گردیده و در همه زمینهها به پیشرفتهای شگرف دست یافته است و هماکنون در همه شئون بویژه پژوهشهای پزشکی و فضایی و محیطشناسی و جغرافیایی و غیره نفوذ فوق العاده یافته و نتیجههای نیکو و شگفت آور، به بار آورده است.»(۱۰)
ذکاء از کارشناسان آثار هنری بود و آثار بسیاری از موزههای ایران از جمله کاخ گلستان، آبگینه، فرش، رضا عباسی، هنرهای تزئینی و نگارستان با همت او گردآوری و کارشناسی شد و رسالهای نیز با همکاری محمدحسین سمسار به نام موزههای ایران تألیف و منتشر کرد. وی در بازیافت یکی از ارزندهترین آثار هنری ایران، یعنی شاهنامه طهماسبی، نقشی ارزنده داشت. در هنگامی که هاتن امریکایی دارنده شاهنامه طهماسبی قصد کرد آن نسخه را بفروشد و به ایران پیشنهاد فروش کرد، ذکاء یکی از دو نفری بود که از جانب نخستوزیری مأموریت یافت تا به ایالات متحده سفر کند و به ارزشیابی نسخه بپردازد. (۱۱)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست