چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
جهانی شدن, ابعاد و ابزارهای اقتصادی آن
واژه جهانی شدن برگرفته از واژه ای است که به معنای کره زمین و جهان می باشد. این واژه برای نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی وارد ادبیات روز شد و به تدریج با پیشرفت های سریع در حوزه ارتباطات و فن آوری اطلاعات، واژه جهانی شدن اهمیتی روز افزون یافت و از دهه ۱۹۸۰ وارد مباحث سیاسی، اقتصادی و جامعه شناختی شد و به مرور جایگزین واژه های بین المللی شدن و فراملی شدن گردید. فریدمن می گوید: جهانی شدن یعنی ادغام سرسختانه بازارها، دولت های ملی و فناوری ها به درجه ای که پیش از این هرگز مشاهده نشده و افراد و شرکت ها و دولت های ملی را قادر ساخته است تا دورتر، سریع تر، عمیق تر و ارزان تر از گذشته به اطراف جهان دست پیدا کنند. روی هم رفته دست کم پنج تعریف گسترده جهانی شدن را می توان از یکدیگر متمایز کرد: اول، یکی از برداشت های رایج، استنباط جهانی شدن به معنای بین المللی شدن است.
از این دیدگاه، واژه "جهانی" فقط صبغه دیگری برای توصیف روابط برون مرزی میان کشورهاست و اصطلاح "جهانی شدن" مشخص کننده توسعه مبادلات بین المللی و وابستگی متقابل است. بنابراین جهانی شدن به عنوان جریان یافتن گسترده و رو به رشد تجارت و به کار انداختن سرمایه در میان کشورها تعریف می شود. نمود عینی این نوع جهانی شدن در تحرک و جابه جایی فزاینده مردم، پیامها و اندیشه ها در میان کشورها مشاهده می شود. دوم، جهانی شدن به معنای آزادسازی یعنی فرآیند برداشته شدن محدودیتها که دولت ها در فعالیتهای میان کشورها برقرار می کنند و هدف آن به وجود آوردن اقتصاد جهانی آزاد و بدون مرز است.
از این دیدگاه، جهانی شدن به شعاری برجسته برای توصیف فرآیند یکپارچگی اقتصادی بین المللی تبدیل می شود. شواهد این نوع جهانی شدن را می توان در کاهش یا لغو موانع تجاری مربوط به قوانین و مقررات، محدودیتهای مربوط به ارزهای خارجی و کنترل مربوط به سرمایه و روادید برای شهروندان برخی از کشورها مشاهده کرد. سوم، جهانی شدن به معنای جهان گستری در نظر گرفته می شود. از این دیدگاه، جهانی شدن به معنای ادغام فرهنگ های روز زمین در یک انسان گرایی پیش بینی می شود. بنابراین تجربیات و هدف های گوناگون بین مردم دنیا منتشر می شود و همگی از مواهب آن بهره مند می شوند. چهارم، جهانی شدن به معنای غربی کردن به ویژه آمریکایی شدن، تصور می شود. از این دیدگاه، جهانی شدن نوعی پویایی است که از طریق آن ساختارهای اجتماعی نوگرا در سراسر جهان گسترش می یابد و به طور طبیعی فرهنگهای پیشین و خودمختاری محلی را نابود خواهد کرد. جهانی شدن بدین مفهوم را گاهی امپریالیسم به سبک مک دونالد، هالیوود و سی.ان.ان توصیف کرده اند; و پنجم، در این نگرش جهانی شدن را به عنوان قلمروزدایی یا فرا قلمروگرایی تعریف می کنند. بنابراین تفسیر، جهانی شدن شامل تجدید شکل بندی جغرافیایی است به طوری که فضای اجتماعی دیگر به طور کامل برحسب سرزمین ها، فاصله های ارضی و مرزهای سرزمینی شناسایی نمی شود.
به طور کلی ابعاد جهانی شدن در سه زمینه قابل بحث و بررسی است که عبارتند از: اقتصاد، سیاست; و فرهنگ.
۱) جهانی شدن اقتصاد: بسیاری از محققین وجه غالب جهانی شدن را، اقتصادی می دانند. از لحاظ تاریخی نیز تقدم با جهانی شدن اقتصاد است. زیرا قدمت آن به سده شانزدهم میلادی بازمی گردد. جنگ جهانی اول و دوم موجب رکود اقتصادی جهان شد، اما از دهه ۱۹۷۰ به واسطه پیشرفت های حاصله در زمینه ارتباطات حمل و نقل، مخابرات، کامپیوتر و ماهواره، سرعت تحولات اقتصادی اعم از تولید، تجارت و سرمایه گذاری ها به شدت، و به نحوه حیرت انگیزی افزایش یافت. مانوئل کاستلز در مورد اقتصاد جهانی شده، اذعان می دارد که در دو دهه گذشته اقتصادی جدید در مقیاسی جهانی پدیدار شده است. برای شناسایی ویژگی های بنیادین آن و تاکید بر درهم تنیدگی این ویژگی ها، این اقتصاد را باید اقتصاد اطلاعاتی نام نهاد. این اقتصاد، اطلاعاتی است از آن رو که بهره وری و توان رقابتی واحدها یا کارگزاران این اقتصاد (شرکت ها، مناطق و یا کشورها) اساسا به ظرفیت تولید، پردازش و کاربرد موثر اطلاعات مبتنی بر دانش بستگی دارد.
و نیز آن را جهانی باید نامید از آن رو که فعالیتهای اصلی تولید، مصرف و پخش و نیز اجزای اینها خواه به طور مستقیم و خواه از طریق شبکه ای از ارتباطات میان عوامل اقتصادی، در مقیاس جهانی سازماندهی شده است. پیوند تاریخی میان بنیان متکی به دانش - اطلاعات این اقتصاد، گستره جهانی آن و انقلاب تکنولوژیکی اطلاعات است که سبب زایش یک نظام جدید اقتصادی متمایز می شود. کاستلز وجه مشخصه اقتصاد جهانی را وابستگی متقابل، عدم تقارن، منطقه ای شدن، تنوع فزاینده درون هر منطقه، شمول گزینی، تقسیم بندی و در نتیجه همه این خصوصیات، هندسه فوق العاده متغیر آن می داند که جغرافیای تاریخی، اقتصادی را از بین می برد. جهانی شدن نقش بسیار مهمی در توزیع مجدد ارزش نسبی انباشت از کالاهای مادی (با سرمایه تجاری و صنعتی) به سوی کالاهای غیرمادی (یا سرمایه مالی، اطلاعات و ارتباطات) داشته است.
۲) جهانی شدن سیاست: جهانی شدن سیاست فرآیندی است که به واسطه آن امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از حصار تنگ و محدود دولت - ملت رها می شوند و انسانها خود را در معرض تاثیر متغیرهای متعدد و به ویژه فراملی می بینند.
جهانی شدن سیاست اگرچه هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد اما در حال گسترش است. فرآیند جهانی شدن با افزایش دادن پیوندهای فراملی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: نخست، افزایش روابط اقتصادی موجب کاهش قدرت و کارآیی حکومت ها در سطح دولت - ملت می شود. بنابراین حکومت ها دیگر کنترلی بر تعاملات اقتصادی در ورای مرزهای خود ندارند و از این رو ابزارهای سیاست داخلی آنها کارایی خود را از دست می دهند. دوم، درهم تنیدگی، افزایش و گسترش جریانهای جهانی، شماری از کالاهای عمومی بین المللی را طلب می کند که نه بازارها آنها را عرضه می کنند نه دولتها. این کالاها عبارتند از: ثبات مالی، استانداردهای مشترک در حوزه اوزان و اندازه ها، مدیریت شبکه های ارتباط جهانی مانند مخابرات و مسائل زیست محیطی مانند جو و اقیانوس ها... بنابراین قدرت دولتها کاهش می یابد زیرا فرآیندهای فراملی هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ تعداد، افزایش می یابند. سوم، تشدید فرآیند جهانی شدن موجب کاهش تاثیر ابزارهای سنتی سیاست همچون کاربرد زور و اجبار می شود و توسل به ابزارهای دیگری همچون کنشهای جمعی و دموکراتیک را گریزناپذیر می کند. امروزه همه کشورها نسبت به رعایت حقوق بشر، دموکراسی و تامین آزادیهای اجتماعی، ملزم و حساس هستند. چهارم، در عصر جهانی شدن دولت ها تمایل دارند حاکمیت خود را در قالب واحدهای سیاسی بزرگتر مثل جامعه اروپا یا سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد محدود کنند. پنجم، گسترش روند جهانی شدن موجب افزایش نقش سازمانهای غیررسمی، غیردولتی و تشکل های مدنی در تدوین و اجرای سیاست های عمومی، رسمی، قوانین و مقررات شده است. در نتیجه دولتها از بخشی از حاکمیت خود در این راستا چشم پوشی می کنند. ۳- جهانی شدن فرهنگ: جهانی شدن فرهنگی عبارتست از شکل گیری و گسترش فرهنگی عام در عرصه جهانی. این فرآیند موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید می آورد و همه خاصهای فرهنگی (فرهنگ های بومی و محلی) را به چالش می طلبد.
ابزارهای جهانی شدن، خصوصا در حوزه اقتصادی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: تجارت بین الملل، سرمایه گذاری خارجی، بین المللی شدن تولید، انتقال تکنولوژی.
۱) تجارت بین الملل: خاستگاه اولیه و مبانی اصلی جهانی شدن اقتصاد به تجارت است. تجارت می تواند تولیدکنندگانی را که در فاصله ای دور از هم قرار دارند، به یکدیگر مرتبط کند و اغلب احساسی مشترک و وابستگی متقابل میان آنها به وجود آورد. از زمان صنعتی شدن، تجارت جهانی به مفهوم مبادله کالاها و خدمات در میان دولت - ملتها به سرعت گسترش پیدا کرده است. یکی از شاخصهای این موضوع نسبت مثبت میزان رشد تجارت به میزان رشد تولید در سراسر سده نوزدهم و نیمه دوم سده بیستم است. هرچه حجم مبادلات کشورها بیشتر باشد، میزان ارتباط و وابستگی متقابل میان آنها افزایش یافته و ادغام اقتصادی و جهانی شدن سهولت می یابد.
۲) سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سایر جریان های سرمایه: طی دو دهه گذشته، اشکال مختلف جریان های سرمایه از رشد بالایی برخوردار بوده است از جمله: سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سرمایه گذاری خارجی در اوراق بهادار، وام های بانکی، اوراق قرضه و... دو عامل ریسک و بازدهی انتظاری بر انتقال و جابجایی سرمایه موثرند به طوری که در هر مکانی میزان ریسک و خطر برای سرمایه بالا باشد، حرکت سرمایه به آنجا کند و در هر مکانی که میزان بازدهی انتظاری سرمایه بالاتر باشد، حرکت سرمایه به آنجا سریعتر خواهد بود. سرمایه گذاری خارجی می تواند با افزایش تولید کالا، انتقال تکنولوژی، انتقال مهارتهای مدیریتی و بازاریابی برای محصولات تولیدی بیانجامد. بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ میزان سرمایه گذاری مستقیم خارجی از حدود ۷۰ میلیار دلار به ۶۰۰۰ میلیار دلار افزایش یافته است.
۳) بین المللی شدن تولید: پس از آنکه جریان سرمایه میان کشورها شدت پیدا کرد، این امکان فراهم شد که عرصه تولیدات در کشورهای مختلف بر پایه مزیت رقابتی انجام گیرد. ... هرکس بتواند در دنیای رقابتی بهتر عمل کند فرآیند تولید و فروش او از مزیتی رقابتی برخوردار خواهد بود. در جهان امروز تولید کالاها و حتی اجزای یک کالا در سطح بین المللی بر پایه مزیت رقابتی شکل می گیرد و بنابراین اجزای مختلف یک کالا در کشورهای مختلف که شرایط بهتری برای تولید آن کالا دارند، تولید می شوند و درنهایت در کشور مادر یا در کشورهای ثالثی مونتاژ می گردند. یعنی از طریق ایجاد یک کارخانه جهانی ادغام تولید مسیر می شود... بنابراین در بین المللی شدن تولید، نقش شرکتهای چندملیتی نقشی اساسی است.
۴) انتقال تکنولوژی: یکی از عوامل مهم در فرآیند جهانی شدن، پیشرفت و جهان گرایی تکنولوژی بوده است. انقلاب اطلاعاتی ادغام را تسهیل کرده و موانع ایجاد شده از طریق فاصله های فیزیکی و جغرافیایی را از میان برده یا محدود کرده است. بهره برداری جهانی از تکنولوژی معلول افزایش تجارت جهانی و گرایش روز افزون به تنوع بخشیدن به کالاهای تولیدی و ایجاد تقاضا می باشد و سخن آخر اینکه، انتقال تکنولوژی به نوبه خود موجب افزایش ارتباط و وابستگی کشورها شده است.
نویسنده : الهام حسین خانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست