دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
سیرۀ عرفانی امام خمینی ره
عرفان نظری شامل جهانبینی عارف در خصوص عالم وجود، خدا، هستی و انسان میشود. در عرفان نظری خدا از منظر عارف توصیف و شناخته میشود و رسالت انسان در عالم وجود تبیین میگردد. و در عرفان عملی، عارف شیوههای سلوک و طی منازل باطنی و سیر روحانی در جهت نیل به حقایق هستی را تجربه مینماید. عرفان از اینرو نقشی اساسی در سرنوشت آدمی ایفا مینماید.
بروز و ظهور و رشد شتابان فرقههای معنویتگرا و عرفانهای نوظهور با پوشش مسائل عرفانی در سالهای اخیر، عوامفریبیای را پدید آورد که تشخیص و انتخاب شیوۀ صحیح را برای مشتاقان عرفان و سلوک معنوی دشوار ساخت.
در این مقال بر آنیم به اختصار چکیدهای از آراء و اندیشههای حضرت امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه)، آن سالک فرزانه و امام عارفان که سالها در سلوک اخلاقی و عرفانی طی طریق کرده بود و در عین انقطاع از تعلقات دنیوی، تن به انزوای از جامعه نداده بود بلکه در متن جامعه حضور داشت و رهبری ملّت ایران را در به ثمر رساندن انقلاب بزرگ اسلامی ایران را بر عهده گرفت، ارائه دهیم.
اساساً مسلک عرفانی امام (رحمت الله تعالی علیه) به دلیل جمع بین عرفان و حماسه، پیوند عرفان با شریعت و سیاست، تحولآفرینی بر مبنای احکام قرآن کریم و عشق به حق، از دیگر مسلکهای عرفانی و تصوف، ممتاز میشود.
در عرفان امام(ره) مجموعه شریعت، طریقت و حقیقت با هم سازش یافته و سیاست و عرفان با هم در آمیخته است تا با حضور در متن جامعه، برای هدایت و تدبیر زندگی مردم به کار گرفته شوند.
حضرت امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه) این وارث به حق انبیاء و اولیاء و سرسپردۀ مکتب اهلبیت (علیهم السلام) با استفاده از نفحات جانبخش قرآن کریم و سیرۀ پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و نیز با استفاده از محضر عارفان سالک و عالمان عامل همچون: آیت الله شاهآبادی و میرزا جواد آقای تبریزی تعالیم و آموزههای عرفانی و حکمی اسلامی را آموختند و عاقبت با طی منازل سیر و سلوک، در مرتفعترین مقامات عرفانی قرار گرفته و صاحب نظر شدند و میراث علمی کمنظیری از خویش باقی گذاشتهاند. به طوری که نخستین اثر مکتوب ایشان در این زمینه نگاشته شده است. که نشاندهندۀ اساس و شاکلۀ فکری ایشان است.
امام(ره) در کلام و نوشته و عمل یک حقیقت جاری بود و ذوب در قرآن کریم و سیرۀ پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمۀ معصومین (علیهم السلام) شده بود و تجلّی ایمان او به عنوان یک عارف و سالک حقیقی، در این راز و رمز میباشد.
حضرتش با الهام از قرآن کریم و سنّت تعالیم وحیانی توانست معنویت و عرفان را با سیاست و جهاد و فرهنگ شهادت پیوند داده و انسان ملول را از اسارت مکاتب دروغین و افکار التقاطی رهایی بخشد و جان آنان را از سرچشمۀ عرفان ناب اسلامی سیراب نماید و با سیرۀ نظری و عملی خود مسیر عرفان اسلامی را شفافسازی نماید و عینیت بخشد و خط بطلان بر عرفانهای التقاطی و زهد منفی بکشد.
عرفان اسلامی، ماهیتی خدامحور داشته و ریشه در فطرت انسان دارد.
در عرفان امام (رحمت الله تعالی علیه)، فطرت انسان بر پایه و شالودۀ تمایل و جوشش از درون و کوشش و حرکت به سوی کمال مطلق سرشت شده است.عشق در نهایت بندگی، و عبودیت در نهایت وارستگی از تعلّقات و وابستگی به غیر از حضرت حق، معنا مییابد.
مفهوم انسان کامل و همۀ ویژگیهای احسن او در این شیفتگی و معرفت و شوریدگی تحقق پیدا میکند. ایشان در خصوص فطرت توحیدی انسان میفرمایند: «همه با زبان فطرت؛ همصدا فریاد میزنند که ما محتاجیم به موج ودی که خود همچون ما فقیر نباشد در هستی و کمال هستی؛ و این فطرت نیز از خود آنان نیست؛ «فطرهالله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلقالله...
فطرت خدا از خداوند است و مخلوقات فقیر بالذات، مبدل نمیشوند به غنی بالذات و امکان ندارد چنین تبدیلی. و چون بالذات فقیر و محتاجند، جز غنی بالذات، کسی رفع فقر آنان را نخواهد کرد. و این فقر که لازم ذاتی آنان است، همیشگی است، چه این سلسله ابدی باشد یا نباشد، ازلی باشد یا نباشد و از هیچ کسی جز او کارگشایی نخواهد شد و هر کس، هر کمال و جمالی دارد، از خود نیست، بلکه جلوۀ کمال و جمال اوست؛ «و مارمیت اذرمیت و لکنالله رمی» در هر چیز و هر فعل و هر گفتار و کردار صادق است و هر کس این حقیقت را دریابد و ذوق کند، به کسی جز او نبندد و از کسی جز او حاجت نخواهد.»[۱]
ایشان میفرمایند:
«انسان، عبارت از این صورت ظاهر که میخورد و میآشامد و عرض میکنم که سایر کارهایی که سایر حیوانات هم انجام میدهند، اینقدر نیست؛ با سایر حیوانات فرقها دارد. این مقداری که میبینید که انسان در عالم طبیعت زندگی میکند، سایر حیوانات هم، سایر موجودات طبیعی هم، همه در این عالم طبیعت، آنهایی که زندگی حیوانی دارند، زندگانی حیوانی میکنند و با انسان مشترکند و آنهایی که زندگیشان نباتی و کمتر از اوست هم این زندگانی را دارند. در میان همۀ موجوداتی که در این طبیعت موجود هستند، انسان اختصاصاتی دارد که سایر موجودات ندارند. یک مرتبۀ باطن، یک مرتبۀ عقلیت، یک مرتبۀ بالاتر از مرتبۀ عقل، در انسان به قوه هست. از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر بکند تا برسد به آنجا که وهم ماها نمیتواند برسد و همۀ اینها محتاج به تربیت است.»[۲]
موانع شکوفایی فطرت الهی انسان و سلوک سالک الیالله
حبّ نفس و حبّ دنیا
● تعریف امام از مفهوم دنیا
«آن چه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختیها و هلاکتها و رأس تمام خطاها و خطیئهها است، حبّ دنیا است که از حبّ نفس نشأت میگیرد.
عالم ملک مورد نکوهش نیست، بلکه مظهر حق و مقام ربوبیت او است و مهبط ملائکة الله و مسجد و تربیتگاه انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) است و عبادتگاه صلحا و محل جلوۀ حق بر قلوب شیفتگان محبوب حقیقی، و حبّ به آن اگر ناشی از حبّ به خدا باشد و به عنوان جلوۀ او ـ جل و علا ـ باشد، مطلوب و موجب کمال است.»[۳]
و نیز میفرمایند:
«فطرت انسانی چون معدن طلا و نقرۀ خالص است: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه» و در فطرت خالصه جز حبّ حق تعالی ـ که کمال مطلق است ـ نیست، و چون با محبّت غیر حق تعالی اختلاط پیدا کرد، از خلوص خارج شود و بدتر و بالاتر اختلاط، آن است که با محبّت دنیا و طبیعت آمیخته و آلوده شود؛ که چون این آمیختگی و آلودگی دست داد، بلکه صفحۀ قلب را که به حسب فطرت صافی بود، زنگار بگیرد و هیچ حقیقتی در او به آن طور که هست، نمایش پیدا نکند، بلکه یا اصلاً از حقایق در آن نقشی واقع نشود، و یا به طور اعوجاج و انحراف واقع «فا ماالذین فی قلوبم زیغ فیتبعون ماتشابه منه ابتغاء و الفتنه و ابتغاء تاویله»
قلوب معوجه منحرفه که مختلط با هواهای نفسانیه و حبّ نفس و دنیا شده است، تأویل کتاب شریف اهی و تأویل آیات تدوینیه؛ بلکه تکوینیه را بر طبق هواهای نفسانیه خود کنند و این تفسیر به رأی است که تصرّف شیطان و نفس در آن دخالت دارد، و این تفسیر باطل و حرام است.»[۴]
● جهانبینی سطحینگر در عرفان ظاهری
«بپرهیز و حذر باش ـ خداوند متعالی در اولی و اخری یارت باد ـ از این که همّت خویش صرف به دست آوردن لذا شهوات حیوانی کنی که این شأن چهارپایان است، یا به چیرگی به نزدیکان و همانندان بپردازی اگر چه غلبه در علوم و معارف باشد که این منزلت درندگان است، یا هم خویش به ریاستهای ظاهری دنیا صرف کرده، تدبیر و اندیشه را بر آن بگماری که مقام شیاطین است، بلکه حتّی پوسته و ظاهر عبادات را نیز منظر نظر قرار نده، و نه اخلاق معتدل یا نیکو را، و نه فلسفه کلیه یا مفاهیم مبهم را، و نه شیوایی گفتار ارباب تصوّف و عرفان ظاهری و نظام کلام ایشان را، و نه غرش رعد اهل خرقه و آذرخش ایشان، هیچکدام را در برابر چشمانت قرار نده که همۀ آنها حجابی است اندر حجاب و ظلمتهایی است انباشته بر هم و صرف کوشش در آنها مرگ و هلاکت است و چنین کاری زیان آشکار و محرومیت ابدی و ظلمتی بیپایان.»[۵]
● بدعتها و طرح شطحیات
«چنانچه در بعضی اهل عرفان اصطلاحی دیدیم، اشخاصی را که این اصطلاحات و غور در آن، آنها را به ضلالت منتهی نموده و قلوب آنها را منکوس و باطن آن را ظلمانی نموده و ممارست در معارف موجب قوّت آنانیت و انیت آنها شده و دعاوی ناشایسته و شطحیات ناهنجار از آنها صادر گردیده است و نیز در ارباب ریاضات سلوک اشخاصی هستند که ریاضت و اشتغال آنها به تصفیۀ نفس، قلوب آنها را منکدرتر و باطن آنها را ظلمانیتر نموده.»[۶]
● علوم عقلی و عرفانی که موجب حجب شود
حضرت امام (رحمت الله تعالی علیه) با این که سفارش اکید دارند به خواندن فلسفه و علوم برهانی، و روی گرداندن از علوم استدلالی را خیانتی به عقل و استدلال و فلسفه میدانند، لکن آنها را راهی برای وصول به مقصد اصلی معرفی میکنند، و خود ایشان با آن مقامات علمی و عملی و روحی که داشتند و برای هر کسی قابل درک نیست، دربارۀ خویش میفرمایند:
«چنان به عمق اصطلاحات و اعتبارات فرو رفتم، و به جای رفع حجب، به جمع کتب پرداختم که گویی در کون و مکان خبری نیست جز یک مشت ورقپاره که به اسم علوم انسانی و معارف الهی و حقایق فلسفی، طالب را که به فطرتالله مفطور است، از مقصد بازداشته و حجاب اکبر فرو برده، اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت. نه از فتوحات، فتحی حاصل، و نه از فصوص الحکم، حکمتی دست داد، چه رسد به غیر آنها که خود داستان غمانگیز دارد.»[۷]
و نیز میفرمایند:
«شب گذشته اسمای کتب عرفانی را پرسیدی، دخترم! «در رفع حجب کوش نه در جمع کتب». گیرم کتب عرفانی و فلسفی را از بازار به منزل و از محلی به محلی انتقال دادی، یا آن که نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردی و در مجالس و محافل آنچه در چنته داشتی، عرضه کردی و حضار را فریفتۀ معلومات خود کردی و با فریب شیطانی و نفس امارۀ خبیثتر از شیطان، محمولۀ خود را سنگینتر کردی و بالعبۀ ابلیس مجلسآرا شدی و خدای نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد، آیا با این محمولههای بسیار، به حجب کاستی؟ خداوند عزوجل برای بیداری علما آیۀ شریفه: "مثلالذین حملوا التورات" را آورده تا بدانند انباشتن علوم گرچه علم شرایع و توحید باشد ـ از حجب نمیکاهد، بلکه افزایش دهد، و از حجب صغار، او را به حجب کبار میکشاند. نمیگویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل، عمر بگذران، که این انحراف است. میگویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه، الهی و برای دوست باشد و اگر عرضه کنی، برای خدا و تربیت بندگان او باشد، نه برای ریا و خودنمایی که خدای نخواسته جزء علمای سوء شوی که بوی تعفنشان اهل جهنم را بیازارد.»[۸]
● راهبرد تکامل معنوی و همهجانبه بر اساس عرفان شریعت
▪ اهمیت و ارزش تفکر:
«و آنچه گفتیم به آن معنی نیست که به فلسفه و علوم برهانی و عقلی نپرداز و از علوم استدلالی روی گردان که این خیانت به عقل و استدلال و فلسفه است، بلکه به آن معنی است که فلسفه و استدلال راهی است برای وصول به مقصد اصلی و نباید تو را از مقصد و مقصود و محبوب محجوب کند، یا بگو این علوم عبورگاه به سوی مقصد هستند و خود مقصد نیستند و دنیا مزرعۀ آخرت است و علوم رسمی مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه عبادات نیز عبورگاه به سوی او جل و علا است، نماز بالاترین عبادات و معراج مؤمن است و همه از اوست و به سوی اوست. میخواهی بگو: تمامی معروفها پلههایی است از نردبان وصول به او جل و علا و همۀ منکرات بازدارندگان راه وصول هستند و عالم همه سرگشته او و پروانۀ جمال جمیل اویند.»[۹]
▪ تفکر در الطاف خداوند، راهی به سوی محبّت او:
«ما اگر ساعتی تفکر کنیم در موجودات عالم، که خود نیز از آنهاییم و بیابیم که هیچ موجودی از خود چیزی ندارد و آنچه به او و همه رسیده، الطافی است الهی و موهبتهایی است عاریت، و الطافی که خداوند منان به ما فرموده چه قبل از آمدن ما به دنیا و چه در حال زیستن از طفولیت تا آخر عمر و چه پس از مرگ به واسطۀ هدایتکنندگانی که مأمور هدایت ما بودهاند، شاید بارقهای از حب او جل و علا که محبوب از آن هستیم در ما پیدا شود و پوچی و بیمحتوایی خود را دریابیم و راهی به سوی او جل و علا برای ما باز شود یا لااقل از کفر جحودی نجات یابیم و انکار معارف الهی و جلوههای رحمانی را برای خود مقامی محسوب نکنیم و به آن افتخار نکنیم که تا ابد محبوس در چاه ویل خودخواهی و خودبینی شویم.»[۱۰]
رهیدن از خود و نیل به بندگی خدا نزد عارفان مسلمان در گروه شریعتمداری انسان است. تنها کسی میتواند مدعی راستین محبّت خدا بوده و محبتش را نگاه داشته و افزایش دهد، که به خواستههای خدا اهمیت داده و آنها را محقق سازد، بیمبالاتی مقتضای سرکشی و گسستن طوق بندگی است. عمل به شریعت در نسبت با روح بندگی، هم نقش علّی دارد و هم نقش علامی؛ زیرا عمل به فرمان است که سبب پیدایش روح بندگی میشود و باز همین عمل است که نشانهای بر وجود روح بندگی در آدمی است. عارفان مسلمان عمل به شریعت را برای وصول به حقیقت ضروری دانسته و متخلف را از حقیقت محروم میدانند.
ابن عربی میگوید:
«هر که از شریعت فاصله گیرد، اگر تا آسمان هم برسد، به چیزی از حقیقت نایل نمیشود» و هم او میگوید:
«شریعت، جادهای روشن و رهگذر نیکبختان و راه خوشبختی است. هر که از این مسیر رفت، نجات یافت و هر که رهایش کرد، نابود شد.»[۱۱]
بندگی خدا اقتضای فرمانبرداری تام از او دارد و فرمانبرداری تام، چیزی جز عمل به موازین شریعت (اوامر و نواهی) نیست.
اما، قرآن کریم و مکتب اهلبیت(ع) را اساس آموزههای عرفانی میدانست و بین عقل و وحی و شهود، ارتباط و پیوند قائل بود.
«...موضوع فلسفه، مطلق وجود است، از حق تعالی تا آخرین مراتب وجود، و موضوع علم عرفان و عرفان علمی، وجود مطلق است، یا بگو حق تعالی است و بحثی به جز حق تعالی و جلوۀ او ـ که غیر او نیست ـ ندارد. اگر کتابی یا عارفی بحث از چیزی غیر حق کند، نه کتاب عرفان است و نه گوینده عارف است و اگر فیلسوفی در وجود به آن طور که هست نظر کند و بحث نماید، نظرش الهی و بحثش عرفانی است و همه این غیر از ذوق عرفانی است که از بحث به دور است، و غیر، از آن مهجور تا چه رسد به شهود وجدانی...
در هر حال، کتب فلسفی خصوصاً از فلاسفۀ اسلام و کتب اهل حال و عرفان، هر کدام اثری دارد. اولیها، انسان را ولو به طور دورنما، آشنا میکند با ماوراء از طبیعت، و دورها خصوصاً بضی از آنها چون:
«منازل السائرین» و «مصباح الشریعه» که گویی از عارفی است که به نام حضرت صادق (علیه السلام) به طور روایت نوشته است، دلها را مهیا میکند برای رسیدن به محبوب.»[۱۲]
● نقش انبیاء و اولیاء (علیهم السلام)
«همه جوهره طبیعت را سیر میکنند شکی نیست. در این سیر، یکی از اول لیله مظلم عالم طبیعت تا آن مطلع فجر (سلام هی حتی مطلع الفجر) با کمال سلامتی آمده و تمام صفحۀ قلب را در این مدّت سیر، به طرف عالم ورای طبیعت داشته و در این آینه هر چه افتاده، شعاع عالم غیبی بوده است و جز اشعۀ آن آفتاب حقیقی، چیزی بر آن نتابیده و جز او چیزی نخواسته است؛ عاشق آن نور است و به غیر او توجهی ندارد و نمیخواهد بر صفحۀ دل، جز نور او چیزی بتابد؛ از هیچ حبی جز حب آن معشوق خبری ندارد و هیچ دردی جز درد واحد ندارد؛ چنان دل داده است که بیدل شده و دلش بین یدی الرحمان است و تسلیم اوست، هیچ تصرّفی در آن، جز تصرّف او واقع نمیشود، و هیچ چیزی جز او به قلبش خطور نمیکند، و هیچ شعاع و حبی و طلب رضایی جز حب لقای او و جز طلب رضای او نمیافتد چنانکه شاعر این کملین هم میگوید:
نیست به لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
«الف» میان حروف وحدتش زیادتر است؛ زیرا غیر از یک چیز مستقیم نیست به خلاف حروف دیگر مثلاً «ب» که کج و معوج و مختلفالاجزاء است. اگر شاعر راست گفته باشد در دل او به غیر از یک آرزو و حب یک جمال و رضای یک محبوب، حبّی دیگر نیست، و جز یک نور، چشمش چیزی نمیبیند و در آینۀ قلبش چیزی نیست و قدمش به جایی نمیرود و دستش به غیر او دراز نمیشود، ولو او هم راست نگفته باشد، انبیاء و مرسلین در این ادعا راستگو هستند؛ در لوح فطرت آنها، در حقیقت استاد ازل غیر از الف قامت دوست نقشی نکشیده و آنها بر اساس این فطرت، چیز دیگری نمیدانند؛ چه کنند استاد ازل جز این، حرف دیگری به آنها یاد نداده است، آنها غیر از قامت دوست چیزی بلد نبوده و جز «الف» چیزی نمیگویند، لذا در آن دعا فرموده: «حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا».[۱۳]
منابع اصلی عرفان، قرآن کریم و حدیث و ادعیه میباشد و عرفان را در استفاده از تصوّف بینیاز میسازد.
«قرآن این کتاب معرفةالله و طریق سلوک به او، با دست دوستان جاهل از طریق خود به انحراف و انزوا کشیده شد و آرای انحرافی و تفسیرهای به رأی که آن همه ائمۀ اسلام (علیهم السلام) از آن نهی فرمودند، در آن راه یافت و هر کس با نفسانیت خود در آن تصرّف نمود. این کتاب عزیز در محیطی و عصری نازل شد که تاریکترین محیط و عقبافتادهترین مردم در آن زندگی میکردند، و به دست کسی و قلب الهی کسی نازل شد که زندگی خود را در آن محیط ادامه میداد، و در آن حقایق و معارفی است که در جهان آن روز چه رسد به محیط نزول آن سابقه نداشت و بالاترین و بزرگترین معجزۀ آن همین است. آن مسائل بزرگ عرفانی که در یونان و نزد فلاسفۀ آن سابقه نداشت و کتب ارسطو و افلاطون، بزرگترین فلاسفۀ آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند، و حتّی فلاسفۀ اسلام که در مهد قرآن کریم بزرگ شدند و از آن استفادهها نمودند، به آیاتی که صراحت زنده بودن همۀ موجودات جهان را ذکر کرده، آن آیات را تأویل و از قرآن کریم گرفتهاند، و مسائل عرفانی به آن نحو که در قرآن کریم است در کتاب دیگر نیست. و اینها معجزۀ رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که با مبدأ وحی آن طور آشنایی دارد که اسرار وجود را برای او بازگو مینماید و خود با عروج به قلۀ کمال انسانیت، حقایق را آشکار و بدون هیچ حجاب میبیند و در عین حال، در تمام ابعاد انسانیت و مراحل وجود، حضور دارد و مظهر اعلای «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» میباشد، و میخواهد همۀ انسانها به آن برسند و چون نرسیدهاند، گویی رنج میبرند، و شاید «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی» اشارۀ لطیفهای به آن باشد و شاید «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت» نیز مربوط به همین معنی باشد.»[۱۴]
● قرآن کریم و ادعیه
امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه) در نامهای به فرزندشان، مرحوم حاج سیداحمد خمینی، چنین مینگارند:
«فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصوّر نکن که قرائت بدون معرفت، اثری ندارد که این وسوسۀ شیطان است.
آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس، و نامۀ محبوب، محبوب است، اگر چه عاشق و محب مفاد آن را نداند و با این انگیزه، حبّ محبوب که کمال مطلوب است، به سراغت آید و شاید دستت گیرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانۀ این که قرآن کتاب ما است، به سجده رویم، از عهده برنیامدهایم.
پسرم! دعاها و مناجاتهایی که از ائمۀ معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است، بزرگترین راهنماهای آشنایی با او جل و علا است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطۀ بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیلۀ اُنس با او است و رهآورد خاندان وحی است و نمونهای از حال اصحاب قلوب و ارباب سلوک است. وسوسههای بیخبران، تو را از تمسّک به آنها، و اگر توانی از انُس با آنها، غافل نکند. ما اگر تمام عمر به شکرانۀ آن که این وارستگان و واصلان به حق، ائمۀ ما و راه نمایان نمایند، به نیایش برخیزیم، از عهده برنخواهیم آمد.»[۱۵]
«از قرآن دور نیفتیم، در این مخاطبۀ بین حبیب و محبوب، و مناجات بین عاشق و معشوق، اسراری است که جز او و حبیبش کسی را بر آن راه نیست، و امکان راه یافتن نیز نمیباشد... و شمهای از این اسرار به وسیلۀ اهلبیت وحی که از سرچشمۀ جوشان وحی آنان جاری شده، به دیگران به قدر استعداد میرسد و گویی بیشتر مناجاتها و ادعیهها برای این امر انتخاب شده است.»[۱۶]
«و از همه دلانگیزتر، مناجات و ادعیۀ ائمۀ مسلمین است که راهبرند به سوی مقصود، نه راهنما، و دست انسان حقجو را میگیرند و به سوی او میبرند. افسوس و صد افسوس که ما از آنها فرسنگها دور هستیم و مهجور».[۱۷]
«صحیفۀ کاملۀ سجادیه، نمونۀ کامل قرآن صاعد است، و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است...؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمۀ نوارلله نشأت گرفته و طریقۀ سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیمالشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد.»[۱۸]
«اگر توفیق یابیم که بارقهای از این عشق به جلوههای حق را که در اولیای او است در خود ایجاد کنیم، و خیر همه را بخواهیم، به یک مرتبه کمال مطلوب رسیدهایم.»[۱۹]
«مراقبت و محاسبۀ نفس، در تشیخص راه خودخواهی و خداخواهی از جمله منازل سالکان است.»[۲۰]
● عدم انعزال از جامعه و اجتماع
«آنچه گفتیم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشهگیر و کل بر خلقالله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است، یا درویشان دکاندار.
سیرۀ انبیای عظام (علیهم السلام) که سرآمد عارفان بالله و رستگان از هر قید و بند، و وابستگان به ساحت الهی در قیام به همۀ قوا علیه حکومتهای طاغوتی و فرعونهای زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنجها برده و کوششها کردهاند، به ما درس میدهد...
پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق، میزان در اعمال، انگیزههای آنها است... هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حجب، حتّی حجب نور وارستهتر، به مبدأ نور وابستهتراند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است.»[۲۱]
«آنان که به این مقام یا شبیه به آن رسیدهاند، اعتزال از خلق و انزوا اختیار نمیکند، بلکه مأمور به آشنا نمودن و آشتی دادن گمراهان، با این جلوهها هستند، اگر چه کم توفیق یافتهاند».
و آنان که با رسیدن به بعضی مقامات و نوشیدن جرعهای، از خود بیخود شدند و در سعق باقی ماندهاند، گرچه به کمالات بزرگ راه یافتهاند، لکن به کمال مطلوب نرسیدهاند ـ موسی کلیم صلواتالله و سلامه علیه که تجلّی حق به حال صعق افتاده، با عنایت خاصه افاضه یافت و مأموریت خدمت شد، رسولالله خاتم با رسیدن به مرتبه عالی انسانیت و آنچه در وهم کسی نیاید، به مظهریت اسم جامع اعظم یا خطاب «یا ایها المدثر قم فانذر» مأمور هدایت شد»[۲۲]
از مهمترین آثار مکتوب حضرت امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه) دربارۀ عرفان و فلسفۀ اسلامی عبارتند از:
ـ تفسیر دعای سحر:
این کتاب در سال ۱۳۰۷ش. (۱۳۴۷ق) یعنی در بیست و هفتمین بهار زندگی امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه) به عربی نگاشته شده است و در بردارندۀ نکتههای عرفانی و فلسفی و کلامی با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در شرح دعای مباهلۀ معروف به دعای سحر است.
ـ شرح و حاشیۀ امام خمینی(ره) بر کتاب شرح فوائد الرضویه:
این کتاب را قاضی سعید قمی نوشته است که در اصل این رساله بیانی از امام رضا(ع) در مقام پاسخ به پرسشهای دانشمند یهودی به نام رأسالجالوت است که به مسلمانی او انجامید، موضوع این کتاب حدیث و پرسش و پاسخ در رابطه با ظهور وحدت، وحدت در کثرت و رابطۀ کثرت با وحدت و کیفیت رابطۀ حق و خلق است. این تعلیقیه در سال ۱۳۰۸ش. (۱۳۴۸ق) به قلم امام نوشته شده است.
ـ مصباحالهدایة الی الخلافة والولایة:
این کتاب که مشتمل بر تعالیم عرفانی و فلسفی شیعی است در سال ۱۳۰۹ش. (۱۳۴۹ق) به عربی تألیف شده و در سال ۱۳۰۶ به زبان فارسی توسط سیداحمد فهری ترجمه شده است.
ـ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس:
این اثر در سال ۱۳۱۵ش. (۱۳۵۵ق) به عربی تألیف شده و شرحی بر متن عرفانی شیخ اکبر محیالدین (ابن عربی) یعنی فصوص الحکم و کتاب مصباحالانس بین المعقول و المسهود تألیف محمد ابن حمزه معروف به ابن فناری است.
ـ سر الصلوة، معراج السالکین و صلوة العارفین:
این کتاب به فارسی و در بیان اسرار معنوی و عرفانی نماز، در سال ۱۳۱۸ش. (۱۳۵۷ق) به رشتۀ تحریر درآمده است.
ـ شرح چهل حدیث:
این اثر مشتمل بر چهل حدیث از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و شرح و تفسیر آنهاست که در سال ۱۳۱۸ش. (۱۳۵۸ق) به زبان فارسی نوشته شده است. مؤلف اثر میخواهد با کمک و تکیه به کلام معصومین (علیهم السلام) آدمی را نسبت به صفات و خصایل فاضله اخلاقی و همچنین برخی از نمادهای رذایل اخلاقی و آثار مثبت و منفی هر یک در آفاق و انفس آشنا و آگاه کند.
ـ آدابالصلوة:
این کتاب شرح مبسوط بر آداب و اسرار معنوی نماز و دربردارندۀ نکتههای اخلاقی و عرفانی است که امام(ره) آن را در سال ۱۳۲۱ش. (۱۳۶۱ق) به زبان فارسی نگاشته است.
ـ تفسیر سورۀ مبارکۀ حمد:
این کتاب شامل پنج گفتار دربارۀ تفسیر عرفانی از سورۀ مبارکۀ حمد است که امام(ره) پس از بازگشت از تبعید پانزدهساله در سال ۱۳۵۸ش. در قم ایراد کردند و مجموعۀ آن را یکی از اصحاب ایشان تقریر، تنظیم و منتشر کرده است.
ـ دیوان امام(ره):
این کتاب که بخش عمدهای از اشعار عرفانی و سیاسی امام(ره) را در بر دارد و نخستینبار، بعد از رحلت ایشان منتشر شده است.
ـ نامههای امام(ره):
از آثار به یادگار ماندۀ امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه)، نامههایی است در بردارنده نکتهها و ظرایف عرفانی، اخلاقی و سیاسی که ایشان خطاب به خویشان نزدیک خود نگاشتهاند، و بعد از رحلت آن حضرت نمونههایی از این نامهها به صورت کتابهای مستقل با نامهایی چون: محرم راز ـ ره عشق ـ نقطۀ عطف ـ سبوی عشق ـ بادۀ عشق و جلوههای رحمانی چاپ و منتشر شده است.
علیرضا مزروعی
پینوشت ها:
۱ـ سعادتمند. رسول، نامههای عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی(ره)، انتشارات تسنیم.
۲ـ صحیفۀ امام(ره)؛ ج۴؛ ص۱۷۵.
۳ـ بدیعی. محمد؛ نامههای عرفانی امام خمینی(ره)؛ ناشر تشیع.
۴ـ همان.
۵ـ همان.
۶ـ همان.
۷ـ همان.
۸ـ همان.
۹ـ سعادتمند. رسول، نامههای عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی(ره)، انتشارات تسنیم.
۱۰ـ همان.
۱۱ـ مؤمنی. سارا، خبرگزاری فارس؛ ۲۷/۲/۸۷.
۱۲ـ بدیعی. محمد؛ نامههای عرفانی امام خمینی(ره)؛ ناشر تشیع.
۱۳ـ سعادتمند. رسول، نامههای عرفانی، عاطفی و خانوادگی امام خمینی(ره)، انتشارات تسنیم.
۱۴ـ همان.
۱۵ـ همان.
۱۶ـ همان.
۱۷ـ همان.
۱۸ـ همان.
۱۹ـ صحیفۀ امام(ره)؛ ج۱۶؛ ص۲۱۷.
۲۰ـ همان؛ ص۲۲۱.
۲۱ـ بدیعی. محمد؛ نامههای عرفانی امام خمینی(ره)؛ ناشر تشیع.
۲۲ـ همان.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رهبر انقلاب رافائل گروسی حج مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان دولت حجاب ایران حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب تلویزیون سریال مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سینما صداوسیما مهاجرت
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی طالبان رفح
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اپل سامسونگ فناوری آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید ناسا ماهواره ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی بیمه چای زیبایی ویتامین دندانپزشکی کاهش وزن آلرژی سبزیجات