سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
زندگی آیت الله خامنه ای ,رهبر معظم انقلاب
من دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شدم. در هر دوره من قبول نمیكردم. در دوره ی اول ، من تازه از بیمارستان آمده بودم. در عین حال ، دوستان گفتند اگر قبول نكنی، این بار بر زمین میماند ، كسی نیست ، ناچار شدم. در دوره دوم هم خود امام به من فرمودند كه بر تو متعین است. من رفتم خدمت ایشان گفتم: «آقا من قبول نمیكنم، این دفعه دیگر من به میدان نمیآیم». گفتند: «بر شما متعین است» یعنی واجب است واجب كفایی نیست. متعینا بر شما واجب است، عینی است.
● ولادت:
آقا سید علی ۲۹ فروردین سال ۱۳۱۸ ه. ش مصادف با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ ه. ق ( ۱۲ آوریل ۱۹۳۹ میلادی ) در خانواده ۷ نفره متولد شد . البته والده گرامیشان ابتدا از خانمی ۳ فرزند آوردند و بعد ا ز فوت ایشان از همسر دومشان ۵ فرزند دیگر حاصل شد كه آقا سید علی فرزند دوم بود.
منزل پدری كه آقا سید علی ، حدود ۶۵ متری در محلهای فقیر نشین در مشهد قرار داشت كه یك اتاق و یك زیر زمین بود. البته بعدها كمی زمین در جوار آن خانه خریده شده و به آن خانه دو اتاق كوچك دیگر اضافه شد. مقام معظم رهبری در مورد وضع زندگیشان می فرمایند.
" وضعمان خیلی خوب نبود و اتفاق میافتاد شبهایی كه من یادم هست،شبهایی اتفاق میافتاد ،در منزل ، شام نبود .... در دوران كودكی با زحمت بسیار برای ما كفش خریده بودند كه تنگ بود، دیگر پدرم قادر به عوض كردن آن نبود..."
" پدر و مادرم ، پدر و مادر خیلی خوبی بودند . مادرم یك خانم بسیار فهمیده ، با سواد، كتابخوان ،دارای ذوق شعری ،حافظ شناس .. با قرآن كاملا آشنا بود ،و صدای خوش هم داشت "
آقا سید علی از حدود ۵ سالگی به مكتب رفت و در ۷ سالگی راهی دبستان دارالتعلیم دیانتی شد.
چشمهای آقا سید علی ضعیف بود لذا بعضی چیزها را نمیدید . د ر سیزده سالگی تازه فهمیدند او در بینایی ضعف دارد ولی به قول خودشان "این مشكلات بسیاری را در كار تحصیل من به وجود می آورد "
● نوجوانی:
آقا سید علی، دوره شش ساله دبیرستان را بطور شبانه خواندند و روزها هم به تحصیلات طلبگی در مدرسه نواب میپرداختند. ایشان از همان دوران جوانی ملبس به لباس روحانیت شدند و لباس هرگز نه در تحصیل و نه در بازی و ورزش مزاحمتی ایجاد نمیكرد.
آقا سید علی در كنار تحصیل كلاسیك و حوزوی و ورزش ، به مطالعه كتاب علاقه زیادی داشتند كتابخانهی آستان قدس و كتابخانه پدری از جمله مراكز و كتابخانههایی بودند كه آقا سید علی برای مطالعه به آنجا مراجعه میكردند. علاوه بر این كتابفروشی كوچكی در نزدیكی منزلشان بئد كه كتاب كرایه میداد. ایشان از دوره جوانی، با طبع لطیفی كه داشتند، شعر میسرودند و گاه در انجمنهای ادبی كه در مشهد و بعضی شهرهای دیگر تشكیل میشد میخواندند. نام مستعار وی «امین» میباشد.
مقام معظم رهبری درس ۱۸ سالگی ، همزمان با اخذ دیپلم متوسطه، موفق به گذراندن درسهای سطوح حوزه نزد پدر و سایر اساتید حوزه علمیه مشهد از جمله «حاج هاشم قزوینی» و «حاج سیداحمد مدرس یزدی» شدند. تمام دورهی طلبگی تا اتمام دروس سطح ۵ سال و نیم بیشتر طول نكشید و سپس ایشان نزد مرحوم آیتالله میلانی دروس خارج را شروع كردند.
شوق آشنایی با حوزههای علمیه جهان تشیع و بهرهمندی از علوم اسلامی، آقا سیدعلی هجده ساله را در سال ۱۳۳۶ به «نجف اشرف» كشاند و مدت دو سال وی از محضر اساتید بزرگی چون «خویی» ، «حكیم» ، «آقا میرزاباقر زنجانی» ، «میراز حسن یزدی» و «آقا سید یحیی یزدی» استفاده كردند.اما به خاطر مخالفتهای پدر در ماندن در نجف به مشهد باز میگردند. ایشان از بین درسها و اساتید از دروس فقهی آیتالله حكیم و آقا میرزا حسن بجنوردی بیش از بقیه استقبال كردند.
در اواخر سال ۱۳۳۷ با اجازه از پدر به قم میروند تا سال ۱۳۴۳ رد قم اقامت میگزینند. در قم از اساتید بزرگواری همچون «امام خمینی» ، «آقا مرتضی حاج شیخ» ، «آیتالله بروجردی» بهرهمند شدند و البته یك مقدار از «اسفار» و «شفاء» را هم نزد علامه طباطبایی خواندند.
آقا سیدعلی در سال ۱۳۴۳ ، وقتی از قم به مشهد بازگشتند و ۲۴ سالشان بود تشكیل خانواده بودند. همسرشان بسیار صبور و بانویی رنج كشیده و یاور و پشتیبان ولایت بود. آیتالله خامنهای شش فرزند دارند ؛ چهار پسر و دو دختر.
● فعالیتهای سیاسی
آشنایی آقا سید علی با نواب صفوی در یكی از سفرهای نواب به مشهد شروع شد و شنیدن سخنرانیهای حماسیش ، سید را به طور جدی درگیر فعالیتهای سیاسی كرد. ایشان در مورد نواب میفرمایند:
«..... اساس سخنش این بود كه اسلام باید زنده شود. اسلام باید زنده شود. اسلام باید حكومت كند و این كسانی كه در رأس كار هستند اینها دروغ میگویند . اینها مسلمان نیستند و من برای اولین بار این حرفها را از نوب صفوی شنیدم» (۱)
بعد از نواب، آقا سید با یك نهضت دیگر هم روبرو شد. نهضت ملی شدن نفت و محوریت آیتالله كاشانی، ایشان را مطمئن ساخت كه تنها حضور دین و روحانیت است كه میتواند با انگیزش علاقه دینی مردم ، در مقابل مستبدان ، بایستد و به باجخواهی و افزون طلبی آنها «نه» بگویند.
مقام معظم رهبری در مورد آیتالله كاشانی میگویند:
« مرحوم آیتالله كاشانی سابعه علمیاش در حد اجتهاد ، یك مرد مجتهد قوی كه در دوران بعد از حادثه ۲۸ مرداد، چند سفر به مشهد آمده بودند .... مردی بود قوی، مردی بود شجاع، مردمی بود پارسا، آدمی بود بیطمع ، تهدید و تطمیع در او اثر نمیكرد و بسیار زیرك و هوشیارانه مسایل را میدید. زمینه چینی نفوذ آمریكا در كشور ما را بعد از واقعه خلع ید و روی كار آمدن دكتر مصدق به روشن پیش بینی میكرد ... .»
● آشنایی با امام خمینی:
آقا سید علی ، در مشهد بود و قصد عزیمت به قم برای تحصیل در حوزه علمیه این شهر را داشت. دقت و توجه میكرد كه چه كسانی در قم مطرح هستند، تا نزد آنها به تعلم بپردازد، خودشان بیان میكند « در مشهد شنیده بودیم كه در قم یك مدرسی، یك استاد بزرگی هست كه جوان پسند و برجسته است ... آن روز در میان شاگردانش به عنوان «حاج آقا روحالله» شناخته میشد ... او مظهر نوآوری علمی و تبحر در فقه و اصول بود .... یواش یواش از قدیمیترها شنیدیم كه این مرد، فیلسوف بزرگی هم هست .... شنیدیم كه این مردم معلم اخلاق هم بوده است و كسانی در درس او شركت میكردند و او به تقویت فضایل اخلاقی در جوانان همت گماشته است». (۲)
در همان سالهایی كه آقا سید در قم بودند در جلسات پنجشنبه و جمعهی فلسفهی علامه طباطبایی [اصول فلسفه و روش رئالیسم] هم شركت كرد. با آشنایی با آیتالله دكتر محمدحسین بهشتی در كلاسهای علوم جدید و انگلیسی حضور یافت ، اگر چه زبان انگلیسی را آنقدر یاد داشت كه كلاس زبان را دیگر ادامه نداد.
این رفت و آمدها و كلاسها، آیتالله خامنهای را با محمدجواد باهنر و هاشمی رفسنجانی آشنا كرد و به چاپ نشریه «مكتب تشیع» در حوزه علمیه قم انجامید.
حوزهی علمیه قم رد سال ۱۳۴۱ با ندای حضرت امام (قدس سره) به پا خواست و در برابر مسأله «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی» در برابر رژیم شاه قد علم كرد. و آقا سید علی هم در متن این جریان فعالیتهای مختلفی را در مراحل مبارزه به عهده گرفتند و در تظاهراتها نقش عمدهای ایفا كنند.
مخصوصا بعد از اینكه امام فرمودند «روحانیت امسال عید ندارد». اشان همراه با یك سری از طلاب اقدام به سیاهپوش كردن طلبهها و تهیه كردن تراكتهای بسیاری با این عنوان كه «ما عید نداریم» یا «عزای عمومی» كردند. همچنین وقتی كه در روز دوم فروردین كماندوهای شاه به فیضیه حمله كردند ، آقا سید علی خود را به بیت امام رسانده بود تا از آنجا حفاظت كنند. شب كه شد یكباره خبر آوردند كه همه باید بروید . امام گفته بود:
«راضی نیستم كسی اینجا بماند»
همه رفتند. ولی فردا صبح امام نامهای نوشتند كه جو خفقان دیروز شكسته شد. امام در نامه آورده بودند: «شاه دوستی یعنی غارتگری، شاه دوستی یعنی آدم كشی، شاه دوستی یعنی هدم آثار رسالت و .. » این نامه را سید علی و دوستان طلبهاش تكثیر كردند و به سرعت در كشور پخش كردند.
امام بوسیله سید علی چند پیام برای علمای مشهد فرستاده بود. یكی از پیغامها راجع به اسراییل بود. آقا سید در دروان محرم به مشهد میآیند و قرار میشود تا به بیرجند ـ مركز نفوذ اسدالله علم ـ بروند و ضمن بیان مسائل روز به مباحثی همچون دوم فروردین ۱۳۴۲، بحث اسراییل و چهرهی منفور شاه بپردازند. وی تا ۹ محرم، آنچنان شوری را در بیرجند به راه انداخت كه همان روز نهم (۱۲ خرداد) بازداشت شد و سپس تحویل بازداشتگاه نظامی مشهد گشت. و مجموعا ایشان ۱۰ روز زندانی شدند. و بعد از آزادی باز هم به مبارزه ادامه دادند. ایشان شب شانزدهم رمضان ـ سالروز تولد امام حسن مجتبی ـ در زاهدان چنان سخنرانی قرایی میكنند همان شب ساواك اشان را دستگیر و با هواپیمال به زندان «قزل قلعه» تهران میفرستد. این بار زندان ایشان ۲ ماه طول میكشد.
ایشان دوباره بعد از آزادی به قم میروند و جلسات مخفیانهای را به همراه آیتالله مشكینی، ربانی املشی ، ربانی شیرازی، مصباح یزدی ، هاشمی رفسنجانی ، قدوسی و چند تن دیگر به راه میاندازند كه البته در سال ۱۳۴۴ این تشكیلات لو میرود.
آیا سید علی در سال ۱۳۴۳، با اینكه در محضر اساتید بزرگواری كسب فیض و علم میكردند به ناچار و به علت بیماری پدرشان به مشهد باز میگردند. چشمهای آقا سید جواد، آب میآمد. و مقام معظم رهبری برای معالجه ایشان در مشهد باقی میمانند.
در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، كماندوهای ارتش به خانه امام یورش برده و شبانه وی را دستگیر و به تهران میبرند. از آنجا هم با یك هواپیمای ۱۳۰ـC امام به تركیه تبعید میشود. و سپس از آنجا به عراق.
بعد از آن آقا سید علی و روحانیون مشهد تصمیم به تحصن كردن در مسجد گوهرشاد را میگیرند كه قبل از آن پلیس از جریان مطلع و مسجد را غرق میكند. بعد دوباره آنها نامهای را به «هویدا» میفرستند و ضمن تهدید وی خواستار آزادی امام میشوند، كه ساواك آقا سید را دستگیر و زندانی میكند.
سید علی كتابی را با نام «آینده رد قلمروی اسلام» ترجمه میكند كه خشم ساواك را بیش از پیش میانگیزد و ضمن توقیف كتاب در چاپخانه به تعقیب سید اقدام میكنند ولی ایشان زودتر به تهران میآیند تا قائله بخوابد. سال ۱۳۴۶ وقتی سید به مشهد باز میگردند، در خروج از خانهی آیتالله میلانی به بهانه چاپ همان كتاب دستگیر شده و چهار ماه حبس میشوند. بعد از آزادی، مجدد در مشهد اقامت میكنند و ضمن اشتغال به تعلیم و تعلم، به سازماندهی طلاب میپردازند. در زلزله ویرانگر «فردوس» ، «كافك» و «گناباد» همراه تعدادی از طلاب و بازاریها برای كمك به منظقه میروند و بطور چشمگیری اوضاع را مرتب میكنند.
پژوهشگر: سید محمدمهدی غمامی
پینوشتها:
۱ـ مصاحبه اختصاصی مركز اسناد انقلاب اسلامی با مقام معظم رهبری ـ سال ۶۱ و ۶۲
۲ـ خطبههای نماز معه ، ۱۴/۳/۱۳۷۸
۳ـ روزنامه جمهوری اسلامی ـ ۱۰ شهریور ۱۳۶۳
۴ـ روزنامه رسالت ۳۱ خرداد ۱۳۶۸
۵ـ مرجعیت حضرت آیتالله عظمی خامنهای ، ص ۵۹
۶ـ روزنامه جمهوری اسلامی ، ۵ اردیبهشت ۱۳۷۴
۷ـ حوزه و روحانیت ، چ ۱ صفحه ۹۱
۸ـ روزنامه اطلاعات ، ۲۴ آذر ۱۳۷۳
۹ـ روزنامه رسالت ۱۶ خرداد ۱۳۶۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست