شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ادوار پنج گانه زندگانی امام خمینی


ادوار پنج گانه زندگانی امام خمینی

روز ۱۴ خرداد۱۳۶۸, مصادف با رحلت بزرگ مردی است كه در تاریخ حوادث نیم قرن اخیر ایران به عنوان پرچمدار مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی و بانی اعاده استقلال و عزت و سربلندی ملت ایران در برابر سلطه طلبی امریكا و همپیمانان غربیش شناخته شده است

روز ۱۴ خرداد۱۳۶۸، مصادف با رحلت بزرگ مردی است كه در تاریخ حوادث نیم قرن اخیر ایران به عنوان پرچمدار مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی و بانی اعاده استقلال و عزت و سربلندی ملت ایران در برابر سلطه‌طلبی امریكا و همپیمانان غربیش شناخته شده است‌.

در بررسی زندگانی امام خمینی‌، ۵ فراز متمایز را می‌توان برشمرد. این فرازها عبارتند از:

۱ـ از تولد تا شروع مبارزه علنی با رژیم شاه

امام خمینی در ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰ هـ برابر با اول مهر ۱۲۸۱ ش در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س‌) در شهركی به نام خمین واقع در ۳۰۰ كیلومتری جنوب تهران در یك خانواده روحانی به دنیا آمد. وی در ۵ ماهگی پدر خود را از دست داد. مرحوم سید مصطفی موسوی، پدر ایشان، در مبارزه با ظلم خوانین خمین در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید و پیكرش به نجف اشرف انتقال یافت و در آنجا به خاك سپرده شد.

امام تحت نظر عمه خود بانو «صاحبه‌» و نیز مادرش بانو «هاجر» پرورش یافت‌. اما این دو نیز در سنین نوجوانی امام‌، دارفانی را وداع گفتند.

امام خمینی تحصیلات ابتدایی و بخشی از معارف متداول روز وعلوم مقدماتی و سطح حوزه‌های علمیه از جمله ادبیات عرب‌، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای خمین گذرانید و برای ادامه تحصیل علوم اسلامی در ۱۲۹۹ ش به اراك آمد. در آن روز حوزه علمیه اراك اهمیت فراوانی داشت وروحانی برجسته‌ای چون حاج شیخ عبدالكریم حائری ریاست این حوزه را عهده‌دار بود.

امام از سنین طلبگی از طریق تماس مداوم با علما و روحانیونی كه در پی نهضت ضد انگلیسی مردم عراق به ایران می‌آمدند و از طریق تماس با شخصیتهای روحانی عصر مشروطیت و بالاخره پیگیری دائمی اخبار و حوادث روز از طریق وسایل ارتباط جمعی همواره تلاش می‌كرد تا در متن تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام قرار گیرد.

امام از نادرترین روحانیون حوزه علمیه قم بود كه در ۱۲۹۹ ش در عین جوانی و در حالی كه تنها ۱۸ سال داشت كودتای رضاخان را محكوم كرد. او در تمام طول دو دهه حكومت رضاخان در برابر برنامه‌های ضد اسلامی وی از قبیل كشف حجاب‌، جدایی دین از سیاست‌، رواج فرهنگ اروپایی در ایران‌، اهانت به روحانیت وغیره‌، علناً موضعگیری می‌كرد. كتاب كشف الاسرار وی كه دو سال پس از فرار رضاخان از ایران و در ۱۳۲۲ ش نوشته شد، مواضع ایشان را در سالهای اختناق رضاخانی نشان می‌دهد. این در شرائطی بود كه در حوزه علمیه قم و در سایر مجامع مذهبی و اسلامی در ایران، كمتر كسی جرأت اعتراض به اقدامات رضاخان را داشت‌. امام در «كشف الاسرار» فجایع سلطنت ۲۰ ساله پهلوی را افشا كرد و با دفاع از اسلام و روحانیت به پاسخگویی به شبهات و حملات تبلیغاتی منحرفین پرداخت و برای نخستین بار ایده حكومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشكیل آن را مطرح ساخت‌. در اردیبهشت ۱۳۲۳ اولین بیانیه سیاسی امام كه در آن علمای اسلام و جامعه اسلامی به قیام عمومی دعوت شده بودند، صادر شد. لحن و محتوی بیانیه و مخاطب آن به روشنی گواهی می‌دهد كه امام در آن شرایط اسفبار حوزه‌ها، انتظار انقلاب نداشت، بلكه انگیزه وی صرفاً به صدا درآوردن زنگ خطر برای طلاب جوان بود.

امام در سالهای مرجعیت آیت الله العظمی بروجردی، در ایجاد نظم وانضباط در امر تعلیم و تربیت و شهریه و سایر امور طلاب حوزه علمیه قم با ایشان همكاری نزدیك داشت‌. در آن اوقات امام سعی داشت تا مسائل حوزه و جامعه و جریانات سیاسی كشور را به اطلاع ایشان برساند. برای ایجاد تحول در برنامه دروس حوزه و ارتقاء علمی طلاب و به پیشنهاد امام، جمعی از علمای حوزه، مسئول این كار شدند و خود امام نیز با آنها همكاری می‌كرد. به پاس این خدمات‌، آیت الله بروجردی نیز احترام و اعتماد خاصی برای امام قائل بود؛ تا جائی كه در موارد زیادی ایشان را به نمایندگی تام الاختیار خود در اداره حوزه می‌گماشت‌. آیت الله بروجردی امام را «چشم و چراغ حوزه‌» می‌دانست و در بسیاری موارد هنگام تصمیم‌گیری‌، با ایشان به مشورت و گفتگو می‌پرداخت‌. براساس اسناد و اطلاعات و خاطرات موجود، امام در دوران زعامت آیت الله بروجردی سعی خویش را صرفنظر از تحقیق و درس و بحث در رشته‌های مختلف، تدریس فلسفه، عرفان و فقه و اصول، همچنین تربیت شاگردان، مصروف حمایت از اقتدار مرجعیت و حوزه‌های علمیه از یكسو و انتقال اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارزیابی‌های خویش از مسائل روز و هشدارهای به موقع در مورد هدفهای رژیم شاه و جلوگیری از نفوذ عناصر كج فهم و راحت طلب به داخل حوزه نموده است‌. او در همین حال ارتباط خویش را با عناصر سیاسی موجه در تهران و شخصیتهایی چون آیت‌الله كاشانی ادامه می‌داد و از طرق مختلف از جمله پیگیری مستمر مذاكرات مجلس شورای ملی و نشریات معتبر وقت‌، تحولات جاری را به دقت زیر نظر داشت و آنها را به اطلاع آیت الله بروجردی می‌رساند.

زندگی امام در سالهای فرار رضاخان در ۱۳۲۰ تا وفات آیت الله بروجردی در ۱۳۴۰ عمدتا در نقش فعال ایشان در حوزه علمیه قم و در ارتباط نزدیك با مرجعیت تقلید و تقویت هرچه بیشتر رشته‌های تماس حوزه با حوادث و مسائل سیاسی روز خلاصه می‌شود. از آن جمله نقش برجسته امام در شناساندن هر چه بیشتر ماهیت حوادث سالهای بحرانی ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ و مسائل مربوط به ملی شدن صنعت نفت و علل ظهور و سقوط دولت دكتر محمد مصدق و انتقال این شناخت به حوزه علمیه قم حائز اهمیت است‌.

وفات آیت الله العظمی بروجردی در دهم فروردین ۱۳۴۰، امام خمینی را به شخصیت برجستهٔ حوزه علمیه قم و تكیه گاه مركزی طلاب و مردم مسلمان ایران درآورد. چند ماه پیش از این ضایعه، در انتخابات ریاست جمهوری امریكا دموكراتها به كاخ سفید راه یافته بودند و رژیم شاه برای انجام رفرم‌های اقتصادی و سیاسی در كشور از سوی دولت امریكا تحت فشار قرار گرفته بود.

شاه در زمان حیات آیت الله بروجردی از یكسو تحت فشار امریكا برای انجام آنچه كه «اصلاحات‌» لقب گرفته بود قرار داشت و از سوی دیگر مخالفت آیت الله بروجردی با برنامه‌های به ظاهر اصلاحیش، وی را در تنگنا قرار داده بود. از این رو با رحلت آیت الله بروجردی، شاه و دولت او تصور می‌كردند مانع داخلی در مسیر انجام نقشه‌های آنان از میان برداشته شده است‌.

۲ـ آغاز مبارزه تا تبعید

دوره دوم زندگی امام یك مقطع دو ساله است كه از مخالفت سرسختانه با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۳۴۱ آغاز و به تبعید ایشان در ۱۳۴۳ ختم شد.

موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی نخستین برخورد جدی امام با دولت علم بود كه پس از وفات آیت الله العظمی بروجردی به وقوع پیوست‌. این برخورد نقطه آغاز حركت سیاسی روحانیت به رهبری امام علیه شاه بود. این لایحه، در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ به تصویب هیئت دولت رسید. به موجب این لایحه كه انجمنهای دولتی در هر ایالت و ولایت مامور اجرای آن شده بودند، در برگزاری هر انتخابات واژه «اسلام‌» از شرایط انتخاب شوندگان و همینطور انتخاب كنندگان حذف شده بود. انتخاب شدگان نیز به جای آن كه مراسم تحلیف و سوگند را با «قرآن‌» به جای آورند، از این پس می‌توانستند طبق این لایحه با «كتاب آسمانی‌» این كار را انجام دهند.

امام، حذف كلمه «قرآن‌» و جایگزین كردن «كتاب آسمانی‌» را مقدمه‌ای برای حذف تدریجی قرآن كریم از قلمرو زندگی مردم مسلمان ایران می‌دانست و آن را زمینه‌ای برای برنامه‌های ضد اسلامی رژیم شاه برشمرده بود. از این رو وی بلافاصله به مخالفت با رژیم پرداخت و خواستار لغو این لایحه گردید. این مخالفت و حمایت مردم از امام سبب شد، لایحه در آذر همان سال رسماً و در یك عقب نشینی آشكار از سوی دولت‌، لغو گردد

مبارزه امام با «انقلاب سفید شاه‌» كه توطئه‌ای برای از بین بردن كشاورزی مملكت و وابسته ساختن كشور به بیگانگان، به ویژه امریكا بود، از دیگر رویدادهای دوره اول نهضت امام محسوب می‌شد. این توطئه در پی یك رفراندوم فرمایشی كه ۶ بهمن ۱۳۴۱ برگزار شد و به دستور امام با تحریم اكثریت قریب به اتفاق مردم مواجه گردید، به اجرا گذارده شد. در واكنش به این اقدام‌، امام نوروز سال ۱۳۴۲ را در كشور عزای عمومی اعلام كردند و این زمینه ساز كشتار طلاب حوزه علمیه قم در فروردین همان سال گردید. در پی این جنایت‌، امام با نطق‌های خود رژیم را مورد حمله قرار دادند و وابستگی این رژیم را به امریكا و صهیونیسم افشا نمودند. این افشاگری به بازداشت ایشان توسط رژیم شاه در نیمه شب ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ و سپس كشتار ۱۵ خرداد انجامید.

در این جنایت، صدها نفر از مردم كه معترض به بازداشت امام بودند، به ویژه در تهران و ورامین جان خود را از دست دادند.

تصویب لایحه كاپیتولاسیون در مهر ۱۳۴۳ نیز از دیگر خیانتهای رژیم شاه بود كه با اعتراض شدید امام مواجه شد. امام طی سخنرانی در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(ع‌) از این مصوبه به عنوان «سند بردگی ملت ایران‌» یاد كردند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.