پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

درباره اقدامات محمود احمدی نژاد


درباره اقدامات محمود احمدی نژاد

پیش بینی ناپذیری محمود احمدی نژاد, یک سیره سیاسی شده است این سیره, گاه طبیعی و گاه غیرطبیعی می نماید راهی که در یکی دوماه اخیر, فضای سیاسی اجرایی کشور را فراگرفته, البته می تواند مصداق سیره غیرطبیعی باشد

لطفاً خوب توجه کنید:

● آیا محمود احمدی نژاد یک چهره پیش بینی ناپذیر است؟

۱) محمود احمدی نژاد ملوانان انگلیسی (بخوانید متجاوزان به سرزمین های ایران اسلامی) را پس از چند روز جنجال خبری و سیاسی در داخل و خارج عفو و سپس با بدرقه رسمی، خود او و اهدای هدیه های ارزشمند، آزاد می کند.

۲) محمود احمدی نژاد برای نخستین بار در ۲۷ سال گذشته به کشور امارات متحده عربی (سرزمینی که با ایران اختلاف ارضی دارد) سفر می کند.

۳) محمود احمدی نژاد ساعت ۱۲ بعدازظهر در مرکز امارات متحده عربی در سخنانی غیرمنتظره دیپلماتیک آمادگی تهران را برای بازگشایی سفارت ایران در مصر تا پایان وقت اداری همان روز و البته در صورت اجازه مصر اعلام می کند. (بماند که مصر اجازه نداد و البته پیش شرط هم گذاشت)

۴) محمود احمدی نژاد پس از دریافت گزارش رئیس دیوان محاسبات کشور، ساعت ۲۲ شب حکم به برکناری تمام اعضای هیات مدیره بیمه ایران می دهد. خبر آنچنان سریع بود که وزیر اقتصاد او نیز خود خبر را از رادیو می شنود. (بدانید که بعد از این حکم دوتن از افراد برکنار شده حکم سرپرستی بیمه ایران را می گیرند)

۵) محمود احمدی نژاد در بلاروس است. نمایندگان مجلس سه ماه قبل تصویب کرده بودند از اول خردادماه ۱۳۸۶بنزین سهمیه بندی شود و قیمت آن به ۱۰۰ تومان افزایش یابد. ساعت ۲۰ روز ۳۱ اردیبهشت است. تاکنون تمام اخبار رسمی منتشر شده از دولت نشان می دهد که بنزین همان ۸۰ تومان است. اما تماس تلفنی رئیس مجلس باعث می شود که محمود احمدی نژاد دستور افزایش قیمت بنزین را در بلاروس و چند ساعت قبل از اتمام فرصت قانونی صادر کند.

۶) او همچنان در بلاروس است. وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی دولت او در همایشی در تهران صریحاً تاکید می کنند نرخ سود بانکی کاهش نخواهد یافت. ساعت نزدیک ۱۲ ظهر است و اخبار این همایش روی تلکس خبرگزاری ها مخابره می شود. دوساعت بعد دستور رئیس جمهوری صادر می شود؛ نرخ سود بانکی به ۱۲ درصد کاهش یافت.

۷) ...

اینها فقط چند مورد از ده ها موضوعی است که تنها از فروردین ماه سال جاری اتفاق افتاده است. می توان به این فهرست ده ها عنوان دیگر از ماه ها قبل تر از این افزود؛نامه احمدی نژاد به بوش، آمادگی احمدی نژاد برای مناظره با بوش، اجازه دولت برای ورود زنان به ورزشگاه ها، واگذاری اختیارات سازمان مدیریت به استانداری ها، برکناری دو وزیر، آمادگی برای سفر به نشست شورای امنیت، برگزاری همایش هولوکاست و... «محمود احمدی نژاد» بدین گونه اکنون پیش بینی ناپذیر ترین چهره ایرانی است.

پیش بینی ناپذیری او، یک سیره سیاسی شده است. این سیره، گاه طبیعی و گاه غیرطبیعی می نماید. راهی که در یکی دوماه اخیر، فضای سیاسی اجرایی کشور را فراگرفته، البته می تواند مصداق سیره غیرطبیعی باشد.

وقتی همگان انتظار دارند که او در مقام رئیس جمهوری دستور اجرای مصوبه بنزین را دهد، او این کار را نمی کند. وقتی مصوبه ای قانونی می شود که بنزین از اول خرداد سهمیه بندی شود او این مصوبه را ۱۵ روز به تاخیر می اندازد. اما آنگاه که وقتی همه پیش بینی می کنند که رخدادی مثل عدم کاهش سود بانکی براساس آنچه ارزیابی شده اجرا نشود، او آن را اجرا می کند. آیا او یک چهره پیش بینی ناپذیر نیست؟

● آیا محمود احمدی نژاد یک چهره پیش بینی ناپذیر است؟

۱) یکم؛ محمود احمدی نژاد از اصحاب حلقه تفکر موسوم به راست در ساخت سیاسی جمهوری اسلامی است.

درست در فصل سردی که یأس راستگرایان آینده حیات سیاسی این تشکل را تهدید می کرد طیف تازه ای متشکل از برخی نسل دومی های راستگرایان در سایه عزلت سیاسی خود رفتار جناح پیروز و کامیاب و نیز رازهای سیاسی جناح خود را رصد می کرد.

کانون تجمع این طیف تازه جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود، هسته ای نسبتاً محدود از مدیرانی که بعضاً درسطوح میانی حاکمیت تجربه خدمت داشتند. اما سیاست های عام دولت های سازندگی و اصلاحات آنها را به حاشیه رانده بود. محمود احمدی نژاد استاندار اسبق اردبیل که اینک بار مسوولیت استانداری را بر زمین نهاده بود و در دانشگاه علم و صنعت به تدریس اشتغال داشت، عضو پرتحرک این هسته بود.

این هسته در گام نخست نامی نو برای خود برگزید؛ «آبادگران ایران اسلامی». تلاش های این هسته به رهبری محمود احمدی نژاد درکنار مردانی چون حسین فدایی، محمدرضا باهنر، غلامعلی حدادعادل، علی دارابی و. . . در انتخابات شورای شهر دوم در تهران به بار نشست. نام تمام ۱۵ مردی که محمود احمدی نژاد برای شورای شهر تنظیم کرده بود به خیابان بهشت راه یافتند.

پس از آن شهرداری تهران در سومین گام به محمود احمدی نژاد مرد پرتلاش هسته اهدا شد. گروه نوظهور آبادگران آنگاه که دید راهکارهایش به نتیجه می رسد - پس از شورا ها همین گروه اکثریت کرسی های مجلس در پایتخت را از آن خود کرد- در اندیشه کرسی ریاست جمهوری افتاد. شهردار دیگر رئیس جمهور شده بود. او دیگر نه سیاستمداری بود که اوقات فراغتش را با جمعیت ایثارگران و جامعه اسلامی مهندسین می گذراند و نه مدیری که تنها کلید پایتخت را در دست داشت. او رئیس جمهوری بود که نسل اول را کنار زده بود و به تعبیری شکست داده بود. او با خود رسالتی را آورد که در آن احساس می کرد فضیلت های خاموش شده انقلاب را احیا می کند. آیا او یک چهره پیش بینی ناپذیر نیست؟

۲) دوم؛ محمود احمدی نژاد با تصویری متفاوت از آیین کشورداری به پاستور رفت. او خود را در موقعیتی فرض کرد که مامور است تا مسیر منحرف را اصلاح کند. در سیاست داخلی خود را به دامان سلوک و سیره توده گرایان آویخت. توسعه را دائماً با ترجیع بند عدالت تکرا ر کرد. سعی کرد هم امیرکبیر باشد هم مصدق. هم دوست داشت رجایی نامیده شود هم هاشمی رفسنجانی. هم خاتمی بود هم میرحسین موسوی.

ناپسند نمی دانست که به تمام شهر ها سرک بکشد، وعده بدهد، اعتبار مالی امضا کند، از قانون تفسیر دلبخواه خود را ارائه کند، حوزه اقتصاد خصوصی را دولتی کند، دنبال افزایش محبویت کاریزماتیک خود باشد، لباس مردم عامی و قشر های پایین جامعه را بپوشد، در جمع مردم حاضر شود و عامیانه بپرسد انرژی هسته ای می خواهید یا خیر؟ در باب گرانی از مغازه محل خود قیمت بیاورد، از مردم بپرسد که می خواهید این نقطه از فلان شهر به شهر شما ملحق شود؟ آیا از مسوولان خود راضی هستید یا وقتی که مردم بگویند نه همان جا آنها را عزل کند. و درسیاست خارجی هم همین گونه نظر دارد. به کوبا و ونزوئلا و بولیوی نظر دارد پیام او این است که انقلابیون جهان متحد شوید.

۳) سوم؛ محمود احمدی نژاد پیشوای گریز از مفاهیم مدرن است. در ادبیات او واژگانی چون دموکراسی، تحزب و آزادی جایی ندارد. چنین است که او دموکراسی را تهوع آور می خواند. ابایی ندارد در دولتش دانشگاهیان ستاره دار شوند و دانشجویان منتقد و استادان معترض اخراج،مطبوعات وابسته خوانده و نهادهای مدنی به هیچ انگاشته شوند، نامی از جمهوری اسلامی نبرد و تا مدت ها دولت اسلامی را بر زبان جاری کند.

۴) چهارم؛ محمود احمدی نژاد رقیبانش نه مردمند که نسل اول انقلاب همیشه مورد خطاب اویند. همان اندازه کروبی و هاشمی را آزرده که ناطق نوری و مهدوی کنی را. میرحسین همان اندازه که سیدمحمد خاتمی. او البته فقط با نسل اول سر ستیز ندارد. او با نسل دوم که جوهره اصلاح طلبی یا تکنوکراسی دارند هم سر به مهر ندارد. او شبیهه ترین مدیران به خود را در حلقه یاران و مشاوران جای می دهد.

● آیا محمود احمدی نژاد یک چهره پیش بینی ناپذیر است؟

اینک می توان حکم کرد که در شرایطی که دهه دوم انقلاب با سعی هاشمی رفسنجانی معطوف به روزآمد کردن منطق انقلاب بود و خاتمی آن را در سیره ای دیگر ادامه داد، ربع دوم انقلاب با تلاش احمدی نژاد برای تجدید تصویر انقلاب آغاز شده است. او از همین رو پیش بینی ناپذیر ترین چهره ایرانی است.

پیش بینی ناپذیری او، بدین گونه یک سیره سیاسی شده است. این سیره، گاه طبیعی و گاه غیرطبیعی است. راهی که در یکی، دو ماه اخیر، فضای سیاسی و اجرایی کشور را فراگرفته، البته می تواند مصداق سیره غیرطبیعی باشد. آیا او یک چهره پیش بینی ناپذیر نیست؟ لطفاً خوب توجه کنید؛ آیا او یک چهره پیش بینی ناپذیر نیست؟

جواد دلیری