پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جنگ و صلح در سرزمین زیتون


جنگ و صلح در سرزمین زیتون

لبنان طی چند دهه گذشته سرزمین تناقضات و منازعات قومی مذهبی بوده است که یک بار در جنگ های داخلی عناصر سلبی تشکیل دهنده موجودیت آن به هم تاخته اند و از دو دهه پیش هم تحت یک مصالحه سیاسی اجتماعی بازیگران درونی آن با میانجیگری نقاشان خارجی این تصویر, با مرزبندی های نا متجانس با دولت ملی, در قالب سبک توهم زای «سالوادور دالی» نقاش اسپانیایی بر آن نقش خود را زده اند

لبنان طی چند دهه گذشته سرزمین تناقضات و منازعات قومی- مذهبی بوده است که یک بار در جنگ های داخلی عناصر سلبی تشکیل دهنده موجودیت آن به هم تاخته اند و از دو دهه پیش هم تحت یک مصالحه سیاسی- اجتماعی بازیگران درونی آن با میانجیگری نقاشان خارجی این تصویر، با مرزبندی های نا متجانس با دولت ملی، در قالب سبک توهم زای «سالوادور دالی» نقاش اسپانیایی بر آن نقش خود را زده اند. چه آن روز که تفنگ ها سینه جوانان لبنانی را به بهانه مذهب و قومیت متفاوت می شکافت و چه اینک که بندبازی های سیاسی احزاب و گروه های سیاسی این کشور عربی را هر بار در قالب یک ائتلاف شکننده گرد هم جمع می آورد، این مرزهای کاذب قومی- مذهبی پاریس خاورمیانه را رها نکرده است. بحران لبنان از آنجا که ریشه منطقه یی و بین المللی در یک محیط و بستر بومی غیرهمگرا، حداقل در شرایط برقراری موقعیت منازعه را دارا است، می تواند در چارچوب یک بحران مرکب و چندبعدی مورد توجه قرار گیرد. اینکه تقسیم بندی عناصر تشکیل دهنده قدرت ملی برخلاف مکانیسم دولت مدرن و حتی دولت های سنتی در این کشور تعریف شده است و هر پست و مقامی به یک گروه قومی یا مذهبی از قبل پیشکش شده است، خود بهتربن گواه برای اثبات ساختار معیوب این کشور است.

ریاست جمهوری طبق این تقسیم بندی سهم مسیحیان مارونی، نخست وزیری سهم مسلمانان سنی و ریاست پارلمان سهم شیعیان شده است و به تناسب وزن خرده قومیت ها و مذاهب دیگر بخشی از این میراث به آنان نیز تفویض شده است. بعد از پیمان طائف که نیروهای سوری برای برقراری نظم و تثبیت این مصالحه چندوجهی به درون سرزمین لبنان آمدند و از خاکستر جنگ های داخلی ققنوس امنیت را برای آنان ارمغان آوردند، تا روزی که در سال ۲۰۰۵ میلادی «باروت بیروتی» بار دیگر منفجر شد و «رفیق حریری» نخست وزیر این کشور و ده ها تن از همراهان وی را قربانی کرد، این آرامش شکننده همچنان پایدار بود. مرگ حریری موجی از خشم علیه سوریه را به راه انداخت تا اکثریت خشمگین با پرچم های مزین به تصویر درخت زیتونی این کشور، نیروهای سوری را با اعتراضات خود روانه خانه کنند. آن آمد در دهه ۸۰ و این رفت در ۲۰۰۵ هر چند تصویر استقبال و اخراج را تداعی می کند ولی واقعیت بسیار فراتر از این موقعیت دگرگون شده است. خشمی که چهار سال پیش بعد از ترور حریری این کشور را فراگرفت و سوریه را در مظان اتهام قرار داد و هم اینک آزادی چهار ژنرال ارشد لبنانی هوادار دمشق که به اتهام مشارکت در این ترور بازداشت شده بودند به دستور دادگاه بین المللی رسیدگی کننده به این پرونده، همچنان باید در چارچوب مصالحه و جنگ و صلح های وکالتی مورد توجه قرار گیرد.

روز چهارشنبه ۲۹ آوریل گفته شد بنا به دستور دادگاه رسیدگی کننده به ترور حریری، ژنرال ها «علی حاج، ریموند آذر، جمیل سید و مصطفی حمدان» روسای پلیس، رئیس امنیت عمومی و فرمانده گارد ریاست جمهوری به دلیل نبود مدارک کافی آزاد خواهند شد. هر چند آزادی این افراد به دستور دادگاه بین المللی مسوول رسیدگی به این پرونده می تواند در چارچوب حرفه یی و مستقل از بده بستان های سیاسی قابل ارزیابی باشد اما اصولاً در خاورمیانه هیچ عمل و عکس العملی بدون تاثیرپذیری از کنش های سیاسی- امنیتی انجام نمی گیرد. طبق قوانین کیفری و حقوق بین المللی هیچ فرد یا جمعیتی را تنها به صرف ظن و گمان به مدت زیاد نمی توان در بازداشت قرار داد، چون اساس بر برائت شخص و گروه تا قبل از وجود مدارک مستند، استوار است. اینکه بعد از چهار سال هم اینک گفته می شود چهار ژنرال هوادار سوریه به دلیل فقدان مدارک کافی برای اثبات جرم ترور حریری آزاد می شوند، خود می تواند بهترین دلیل برای نقض قانون در زمان بازداشت و نگهداری طولانی مدت آنان تلقی شود. بر اساس گفته «دانیل فرانزن» از قضات بلژیکی مسوول در این پرونده «آزادی این چهار متهم به جهت نبود شواهد و دلایل کافی برای ادامه بازداشت آنان انجام گرفته است». از سوی دیگر چنانچه آنان واقعاً در این ترور دست داشته اند و بر اساس مستندات اولیه بازداشت شده اند، اینک آزادی غیرمنتظره آنان می تواند نقض قانون و ناشی از خطای حقوقی به حساب آید. آن بگیر و ببند و این آزادی با توجه به اینکه حامل یک پارادوکس غیرقابل حل و تناقض حقوقی هستند، موضوع این پرونده را دستخوش گمانه زنی های پشت پرده کرده است. در زمان دستگیری ژنرال های هوادار سوریه برای غرب و به خصوص ایالات متحده اولویت اخراج نیروهای نظامی سوریه و قطع نفوذ این کشور از لبنان به نفع جناح میانه رو عربی مطرح بود و هم اکنون با توجه به تحولات تازه در منطقه، نزدیکی واشنگتن- دمشق در دستور کار رهبران کاخ سفید قرار گرفته است.

دگرگونی در استراتژی منطقه یی واشنگتن و تغییر در اولویت ها به لحاظ میدانی ابزارهای ضروری خاص خود را طلب می کند که متاسفانه می تواند بعضاً موجب تحلیل اشتباه و گمراهی در شناخت اهداف ذاتی در جریان تحولات سیاسی- اجتماعی شود. در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی لبنان در ماه آینده، این موضوع و به طور کلی پرونده ترور رفیق حریری می تواند منجر به تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر سیر رویدادهای این کشور (با یک سیکل معکوس نسبت به سال ۲۰۰۵) شود. به هر حال بررسی پرونده ترور حریری می تواند این واقعیت را اثبات کند که لبنان هنوز هم میدانی برای تصفیه حساب یا مصالحه محیط پیرامونی است و بازیگران درونی آن نیز متاثر از این واقعیت، وضعیت سیال خود را حفظ می کنند.

اردشیر زارعی قنواتی