یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

با طعم اشک به رنگ خون


با طعم اشک به رنگ خون

تعزیه به عنوان هنری آیینی, سابقه ای طولانی در تاریخ ایران داشته است برخی معتقدند ایرانیان قبل از اسلام با برگزاری مراسم مصائب میترا و سوگ سیاوش و یادگار زریران در پدیدآوری هنر تعزیه پیشگام بودند

تعزیه به عنوان هنری آیینی، سابقه‌ای طولانی در تاریخ ایران داشته است. برخی معتقدند ایرانیان قبل از اسلام با برگزاری مراسم مصائب میترا و سوگ سیاوش و یادگار زریران در پدیدآوری هنر تعزیه پیشگام بودند.

مدارک تاریخی، حکایت از برگزاری عزاداری رسمی برای سیدالشهدا همزمان با اوجگیری قدرت آل بویه در قرن سوم دارد. با آغاز سوگواری در سال ۳۵۲ هـ و رسمیت یافتن آن از سوی معزالدوله دیلمی، زمینه های ادامه مبارزه همگانی علیه غاصبان حکومت آماده می شد.

در تاریخ ابن کثیر شامی آمده است: معزالدوله احمد بن بویه در بغداد، دهه اول محرم امر کرد تمامی بازارهای بغداد را ببندند. مردم لباس عزا پوشیدند و به تعزیه سیدالشهدا پرداختند. ( آل بویه، علی اصغر فقیهی، ص۴۶۷)

در این مراسم، دسته هایی با حمل نشانه ها و همسرایی، داستان غم انگیز کربلا را روایت می کردند. چندی بعد نقالان هم به این آیین سوگواری اضافه شدند و دو یا چند واقعه خوان، ماجرای عاشورا را برای شرکت کنندگان در مراسم نقل می کردند.

ابن اثیر در بیان وقایع سال ۳۶۳ ق از «فتنه‏ای بزرگ» میان سنی و شیعه یاد می‏کند؛ به این روایت که اهل سوق الطعام در بغداد ـ که سنی مذهب بودند ـ «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب علی(ع) می‏جنگیدند و این به گمان قوی در معارضه با عمل کرخیان که شیعی مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت گرفته است.

در دوران تاریخ میانه، نوعی تاریخ نویسی مرسوم بوده به نام «مقتل نویسی» که در آن، مصائبی را که بر خاندان حسین (ع) رفته بود، می نگاشتند و در قرن ششم کتابی به نام مقتل الحسین ـ که نویسنده آن خوارزمی است ـ نوشته شد، اما گسترش تعزیه در ایران مدیون کتاب «روضه الشهدا» است. این کتاب که قرن نهم هجری به وسیله ملاحسین واعظ کاشفی تدوین شد، واقعه غم انگیز کربلا و حوادث وابسته به آن را به رشته تحریر درآورد. این کتاب در مجالس دینی از سوی کسانی که صوتی خوش و لحنی سوزناک و غم انگیز داشتند مورد استفاده قرار گرفت؛ اما نخستین کسی که با لحنی غم انگیز و خوش آن را خوانده، خود مولف بوده است: «... ملاحسین​ در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا به هرات مقر حکومت رفت و به حضور شاه باریافت، صدای خوش و مطبوع کاشفی بر شاه خوش آمد و مورد احترام قرار گرفت.»

روایت هایی مبنی بر حضور شبیه خوانی و نه هنر نمایشی تعزیه در دوران صفویه وجود دارد. اسکندر بیک ترکمان در تاریخ خود می نویسد:

شب عاشورا که مردم این طرف (سپاه ایران) به تعزیه حضرت سیدالشهدا قیام داشتند، غوغای عاشوریانِ اردو بازار را محصوران قلعه (ایروان) شورش و غلغله یورش تصور نموده، جمعی که راضی به مصالحه و قلعه دادن نمی شدند، از خواب غفلت برآمده از روی اضطرار دست در دامن تشفع شریف پاشا (فرمانده سپاه عثمانی) زدند و روز عاشورا که مقتل سیدالشهدا بود، حضرت اعلی (شاه عباس) به رسم معهود و سبیل معتاد، لباس ماتم و سوگواری پوشیده و به لوازم مشغول بودند.( عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۵۵)

دلا واله، جهانگرد ایتالیایی، در سفرنامه خود از عزاداری های دهه اول محرم ۱۰۲۷ / ۱۶۱۸ در اصفهان گزارش نسبتا مفصلی داده و از برگزاری نمایش های ساده در این مراسم سخن گفته است. ( سفرنامه پیترو دلا واله: قسمت مربوط به ایران، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران ۱۳۴۸، ص ۱۲۳ تا ۱۲۵)

براساس گزارش تاورنیه در مراسم عزاداری اصفهان و در حضور شاه صفی، جلوی هر یک از دسته های عزاداری، عماری هایی حمل می کردند که روی آنها تابوتی بود و در هر تابوت کودکی را خوابانده بودند تا یادآور کودکان شهید کربلا باشد. پیشاپیش عماری ها اسب هایی را با زین و یراق به منزله اسب های شهدای کربلا حرکت می دادند (سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، چاپ حمید شیرانی، تهران ۱۳۶۳ ش، ص ۴۱۴)

تعزیه به عنوان یک هنر نمایشی، اواخر سلطنت زندیه شکل گرفت. عده ای از محققان معتقدند، در دوره کریم خان زند، سفیری اروپایی به نام ویلیام فرانکلین که در ایران زندگی می کرد، اقدام به اجرای نمایش تراژدی در دربار کرد که بعد از تماشای این تراژدی از سوی کریم خان او دستور می دهد وقایع کربلا را نیز در شکل نمایش تراژدی به اجرا درآورند که از آن پس با توصیف وقایع کربلا به صورت متون و نسخ تعزیه، شبیه خوانی به شکل امروز پدید آمد. (زندگانی شاه عباس، ج۳، ص۱۰)

قدیمی ترین مدرک مستند که درباره تعزیه خوانی در دست است، سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طی سال های ۱۲۰۲ـ۱۲۰۱هـ.ق. به شیراز صورت گرفته است. وی چند مجلس تعزیه از جمله میانجیگری سفیر فرنگی دربار یزید، آب فرات و عروسی قاسم را مشاهده کرده است. (مشاهدات سفر ازینگال به ایران، ویلیام فرانکلین، ترجمه محسن جاویدان، ص۷۳ـ۷۲)

میرزا حسن حسینی فسایی در کتاب فارسنامه ناصری می نویسد: کریم خان زند در آخر روز ذی الحجه برای تعقیب و استقبال محمدحسن خان از شیراز خارج شد، وارد باغ دلگشا... گردید و ایام عاشورای ۱۱۷۲هـ.ق. را در آن باغ به تعزیه داری خامس آل عبا گذرانید. ( شیراز، خاستگاه تعزیه، صادق همایونی، ص۴۲)

ابتدای دوره قاجاریه، تعزیه به دلیل حمایت شاهان و طبقه مرفه جدید بازرگان و سیاسی، دامنه دار تر شد. بعدها در نمایشخانه های موقت به نام تکیه یا حسینیه این نمایش ها اجرا می شدند. تاریخ دقیق ساختمان یکی از این تکیه های ثابت یعنی تکیه نوروزخان، ۱۱۷۷ هـ.ش، مقارن اوایل سال های سلطنت فتحعلی شاه است. در نخستین مراحل تعزیه، بسیاری از نقالان مذهبی و غیرمذهبی به بازی در آن پرداختند.

سال ۱۲۴۸ شمسی، به فرمان ناصر الدین شاه «تکیه دولت» با صرف ۱۵۰ هزار تومان در ضلع جنوب غربی کاخ گلستان بنا شد.

این تکیه در چهار طبقه و با گنجایش حدود ۲۰ هزار نفر ساخته شد که تاکنون نیز بنایی با این ظرفیت برای نمایش در ایران احداث نشده است.

در تهران تکایای دیگری نیز وجود داشت که از میان آنان می توان «تکیه ولی خان»، «تکیه سپهسالار» و «تکیه قورخانه» را نام برد. در شهرستان ها نیز تکایایی بنا شد که از آن جمله می توان به «تکیه وکیل» در شیراز، «تکیه معاون الملک» در کرمانشاه و «تکیه مجتهد» در اردبیل اشاره کرد.

عبدالله مستوفی که در کودکی در عصر ناصرالدین شاه​ شاهد اجرای مجالس در تکیه دولت و دیگر تکایای تهران بود، در زمینه گرایش و علاقه ناصرالدین شاه و مردم به تعزیه می نویسد: رفتار پادشاه برای رجال سرمشق است. شاهزاده ها و رجال هم به شاه تأسی می کردند و آنها هم تعزیه خوانی راه می انداختند. کم کم تکیه های سر محل که سابقا تعزیه های عامیانه قدیمی خود را می خواندند، از حیث نسخه و تجمل به بزرگان تأسی جسته و هریک به فراخور توانایی اهل محل، کم و بیش تجمل و شکوه را در این عزاداری وارد کردند.

اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، تجمل تعزیه خوانی بیش از عزاداری شده و هر جا تعزیه ای برپا می شد، جمعیت زیادی در آن حاضر می شدند، به طوری که صاحب مجلس مجبور بود همین که مجلس پر می شد، در خانه را ببندد که از ازدحام، مجلس بر هم نخورد. همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد، نسخه های تعزیه هم اصلاح شد و پاره ای چیزها که هیچ مربوط به عزاداری نبود، مانند تعزیه دره الصدف و تعزیه امیر تیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش نیز در آن وارد گردید. (شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج ۱، ص ۲۲۸)

تعزیه اما با وجود مقبولیت عام بین مردم در دوران پهلوی به دلیل حاکمیت دیدگاه های خاص فرهنگی و سیاسی رضا شاه ممنوع شد. گرچه بعد از تبعید رضا خان، تعزیه دوباره فرصت حضور در مجامع عمومی را پیدا کرد، اما با ظهور رسانه های جدید مثل سینما و امکانات دیگر تفریحی تا حدودی از مخاطبان این مراسم آیینی کاسته شد . با این وصف همزمان با برگزاری جشن هنر شیراز، گروهی اقدام به بازآفرینی برخی اجراهای تعزیه در این مراسم کردند.

با پیروزی انقلاب این هنر متعالی نیز همان طور که انتظار می رفت، جایگاه قابل توجهی در جامعه یافت و روز به روز از بالندگی بیشتری برخوردار شد. بی تردید دلایل اعتقادی در حفظ این سنت فرهنگی نقش مهمی داشته است.

فتاح غلامی



همچنین مشاهده کنید