پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آیین خنیاگری و نغمه های نوروز


آیین خنیاگری و نغمه های نوروز

نوروز یك آیین است نمایشی نمادین است از آفرینش انسان و طبیعت تجدید خاطره ای است از اعتقادات كهن و فراز و نشیب های تاریخی زندگی یك ملت نوروز نشانه از بودن و پایداری یك ملت است

نوروز یك آیین است. نمایشی نمادین است از آفرینش انسان و طبیعت تجدید خاطره ای است از اعتقادات كهن و فراز و نشیب های تاریخی زندگی یك ملت نوروز نشانه از بودن و پایداری یك ملت است . نوروزاز جلوه های مشخص روح ایرانی است. نوروز بزرگترین جشن ایرانیان از روزگار كهن تا به امروز است .

نوروز برجسته ترین جشن بهاری جهان است. نوروز با ماه فروردین آغاز می شود و بنا به اعتقادات نیاكان ما، ماه فروردین ویژه فروهرهاست و فروهرها صور مثالی همه عناصر آفرینش اند، ارواح نیك در گذشتگان اند وبا مظاهر زشتی و پلیدی در ستیز، یشت سیزدهم « اوستا» در توصیف آنان است و براساس گاهشماری ایران مزدایی روز اول فروردین روز « اورمزد » است و روز خداوند و نوروز چنان برای ایرانیان اهمیت و اعتبار داشت كه بسیاری از وقایع تاریخی و اعتقادی مقارن با نوروز پنداشته شد، از جمله: تقارن نوروز با زاد روز زرتشت و برخی از وقایع مهم اسلامی ... « مجلسی » در مجموعه بزرگ « بحارالانوار» احدایث چندی در این رابطه آورده است كه از آن جمله می توان به تقارن نوروز با بعثت پیامبر اسلام ( ص ) برگزیدن علی ( ع ) به جانشینی، آغاز خلافت امام علی ( ع ) ، ظهور امام غایت ( عج ) و .. نام برد.

جشن نوروز درایران پس از اسلام و در دوره خلفای اموی تا حدی از رونق افتاد محدود شد، اما از دوره خلفای عباسی با نفوذ خانواده های ایرانی در دستگاه خلافت، بسیاری از سنت های ایرانیان- از جمله نوروز – رواجی مجدد یافت.

ایرانیان همیشه مشوق شادی، جشن و سرور و ستایش پاكی ها بوده اند. درمطالعه سنتهای قدیم ایرانیان در می یابیم كه در گذشته جشن های فراوانی برگزار می شده كه امروزه به غیر از یكی دو جشن نام بسیاری از آنها نیز فراموش شده است. كثرت جشن ها هم به دلیل یادآوری وقایع مهم زندگانی معنوی وباورهای دینی بوده است و هم امكانی برای نزدیكی بیشتر انسان ها برای مقابله با سختی ها و نیروهای شر.

حال با چنین اهمیتی كه نوروز داشته است، آیین خنیاگری آیا می توانست در مقابل آن سكوت نماید.

در ایران به مانند بسیاری از تمدن های كهن – برای هر موضوع شاخصی، الحان و نغمه هایی در موسیقی وجود داشته است. به طور كلی در كلیه فرهنگ های كهن، شئون مختلف زندگی مادی و معنوی مردم با موسیقی در ارتباط بوده است. به دیگر سخن، موسیقی در این تمدن ها موضوعیت خاص داشته است.

آیین خنیاگری، شاخص ترین چهره ارایه موسیقی در ایران قدیم و البته همه تمدن های كهن بوده است. خنیاگران فقط به اجرای موسیقی نمی پراختند بلكه تا حدی ، هدایت روحی و معنوی مردم را نیز در دست داشتند. اینان ، حافظان، راویان و ناقلان سنت های شفاهی و روایت های ملی – مذهبی بودند. اساطیر در قالب روایت های آنان از نسلی به نسلی زنده می شدند. خنیاگران طبیب روحی ومعنوی جامعه خود بودند و گاه به نوعی موسیقی درمانی- در جوامع كهن تر، جادو پزشكی – نیز دست می زدند. خنیاگران دارای خصوصیات و صفات زیادی بودند كه از آن جمله می توان به بداهه سرایی، بداهه خوانی، بداهه نوازی، روای و نقال روایت های تاریخی، ملی، مذهبی و عاشقانه و قدرت نفوذ معنوی و روانی بر جمع و .... اشاره كرد. همین درجه از اهمیت خنیاگران بود كه به آنان اهمیت و اعتبار غیر قابل وصفی می بخشید.

با ورود اسلام به ایران، سنت خنیاگری – كه قابل از آن نیز حوزه های مختلفی را در بر می گرفت شاخه شاخه شد. گروهی از خنیاگران فقط به نقل و روایت اساطیر ملی و حماسه ها پرداختند كه نقالان و شاهنامه خوانان و بیت خوانان كردستان و شعر خوان های مازندران و ... از این زمره اند. گروهی به نقل روایات و حماسه های اسوه های مذهبی اسلام پرداختند كه مصیبت خوانان، مرثیه خوانان و تعزیه خوانان از این دسته اند.

گروههای دیگر نیز هر كدام به طور نسبتا" جداگانه، بخشی از وظایف آیین خنیاگری را به عهده گرفتند و در این میان موسیقی دانانی هستند كه بخش قابل توجهی از سنت خنیاگری یا به اعتباری سنت « گوسان » ها و « اوزان » ها را به تنهایی بر دوش كشیده اند. در این زمینه می توان به عاشیق های آذربایجان بخشی های تركمن صحرا و شمال خراسان، شائرهای بلوچستان، عاشق های قشقایی و ... اشاره كرد. گروههای دیگریی نیز بودند كه در محدوده كمتری از عملكرد نسبت به گروههای یاد شده قرار داشتند كه نوروز خوان ها و بهار خوان ها از این جمله اند واینان بازماندگان سنت خنیاگری قدیم ایران هستند كه بخش هایی از این سنت راسینه به سینه به زمان حال رسانده اند.

بنابر این از یك طرف با رویدادی بزرگ به نام نوروز مواجهیم و از طریق دیگر با یك سنت كهن كه همان آئین خنیاگری است رو به رو هستیم . این دو پدیده نه تنها در ارتباط با هم قرار می گرفته اند، بلكه حتی مكمل ولازم و ملزوم هم نیز بوده اند. به دیگر سخن، ایین خنیاگری از طرفی با اسطوره ها و آیین ها و از طرف دیگر با شئون مختلف زندگی مردم پیوند داشته است و به همین دلیل با آیین و رویداد بزرگی چون نوروز عجین بوده است. بدین ترتیب از دیر باز شاخه ای از سنت خنیاگری به شكل مستقل به نوروز پرداخته است.

بررسی ارتباط موسیقی و آیین خنیاگری با جشن سال نو ( نوروز ) در ایران باستان و دوره اسلامی موضوع مفصلی است كه در این مقدار نمی گنجد . در اینجا فقط به آنچه در این رابطه دردوره معاصر مشاهده شده و روی داده است پرداخته می شود.

آنچه امروز از موسیقی مربوط به بهار و نوروز به دست ما رسیده است در چهار گروه اصلی قابل تقیسم است:

▪ آیین نوروز خوانی :

نوروز خوانی ( بهار خوانی ) از جمله آیین های كهن ایرانی است كه تا چند دهه پیش به شكل گسترده تری در بسیاری ساز نواحی ایران به ویژه البرز شمالی و جنوبی ، مازندران، گیلان و تالش و دیلمان، كومش ، طالقان و ... رواج داشت و امروز به شكل خیلی پراكنده در روستاهای دور دست نواحی یاد شده مشاهده می شود. گمان می رود كه مضمون این آیین در قبل از اسلام، علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار، در ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، امیران، بزرگان و مردم گشاده دست و خوشرو بوده است.

این آیین پس از اسلام – به ویژه از دوران صفوی – خود را با مضامین روایات و احدایث اسلامی به ویژه شیعه – منطبق كرده و به حیات خود ادامه داده است.

نوروز خوانان خنیاگران گمنام و دوره گردی بودند كه از حدود ۱۵ روز مانده به نوروز بر در هر خانه ای بهار را با شعر و آواز نوید می دادند. خصوصیات مهم نوروز خوانان – به مانند همه خنیاگران – بداهه سرایی و حافظه قوی شعری بوده است. كار نوروز خوانان با فرارسیدن بهار به پایان می رسید. نوروز خوانان غالبا" مایل نبودند تا از طرف مردم محل سكونتشان می پرداختند. بسیاری از اوقات نوروز خوانان كومشی و طالقانی به مازندران می رفتند و نوروز خوانان مازندرانی در كومش و طالقان به نوروز خوانی می پرداختند .

نوروز خوانان یكی از عوامل مهم تبادلات و نقل و انتقالات فرهنگی و موسیقاتی در شمال و جنوب البرز محسوب می شدند. اشعار مورد استفاده توسط نوروز خوانان به زبان فارسی و نیز لهجه ها و گویش های محلی است. این اشعار از بخش های مختلفی تشكیل می شود كه هر بخش نغمه مخصوص به خود داشته است. نوروز خوان غالبا" در بخش اول، پس از ستایش خداوند و مدح پیامبر ( ص ) به توصیف امامان ( ع ) می پردازد.

در پایان این بخش ممكن است از برخی روایت ها و داستان ها، مانند قصه آدم و حوا حضرت ابراهیم و ... نیز استفاده شود. در بخش دوم، نوروز خوانان در توصیف صاحبخانه بداهه سرایی می كنند. در این بخش امكان ارایه طنز و هجو یا ستایش و تمجید وجود دارد و بخش سوم، در توصیف بهار و نوروز است. این توصیف یا به صورت مستقل در قسمتی از نوروز خوانی انجام می شود و یا به صورت ترجیع بند توسط همراهان نوروز خوان در جابه جای بخش اول انجام می شود.

نغمه های نوروز خوانی بسیار ساده و روان است. این سادگی و روانی به دلیل این است كه نوروز خوانان معمولا" موسیقیدانان حرفه ای نبوده و از جمله مردم عادی روستا بوده اند نیز در سادگی و پالایش نغمه های نوروزی موثر بوده اند.

جمله های موسیقی غالبا" كوتاهند و دامنه صوتی آنها معمولا" از یك تتراكورد ( دانگ) فراتر نمی رود.این جمله موسیقی مرتبا" تكرار شده و با هر تكرار – به خاطر انطباق با شعر – تغییرات چندی را پذیرا می شوند. نوروز خوانی یك موسیقی صرفا" آوازی است و در اجرای آن از هیچ سازی استفاده نمی شود.

موضوعات مطرح شده در آیین نوروز خوانی دامنه وسیعی داشته است. نوروز خوان به توصیف و بازگویی احساسات مردم در بازنگری دوباره بهار و نوروز می پردازد، نوروز خوان به تبلیغ افكار آیینی و اعتقادات مذهبی می پردازد. نوروز خوان در بازگویی وقایع ناگوار سیاسی- اجتماعی به شیوه تمثیلی و كنایی و غالبا" در قالب طنز و هجو به عنوان ناقل اخبار و وقایع از نقطه ای به نقطه دیگر عمل می كرده است.

▪ ترانه های نوروزی

در برخی از نواحی ایران كه آیین نوروز خوانی بدان گونه كه ذكر شد متداول نبوده است، توصیف بهار و نوروز در قالب ترانه هایی چند صورت می گرفته است. از آنجا كه این نوع ترانه ها غالبا" توسط خنیاگران حرفه ای اجرا می شده، معمولا" از پیچیدگی بیشتری در موسیقی برخوردار بوده است و از نظر فرم نیز تشكیل یافته تر می باشند. این تراینه ها اغلب توسط یك یا چند ساز متداول در محل همراهی می شده است.

▪ ردیف دستگاهی و موسیقی قدیم ایران

امروزه در ردیف دستگاهی موسیقی ایران، چند گوشه باعناوین « نوروز عرب» « نوروز صبا » و نوروز خارا » در دستگاه راست پنجگاه و همایون اجرا می شود. قدر مسلم آن است كه این گوشه ها بازمانده و تدوام یافته نمونه هایی در موسیقی مقامی قدیم ایران هستند. در موسیقی قدیم ایران « نوروز خارا » شعبه ای از مقام نوا، « نوروز عرب » و « نوروز عجم » شعبه هایی از مقام رهاوی و « نوروز ساده » شعبه ای از مقام بو سیلك و حسینی بوده است.

گوه ها و شعبه های یاد شده، احتمالا" ریشه در موسیقی پیش از خود و شاید موسیقی قبل از اسلام داشته اند. در رساله موسیقی مقاصد الالحان ( قرن نهم ها ) از عبد القادر در مراغی،عناوین « نوروزات » ، « نوروز اصل » ، « نوروز حجازی » « نوروز خارا» « نوروز عجم » و « نوروز عر ب» ذكر شده است. در رساله جامع الالحان از همان مولف نیز از « نوروز »، « نوروز اصل » « نوروز اصل صغیر» ، « نوروز بیاتی »، « نوروز خارا» « نوروز عجم» «نوروز عرب » و « نوروز كبیر » به عنوان الحان موسیقی دوره عبدالقادر درمراغی ( قرن نهم ) سخن به میان آمده است. در منظومه خسرو و شیرین نظامی نیز در فصل صفت باربد مطرب، در ضمن ذكر ۳۰ لحن موسیقی دوره ساسانی ، نام « ساز نوروز » یا « باد نوروز » یا « ناز نوروز » ( لحن نوزدهم ) آمده است.

در بسیاری دیگر از متون منظوم ومنثور ، تاریخ ها، لغت نامه ها و نیز عناوین دیگری در ارتباط بانغمه های نوروزی آمده است از جمله :

ـ منوچهری دامغانی :

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز زیرا كه بود نوبت نوروز به نوروز

ـ حافظ:

می اندر مجلس آصف به « نوروز جلالی » نوش

كه بخشد جرعه جامت جهان را « ساز نوروزی »

▪ نمایش ها و خرده نمایش های منسوخ شده همراه با موسیقی

در این رابطه می توان به چند نمایش نمادین اشاره كرد:

الف ) كوسه بر نشین

محتوای این نمایش آیینی، بیرون راندن نمادین سرما و زمستان از بهار بوده است. این نمایش تا چند دهه گذشته به ویژه در روستاهای آذربایجان رواج داشته استو نمایش كوسه از اسلام رواج داسته و پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه داده است. این نمایش احتمالا" در قرن ۶-۵ هجری با تغییراتی در شكلو هنگام برگزاری به دسته های « میر نوروزی » یا « پادشاه نوروزی » بدل شده است.

حافظ :

سخن در پرده می گویم، چون گل از غنچه بیرون آی

كه بیش از پنج روزی نیست حكم « میر نوروزی »

ب ) آتش افروز

آتش افروزان بازیگران دوره گردی بودند با لباس های رنگارنگ زنگوله دار و صورتك كه از دسته های نوروزی خوانان محسوب می شدند. اینان با خواندن آواز و رقصیدن و پرداختن به ظنز و هجو و لودگی، ضمن سرگرم نمودن مردم، نوروز و بهار رانوید می دادند.

ج ) آتش باز

آتش بازان نیز به مانند آتش افروزان از جمله دسته های نوروزی خوانان بوده اند. اینان با لباس های رنگانگ، اغلب مسخره و آرایش غلیظ به آتش بازی، خواندن آواز و انجام رقص می پرداختند.

جملگی آنچه ذكر شده در چهار چوب آیین خنیاگری قابل تبیین و قابل توضیح است. باتغییر مناسبات اجتماعی در قرن اخیروجوه مختلف آیین خنیاگری رو به زوال گذاشته و می رود تا به طور كلی از صفحه فرهنگ و هنر این سرزمین محو گردد.

ـ سخن خود را با بیتی از سعدی شیراز به پایان می برم. سعدی می فرماید:

كامجویان را زنا كامی چشیدن چاره نیست

بر زمستان صبر باید طالب نوروز

ماخری كه به صورت كلی مورد استفاده قرار گرفته :

۱) حسینعلی ملاح، پیوند شعر و موسیقی

۲) علی خوری نژاد، مجله موسیقی ،دوره ۳، ش ۶۹

۳) جابر عناصری، پیك های نوروزی، فصلنامه آهنگ، ش ۲۳

۴) جابر عناصری،نوبهار خوانی در سنگسر، چیستا، ش ۸

۵) الكساندر خوچكو، محمد باقری ،نوروزی ها، چیستا ، ش ۸

۶) هاشم رضی ، گاهشماری و جشن های ایران باستان

۷) محمد امین ریاحی ، دنیای سخن ش ۳۹

۸) صادق هدایت ، نیرنگستان

۹) بهرام بیضایی ، نمایش درایران

۱۰) بهجت الروح، عبدالمومن ابن صفی الدین

۱۱) مقاصد الالحان، عبدالقادر مراغی

۱۲) جامع الالحان، عبدالقادر مراغی

۱۳) دیوان حافظ

۱۴) كلیات سعدی

۱۵) دیوان منوچهری دامغانی



همچنین مشاهده کنید