چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وقتی باد از درون به دنبال خودش می گردد


وقتی باد از درون به دنبال خودش می گردد

بهزاد عبدی شاعر, داستان نویس و منتقد متولد ۱۳۶۵ در تهران است او در حال حاضر بیشتر در حوزه روزنامه نگاری و در بخش های ادبی و نقد آثار شاعران و مولفان فعالیت دارد

بهزاد عبدی شاعر، داستان‌نویس و منتقد متولد ۱۳۶۵ در تهران است. او در حال حاضر بیشتر در حوزه روزنامه‌نگاری و در بخش‌های ادبی و نقد آثار شاعران و مولفان فعالیت دارد.

«باد به دنبال خودش می‌گردد» از این شاعر بیشتر یک مجموعه شعر شخصی است تا اجتماعی. آن کفه ترازوی شعرها که من و تو و درونیات در آنها بیشتر است،‌ سنگین‌تر است. از این جهت هم می‌توان گفت که کتاب بیشتر حاوی شعرهای درون‌گراست تا بیرون‌گرا..از جهت دیگر می‌توان کتاب را یک مجموعه ناتورالیستی هم دانست؛ چون بسیاری از عناصر و ترکیب‌های شعری آن به مدد طبیعت و آن‌چه دارد، بیان شده است که البته همان‌طور که اشاره شد، برخی از آنها بسیار شخصی هستند و برخی دیگر عمومی‌تر و برای ناظر بیرونی قابل درک‌تر.

شاعر در ابتدای کتابش اشاره کرده که کتابش را به متولدین دهه ۶۰ تقدیم کرده است. بسیاری از دغدغه‌ها، تشبیهات و استعاره‌های شاعر در شعرها را می‌توان با همین دیباچه یک جمله‌ای رمزگشایی کرد. البته این رمزگشایی بسته به سلیقه و درک مخاطب انجام می‌شود و نمی‌توان الزاما برداشت واحدی از آن داشت. اما آنچه مشخص است، این است که در آن شعرهایی که تعدادشان هم کم است و شاعر در آنها قدم به درون محیط شهر گذاشته است، می‌توان دغدغه‌هایی از جنس دغدغه‌هایی که امروز به نام دغدغه دهه شصتی‌ها می‌شناسیمشان، دید.موسیقی کلام در همه شعرها یک‌دست و بدون‌وزن است، اما در یکی از شعرها به نام «بیمارستان» که در آن جهان به بیمارستانی شلوغ تشبیه شده است و عناصر بیمارستانی حضور پررنگی دارند، سطرِ «در تصویرهای سی‌تی اسکن» موسیقی شعر را اصطلاحاً می‌اندازد و موجب عدم تعادل در خوانش شعر می‌شود.یک نکته که در برخی شعرهای کتاب جلب توجه می‌کند، نوع نگرش و نزدیک شدن شاعر به موضوع مورد نظرش است که در واقع نوعی زوم یا نزدیک شدن چند مرحله‌ای است.

به‌عنوان مثال در شعر «کافه همین میز است»، از شهر، خیابان، کافه، میز و صندلی به تویی که روی صندلی نشسته است، می‌رسیم.در ابتدا به ناتورالیستی بودن شعرها اشاره شد. با توجه به همین ویژگی می‌توان نقش پررنگ عباراتی چون آسمان،‌ زمین، خاک، ریشه، درخت و نمونه‌های مشابه را در شعرها دید. نگرش کلی سراینده درباره این عناصر و واژه‌ها، با تکیه بر تشخیص و جان‌بخشی بوده و به نوعی میان این المان‌ها تقابل ایجاد کرده است.بهترین شعر کتاب، «باد به دنبال خودش می‌گردد» است که در میانه‌های آن جا گرفته است.

این شعر در واقع لحن شعرهای دیگر که تک‌گفتار و مونولوگ هستند، ندارد و یک دیالوگ است. در آن می‌توان همان تقابل مذکور میان عناصر مهم شعرها را جست. مثلا:دست از سر زمین بردار درخت/ «ریشه‌ام را پس نمی‌دهد»/ خیره به آسمان/ دنبال چه می‌گردی زمین؟/ «انگار جاذبه‌ام نیست»/ پا از سینه زمین بردار آسمان/ هی آسمان...؟/ با توام آسمان...!در نهایت هم مشخص می‌شود برقرارکننده دیالوگ باد است که مجبور است به دنبال خودش بگردد و در یک چرخه تسلسل گیر افتاده است. چون هیچکدام به حرفش گوش نمی‌دهند. اشاره هم می‌شود که باد با خودش حرف می‌زند/ باد به دنبال خودش می‌گردد/ باد با شتاب می‌دود/ و هیچ وقت نمی‌رسد.شعر روزنامه هم که در ۳۰ صفحه پایانی کتاب جا دارد، در واقع شعری کلاژ است و از چسباندن شعرهای کوتاه یک یا دو سطری و در نهایت ۲ تکه ۳ سطری برای نتیجه‌گیری ساخته شده است. نوع طراحی، فونت و چینش شعرها در ۲ صفحه کتاب، هم چنین مفهومی را القا می‌کند. در تکه‌های تشکیل‌دهنده شعر «روزنامه» دغدغه‌های انسانی و اجتماعی شاعر باز هم به مدد المان‌های طبیعی چون درخت، ماهی، دریا،‌ روسری، گوزن، گرگ، جهان، زمین و.... بیان می‌شود. اما در نهایت وقتی هنگام نتیجه‌گیری می‌رسد، جهت پیکان از جامعه و جهان به من و تو می‌رسد:دست‌هایت را دور گردنم حلقه کن/ که این بار روزنامه‌ها/ دارند به عکس من و تو فکر می‌کنند.

صادق وفایی