چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نابرابری فرصتها در ژاپن
کتاب "عصر قشر متوسط جدید در ژاپن" (۱۹۸۴) تألیف موراکامی، ایدهای را در جامعه ژاپن رواج داد که میگوید ژاپن صاحب جامعهای است که اکثر توده مردم آن از طبقه متوسط هستند. جامعهای که ۹۰ درصد مردمش خود را متعلق به طبقه میانی اجتماع میدانند اساساً جامعهای بیطبقه است و در آن توجه به نرمها و معیارهای عدالتخواهانه نسبت به حساسیت طبقاتی در میان مردم متداولتر است.
ایمان و اعتقاد به این که هر فرد از این جامعه از طریق کار و تلاش مجدانه میتوانست جایگاهی را در طبقه میانی جامعه به دست آورد، نیروی پیشبرندهای بود که ژاپن را در عصر پس از جنگ بهسوی موفقیت اقتصادی سوق داد. این ادعا در دو کتابی که به زبان ژاپنی، یکی توسط یک اقتصاددان و دیگری توسط یک جامعهشناس تألیف شده است، مورد چالش و محک مجدد قرار گرفت. این دو اثر مکمل یکدیگرند زیرا هر دو یک مشکل را از دیدگاههای متفاوت بررسی میکنند. گفتنی است کتابهای مزبور بهواسطه یافتههای بحثبرانگیزشان توجه قابل ملاحظهای را در جامعه ژاپن به خود جلب کردهاند.
اثر "نابرابری فرصتها در ژاپن" به موضوعاتی درخصوص نابرابری درآمد در دوره پس از جنگ در میان مردم ژاپن و طرح دو ادعای جسورانه میپردازد.
نخست اینکه نابرابری درآمد در میان مردم جامعه برطبق اندازهگیری از طریق ضریب جینی (Gini) در دوره پس از جنگ در ژاپن افزایش یافته است. دوم اینکه نابرابری در ژاپن هم اکنون از نابرابری در امریکا بیشتر است. مابقی کتاب به مباحثی درباره منابع این اطلاعات، ریشههای ایجاد نابرابری درآمد در ژاپن و اشاراتی درخصوص چارهاندیشی برای این موضوع اختصاص دارد.
واکنشهای ارائه شده در قبال چنین یافتههایی بسیار جالب است. مؤلف کتاب "نابرابری فرصتها در ژاپن" (تاشی باناکی) معتقد است این باور که ضریب جینی درخصوص نابرابری درآمد مردم ژاپن بیشتر از امریکا باشد، غیرقابلقبول است. ادعای او خوانندگان بسیاری را متحیر کرد و بحث داغی را در میان مردم ژاپن و رسانههای آن کشور برانگیخت. پاسخ جامعه دانشگاهی در این خصوص، بهطور مشخص موضوع را رد کرد. تعداد کثیری از محققان، ایده تاشی باناکی را با دقت فراوان تحلیل کردند و یافتههای آنان در شماره ویژه "مجله صنفی کارگران ژاپن" منتشر شد. خود تاشیباناکی نیز در دفاع از کتابش صحبت کرد. اقتصاددانان متعددی در حاشیه اعتبار یافتههای مؤلف چالشهایی دارند. اوتیک (۲۰۰۰) یکی از منتقدان، به صراحت اذعان دارد که نابرابری درآمد در میان مردم ژاپن از نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ افزایش یافته است اما در خاتمه به این نکته اشاره میکند که میزان این نابرابری از میزان موجود در جامعه امریکا پیشی نگرفته است.
تاشیباناکی در کتاب خود به گزارش اولیهای که در نظرسنجی وزارت بهداشت و رفاه درخصوص توزیع مجدد درآمد میان مردم از ضرایب جینی استفاده میکند، استناد کرده است. براساس اظهارات اوتیک، علت اختلاف درآمدی بین دو کشور ژاپن و امریکا این است که مستمری عمومی در درآمد اولیهای که توسط ژاپن تعریف شده، لحاظ نشده ولی برای امریکا منظور شده است. لذا تعداد کثیری از خانهدارانی که درآمدشان صفر است، بخشی از این نمونه بودهاند که این به نوبه خود میزان نابرابری درآمد را بهشدت افزایش میدهد.
متعاقباً اوتیک نشان میدهد که درنظرگرفتن پرداختهای مربوط به مستمری عمومی مردم، ضریب جینی در ژاپن را پایینتر سطح ضریب جینی امریکا قرار میدهد. وی معتقد است نابرابری درآمد در بین گروههای سنی در طول زمان ثابت مانده و دلیل اصلی افزایش سطوح نابرابری در ژاپن، جمعیت رو به- پیر شدن این کشور است. از آنجا که نابرابری درآمد در میان گروههای مسنتر اقشار مردم بارزتر و بیشتر است، طبیعی است که همگام با بالا رفتن سن افراد جامعه در کل جامعه نابرابری بیشتری مشاهده شود. این همان خط اصلی استدلال نهفته در پژوهش اوتیک است که او را به این باور میرساند نابرابری درآمد در اقشار مردم ژاپن از همان سطح نسبی بینالمللی برخوردار است که پایینتر از قشر متوسط امریکا و کشورهای اروپایی و بالاتر از کشورهای اسکاندیناوی قرار دارد.
پیام کلیدی مطرح در کتاب تاشیباناکی این است که نابرابری در ژاپن رو به افزایش است. مباحث مطرحشده در خصوص دلایل این افزایش، روشنگرانه است. گرچه وی ممکن است تأثیر و پیامدهای ناشی از این افزایش نابرابری را کمتر از حد واقعی تخمین زده باشد ولی نشان میدهد که چطور تغییرات جمعیتی از قبیل جمعیت رو به کهولت و افزایش خانههای تک نفره به شکاف عریض درآمدی در میان اقشار مردم منجرمیشود. او بخش قابل توجهی از کتاب خود را به بحث و تحلیل در خصوص توازن بینالمللی برابری و راندمان و همچنین تمایز بین برابری فرصتها اختصاص میدهد. وی میگوید: اگر نابرابری بهعنوان یک نتیجه افراد جامعه را بهسوی تلاش بیشتر برانگیزد، بههیچوجه در نوع خود مشکلی به حساب نخواهد آمد. برای مثال گرچه گذر از سیستم پیشکسوت سالاری (هرکس که سابقه حضور بیشتری در یک سیستم داشته باشد از مزایای بیشتری برخوردار خواهد بود) که افزایش حقوق اتوماتیک مشخصه بارز آن است، نسبت به سیستم حقوقی بر اساس شایستگی و تواناییهای پرسنل نمیتواند نابرابری بیشتری بهبار آورد، ولی یک اهرم تشویق کننده مؤثر بهشمار میآید.
بر همین اساس، تاشیباناکی به تعدادی از مؤلفههای هشدار دهنده اشاره میکندکه نشان میدهد برابری فرصتها در معرض تهدید قرار گرفته است. برای مثال، براساس مطالعات و پژوهشهای صورتگرفته، شکاف روبهگسترش درآمد بینالمللی آن دسته از افرادی که صاحبخانهاند در مقابل آن دسته از افرادی که خانه ندارند، حاکی از کاهش تحرک اجتماعی بینالمللی در طول زمان است.
کتاب"نابرابری فرصتها در ژاپن امروزی" اثری جامعهشناختی است که در قطب مخالف کتاب تاشیباناکی قرار دارد که عمدتاً در خصوص تغییرات در برابری فرصتها به بحث میپردازد. برای تحلیل موضوع، ساتو از "نظرسنجی تحرک و طبقه بندی اجتماعی" استفاده کرده است.وی آن را هر ده سال یکبار و از سال ۱۹۵۵ انجام داده که آخرین بار در سال ۱۹۹۵ بوده است. سن پاسخدهندگان این نظرسنجی بینالمللی ۲۰ تا ۲۹ بوده که در نظرسنجیهای اخیر هر دو جنس زن و مرد وجود داشته است اما در نظرسنجیهای سالهای ۱۹۵۵، ۱۹۶۵ و ۱۹۷۵ تنها مردان شرکت کردهاند و لذا تحلیل ساتو در این نمونهها فقط در مورد مردان صدق میکند.
ساتو نوسانات میزان تحرک اجتماعی اقشار مختلف جامعه ژاپن را از جمله احتمال وراثت شغلی (احتمال این که پسر همان شغل پدر را پیش بگیرد) مورد بررسی قرار میدهد. از منظر وی، مشاغل به شش گروه ذیل تقسیم میشوند:
۱) یقه سفید طبقه بالا
۲) یقه سفید طبقه پایین
۳) شغل آزاد
۴) یقه آبی طبقه بالا
۵) یقه آبی طبقه پایین
۶) کشاورزی
(منظور از یقه سفید، کارکنان بخشهای ستادی و اداری است و منظور از یقه آبی، کارکنان بخشهای تولیدی و صنعتی)
وی به این نتیجه میرسد که در تمامی گروههای مذکور، رابطه اجتماعی بین شغل فعلی پاسخ دهنده و شغل پدرش، ضعیف بوده بنابراین وراثت شغلی تضعیف و تحرک اجتماعی در میان افراد جامعه بازتر شده است. در توضیح موضوع میگوید: البته این نتیجه ممکن است گمراه کننده بهنظر برسد. شغل فعلی شاغلان جوانتر میتواند طبقه پایین (چه یقه سفید و چه یقه آبی) را دربرگیرد که پتانسیل دستیابی به طبقه بالا را داشته باشد. وی سپس وراثت شغلی را با رابطه اجتماعی بین شغل پاسخدهنده در سن چهل سالگی و شغل پدرش بار دیگر مورد بررسی قرار میدهد. نتیجه این بررسی مجدد، آن است که نمودار رابطه احتمالی شغل فرزند و پدر برای گروه شغلی یقه سفید طبقه بالا Vشکل است، یعنی احتمال وجود رابطه در شاغلان مسنتر پیوسته رو به کاهش است که برای جوانترین شاغلان (آنها که بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۵ به دنیا آمده اند و در نظرسنجی ۱۹۹۵ حضور دارند) به ناگاه افزایش مییابد. برای شخصی که پدرش شغل گروه یقه سفید طبقه بالا را نداشته است، دستیابی به آن گروه شغلی درحال حاضر نیز به اندازه سالهای قبل از جنگ ژاپن دشوار است. ساتو نتیجه میگیرد که ساختار فرصتها برای تحرک به طرف دستیابی به گروههای شغلی بالاتر در میان شاغلان مسنتر روبه بهبود است اما در میان شاغلان جوانتر بدتر شده است.
بخش اعظم این کتاب به بحث و بررسی درباره این نتیجه میپردازد. خطوط اصلی کتاب یادشده این است که آیا تلاش فایدهای دارد یا خیر و اینکه آیا پیکره عظیم طبقه متوسط در ژاپن روبه فروپاشی و اضمحلال است ؟ به نظر ساتو این دو سؤال به یکدیگر مربوطند. عنوان کتاب در ژاپنی معادل پایان عمر طبقه متوسط عظیم ژاپن است و یک فصل از کتاب به این موضوع اختصاص یافته است (فصل ۴: سقوط طبقه متوسط از دید نسل کنونی). افراد، صرفنظر از نقطه شروع، به امیدی کار میکنند که تلاشهایشان درنهایت به راهیابی به طبقه متوسط منجر شود ولی همانطور که نتایج مطالعات ساتو نشان میدهد، هم اکنون جایگاه اجتماعی افراد بیشتر به اختلاف طبقاتی اولیه آنها تکیه دارد. چنین پیامی خوشبینانه به نظر نمیرسد. تلاش نیز به جایی نمیرسد. زایش طبقه اجتماعی امری متداول است.
ژاپن دیگر آن جامعه طبقهای که زمانی به آن معتقد بود، نیست. برابری فرصتها در معرض تهدید قرار گرفته است. ساتو همچنین به بررسی برخی از مسائل قابل پیشبینی درخصوص کاهش میل نسلهای جوان به تلاش و کار مجدانه میپردازد و با ارائه چاره و راه حل به بحث خود خاتمه میدهد.
برخی از خوانندگان کتاب ساتو در این تردید به سر میبرند که آیا واقعاً میتوان از تحلیل مؤلف کتاب به چنین نتایجی دست یافت، به این معنی که بخش اعظم مباحثات ساتو در الگوی V شکل وراثت شغلی در گروه شغلی یقه سفید طبقه بالا ریشه دارد که در آن پیوسته احتمال رابطه شغل فرزند و پدر از سال ۱۹۵۵ رو به نزول است و این الگو با صعود ناگهانی در شاغلان بسیار جوان مواجه میشود. او میگوید چنین تغییر مسیر ناگهانی یک روند پیوسته (از نزولی آهسته و پیوسته به صعودی ناگهانی) غیر طبیعی به نظر میآید. بهعلاوه این یافتهها میتوانند با مقداری خطا ممزوج باشند. حتی اگر یافتههای ساتو خالی از هر گونه خطا باشد، آیا وجود ضعف در ساختار فرضیه مطابق آنچه در نظرسنجی ۱۹۹۵ آمده است، تغییری ساختاری و یا انحراف از مسیر معمول را نشان میدهد؟ چارهای جز موافقت با پیشنهاد ساتو نیست که میگوید ممکن است استخراج نتیجه از یافتههای کنونی قبل از بررسی نتایج نظرسنجی که برای سال ۲۰۰۵ تدارک دیده شده است، عجولانه باشد.
همچنین میتوان ادعا کرد که نتایج یافتههای ساتو بر پایه چند فرضیه شکننده بنا شده است. بهعنوان نمونه، ساتو فرض میکند کارگران یقه آبی آرزو دارند کارخانهای که در آن کار میکنند از آن خودشان شود و بر این اساس نسبت کارگران یقه آبی چهل ساله را که دوست دارند صاحبکار باشند مورد بررسی قرار میدهد. او در مییابد که این میزان تبدیل از (کارگری به صاحب کارخانه) نزول کرده است و بنابراین اعلام میکند فرصت برای تحرک به سوی بالا برای این گروه در دوره پس از جنگ ژاپن کاهش یافته است. وی سپس باز بودن ساختار فرصتها را که کارگران را از صاحبکارخانه شدن باز میدارد به پرسش میگیرد. نقطه ضعف تحلیل ساتو این است که برای خود کار کردن، یک مقیاس اندازهگیری ماهرانه قلمداد نمیشود و دیگر این که در نظر گرفتن آن به عنوان جایگزینی برای مالکیت کارخانه جای سوال دارد. مهمتر آن که آیا این فرض که کارگران یقه آبی دوست دارند برای خود کار کنند، فرض معتبری است؟
در این زمینه ساتو به پژوهشی اشاره میکند که اوایل دهه ۹۵ (۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵) صورت گرفت و براساس نتایج آن از ۴۲ نفر کارگر یقه آبی ۳۰ نفر خواهان کسب استقلال در آینده بودند. لذا فرض بر این است که تمایل دستیابی به استقلال در طول زمان ثابت مانده است. اما سوال اینجاست که میتوان احتمال بهبود شرایط کارگران یقه آبی را نادیده گرفت و یا این که کار کردن برای خود (Self-employment ) امروزه خیلی طرفدار ندارد؟ و این که نمیتوان گفت کارگران یقه سفید نیز به اندازه کارگران یقه آبی خواستار رسیدن به استقلال کاری هستند.
به رغم انتقادهای مطرحشده، دو کتاب مذکور علاقه فراوانی را در جامعه دانشگاهی و عموم مردم ایجاد کرده است و جامعهشناسان و اقتصاددانان در موضوعات پژوهشی خود یافتههای موصوف را پیمیگیرند و در بسیاری از مباحثات خود (در حد قابل توجه) از این دو کتاب نقل قول میکنند.
برگردان: مجید جمالی
مسؤول بازار اداره تحقیقات و بازاریابی سایپا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست