جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنگ هرگز نخواهد خندید


جنگ هرگز نخواهد خندید

نگاهی به مجموعه شعر «پرانتزهای شکسته»

پیش از آنکه نگاه خود را به طور مستقل به آخرین دفتر شعر به چاپ ‌رسیده از حمیدرضا شکارسری (پرانتزهای شکسته) معطوف کنیم، ابتدا به دلیل محسوس بودن گرایش به موضوع جنگ در غالب سروده‌های وی (به خصوص در مجموعه شعر چیزی قطب‌نماها را دیوانه می‌کند - نشر فصل پنجم ۱۳۸۸- و همچنین به صورت پراکنده در مجموعه پرانتزهای شکسته)، نگاه مختصری به میزان ظرفیت هنری در قبال بازخورد از چنین موضوعی انداخته و از این منظر به بررسی شیوه عملکرد و نسبت موفقیت شکارسری در کلیت سروده‌هایش به خصوص آثار متاثر از مضمون جنگ خواهیم پرداخت.به طور کلی فراروی دامنه نگاه شاعر در شعر از دایره مفهومی و گسترده شدن آن در وجوه موضوعی، تمایلی مدرن به شمار می‌آید و اساساً یکی از ویژگی‌ها و البته تمایزهای شعر امروز در قیاس با سروده‌های کلاسیک، جزء‌نگر شدن و میل به واقع‌‌گرایی در آنهاست.

جزءنگری در هنر می‌تواند از طریق موضوع‌مداری تا حدودی محقق شود. از طرفی گرایش به موضوع در شعر امروز به سبب پررنگ شدن نقش جزییات در زندگی، روز به روز در حال افزایش است و مسائل جزیی در دنیای امروز، کلیات و مفاهیم را از خود متاثر کرده‌اند.توجه به واقعیت‌ها، شعر امروز را به خردگرایی نزدیک‌تر کرده و محتوای آن را از نگرش‌های کلان روایتی و پرداخت‌های مفهومی به سمت روایت‌های جزء و سوژه‌پردازی سوق داده است.

شعر به عنوان یک هنر مستقل و دارای ظرفیت‌های خاص زیباشناختی، به طور قابل توجهی قابلیت‌پذیرش موضوع و تنوع در واقع‌گرایی(خردپذیری) را دارد و گاه بدون آنکه ظرفیت‌های هنری‌اش مورد آسیب قرار گیرد، ثقیل‌ترین موضوعات را در لایه‌های زیباشناسانه به تصویر می‌کشد.جنگ در قالب یک موضوع (موضوعی که به هر صورت روحیات انسانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد) می‌تواند سوژه‌ای قابل توجه برای نگاه هنری در شعر امروز باشد.

اگرچه نگاه شعر به این مقوله در طول تاریخ مصداق دارد اما شیوه این نگاه در گذشته حماسی یا مدح‌گرا بوده است در حالی که شعر امروز قابلیت خردگرایی نسبت به موضوعی اینچنینی را پیدا کرده و می‌تواند ابعاد آن را به صورت سوژه‌های گوناگون وارد حیطه هنر کند. (به گواه بسیاری از آثار موجود در ادبیات جهانی) ماهیت جنگ اساساً یک تاثیر کنش، واکنشی و متقابل است و عملاً جنگ از نگاه انسانی وضعیتی است نکوهیده، نفرت‌آور و ضدانسانی. آنچنان که ریمون آرون می‌گوید: «فقط کسی که درباره جنگ اندیشیده باشد می‌تواند بگوید که جنگ چیز نفرت‌انگیزی است.» با چنین استدلالی نگاه شاعر وقتی درگیر با سوژه‌های جنگ می‌شود، می‌تواند نگاهی انتقادی و چالشگر باشد. این در حالی است که اطلاقِ عنوان دفاع و وجود بینش آرمانی به صورت پیش‌فرض در شعر اساس نگاه را تغییر خواهد داد چرا که دفاع ذاتاً تقدس‌زایی می‌کند و ممکن است شاعر را دچار نگاهی هیجانی، احساسی و یکسویه کند. اگرچه نباید منکر وقایع تلخی از جنگ شد که به صورت تجربه‌های عینی در حافظه شخصی و عمومی جامعه باقی می‌ماند اما نباید این نکته را هم از یاد برد که ذات هنری شعر ممکن است نسبت به هیجانات شخصی، تجربه‌های فردی یا باورهای ایدئولوژیک انعطاف‌پذیر نباشد.

اگر بخواهیم از دریچه این نگاه مختصر، کلیت سروده‌های شکارسری و به خصوص سروده‌هایی را که متاثر از مضمون جنگ هستند، مورد بررسی قرار دهیم، به نتیجه‌ای قابل توجه خواهیم رسید. اولین مطلبی که با خوانش مجموعه‌های حمیدرضا شکارسری در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد، استنباط از وجه شاعرانه سروده‌های اوست، به این معنی که شکارسری به‌رغم اینکه سوژه‌پرداز است و گرایش موضوعی حتی زبان (دایره واژگانی) جدیدی برای او رقم زده، معمولاً ذات هنری آثارش را فدای سوژه‌پردازی و واقع‌‌گرایی نکرده بلکه همزمان و آمیخته با نگاه به موضوعات، توجه خاصی به تشخص المان‌های زیباشناسانه دارد.

البته واضح است که چنین امری در او، به دلیل مرور تجربه از سطح خودآگاه به لایه‌های ناخودآگاه منتقل شده و استفاده از معیارهای زیباشناختی در شعرش به امری نهادینه بدل شده است.وی در آثار خود از فضاهای متنوع و منعطف بهره مناسبی می‌برد؛ فضاهایی قابل ارتباط و نزدیک به عینیت که امکان استنباط، درک و تاویل از محتوا را افزایش داده‌اند و همچنین دایره واژگانی با طراوتی در اختیار دارد که به مصادیق زندگی انسان امروز بسیار نزدیکند. شکارسری در آثاری که نگاه ویژه‌ای به مقوله جنگ دارد، هنگامی که دچار احساسات و هیجان ناشی از موقعیت جنگ نشده و به ماهیت آن نگاهی واقع‌گراتر کرده، توانسته سروده‌های موفقی ارائه دهد که می‌توان آنها را محدود به جغرافیای خاصی تلقی نکرد و ابعاد انسانی و جهانشمول آنها را دریافت. موفقیت و تازگی دید او در برخی آثار آنچنان است که گاهی شیوه نگاهش به سوژه و پرداخت زیباشناسانه آن را می‌توان تجربه‌ای موفق و پیشنهادی نو و غیرتکراری به شعر پنداشت.

به نمونه‌های زیر توجه کنیم:

بازی نمی‌کند/ کودک/ سر برده در لوله تانک/ دنبال پدر...(ص۵۲، پرانتزهای شکسته)

دیگر تمام شد/ و در سکوت آتش‌بس/ جمجمه‌ها از سنگرهای مقابل/ به یکدیگر لبخند می‌زنند...(ص۶۶ چیزی قطب‌نماها را...)اما در نقطه مقابل آن، وقتی که دچار هیجان و احساسات ناشی از تجربه‌های عینی (شخصی) و نیز نگرش آرمانی شده، آثارش اگرچه هنوز به معیارهای زیباشناختی توجه دارند اما از جهاتی دچار آسیب شده‌اند که مختصراً اشاره می‌شود؛ اول اینکه در آثاری از این دست استفاده از عناصر بومی و دارای بار نمادین افزایش یافته و منجر به پررنگ شدن نگاه ایدئولوگ در آنها شده است که این خود در عمل شعر را محدود به مرز و تقدس کرده و ناچاراً نگاهی یکسویه را در آن شکل می‌دهد که بیشتر آرمانی است. چنین آثاری به صورت ناخودآگاه و چشمگیر، امکان همذات‌پنداری مخاطبی را که به جنگ نگرشی کلی دارد، کاهش داده و از طرفی امکان بهره‌برداری و سودجویی حزبی- رسانه‌ای را ایجاد می‌کنند. فی‌الواقع شعر از وضعیت استقلال خارج شده و به وجهی ابزاری تن می‌دهد.از طرف دیگر غالب شدن وجه نمادین و ایدئولوگ در برخی سروده‌ها موجب شده آنها در دسته آثار موقعیت‌گرا قرار بگیرند که عبور زمان تهدیدی جدی برای امکان درک و تاویل در مقاطع زمانی بعد را متوجه آنها ساخته است. نکته دیگر اینکه محدود شدن دامنه نگاه و واژگان در این دست آثار فضای شاعرانه را به‌رغم نشانه‌هایش تقلیل داده و با افت فاحشی روبه‌رو ساخته است.

به نمونه‌های زیر توجه کنیم:

پیدایت می‌کنم/ پیدایت نمی‌کنم/ پیدایت می‌کنم/ پیدایت نمی‌کنم/ پیدایت می‌کنم/ پیدایت.../ که ناگهان تسبیح پاره شد/ وآسمان/ پر از ستاره/ هیچ کس نمی‌داند/ در این شب مطول/ پیدایت می‌کنم/ یا... (ص۴۹، چیزی قطب‌نماها را...)

آخرین خاطرات چفیه/ بعد از آن همه آفتاب و باران/ بعد از.../ هنوز بر گردن نسیم/ موج می‌خورد. (ص۵۴، پرانتزهای شکسته)

مجموعه آخر این شاعر که پرانتزهای شکسته نام دارد، به طور قابل توجهی از تجربه‌های شاعرانه وی برخوردار شده و علاوه بر استحکام ساختاری از تنوع محتوایی نیز برخوردار است. هر کدام از فصل‌های موجود در کتاب اگرچه محوریت موضوعی و واژگانی نزدیک به هم دارند اما نگاه زیباشناسانه مستقل و قابل تحسینی در اکثر آنها وجود دارد. در این مجموعه نیز نگاه موضوعی شکارسری نسبت به جنگ را می‌توان جست‌وجو کرد (به طور خاص در فصل پس از غبار و به صورت پراکنده در سایر بخش‌ها) اما تمایز این نگاه ممتاز شدن در یکدستی نگاه به جنگ است. جنگ نه به عنوان وضعیتی یکسویه بلکه جنگ به معنای واقعی و قابل نقدش.شکارسری در این مجموعه شعرهایی در خصوص جنگ ارائه داده که کمتر درگیر تقدس‌زدگی و فارغ از ایدئولوژی هستند؛ شعرهایی که سوژه‌هایش در محور زیباشناسانه نگاهی عمده، نامحدود و غیرموقعیتی به جنگ دارند. در واقع او در این سروده‌ها نسبت به جنگ نگاهی غیرآرمانی و مستقل دارد که همین امر موجب برجسته‌تر شدن شاخصه‌های زیباشناسانه شده و مخاطب علاوه بر دریافت آنها، در وجه محتوایی نیز امکان وسیعی برای همذات‌انگاری می‌یابد و حس نمی‌کند که شاعر از وضعیتی سخن می‌گوید که او نمی‌تواند تجربه کند و فقط به دلیل تقدس‌اش باید آن را بپذیرد.

در این ارتباط به نمونه‌های زیر توجه کنیم:

یک سنگ، یک چماق/ یک خنجر، یک نیزه/ یک تفنگ، یک بمب/ هرکدام به زبان خود حرف می‌زنند/ تنها مرگ/ با همان لهجه همیشگی‌اش/ داد می‌کشد. (ص۲۵)

سنگر قدیمی/ کیسه شن‌های افتاده/ دندان‌های غایب.../جنگ دیگر هرگز نخواهد خندید. (ص۵۰)

اکثر سروده‌های شکارسری در مجموعه پرانتزهای شکسته از تخیل قوی نسبت به موضوع برخوردارند و همین امر باعث شده دلالت‌های بیرونی در آنها کاهش پیدا نکند. همچنین در بسیاری از شعرهای این مجموعه تصاویر نو و بکری می‌توان یافت. همه ناامید شدند/ به خواب رفتند /همه/ جز این کاج صبور. (ص۲۰)

ساعت ملاقات /تمام شده/ و نگهبان/ ته مانده لبخندها را/ از اتاق‌ها پاک می‌کند. (ص۳۸)

چای/ لبان ما را نچشید و/ یخ/ بست (ص۲۱)

زبان اکثر شعرهای این مجموعه زبانی نو و قابل توجه‌ است. استفاده از دایره واژگانی متنوع و نو، پرهیز از اطناب و در عوض میل به موجز شدن، پرداخت مناسب نحوی، تازگی تصاویر، طراوت در تخیل، امکانات معنایی و... را می‌توان از عوامل عمده موفقیت زبان سروده‌ها در این مجموعه به حساب آورد.

مانده‌ام/ در برزخ این پمپ بنزین و/ این پاکت سیگار/ که جان می‌دهد برای شعری/ به نام

تو...(ص۹۸).../یکی از همین روزها/ این لکنته با تو شاخ به شاخ می‌شود/ و بر ماشین تو مثل همیشه/ خال هم نمی‌افتد. (ص۹)

در مجموع به گواه سروده‌ها و فعالیت‌های ادبی حمیدرضا شکارسری در حوزه شعر، نقد و مقاله‌نویسی می‌توان او را شاعری دانست که امکانات و ظرفیت‌های هنری شعر را به خوبی می‌شناسد و هوشیاری استفاده از المان‌های زیبا‌شناسانه در شعر و به خصوص در سروده‌های موضوعی را دارد و از طرفی این نقد نیز به او وارد است که در برخی آثارش با محوریت موضوعی جنگ گاهی دچار احساسات، آرمانگرایی و نگاهی ایدئولوگ شده است.

علیرضا عباسی