سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

امشب هوای باغ چه خوش‌بوست


امشب هوای باغ چه خوش‌بوست

«دخترم باران» نام تازه‌ترین مجموعه شعر «حبیب‌الله بخشوده» است که توسط انتشارات فصل پنجم روانه بازار شده است. بخشوده پیش از این ۴ مجموعه شعر دیگر نیز منتشر کرده است.
در این کتاب …

«دخترم باران» نام تازه‌ترین مجموعه شعر «حبیب‌الله بخشوده» است که توسط انتشارات فصل پنجم روانه بازار شده است. بخشوده پیش از این ۴ مجموعه شعر دیگر نیز منتشر کرده است.

در این کتاب ۳۲ غزل از بخشوده را می‌خوانیم.غزل‌های این کتاب را به لحاظ زبان و مضمون می‌توان به ۲ دسته تقسیم کرد، دسته اول غزل‌هایی است که شاعر در سرودن آنها تمام و کمال پیرو و دنباله‌روی شاعران کهن است. واژگان مورد استفاده شاعر، نحو جملات، صنایع شعری به کار رفته در آنها و نیز اندیشه و مضمون و حتی نگاه شاعر به این مضامین شباهت زیادی به غزل‌های پیشینیان دارد:

تاب بی‌تابی ندارد اشک آتش‌خوی ما

یارب این آتش که می‌ریزد در آب جوی ما؟

گوش شیطان کر که بعد از این شب پرپیچ و تاب

می‌توان خورشیدها افروخت از سوسوی ما

شیهه بی‌حاصلی زد اسب سرخ آرزو

زان سیه گردی که شب افشانده شد در کوی ما...

غزل ۹‌ـ ص ۲۳

اما نقطه قوت غزل‌های این کتاب و اوج هنر و خلاقیت شاعر، دسته دوم غزل‌های اوست؛ غزل‌هایی با حال و هوای امروز، زبان ساده و تازه امروزی، نگاه نو و تلاش او برای کشف مضمون‌های جدید... .

از خویش می‌گریزم و تا دوست می‌روم

امشب هوای باغ چه خوش‌بوست... می‌روم

تا آن درخت خسته که دستان کوچکش

آبشخور کبوتر و آهوست می‌روم

حالا که کوزه‌های تغزل پر از صداست

حالا که رود گرم تکاپوست می‌روم...

غزل ۶ ـ ص ۱۸

زبان ساده، صمیمی و روان و همچنین سهل ممتنع بودن از ویژگی‌های این غزل‌هاست. در همین راستا، شاعر تلاش‌هایی ـ هر چند اندک ـ در جهت فرا رفتن از نرم‌های معمول و شکستن کلیشه‌ها دارد. به عنوان مثال در یک مورد از قافیه شنیداری (صوتی)‌ بهره می‌گیرد که در جای خود قابل تامل است:

شب گریه می‌کنیم و سحر آه می‌کشیم

آبی نبود و چرخ خود از چاه می‌کشیم

نقاش لحظه‌های کبودیم و سال­‌هاست

بر بوم وهم، صورت اشباح می‌کشیم

غزل ۲۹ ـ‌ ص ۶۴

گاه از وزن‌های جدید و بسیار کم کاربرد سود می‌جوید و انصافا بخوبی از پس آنها برمی‌آید:

بیا پرنده را ببر به هر کجا خواهی

که عطر وصل پر زند زماه تا ماهی...

غزل ۲۷ ـ ص ۵۹

شکست بغض او، صدا به ما رسید

به ما فقط صدا، فقط صدا رسید...

غزل ۳۰ ـ ص ۶۵

و در نهایت در غزلی با وزنی طولانی و دوری، پاره‌ای خارج از وزن به بیت می‌افزاید و در مصراع پایانی قافیه را این‌گونه تغییر می‌دهد:

جامه‌ای از شعله پوشیده، مثل رعدی در شب تارم

می‌دود بر کوه و می‌پیچد، شیهه‌ای در پشت دیوارم...

اسب گم شد در سراشیبی، عمر غلتید از فراز روز

خون جوانی‌های تلخی بود، که به تلخی دوستش داری

که به تلخی دوستش دارم!

غزل ۱۰ ـ‌ ص ۲۶

این تلاش­‌ها و جسارت شاعر برای نوآوری و متفاوت بودن به هر تقدیر ارزشمند و قابل تامل است بویژه که شاعر در این راه دچار افراط و تفریط‌های معمول نشده است.

در پایان بد نیست به برخی ضعف‌های زبانی در برخی از غزل‌ها نیز اشاره کنیم، به عنوان مثال حذف حرف «را» به ضرورت وزن در چندین بیت،‌زبان شعر را تنزل داده:

با هر چه کفتر است کشیدم خیال تو

بر بوم می‌شود پر پرواز را کشید

غزل ۳ ـ ص ۱۲

مواردی از اغلاط نیز در حروفچینی اشعار به چشم می‌خورد که صدالبته در حوزه مسوولیت ناشر محترم است.

حیف است این نوشته را به پایان ببریم و غزل متفاوت، صمیمی و زیبایی را که به نظر می‌رسد گفتگویی ساده با خداست، زمزمه نکنیم:

دستان تو دعای مرا رد نمی‌کند

مادربزرگ گفت: خدا بد نمی‌کند

مادربزرگ گفت: که او چشمه‌ای‌ست سرد

ما را برای آب مردد نمی‌کند

روی نگاه هیچ‌کسی خط نمی‌کشد

راه عبور هیچ‌کسی سد نمی‌کند

او مرزهای بسته شدن را شکسته است

آیینه را به قاب مقید نمی‌کند

او با حضور خویش نفس می‌دهد به ما

کاری که هیچ غایب مفرد نمی‌کند

قلبش شکسته است ولی قهر با کسی

کز سوزدل به گریه بیفتد، نمی‌کند!

انسیه موسویان