سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه های كونوسوكی ماتسوشیتا بنیانگذار ناسیونال و پاناسونیك


اندیشه های كونوسوكی ماتسوشیتا بنیانگذار ناسیونال و پاناسونیك

ماتسوشیتا با آنكه خود از تحصیلات رسمی كمی برخوردار بود اما با اتكا به فطرت پاك و قوه ادراك به تعبیر خود «گوهر انسانیت» خود را صیقل داد و در پرتو درخشش آن اساس توجه خود را «انسان» قرار داد و به همین جهت «فلسفه مدیریت» او براساس چگونگی درك موقعیت انسان به عنوان رأس موجودات هستی پایه ریزی شده است

كونوسوكی ماتسوشیتا (KONOSUKE MATSUSHITA) در سال ۱۸۹۴ میلادی در نزدیكی شهر اوزاكا (ژاپن) به دنیا آمد. پدرش كشاورز و مادرش خانه دار بود. «مرد خوشبخت زیر درخت چنار» (مفهوم ژاپنی نام او) علی رغم مواجه شدن با مشكلات بیشمار و بیماری طاقت فرسا عمری طولانی یافت و در سال ۱۹۸۹ در ۹۴ سالگی درگذشت. ۹ساله بود كه به ناچار زادگاه خود را ترك كرد و در كارگاه ساخت نجاریهای زغالی و سپس مغازه دوچرخه فروشی به شاگردی پرداخت. در سال ۱۹۱۰ به عنوان سیم كش به استخدام شركت برق اوزاكا درآمد اما تمایل ذاتی او به داشتن هیجان در كار او را واداشت تا پس از ۷ سال كار آنجا را رها سازد و با كمك همسر و برادر همسرش (توشیو ایو نوس شركت سانیو) كارگاه كوچك تولید لوازم برقی را با ۱۰۰ ین سرمایه تاسیس كند.

او در ابتدا به تولید و عرضه ابداعات خود یعنی سرپیچ لامپ دو شاخه تبدیل و چراغ قوه دوچرخه با مارك «ناسیونال» پرداخت. ثبت این نام تجاری در سال ۱۹۲۵ صورت گرفت. یك سال پس از جنگ جهانی دوم در پاسخ به نقش تخریبی جنگ موسسه PHP را با ریاست خود بنیان گذاشت. در سال ۱۹۸۰ نیز با انگیزه تربیت رهبران برای حل مشكلاتی كه ژاپن با آن روبرو بود دانشكده حكومت و مدیریت ماتسوشیتا را تاسیس كرد. در سال ۱۹۳۲ در سالگرد تاسیس شركت ضمن برشمردن ماموریت شركت یك برنامه بلندمدت ۲۵۰ ساله را كه شامل ۱۰ برنامه ۲۵ ساله برای ۱۰ نسل كاری بود اعلام داشت و ماموریت حقیقی شركت ماتسوشیتا الكتریك را تولید بی انتهای كالا به فراوانی آب آشامیدنی و دراختیار گذاشتن آن برای مردم به ارزانی آب آشامیدنی دانست. او معتقد بود از این طریق فقر برچیده می شود.

در سال ۱۹۶۱ در ۶۵ سالگی از سمت ریاست شركت كنار رفت و دامادش ماساهارو ماتسوشیتا جای او را گرفت و او به عنوان رئیس هیئت مدیره به كار ادامه داد. در سال ۱۹۷۳ بازنشستگی خود را از فعالیتهای شركت اعلام كرد و به عنوان مشاور در كنار شركت باقی ماند اما ریاست خود را بر موسسه مورد علاقه اش PHP تا پایان عمر ادامه داد. این موسسه عظیم تحقیقاتی كه ماتسوشیتا هدف تاسیس آن را آرامش و بهروزی جامعه بشریت برای دستیابی به رفاه مادی و سعادت معنوی قرار داده بود از جملــــه به نشر افكار و اندیشه های او می پرداخت و كتابهای متعدد او را به زبــان ژاپنی و نیز ترجمه انگلیسی منتشر می كرد.

ماتسوشیتا با آنكه خود از تحصیلات رسمی كمی برخوردار بود اما با اتكا به فطرت پاك و قوه ادراك به تعبیر خود «گوهر انسانیت» خود را صیقل داد و در پرتو درخشش آن اساس توجه خود را «انسان» قرار داد و به همین جهت «فلسفه مدیریت» او براساس چگونگی درك موقعیت انسان به عنوان رأس موجودات هستی پایه ریزی شده است. مفاهیم انسان شناسانه بسیاری را می توان در شیوه و نگرش مدیریتی او یافت كه به دلیل سادگی و پاكی به مرز فطرت آدمیان نزدیك است و هنر او در بكارگیری و پیاده سازی این مفاهیم در عرصه عمل نهفته است؛ مفاهیمی همچون تبعیت از قوانین طبیعی توجه به خردجمعی مشاركت ایده ها اعتماد به كاركنان تمركز بر نقاط قوت افراد مشورت با كاركنان فكر باز و آزاد و روح فروتنی داشتن جدیت انتقادپذیری وظیفه شناسی ارزش نهادن به كار و تلاش برای تعالی انسانی.

تمامی جنبه های مدیریت ابداعی او نظیر مدیریت باز و مدیریت پیش بینی نیز همگی بر این فلسفه انسان شناختی او مبتنی است.

او اغلب به كاركنانش می گفت وقتی مشتری می پــــرسد شركت شما چه چیزی می سازد آنان باید جواب دهند شركت ماتسوشیتا الكتریك «انسان» می سازد. ماتسوشیتا در عرضه داشت افكار و تجارب گرانقدر خود همچون سبك مدیریتی اش از هیچ نكته ای فروگذار نكرده است. گاه در مواضعی از كتابهایش او را در كسوت یك پیر حكیم و فرهیخته می بینیم كه به كرسی وعظ می نشیند و با اندرز همگان آنان را از دچار شدن به غرور و غفلت می ترساند و به داشتن روح فروتنی و فكر باز تشویق می كند تا انسانها حقایق امور را آن چنان كه هست درك كنند و خود را با قوانین طبیعی منطبق سازند.

امــروزه شركت ماتسوشیتا الكتریك و شاخه های آن ناسیونال پاناسونیك تكنیكز و كواسارپس از گذشت نزدیك یك قرن با ۲۰۰ هزار كارمند در بیش از ۱۰۰ كشور جهان و فروش سالانه ۳۵ میلیارد دلار از بزرگترین شركتهای صنعتی و تجاری در سطح دنیاست. آیا راز این موفقیت عظیم را تنها باید در همت والای فردی دانست كه در كوچكی پدر و مادر و برادران خود را از دست داده و از بیمـاری رنج آور تنگی نفس رنج می برده و به دلیل شرایط سخت معیشتی در ۹ سالگی مدرسه را رها ساخته و به كار شاگردی روآورده و در ابتدای تاسیس شركت كوچكش جز همسر و بردار همسرش یاوری نداشته جستجو كرد یا باید در طرزتفكر و آرمانها و بنیادهای فكری او یافت كه خوشبختانه با تنظیم و عرضه مكتوب آنها از این جهت نیز كاری بس شایسته سپاس انجام داده است. مروری بر اندیشه های والای او كه در این مقاله به صورت مصاحبه گونه ارائه شده گوشه ای از این راز را برملا می سازد.

● ابتدا درمورد موقعیت خانوادگی خود توضیح دهید.

ماتسوشیتا: من آخرین و هشتمین فرزند یك خانواده روستایی نزدیك شهر واكایاما در سال ۱۸۹۴ متولد شدم. سه برادرم در اثر بیماری فوت كردند.

وقتی هفت ساله شدم پدرم در جستجوی كار به اوزاكا رفت و پس از مدتی پیغام داد كه نزد او بروم. من مدت سه ماه به عنوان شاگرد دركارگاه تولید بخاریهای ذغالی و سپس به مدت شش مــــاه در مغازه دوچرخه سازی مشغول كار بودم. پس از مدتی پدرم زندگی را وداع گفت و مادرم نیز زمانی كه ۱۸ ساله بودم ما را تنها گذاشت.

● از چه سن و سالی كار كردن را شروع كردید؟

- من از ۹ سالگی شاگردی را شروع كردم ولی در ۱۵ سالگی برای كار در شركت برق آن را رها كردم. پس از آن هفت سال به عنوان سیم كش به سختی كار كردم و سپس كارگاه كوچك خود را به راه انداختم كه سرانجام به مجموعه عظیم صنعتی ماتسوشیتا تبدیل شد.

● درواقع شغل اصلی شما از ۲۲ سالگی آغاز شد.

- بله شغل اصلی من از ۲۲ سالگی آغاز شد. درسال ۱۹۱۷ با همكاری همسرم در حومه شهر اوزاكا یك كارگاه كوچك راه اندازی كردم. این وضعیت چنان ناپایدار بود كه احتمال ورشكستگی هر لحظه ما را تهدید می كرد.

● چرا پس از هفت سال كار در شركت برق اوزاكا آن را ترك كردید؟

- به سه دلیل: ناخشنودی از زندگی كارمندی اندرزی كه پدرم به من داده بود مبنی بر اینكه به كار شخصی دست بزن و یك اختراع یعنی طراحی سرپیچ لامپ. من می خواستم درباره كارم هیجان داشته باشم و هرچه را كه داشتم در این راه می گذاشتم.

● شركت خود را با چه سرمایه ای راه انداختید؟

- تجارت را با سرمایه ای حدود صد ین (یك دلار) شروع كردم بخشی از این مبلغ را شركت اوزاكا الكتریك به عنوان پایان كار به من پرداخت كرده بود.

● اما شما در آن سالها شدیداً بیمار بودید. ریشه بیماری چــــــه بود و چگونه با آن برخورد می كردید؟

- من به هنگام تولد نوزادی ضعیف بودم. در ۲۱ سالگی به یك بیماری ریوی مزمن مبتلا شدم كه تا ۲۲ سالگی كه كار اصلی را شروع كردم با آن دست و پنجه نرم می كردم. در آن زمان با وجود آنكه با سمت سیم كش در شركت برق اوزاكا مشغول كار بودم بیماری را جزئی از سرنوشت و یك آزمایش الهی برای خود فرض می كردم. به جای آنكـــــه در جسم و روحم آن را به عنوان یك دشمن متجاوز محسوب كنم یك همراه و همنشین می شناختم. البته سلامتی نعمت گرانقدری است كه نمی توان آن را خرید و هركس كه دارای آن است باید شكرگذار باشد. اما من به تجربه دریافتم كه اگر شما بخواهید از یك بیماری فرار كنید شما را آزار می دهد اما اگر آن را به عنوان بخشی از زندگی خود بپذیرید درنهایت او شما را رها خواهدكرد. یكی از دلایل اصلی كه من توانستم بر فقدان سلامت خود غلبه كنم و عمری دیرپا داشته باشم همین بود.

● اولین محصولی كه شركت شما به بازار عرضه كرد یك چراغ قوه چهارگوش بود كه نام «ناسیونال» بر آن نهاده بودید. چرا این نام را برگزیدید؟

- معنی این واژه هم درعمل و هم در معنا مناسب است زیرا به چیزی اشاره دارد كه به مردم مرتبط است. درحقیقت انگیزه انتخاب این نام رواج سریع آن به تمامی سطح كشور بود. ناسیونال بعدها معرف تمامی لوازم خانگی تولیدی شركت ماتسوشیتا الكتریك شد.

● چگونه توانستید در تجارتی كه از صفر شروع كردید موفق شوید؟

- متاسفانه من پاسخی سریع صریح و قاطع و دقیق به این پرسش ندارم. درعین حال اعتراف می كنم كه بخت تا حدقابل ملاحظه ای با من یار بود. با وجود شرایط نامناسب جسمی ام برای توفیق تلاش بسیار كردم. وقتی در ۲۲ سالگی تصمیم گرفتم كسب و كار تولید لوازم برقی را آغاز كنم در حقیقت به دنبال فرصتی برای آزمودن توانائیهایم بودم و اینكه بتوانم آنچه را دارم در بوته آزمایش آنچه می خواهم قرار دهم. قصد داشتم دین خود را به اعتلای جامعه ام ادا كنم.

● پس راز این موفقیت قابل بیان نیست.

- شم مدیریتی یا هر صفت ذاتی دیگری در ارتباط با این ویژگی را اصولاً نمی توان به سادگی در قالب كلمات تشریح كرد. پاسخ این پرسش دشوار است زیرا من فنون ویژه ای را آگاهانه به كار نمی بندم. من آنگونه آدمی هستم كه با همكارانش رایزنی و مشورت می كند و از خرد و رأی آنان یاری می گیرد. من پی برده ام زمانی كه شما ازنظر مردم جویا می شوید دلبستگی بیشتری به همكاری نشان می دهند تا آنكه بكوشید به آنان بگویید هركار را چگونه به انجام رسانند. اگر در این راه رازی داشته باشم آن راز عبارت است از شوق طبیعی من به اعتماد كردن به همكارانم و یاری خواستن از آنها.

● شناخت استعدادها و توانائیها در موفقیت آدمی چه نقشی دارد؟

- اگر می خواهید فرد موفقی باشید نخست باید توانائیهای ذاتی خود را بشناسید. درغیر این صورت نمی دانید چگونه كاملاً از آنها بهره گیرید. برای شناسایی توانائیها باید در زندگی روزمره به استعدادهای خود توجه كنید. گاه یك صدای درونی به شما می گوید چه جهتی را باید برگزینید.

● این صدای درونی برای شما چه بوده كه راه خود را یافته اید؟

- من در سال ۱۹۳۲ پس از بازدید از یك پرستشگاه مأموریت خود را در زندگی یافتم. كوششهای دینی به سبب آرامش و روشنایی معنوی كه در مردم پدید می آورند گرامی شمرده می شوند. صاحبان صنایع و تولیدكنندگان به روان مردم خدمت نمی كنند. به فكرم آمد كه درحالی كه صاحبان صنایع همچنان به ورود در ورشكستگی و خروج از آن مشغولند كوششهای دینی به ظاهر پایدارند. شاید این بدان سبب است كه ادیان به رهایی و نجات انسان علاقه مندند درحالی كه صاحبان صنایع تنها به پول دلبستگی دارند. اما من چنین استدلال كردم كه صاحبان صنایع و تولیدكنندگان نه برای تامین نیازهای خود كه برای پاسخگویی به نیازهای مادی جامعه به تولید می پـــردازند. از این دیدگاه ما نیز به وظیفه ای با حرمت و اعتبار برابر می رسیم. هرچه بیشتر اندیشیدم بیشتر هیجان زده شدم. من مقصود خود را در زندگی پیدا كرده بودم. از این رو آن روز را روز بنیانگذاری شركت ماتسوشیتا الكتریك اعلام كردم.

● شما در كتابهای متعدد خود بسیار برای «فلسفه مدیریت» اهمیت قائل هستید. چرا مدیریت باید فلسفه داشته باشد؟

- اولین درس از درسهای عملی تجارب دوران مدیریت من آن است كه یك حركت تنها وقتی می تواند موفق باشد كه مدیران آن از یك «فلسفه مدیریت» تبعیت كنند. یكی از مهمترین عوامل مدیریت داشتن «دید» یعنی «فلسفه مدیریت» است كه بدون آن ساختار كلی شركت خلق نمی شود و سایر عــــــوامل نمی توانند به پتانسیل كامل خود برسند. فلسفه مدیریت درجهت گیریهای اساسی در هر زمان و مكان یكسان است اما به تناسب نیاز محلی كاربرد متفاوت خواهد داشت.

داشتن این فلسفه تنها برای شركتهــــــای بسیار عظیم بین المللی لازم نیست بلكه برای كارگاههایی با یك اتاق نیز ضرورت دارد. مدیریت فقط در تجارت و شركت معنی نمی دهد. هر فرد باید زندگی خود را اداره (مدیریت) كند یعنی بفهمد و بداند چه می كند و چرا؟ مدیریت باید بتواند به سوالهای مطرح درباره زندگی اجتماع و جهان هستی پاسخ دهد: حقیقت چیست و راه صحیح كدام است؟ آنها كه مدیریت می كنند باید دید خود را نسبت به زندگی اجتماع و جهان توسعه دهند. اگر فهم مدیر غلط باشد فلسفه مدیریت او به كژی می گراید و كاربرد خــــود را به عنوان یك ابزار عملی از دست می دهد. فلسفه مدیریت باید مبتنی بر قوانین اساسی طبیعت و اجتماع باشد.

منابع:

۱ - KONOSUKE MATSUSHITA, “MY MANAGEMENT PHILOSOPHY”, PHP, ۱۹۷۸.

۲ - THE PHP EXPERIENCES”, OVERSEAS SEMINARS, PHP, ۱۹۹۴.

۳ - كونوسوكی ماتسوشیتا «نه برای لقمه ای نان» ترجمه دكتر محمدعلی طوسی انتشارات شباویز ۱۳۷۹.

۴ - كونوسوكی ماتسوشیتا «دیدگاههای من» ترجمه باقر ولی بیك و زهرا روغنی انتشارات رسا ۱۳۷۶.

۵ - KONOSUKE MATSUSHITA, “A PIECE OF THE ACTION”, PHP , ۱۹۹۳.

۶ - J.P. KOHER, “MATSUSHITA LEADERSHIP”, ۱۹۹۷.

۷ - MATSUSHITA, HIS LIFE AND HIS LEGACY”, PHP, ۱۹۹۴.

۸ - KONOSUKE MATSUSHITA, “VELVET GLOVE, IRON FIST”, PHP, ۱۹۹۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.