پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

بیایید فکر دیگران را بخوانیم


بیایید فکر دیگران را بخوانیم

اگر تا کنون بر این نظر بوده اید که خواندن ذهن و افکار دیگران غیرممکن است , لازم است در این باور خود تجدید نظر کنید تحولات فناوری یک دهه گذشته در زمینه دستگاههای تصویرنگار فعالیت مغز امکان مشاهده آنچه را که در زمان واقعی و در حین پیدایش افکار در مغز افراد می گذرد فراهم آورده است

اگر تا کنون بر این نظر بوده اید که خواندن ذهن و افکار دیگران غیرممکن است ، لازم است در این باور خود تجدید نظر کنید. تحولات فناوری یک دهه گذشته در زمینه دستگاههای تصویرنگار فعالیت مغز امکان مشاهده آنچه را که در زمان واقعی و در حین پیدایش افکار در مغز افراد می‌گذرد فراهم آورده است.

امروز هیچ دانشگاه معتبر یا بیمارستان آموزشی تراز اول نیست که به اسکنرهای پیشرفته از انواع مختلف مجهز نباشد. این دستگاهها به محققان اجازه داده‌اند برای نخستین بار بتوانند واکنشهای مغز افراد را در قبال انگیزه‌ها، علایق ، تعصبها و باورهای گوناگون مورد بررسی قرار دهند.

در مجموعه مقالاتی که در پی می‌آیند جنبه‌های متنوع پیشرفتهایی که در زمینه دستیابی به امکان خواندن افکار افراد حاصل شده مورد بحث قرار گرفته است.

چکیده مقالاات این مجموعه به این قرار است: در مقاله نخست با عنوان "چرا چنین می‌کنیم که می‌کنیم؟" به این پرسش پرداخته می‌شود که چرا افراد گزینشهای مختلف انجام می‌دهند؟ درک این نکته بخصوص برای سیاستمداران و اقتصاددانان حائز اهمیت فراوان است. سیاستگذاران و اقتصاددانان برای شناخت مکانیزم گزینشهای افراد یک نظریه ریاضی موسوم به "نظریه بازیها" را بسط داده اند.

اما تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که گزینشها و انتخابهای افراد کاملا بر وفق الگوهای این نظریه صورت نمی‌گیرد. این نکته موجب شده تا محققان با ترکیب نقاط قوت نظریه بازیها با توانایی‌های خاصل از پیشرفتهای فناورانه در بررسی کارکرد مغز، مدلهای تازه‌ای را در باب فرایند تصمیم گیری در افراد تکمیل کنند که در آن به جنبه‌های احساسی و عاطفی فعالیتهای مغزی در کنار جنبه‌های عقلانی آن توجه شده است.

این مدلها در مورد میمونها با موفقیت مورد آزمایش قرار گرفته و دانشمندان اکنون قادرند با توجه به نحوه عمل تنها یک سلول عصبی در مغز میمونها رفتار آنها را پیش بینی کنند. در مقاله به این نکته پرداخته می‌شود که آیا رشد این مدل می‌تواند به جایی منجر شود که رفتار انسانها نیز کاملا با کمک آن قابل پیش بینی باشد.

مقاله دوم با عنوان "آنان می‌دانند که شما چه می‌خواهید" به این مساله می‌پردازد که گردانندگان موسسه‌هایی که وظیفه تبلیغ کالاهای تجاری را برعهده دارند برای دهه‌های متمادی در تلاش بوده‌اند که بر خواست و سلیقه افراد تاثیر بگذارند. این تلاشها به شیوه‌ای کاملا علمی به انجام نمی‌رسیده اما پیشرفتهای اخیر در حوزه زیست -عصب‌شناسی منجر به رشد رشته تازه‌ای موسوم به بازاریابی متکی به زیست - عصب‌شناسی شده است. ظهور این رشته به نوبه خود صدای اعتراض نهادهای حمایت از مصرف کننده را بلند کرده. در این میان محققان مدعیند که این رشته به جای آنکه مصرف کنندگان را در برابر بازار، بی‌دفاع سازد امکان گزینشهای اخلاقی‌تر را در زمینه مصرف فراهم می‌آورد.

آخرین مقاله این مجموعه با عنوان "افکار شخصی و مالکیت عمومی" به بررسی این مساله می‌پردازد که استفاده از دستگاههای اسکنر پیشرفته می‌تواند رازهای شخصی افراد را علیرغم میلشان آشکار سازد.

بررسیهایی که در سالهای اخیر صورت گرفته جنبه‌هایی همچون تعصب نژادی، امیال جنسی، گرایش به فریبکاری و نظایر آن را در شخصیت افراد مورد توجه قرار داده است. هرچند محققان هشدار می‌دهند که در این قلمرو باید با احتیاط عمل کرد اما می‌توان حدس زد که دیر یا زود اطلاعاتی که از طرق علمی بدست می‌آید به دادگاهها، موسسات بیمه ، محل کار افراد و یا حتی محیط زندگی خصوصی و خانوادگی آنان راه خواهد یافت.

به این ترتیب این مساله اخلاقی مطرح می‌شود که آیا افراد باید تن به شیوه‌های اسکن مغزی بدهند که اسرار درونی آنان را برملا می‌کند یا آنکه این امر از نظر اخلاقی پسندیده نیست.

در دهه ۱۹۵۰ و در اوج جنگ سرد "ترومن" رییس جمهوری آمریکا پیام هشدار دهنده‌ای از یک نهاد مهم مولد اندیشه موسوم به بنیاد "رند" RAND دریافت کرد: "شوروی‌ها توان هسته‌ای دارند ما نیز از این توان برخورداریم. بهتر است پیش از آنکه آنها به ما حمله کنند ما حمله ور شویم."

این توصیه که بر مبنای نظریه بازیها ارایه شده بود، به ادعای توصیه کنندگان ، عقلانی‌ترین گزینه به شمار می‌آمد. بر اساس نظریه بازیها وقتی توافق میان دو دسته در این خصوص که دکمه بمب را فشار ندهند، به نفع هر دو دسته باشد، همکاری می‌تواند خطرناکترین گزینه به شمار آید زیرا دسته‌ای که همکاری می‌کند و مفاد توافق را زیرپا نمی‌گذارد همه چیز را در برابر حریفی که به ابن مفاد پایبند نمی‌ماند از دست می‌دهد. اما تاریخ گویای آن است که ترومن به توصیه مسوولان بنیاد رند عمل نکرد و شوروی‌ها نیز دست به حمله هسته‌ای نزدند. پس چه شد که محققان بنیاد رند در ارزیابی خود به راه خطا رفتند؟ یک پاسخ آن است که انسانها آزادند و بنابراین پیش بینی رفتارشان به نحو صد در صد دقیق ممکن نیست.

شماری از زیست - عصب‌شناسان از جمله "رید مونتیگ " از کالج پزشکی "بی لور" در تگزاس با این نظر مخالفند. به اعتقاد این افراد تشخیص تصمیم‌ها امکان پذیر است. خطای محققان بنیاد رند در آن بود که می‌پنداشتند همه تصمیم‌های افراد کاملا عقلانی است.در حالیکه بررسی‌های زیست عصب‌شناسان در سالهای اخیر روشن ساخته که در فرایند تصمیم گیری، مجموعه پیچیده‌ای از عوامل عقلانی و غیر عقلانی همچون احساسات و عواطف ، تاثیرات ناشی از زمینه‌های اجتماعی، ارزیابی سود و زیان حاصل از عمل و مزایا و زیانهای رهیافت‌های بدیل نقش دارند.

درک فرایند تصمیم گیری تبعات گسترده‌ای به همراه دارد. به یک اعتبار می‌توان گفت که کل زندگی افراد براساس تصمیم‌هایی که می‌گیرند تعریف می‌شود. استراتژیست‌ها و اقتصاد دانان با جدیت در تلاشند تا از این راز سر در آورند.

تحقیقات تازه‌ای که به وسیله زیست عصب‌شناسان در این زمینه صورت گرفته نور جدیدی به شیوه درمان افرادی همچون مبتلایان به افسردگی شدید، فراموشی، یا اعتیاد تابانده است. این تحقیقات در عین حال راه را برای رهیافت‌های خطرناکتری در زمینه کنترل و در اختیار گرفتن افراد از طریق پیش بینی نحوه تصمیم گیری آنان هموار کرده است.

نظریه بازیها که به وسیله ریاضیدان برجسته آلمانی مقیم آمریکا، "فن نویمن" در دهه ۱۹۵۰ ابداع شد، مهمترین ابزار ریاضی برای تشخیص فرایند تصمیم گیری بود. فرض اصلی این نظریه آن بود که افراد تصمیم‌های خود را بر مبنای ملاحظات عقلانی اتخاذ می‌کنند. اما تجربه‌های عملی بر روی افراد نشان داد که در شرایط واقعی الگوهای پیچیده‌ای از همکاری، نارو زدن ، دست روی دست گذاردن و ... در رفتار افراد ظاهر می‌شود.

۵۰ سال بعد از ابداع نظریه بازیها، محققان دست کمک به سمت مطالعاتی دراز کرده اند که برای شناخت کارکرد مغز طراحی شده است. دو سال قبل یک گروه از زیست - عصب‌شناسان در دانشگاه "اموری" در آتلانتا ۳۶ زن داوطلب را در نوعی بازی متکی به همکاری متقابل با امکان نارو زدن درگیر کردند و در همان حال با استفاده از دستگاه اسکنر فعالیت مغز این داوطلبان را مورد بررسی قرار دادند. در نتیجه این مطالعه مشخص شد که بخشهایی که با فرایندهای مربوط به پردازش پاداش و جایزه و نیز فراگیری از طریق تکرار و تاکید ارتباط دارند و عمدتا در بخش جلوی مغز واقع هستند فعال بوده اند.

در مصاحبه‌هایی که پس از آزمایش با داوطلبان صورت گرفت ، روشن شد که این افراد عمدا از نارو زدن به رقبا خودداری ورزیده اند، زیرا این امر را منصفانه نمی‌دانستند یا احتمال می‌دادند که رقبا نیز تلافی می‌کنند. به این ترتیب مشخص شد که افراد در هنگام اتخاذ تصمیم‌های زندگی واقعی ملاحظات متنوع و مختلفی را در نظر می‌گیرند. در نهایت آنچه که در هر فرد به نحو مجزا تاثیر نهایی را برجای می‌گذارد انگیزه‌های او است. کسی علاقه مند است که بهره مادی کسب کند و دیگری بیشتر به رعایت انصاف تمایل دارد.

مطالعه در تصاویر تهیه شده به وسیله دستگاههای اسکن نشان می‌دهد که هرچه فعالیت در شیارهای مدار جلویی مغز بیشتر باشد تمایل افراد به همکاری و رعایت انصاف بالاتر خواهد بود.

با توجه به ارتباط این بخش از مغز با بخش موسوم به آمیگدالا که عواطف و احساسات را کنترل می‌کند و نیز با عصبهایی که مسوول ترشح ماده شادی‌آور دوپاماین در مغز میانی هستند، زیست شناسان حدس می‌زنند که مدارهای موجود در شیارهای جلوی مغز با ارزیابی اطلاعات دریافتی از بخش‌های مختلف ، کار ارزیابی و تصمیم گیری را به انجام می‌رسانند.

مونتیگ و همکارانش بر همین اساس در سال۲۰۰۲ مدلی موسوم به "مدل پیش‌بینی‌کننده - ارزیابی‌کننده " ارایه کردند و با استفاده از آن با دقت موفق شدند پیش بینی کنند که در میمون‌ها در هنگام فعالیت مربوط به تصمیم گیری کدام مجموعه از سلولهای عصبی فعال می‌شود.

در گام بعدی محققان تلاش کرده اند تا رابطه میان پیش بینی دقیق فعالیت سلولهای عصبی و پیش بینی دقیق نوع رفتاری را که از میمون سر می‌زند مشخص سازند.

دو محقق از دانشگاه نیویورک به نامهای "پل گلیمچر" و "مایکادوریس" در بررسی‌های خود دریافتند که رفتار میمونها در همه موارد عقلانی نیست بلکه در میمونها نیز عوامل عاطفی و محیطی در تصمیم گیری تاثیر دارد.

محققان همچنین از دو سال پیش به این سو موفق شده اند روشی را برای اسکن فعالیت مغز آدمی تحت تاثیر عوامل محیطی مورد استفاده قرار دهند.

در آزمایشی با کمک این روش ، گروهی از داوطلبان در یک حراج از نوع رقابتی که از طریق اینترنت انجام می‌شد شرکت کردند.

این آزمایش نشان داد که هر چه شمار شرکت کنندگان در حراج و رقابت بر سر تعیین قیمت نهایی افزایش پیدا می‌کرد بر میزان فعالیت ناحیه واقع در مدار جلوی مغز شرکت کنندگان نیز افزوده می‌شد.

به اعتقاد محققان افراد در تعاملات اجتماعی زمانی که مشاهده کنند دیگران نیز خواستار کالایی هستند که آنان قصد تملک آن را دارند، به صورت خودکار ارزش بیشتری برای کالا در نظر می‌گیرند و به تلاش برای تدوین استراتژی‌های مناسب تر جهت دستیابی به آن می‌افزایند. عکس این مطلب نیز در مورد اقلامی که دیگران به آن توجه نشان نمیدهند، کم و بیش صادق است. تقلید افراد از یکدیگر در این زمینه موجب بروز پدیده‌هایی همچون بالا رفتن ارزش سهام در بازار بورس یا سقوط آن می‌شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.