دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
بانویی شکسته
![بانویی شکسته](/web/imgs/16/96/kbms71.jpeg)
خون بر چهره خورشید عالم مینشیند و قتلگاه به خود میلرزد، تو زینبی، بانویی مصیبتدیده، بانویی شکسته که بر بلندای تپهای خاکآلود، میایستی و اذن ورود میخواهی از حجت خدا، از حسین بن علی، از همین پیکر پاک و مطهر، اما چاک چاک شده روی زمین! تو میآیی قتلگاه از پی برادر و بوسیدن زیر گلوی او، مرثیه کربلا چه آغازی برای خود دارد. وقتی نیزه شکستهها و شمشیرها را کناری میزنی تا کشته برادر را پیدا کنی، تو میآیی و سکینه در جستجوی پدر، در قتلگاه میان آن شلوغی خونآلود.
تو زینبی، دیروز هلهله یزیدان را و فریاد العطش کودکان را شنیدی و امروز نشان قساوت و بی حرمتی و شرمندگی ابدی تاریخ را می بینی. آمده ای قتلگاه سراغ برادر را می گیری، حالا برادر خیلی وقت است که به دیدار تو نیامده است!
تو زینبی و وداع برادر را خوب به یاد داری، وداعی غمبار، وداع و آخرین خداحافظی در میان بی قراری اهل بیت، آنگاه که همه را به صبر دعوت کرد، آنگاه که با زخم های آغشته به خون آمده بودی، تو آن وداع را خوب به یاد داری که حسین یادگار مادر، کهنه پیراهنی را از تو طلب کرد تا زیر لباس بپوشد، وداع با شیرخواره علی اصغر را دیده بودی... وداع با فرزندش امام سجاد، حالا آمده ای با قلبی حزین و شکسته ندبه کنی و اشک بریزی و فریاد برآوری: ای محمد این حسین توست که در خون می غلتد و بدنش تکه تکه شده است، این حسین توست که بر خاک افتاده و باد صبا بر آن می پاشد. اینها فرزندان پیامبرند که به اسارت می برند.
تو زینبی، خواهر حسین بن علی، فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرا، غم و غصه و کوبیدن مشت بر سینه صحنه های سوزناک عصر عاشورا برای توست، تو خیمه های آتش زده را دیده ای، دست یتیم نوازی بر سر کودکان کشیده ای تو شب و سکوت، بغض و اشک و آه جانسوز یتیمان حسین را در شام کربلا دیده ای. تو بی پناهی و درماندگی در ظلمت اندوهبار شب در دشت و بیابان کربلا کنار یتیمان بوده ای. تو دیروز طلوع سپیده صبح بی حسین را در ناباوری دیده ای.
تو گرسنگی، تشنگی و خستگی کودکان را دیده ای. حالا هم سنگ صبور باش برای صحنه های غمبار دیگر، برای اسیری و سوار شدن بر شتران که پاره گلیمی دارد و از محمل و سایبان آن خبری نیست. تو زینبی فرزند علی، با کاروان اسیران به کوفه می روی با سرهای بریده روی نی ها، تو صبور باش آن وقت که سر برادر را روی نیزه می بینی و به تلاوت قرآن او گوش می دهی.
تو زینب کبری فرزند زهرای بتولی. تو خرابه شام را خواهی دید. ملاقات سوزناک رقیه با پدر آن گاه که خواب بابا را می بیند و پس از بیداری بهانه پدر را می گیرد و سر بریده را برای او می آورند.
تو آیه آیه صبر را خوب به خاطر سپردی، از چهار سالگی از وقتی که مادر این آیه ها را می خواند و نگاهی به تو می کرد و اشک می ریخت.
وقتی رقیه یادگار برادر جان به جان آفرین تسلیم می کند. صبور باش؛ صبورتر از هر وقت دیگر و سنگ زدن کوفیان بر سر روی نیزه رفته برادر!
محمد خامه یار
مسعود پزشکیان ایران انتخابات انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم دولت چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 ریاست جمهوری
آلودگی هوا تهران کنکور هواشناسی قتل شهرداری تهران سلامت سازمان هواشناسی آموزش و پرورش پلیس راهور قوه قضاییه پلیس
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو بورس بازار سرمایه واردات خودرو حقوق بازنشستگان دلار ایران خودرو
تلویزیون سینما عاشورا کربلا کتاب امام حسین (ع) سینمای ایران تئاتر رامبد جوان هنرمندان سریال
کنکور ۱۴۰۳ طب سنتی باتری
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه اسرائیل روسیه آمریکا انگلیس جو بایدن چین فرانسه حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال یورو 2024 خوان کارلوس گاریدو باشگاه پرسپولیس لیگ برتر علیرضا بیرانوند نقل و انتقالات لیگ برتر تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا ترکیه
سرطان هوش مصنوعی سامسونگ ناسا فناوری
رژیم غذایی تب دانگ ویتامین طول عمر کاهش وزن آلزایمر پوکی استخوان سردرد تناسب اندام