پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
حجاب در مذاهب و راههای تشویق به آن
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [۱]
کلمهی «غض» به معنای روی همْنهادن پلکهای چشم است، و کلمهی «ابصار» جمع بصر است که همان عضو بیننده باشد و از اینجا معلوم میشود که کلمهی «من» در جملهی «مِنْ أَبْصارِهِمْ» برای ابتدای غایت است، و یا برای بیان جنس، و یا تبعیض باشد، و معنایش این است که مؤمنین چشمپوشی را از خود چشم شروع کنند. پس در جملهی«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» از آنجایی که کلمهی «یغضوا» مترتب بر« قل- بگو» میباشد نظیر ترتبی که جواب شرط بر شرط دارد قهراً دلالت میکند بر اینکه قول در اینجا به معنای امر است، و معنای جمله این است که به مؤمنین امر کن که چشم خود را بپوشند، و تقدیر آن این است که: « ایشان را امر به غض و چشمپوشی کن که اگر امر بکنی چشم خود را میپوشند»، و این آیه به جای اینکه نهی از چشمچرانی کند، امر به پوشیدن چشم کرده و فرقی ندارد، آن امر این نهی را هم افاده میکند و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان، و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده. و جملهی «وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» نیز به معنای این است که به ایشان امر کن تا فرج خود را حفظ کنند و کلمهی «فرجه» و «فرج» به معنای شکاف در میان دو چیز است که با آن از عورت کنایه آوردهاند، و در قرآن کریم هم که سرشار از اخلاق و ادب است همیشه این کنایه را استعمال کرده، به طوری که راغب گفته در عرف هم به خاطر کثرت استعمال مانند نص و اسم صریح برای عورت شده است.
و مقابلهای که میان جملهی «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» با جملهی «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» افتاده، این معنا را میرساند که مراد از «حفظ فروج» پوشاندن آن از نظر نامحرمان است، نه حفظ آن از زنا و لواط که بعضی پنداشتهاند، در روایت هم از امام صادق (رح) رسیده که فرمود: تمامی آیاتی که در قرآن درباره حفظ فروج هست به معنای حفظ از زنا است، به غیر این آیه که منظور در آن حفظ از نظر است. آن گاه به مصلحت این حکم اشاره نموده، و با بیان آن مردم را تحریک میکند که مراقب این حکم باشند و آن اشاره این است که میفرماید: «این بهتر شما را پاک میکند، علاوه بر این خدا به آنچه میکنید باخبر است. » «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ... » کلام در جملهی «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ... » همان است که در جملهی «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ... » پس برای زنان هم جایز نیست نظر کردن به چیزی که برای مردان جایز نیست، و بر ایشان هم واجب است که عورت خود را از اجنبی- چه مرد و چه زن- بپوشانند. و اما اینکه فرمود: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» کلمهی «ابداء» به معنای اظهار است و مراد از «زینت زنان»، مواضع زینت است، زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دستبند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنها است.
خدای تعالی از این حکم آنچه را که ظاهر است استثناء کرده. و در روایت آمده که مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو کف دست و قدمها میباشد. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ»- کلمهی«خمر» به دو ضمه- جمع خمار است، و «خمار» آن جامهای است که زن سر خود را با آن میپیچد، و زاید آن را به سینهاش آویزان و کلمهی «جیوب» جمع جیب- به فتح جیم و سکون یاء است که معنایش معروف است، و مراد از جیوب، سینهها است، و معنایش این است که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعهها را به سینههای خود انداخته، آن را بپوشانند. «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ... أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ»- کلمهی«بعولة» به معنای شوهران است. و طوایف هفتگانهای که قرآن از آنها نام برده محرمهای نسبی و سببی هستند. و اجداد شوهران حکمشان حکم پدران ایشان، و نوههای شوهران حکمشان حکم فرزندان ایشان است. و اینکه فرمود: «نسائهن» و زنان را اضافه کرد به ضمیر زنان، برای اشاره به این معنا بوده که مراد از «نساء» زنان مؤمنین است که جایز نیست خود را در برابر زنان غیر مؤمن برهنه کنند، از روایات وارده از ائمه اهل بیت (رح) هم همین معنا استفاده میشود.
اطلاق جملهی «أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ» هم شامل غلامان میشود و هم کنیزان، و از روایات نیز این اطلاق استفاده میشود، همچنانکه به زودی خواهد آمد، و این جمله یکی از مواردی است که کلمهی«ما» در صاحبان عقل استعمال شده، و در معنای «من- کسی که» به کار رفته است. «أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ»- کلمهی «اربه» به معنای حاجت است، و منظور از این حاجت شهوتی است که مردان را محتاج به ازدواج میکند، و کلمهی «من الرجال» بیان تابعین است. و مراد از این رجال تابعین افراد سفیه و ابلهی هستند که تحت قیمومت دیگران هستند و شهوت مردانگی ندارند. «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ»- الف و لام در«الطفل» برای استغراق است و کلیت را میرساند، یعنی جماعت اطفالی که بر عورتهای زنان غلبه نیافتهاند یعنی آنچه از امور زنان که مردان از تصریح به آن شرم دارند، اطفال زشتی آن را درک نمیکنند، و این به طوری که دیگران هم گفتهاند کنایه از حد بلوغ است.
«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»- پاهای خود را محکم به زمین نزنند تا صدای زیورآلاتشان از قبیل خلخال و گوشواره و دستبند به صدا در نیاید. «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»- مراد از «توبه» به طوری که از سیاق بر میآید بازگشت به سوی خدای تعالی است، به امتثال اوامر او، و انتهاء از نواهیش و خلاصه پیروی از راه و صراطش(۲) ابتدا باید عورت را تعریف کرد. تعریف عورت: اصل آن از عار است یعنی آن چیزی که انسان از ظاهر شدنش خجالت میکشد. از دیدگاه فقها آنچه که کشفش نزد زن و مرد حرام میباشد. (۳) در سوره احزاب خداوند زنان و مردان مسلمان را از نگاه کردن به همدیگر بازداشته است. اما محدوده این نظرها با توجه به آیات باید روشن شود. نظر به عورت همسران به همدیگر جایز میباشد اما نظر به هر نامحرم دیگری حرام است. ظاهر این آیه پوشاندن چشم از نگاه به آنچه که حرام شده است را نشان میدهد و به حدیث پیامبر اشاره میکند که میفرماید: یا علی ان لک کنزاً فی الجنة و انک ذو وفرٍ منها فلا تتبع النظرة َ النظرة َ فان لک َ الاولی و لیست لک الثانیة َ. (۴) مراد از غص بصر از آنچه که حرام است و اخفش جواز داده است که بیشتر از آن نباشد. سیبویه میگوید: غص بصر بعدش حفظ فرج به دنبالش میآید. برای زنان مؤمنان هم این غص بصر قرار داده شده است که این حدود عورت مردان از زیر ناف تا بالای زانو و در زنان همه بدن غیر از دو دست و صورت قرار داده شده است. در حدیث آمده: که پیامبر ام سلمة و زنان را به حجاب و غص بصر خواند وقتی ابن مکتوم نابینا وارد شد و ایشان پرسیدندچگونه او که نابینا است.
▪ فرمودن: مگر شما او را نمیبینید. (۵)
▪ حنابله: مرد میتواند به سر و گردن و دو دست و پای زنان محرم خویش نگاه کند. حکم این نگاه مانند زن برای زن و مرد برای مرد است. (۶)
▪ شافعی: نگاه مرد به محارمش در جاهایی که زن معمولا نمیپوشاند مثل سر و گردن و دست و پاهایش جایز است (۷)
▪ مالکی: نظر مردان به محارمشان در حد سر و گردن و دو دست و دوپا است کشف اعضای عورت یعنی غیر از این جاها حرام است حتی برای پدر که نظر شهوانی ندارد. همچنین برای مرد جایز نیست که نگاهش را به زن جوان محرمش ادامه دهد. و این برای رعایت احتیاط است. (۸)
▪ حنفی: نظر مرد به زینتهای ظاهری و باطنی از زنان محرمش صحیح است به غیر از نظر کردن به پشت و شکم و فرج و رانها و زانوها چرا که نظر در مواضع زینت فقط جایز است. و مواضع زینت هم با توجه با آیه زینت ظاهری سرمه در چشم و انگشتر و حنای دستان است و زینت باطنی تاج سر و زینت موها و رستن آنها و گوشواره برای گوش و گردنبند برای گردن و سینه و خلخال برای ساق است.
و نظر به این زینتها برای محارم حلال است (۹) اما نظر به غیر ازآن دوازده گروه نظر به نامحرم گفته میشود و همان نگاه مرد به زن و زن به مرد بیگانه در موارد زیر است:
▪ قول جمهور:
جمهور فقها همه بدن زن را به غیر از دو دست و صورتش را عورت میدانند. اما عدهای دیگر همه بدن زن را عورت میدانند حتی صورت و دو دستش را ، دلیل جمهور این است که ماظهر منها در آیه با توجه به قول زمخشری ابن کثیر آنجایی است که به صورت طبعی پیدا است و زن باید صورتش بیرون باشد چطور ممکن است بدون دیدن صورت زن در محاکمه و شهادت و نکاح کاری انجام داد و اصل آن است که صورت پیدا باشد و حدیث پیامبر خطاب به اسما هم پوشانده همه بدنش غیر از دو دست و صورتش بود. (۱۰) همه مذاهب اهل سنت غیر از شافعی در مواقع فتنه زنان را به پوشاندن صورت و دو دست تشویق کردهاند. پوشاندن پاها در مذهب حنفیه واجب نیست و جز عورت به شمار نمیآید.
● نظر مرد به زن بیگانه
▪ مذهب مالکی: مرد بیگانه اجازه ندارد به زن نگاه کند به غیر از صورت و دو دست و نظر نباید با قصد شهوت و لذت باشد.
▪ مذهب شافعی: نظر به زن نامحرم به غیر سبب درست نیست.
▪ مذهب زیدیه و جعفریه: بر عاقل بالغ نظر به زن بیگانه آزاد حتی اگر کافر باشد حرام است, جعفری میگوید: نظر مرد به زن در غیر ضرورت جایز نیست. نگاه به دو دست و صورتش با کراهت جایز است اما نباید نظر را ادامه دهد. (۱۱)
▪ حنفیه: نظر به زن بیگانه فقط به دو دست و صورتش جایز است و پاها هم از نظر ابی حنیفه اشکال ندارد.
▪ حنابله: به غیر از ضرورت نظر حلال نیست و نظر به دو دست و صورت فقط به غیر شهوت درست است. اما در همه مذاهب نظر به زن با قصد ازدواج با شروطی مباح است. اما نظر زن به مرد نامحرم از نظر اکثر مذاهب اهل سنت حرام است مگر به غیر ضرورت و در حدی که عورت نیست و یا به نیت ازدواج.
▪ نظر مذهب جعفریه: برای زن نظر به مرد بیگانه یا شنیدن صدای او در غیر ضرورت مانند معامله و طب و اینکه مرد کور باشد حرام است. (۱۲) همه مذاهب به غیر از امامیه صدای زن را عورت نمیدانند.
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» [۱۳] زینت لباس به معنای ستر از پوشاندن چیزی گرفته شده است. زن و مرد به تعبیر قران لباس همدیگرند یعنی پوشاننده همدیگرند. لباس از مقتضیات فطرت زن و مرد است. اسلام انسان را از لخت شدن و کشف عورت نهی میکند. اصل در انتخاب رنگ لباس برای مسلمان اباحه است. اما در مورد پوشش زن مسلمان با توجه به دلایلی از قران و سنت به شرح زیر است: «....ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن...» اصل خمر از ستر چیزی است اما خمار وسیله پوشاندن سر است, جیوب به معنای پایین گردن و یقه است.
من جلابیبهن... الجلابیب جمع جلباب است و آن لباس بزرگی از خمار است. ابن عباس و ابن مسعود روایت کردند که آن رداء است و عده ای گفتند: آن القناع است. و لباسی است که تمام بدن را میپوشاند. خداوند همه زنان را به ستر دستور داده است تا پوشش معلوم نباشد مگر اینکه برای همسرش چون تنها زن و شوهر میتوانند از همدیگر به صورت مشروع بهر ببرند. ذلک ادنی ان یعرفن: یا حرائر آزاده تا با إماء و بردگان قاطی نشوند چون در آنها طمع میکنند. (۱۴) از جمع تفاسیر در مورد این آیه برمیآید که بر زن مسلمان واجب است که سر و گردن و گوشهایش را بپوشاند و این پوشش او بر سینههایش قرار گیرد. در پوشاندن صورت اختلاف است گروهی میگویند باید فقط چشم زن معلوم باشد و این عباس و قتاده میگویند: بالای پیشانی تا بالای بینی باید باشد باید صورت وسینه را بپوشاند یعنی نصف صورت پوشیده باشد. اما در مورد جلباب که در آیه ۵۹ احزاب آمده است «....یدنین علیهن من جلابیبهن...» به معانی لباس بلندی که از بالا تا پایین بدن را میپوشاند. الجلباب الرداء ابی نجیح از مجاهد میگوید که پوشیدن جلباب برای این است که بدانند شما زنان آزاده هستند و از فاسقی به شما متعرض نشود. ابوبکرصدیق (رض) میگوید این آیه دلالت بر این دارد که زن مؤمن مامور به ستر صورتش از بیگانگان است و نشان دادن پوشش و عفاف خود هنگام خروج برای اینکه اهل الریب و نیرنگ در او طمع نکنند و این دلالت بر آن دارد اَ مة زن برده بر او پوشش صورتش و موهایش نیست چون خداوند نساء المؤمنین را میگوید و اراده خداوند بر آزادهها است و این علامت جدایی زن برده و آزاده است. از نظر اکثر مذاهب جلباب لباس بلندی است که بدن زن را از بالا تا پایین پاهایش میپوشاند. در تفسیر دیگری: کلمهی «جلابیب» جمع جلباب است، و آن جامهای است سرتاسری که تمامی بدن رامیپوشاند، و یا روسری مخصوصی است که صورت و سر را ساتر میشود، و منظور از جملهی «پیش بکشند مقداری از جلباب خود را»، این است که آن را طوری بپوشند که زیر گلو و سینههایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد. «ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»- یعنی پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و نزدیکتر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمیشوند، یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمیگردند.
بعضی از مفسرین در معنای آن گفتهاند: این پوشیدگی، نزدیکتر بودن ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را میشناساند، چون زنان غیر مسلمان، و نیز کنیزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتیجه کسی متعرض آنان نمیشد، و حتی کسی نمیپنداشت که ایشان کنیز و یا غیر مسلمانند، و از ملت یهود و نصاری هستند لیکن معنای اول به ذهن نزدیکتر است. (۱۵) زینت زینت اسم جامعی برای همه چیزهایی است که با آن تزیین میکنند.
در اصطلاح شرعی از دیدگاه مفسران زینت لباس و هر آنچه تزیین گردد معنا میشود. واستفاده از زینت الت برای زنان مباح است. سرمه و حنا و عطر از زینت زن به شمار میآید. اما در مورد سرمه اکثر فقها استفاده از آن را جایز میشمارند هم برای مردان هم زنان. غیر از شافعی که در احرام آن را مکروه میداند و آن را برای زنان مباح میداند اما مالکیه هم برای مردان مکروه میداند. در مورد حنا برای زنان مشکلی در استفاده نیست اما برای مردان در صورتی که برای تغییر و جوان شدن باشد حرام است. اما برای زن جواز داده شده است استفاده حنا برای دستان مستحب است. شافعی میگوید: زن متأهل همه اوقات برایش استفاده از حنا مستحب است برای زیبایی و خود آرایی همسرش اما برای مجرد مکروه است. مالکیه میگوید: حنا برای متأهلان مستحب است و برای زنان مجرد جایز است. حنفیه میگوید: حنا برای زن چه مجرد و چه متأهل جایز است. اما استفاده از بوی خوش و عطها مستحب است با توجه به حدیث پیامبر که فرمودند: حبب الی من الدنیا: النساء ، والطیب، وجعلت قرة عینی فی الصلاة و احادیث دیگر.
اما استفاده از عطر برای زنان در غیر منزل مکروه است. برداشتن ابرو برای زنان حرام است.
به دلیل حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرمود: «لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ وَالنَّامِصَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَیِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ...» اما بعضی از حنابله با اذن همسر جایز میدانند. اما امامیه میگوید برای زن متأهل جایز است. ترجیح: در جامعه امروز با توجه به تنوع و جذابیتهایی که جامعه زنان را به خود محسور کرده است باید راهحلهای تازهای برای جذابیت حجاب و پوشش داشته باشیم؛ چرا که به صورت فطری زنان طالب زیبایی و جذابیت هستند. ابتدا باید این ارزش را به عنوان بخشی از عقیده دینی هر زن مسلمانی نهادینه کنیم وقبل از پرداختن به ظاهرقضیه ، قلبها را نزدیک به ارزش حجاب متمایل نماییم و دختران خود را با تنوع در لباسهای سنتی و قدیمی و در عین حال زیبای فرهنگ خویش آشنا و مانوس کنیم و حجاب را عبادتی مانند نماز در راستای بندگی و تقرب به خداوند بشناسانیم و چهرهی زیبای حجاب و حکمتهای فراوان آن را به جای توبیخ و اجبار برای بانوان خویش روشن نماییم چرا که تبلیغات فرهنگ غرب هر روز بیشتر و عمیق تر از گذشته برای زنان ما نهادینه میشود علت آن هم زیبایی و جذابیت ظاهری این فرهنگ است که متاسفانه به دلیل یکنواخت بودن پوششهای زنهای محجب جامعه ما ، به نوعی دختران ما از حجاب فراری اند و به طرف فرهنگ توخالی دیگران میروند و فرهنگ و تمدن خودمان را با این همه تنوع و زیبایی و غنی بودن رها میکنند و به همین ترتیب این فرهنگ با ورود در جامعه کم کم ارزشهای دیگر ما را کم رنگ تر میسازد.
البته این یک دلیل است که به نظر من اصل اول فراموش شده است و آن پرداختن به ظاهر و فراموش کردن باطن و نهادینه نشدن این ارزش است. اما در مورد ترجیح آراء به نظر من ترجیح بر پوشش همه بدن به غیر از دو دست و صورت صحیح تر است و همچنین پوششی که جلب توجه نداشته باشد و تعبیر ماظهر منها همان صورت ظاهری و طبیعی یک زن است و نباید صورت آرایش شده باشد چرا که زمانی که موها پوشیده باشد و چادر هم به سر باشد اما صورت کاملا آراسته باشد، مقصد شریعت تحقیق نشده است و دفع کردن مفسده است یعنی همچنان جلب توجه مرد را به همرا دارد. همچنین صدای زن نمیتواند عورت باشد چرا که بر طبق تحقیق روانشناسان مردان به نوع تن صدای زنان حساس هستند و نه محتوای سخن آنها. در مورد محارم هم حفظ حدود بسیار مهم است خصوصا برای پسرانی که در خانه هستند و جوانند نباید خواهر بسیار راحت گردن و موهایش را با زینت نمایان کند چرا که این پسر با دیدن این شکل ممکن است به یاد زن دیگری بیفتد هرچند این برای زنان حرج است. شاید خیلی از زنها بگویند ما چه کار کنیم آقایان مؤمن شوند و چشمشان را ببندند اما خلقت از ازل همینگونه بوده است و برای سالم زیستن و راحت زیستن و سعادت واقعی حکم خدا اولی است و در تناقض افکار خود با حکم خداوند باید حکم خداوند را پذیرفت. تفاوت بسیار بارزی میان مذاهب در این زمینه وجود نداشت. موارد بسیار جزییاند و قابل بحث نیستند.
نویسنده: سمیّه امینی
پینوشتها:
۱- ۳۱ نور.
۲- تفسیر المیزان, ج۱۵, ص۱۵۴-۱۵۷.
۳- موسوعه فقهی, ج۲۴, تزین.
۴- ابی بکر احمد بن علی رازی (جصاص)، ج۳، ص۴۸۶.
۵- ابی بکر احمد بن علی رازی (جصاص)، ج۳, ص۴۰.
۶- زمخشری جار الله. الکشاف, دار المعرفة, ج۳.
۷- المغنی, ج۶, ص۵۵۵ .
۸- نهایة المحتاج, ج۶, ص۱۸۵.
۹- الشرح الصغیر للدردیر و حاشیة الصاوی, ج۱, ص۱۰۶
۱۰- المبسوط. سرخسی, ج۱۰, ص۱۴۹, احکام القران, جصاص, ج۳, ص۳۷۳.
۱۱- تفسیر زمخشری, ج۳, ص۲۳۰-۲۳۱. تفسیر ابن کثیر, ج۳, ص۲۸۳.
۱۲- شرح الازهار فی فقه الزیدیة, ج۲, ص۱۱۳. و شرائع الإسلام. حلی, ج۲ص۲۶۹.
۱۳- آیه ۵۹ سوره احزاب.
۱۴- الروضة البهیة شرح اللمعة الدمشقیة, ج۲, ص۶۷.
۱۵- تفسیر المیزان, ج۱۶, ص۱۰۵
منابع:
۱- امام ابو عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی. کتاب الجامع لأحکام القرآن. دار الکتب العلمیة, ج۷
۲- ابی بکر احمد بن علی رازی جصاص. احکام القران. دار الکتب العلمیة, ج۳
۳- موسوعة فقهی. وزارة اوقاف و شئون اسلامی, ج۲۴
۴- سید محمد باقر موسوی همدانی. ترجمه تفسیر المیزان. دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم
۵- ترجمه تفسیر طبری. انتشارات توس. تهران. چاپ دوم.
۶- ابوالاعلی مودودی. حجاب اسلامی. ترجمه نعمت الله شهرانی. نشر احسان.
۷- دکتر عبدالکریم زیدان. المفصل فی احکام المراة و البیت المسلم. موسسه الرسالة, ج۳. احکام بین النساء و الرجال
۸- زین العابدین قربانی لاهیجی:تفسیر جامع ایات الاحکام. نکاح و طلاق, ج۹و۱۰. نشر سایه.
۹- محمود. زمخشری. دار الکتاب العربی, ص۲۳۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست