شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

اخلاق کاربردی معلم در پرتو مبانی اسلامی


اخلاق کاربردی معلم در پرتو مبانی اسلامی

در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است نگاهی اجمالی و گذرا به راههای مناسب ارتباط گیری و تأثیرگذاری مربیان بر فراگیران براساس آموزه های دینی داشته باشد که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می گردد

در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است نگاهی اجمالی و گذرا به راههای مناسب ارتباط گیری و تأثیرگذاری مربیان بر فراگیران براساس آموزه های دینی داشته باشد که در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می گردد.

امام صادق(ع) فرموده اند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم(۱)؛ مردم رابا غیر زبانتان به نیکی ها فراخوانید.» منشأ تمام گفتار و کردار آدمی، خوبی ها و بدی های او، نفس است. اگر نفس اصلاح شد، دنیا و آخرت انسان تأمین و آباد می شود و اگر نفس به فساد و تباهی کشیده شد، سرچشمه هلاکت است. انسان ها برای کسب سعادت خود باید به نفس خویش آگاه باشند و دقیقاً آن را بشناسد. توانایی ها و پتانسیل های او را مدنظر قرار دهند واین اولین قدم برای خودسازی است. نفس چون بدن، گاهی سالم است و گاهی بیمار؛ اگر نفس انسان بیمار شد، آثار سوء این بیماری بسیار خطرناک تر از بیماری جسم است؛ از این رو باید به عوامل و شرایط صحت نفس، توجه بیشتری شود. امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: «عجبت لمن یتفکر فی مأکوله کیف لا یتفکر فی معقوله(۲)؛ تعجب می کنم از کسانی که درباره غذای جسم خود فکر می کنند ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمی نمایند.» تا انسان خود را نسازد سالم نخواهد بود. سلامتی ملاک و معیار آزادی از آتش و رسیدن به سرمنزل مقصود و سعادت است. به مصداق «یوم لا ینفع مال و لابنون¤ الا من اتی الله بقلب سلیم.» (شعرا ۸۸ و ۸۹)

انسان نمی تواند دیگری را بسازد و او را خوشبخت نماید، مگر این که اول خود را بسازد، انبیا که برای تهذیب و تزکیه نفوس پا به میدان جهاد گذاشتند، اول خود از مرز تهذیب گذشته بودند؛ هر کس می خواهد جا پای انبیا بگذارد و مشغول به شغل آن ها شود، باید طاقت تحمل بار چنین مسئولیتی را داشته باشد، در این صورت او معلم و مرشد خواهد بود و در این صورت پاشیدن بذر در قلب شاگردان به میوه می نشیند. معلم با گفتار و بیش از آن، با کردار خود، پایه های بنای شخصیت شاگرد را پی می ریزد و آثار آن را در سال های آینده در جوامع مشاهده می کند. یک مصلح و یک جنایتکار حرفه ای هر دو، روزی در برابر معلم زانو زده بودند. سهم تربیتی معلم در کنار سهم اراده این اشخاص نقش مهمی در سعادت و شقاوت آنان دارد.

قلب دانش آموز بستر پذیرش آموزه های اخلاقی معلم

معلمی که می خواهد به تربیت شاگرد خود بپردازد، باید برای «ارتباط سالم» سرمایه گذاری کند. سپس از مهم ترین وسیله ارتباط یعنی «کلمات» کمک بگیرد، آن گاه به سراغ «فضاسازی» رود، هم «فضای ارتباط» بسازد و هم «فضای معنوی ارتباط» را آماده کند. قدم ها را آهسته و یک به یک بردارد، او برای کاشتن بذر عشق و محبت نیازمند جراحی و شیار کردن قلب شاگرد است، از ایمان به خدا و توکل به او شروع کند و با آرامش، و اخلاقی خوش از طول زمان نهراسد که کنفوسیوس حکیم گفت: اگر زحمات تو برای یک سال است، دانه بیفشان و اگر برای ۱۰ سال است نهال بکار و اگر برای صد سال است انسان تربیت کن.

شیرین ترین از جان کلام این حکیم چینی، نیم سطر آیه الهی است که اگر یک نفر را زنده کنی گویی همه آدمیان را زنده کردی.(مائده ۲۳) به منظور بسترسازی برای تربیت صحیح، باید گام های زیر را برداشت.

اول: موقعیت فعلی دانش آموز و آمادگی روانی او شناخته شود. حالت انسان در خشم و غصب و غم و اندوه و شادی و هیجان و رنج و درد و قرابت و غرامت و... یکسان نیست. انتقال آموزه های اخلاقی باید در شرایط مناسب صورت گیرد.

دوم: خوب گوش دادن به سخنان شاگرد براساس «یقولون هو ادن قل ادن خیر لکم» (توبه ۱۶) و «فبشر عبادالذین یستمعون القول...»(زمر ۷۱ و ۸۱)

سوم: پذیرفتن شاگرد آن چنان که هست نه آن چنان که باید باشد. «باید» به زبان و نگاه و دستان معلم وابسته است نه به شاگرد. این معلم است که قادر است آن چنان که باید باشد را به نمایش بگذارد.

چهارم: احساس همدردی و همدلی خود را به شاگرد بنمایاند. این احساس باید با شروع کلماتی اطمینان بخش آغاز شود. در اینجاست که باید از عصای احتیاط کمک گرفت و حساب شده سخن گفت.

پنجم: جهت دهی به شاگردان در هر گفتار و کردار. آزادمنشانه، زمینه را برای این نوع از جهت دهی آماده می کند. آنان را باید گرامی داشت. تحت فشار قرار دادن، آن ها را وادار به طغیان می کند.

ششم: برانگیختن ارزش ها در شاگرد؛ چون روح عدالت خواهی، عزت طلبی، آزادی، شجاعت، سخاوت و...

هفتم: نمایش عکس العمل فضائل اخلاقی و رذائل اخلاقی به شکل فیلم و داستان و بیان.

ترجیحا بیان حالات پیامبران و اولیای خدا و علما و عرفا و صالحان و... و در برابر آنان بیان شرح حال بعضی از ستمگران، متجاوزان و جنایتکاران و آثار سویی که در نسل ها و برای عصرها باقی گذاشتند.

هشتم: تمرین های عملی برای تسلط بر سه قوه غضب، شهوت و خیال.

نهم: بهره وری از تشویق و تنبیه با استناد به آیات الهی و روایات معصومین(ع).

● تکیه گاه های شخصیت سازی اخلاقی براساس مبانی اسلامی

۱- ارتباط سالم

ارتباط سالم و صحیح آن است که، طرفین در امر مبادله اطلاعات و احساسات در فضایی مناسب مشارکت کرده و با یکدیگر هماهنگی داشته و در این ارتباط، هر دو احساس ارزشمندی کنند. به طور کلی ارتباط انسان ها با یکدیگر براساس دو بینش برقرار می گردد: «کرامت»؛ و «اهانت»، یعنی یا براساس تکریم شخصیت است و یا براساس تحقیر شخصیت. ما در برخوردها و ارتباطاتمان با دیگران، هرگونه انسان را تلقی کنیم، همان گونه با او برخورد می کنیم. اگر انسان را موجودی با شخصیت و با عزت بدانیم تلاش می کنیم که این کرامت را در او تقویت کنیم و اگر او را فاقد کرامت نفس بدانیم، سعی در تحقیر او داریم.

از دیدگاه اسلام ارتباطی سالم است که بر پایه تکریم شخصیت و عزت نفس و احترام متقابل افراد انسانی استوار باشد.

۲- ارتباط کلامی

یکی از روش های برقراری ارتباط انسان ها با یکدیگر طریقه گفت و شنود و مکالمه است. کلمات، مبین عواطف و احساسات انسان هاست، از طریق رد و بدل کردن کلمات، اهداف و مقاصد و نیت ها آشکار می شود، در حقیقت، شخصیت انسان ها در زیر زبانشان و بین سخنانشان نهفته است.(۳)

با تحقیقاتی که به عمل آمده، در جامعه ما تقریباً نزدیک به ۵۸% ارتباطات افراد از طریق حرف زدن و گوش دادن (گفت و شنود) و نزدیک به ۵۱% از طریق خواندن و نوشتن است. پس در این مورد، واژه ها و کلمات و جملات نقش ویژه ای را در نقل و انتقال مفاهیم و احساسات انسان ها بازی می کنند. واژه ها در نقل و انتقال اطلاعات و ارتباط دو انسان از بار احساسی مهمی برخوردارند و از نظر عاطفی، کلمات تأثیر فوق العاده ای در روحیه افراد انسانی دارد.

بیان و گفت وگو که برای ایجاد ارتباط در قالب کلمات و الفاظ رد و بدل می شود، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین سبب، خداوند متعال در قرآن کریم اولین ویژگی مهم انسان را پس از خلقت او سخن گفتن ذکر می نماید: «خلق الانسان¤ علمه البیان (الرحمن۳ و۴)؛ انسان را بیافرید. به او سخن گفتن آموخت.»

بیان و گفتار، مهم ترین وسیله ارتباط انسان ها با یکدیگر است و چون ارتباط فرایندی دو طرفه است، بخش اعظم ارتباط انسان ها از طریق گفت وشنود و همین مکالمات عادی و روزمره صورت می گیرد، لذا در ارتباط صحیح و سالم، باید هم گوینده خوبی بود و هم شنونده خوبی؛ یعنی در تبادل اطلاعات و احساسات و عواطف، باید از نقش و تاثیر عاطفی و روانی واژه ها و کلمات آگاه بود. باید توجه داشت که چگونه بعضی از کلمات و واژه ها در ایجاد و برقراری ارتباط سالم نقشی سازنده داشته و همواره در ایجاد صمیمت و دوستی موثرند.(۴) همچنین باید به موقعیت و فضای ارتباط که این واژه ها و کلمات در آن رد و بدل می گردد، آشنایی داشت. گاهی گفتن یک کلمه مثبت، در شرایط و فضای نامناسب و نامساعد، بار منفی القا می کند.(۵)

بنابراین باید هم به نقش کلمات و واژه ها و هم شرایط القا و مبادله کلمات آشنایی و دقت کامل داشت.

۳-ایجاد فضای ارتباط توسط معلم

باید توجه داشت که قبل از ارتباط کلامی، فضای برخورد یعنی وضعیت ظاهری: نگاه ها و حالت های چهره، ابروها و حرکت ها، در ارتباطات سالم و مناسبات صحیح انسانی بسیار موثر است: قیافه عبوس، تبسم ملیح، غرور و یا خضوع و فروتنی، در ایجاد فضای مثبت و یا منفی اثرهای مهمی در ارتباط ها می گذارند.

«ولا تصعر خدک للناس و لاتمش فی الارض مرحاً؛ (لقمان ۸۱) به تکبر از مردم روی در هم مکش و با غرور بر زمین گام منه.»

«عبس و تولی¤ أن جاءه الاعمی¤ و ما یدریک لعله یزکی؛ (عبس ۱ تا ۳) روی را ترش کرد و سر برگردانید. چون آن نابینا به نزدش آمد و تو چه دانی شاید که او پاکیزه شود.»

۴-فضای معنوی ارتباط

تواضع: «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛ (شعرا ۲۱۵) در مقابل مؤمنانی که از تو پیروی می کنند، پر و بال فروتنی فرود آر.»

برخورد کریمانه: «.... و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً؛(فرقان ۳۶) و چون با نادان ها مقابل شوند، سلام می گویند.»

«و اذا مروا باللغو مروا کراما؛ (فرقان ۳۷) و زمانی که با کژی روبرو شوند، بزرگوارانه از آن می گذرند.»

تسلط بر خشم: «... و اذا ما غضبوا هم یغفرون؛ (شوری ۷۳) و چون خشمگین شوند خطاها را می بخشایند.»

پاسخ به سلام: «و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها؛ (نساء ۶۸) در برخورد چون شما را به سلامی نواختند، پس شما به سلامی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ گوئید.»

۵- خوب گوش دادن

«فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه؛ (زمر ۷۱ و ۸۱) پس بندگان را بشارت ده: آن کسانی که به سخن گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می کنند.»

«... و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم(توبه ۱۶) و [منافقین] می گویند که او [پیامبر] به سخن هر کس گوش می دهد. بگو: او برای شما شنونده خوبی است.»

۶- خوب سخن گفتن (لحن و آهنگ گفتار)

از نظر روانی و عاطفی، لحن و آهنگ کلام در ارتباطات متقابل تأثیر مطلوب و نامطلوب دارد؛ گاه اگر سخن با لحن خشن و صدای شدید القا شود، آرامش انسان را به هم می ریزد، تأثیر منفی در روحیه طرف مقابل می گذارد و وی را عصبانی می کند؛ و گاه لحن نرم و آرام؛ غضب و عصبیتی را فرو می نشاند.

به همین جهت، قرآن برای ایجاد ارتباطی سازنده، لحن خوش و مناسب را در گفتار توصیه می کند:

«واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک...؛(لقمان۹۱) در رفتارت راه میانه رو باش و لحن سخنت را آرام کن.»

«فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی؛ (طه۴۴) با او [فرعون] به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد.»

«... ولتعر فنهم فی لحن القول و الله یعلم اعمالکم؛ (محمد۰۳) و تو آن ها [منافقین] را از لحن سخنانشان خواهی شناخت، و خدا از اعمالتان آگاه است.»

«... و قولوا للناس حسنا... (بقره۳۸)؛ با مردم به نیکی سخن بگوئید.»

«... و قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن؛ (اسراء۳۵) و به بندگان من بگو که با یکدیگر به بهترین وجه سخن بگویند.»

۷- سخن خوب گفتن

«... و قولوا لهم قولا معروفاً، (نساء۵) و به آنان سخن نیک بگویید.»

«قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها أذی و الله غنی حلیم (بقره۶۲۲) سخن خوب و عفو و گذشت، بهتر از صدقه ای است که آزار به دنبال داشته باشد. خدا بی نیاز و بردبار است.»

۸- ارزیابی منفی ممنوع

«... لایسخر قوم من قوم...؛ (حجرات۱۱) گروهی، گروه دیگر را مسخره نکنند.»

«... ولا تلمزوا أنفسکم...؛ از یکدیگر عیب جویی نکنید.»

«...ولا تنابزوا بالالقاب...؛ و یکدیگر را به القاب زشت صدا نکنید.»

۹- نقش روانی و عاطفی کلمات

به این جمله بیاندیشید «ولا یحزنک قولهم؛ (یونس۵۶) سخن آنان تو را غمگین نکند.»

در ارتباط بین دو انسان، واژه ها و کلمات گاهی نقش سازنده یا مخرب دارند. بعضی از کلمات روح انسانی را خراش می دهند و موجب شیارها و زخم هایی در دل انسان می گردند. این زخم ها گاهی کاری تر از زخم شمشیر(۶) و ماندگارتر از آن است و همواره مثل خوره روح آدمی را می خورد و منجر به بیماری های عمیق روانی می گردد. کلمات و جملات ناسالم موجب ارتباط ناسالم و کلمات خوب و شاد موجب ارتباط سالم می گردد.

گاهی کلمات ناسالم به طور ناخودآگاه پیامدهای مخربی به بار خواهد آورد و سبب تضعیف و تحقیر شخصیت و آزرده شدن می گردد. تحقیر شخصیت منشأ بسیاری از گناهان و رذایل اخلاقی است.

اظهارنظرها و کلمات ناهنجاری که در برخوردهای ارتباطی روزانه والدین رد و بدل می شود، عزت نفس آنان را جریحه دار می سازد و تهدیدی برای ارتباط سالم خود و فرزندانشان خواهد بود. غرولندهای مادر یا پدر در حضور فرزندان نیز آثار بسیار ناگواری در شبکه ارتباطی خانواده به وجود خواهد آورد. اگر در محیط مدرسه از این روند جلوگیری نشود، فساد این آثار در جامعه نمایان می شود.

«انکم مؤاخذون باقوالکم فلا تقولوا الا خیراً؛(۷) شما در مورد گفتارتان مورد مؤاخذه قرار می گیرید پس نگویید مگر سخن خیر و نیکی را.»

مشکل عمده ما این است که از مهارت های ارتباطی سالم بی بهره ایم. بیشتر اعضای خانواده ها در جامعه ما انسان های مؤمن، متدین و وفادار به یکدیگرند؛ ولی متأسفانه در ایجاد ارتباطی سالم و شاد با هم، به ویژه از زمانی که صاحب فرزند می شوند، بی بهره اند.

۱- کافی، ج ۲، ص ۹۷.

۲- بحارالانوار، ج ۱، ص ۸۱۲.

۳- نهج البلاغه، حکمت۸۴۱.

۴-گاهی کلمات به سبب نقش مخربی که دارند موجب ارتباط ناسالم می شود.

۵-«زله اللسان اشد من جرح السنان؛ لغزش زبان شدیدتر از زخم نیزه است.» علی(ع)، شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج۴، ص ۱۱.۱

۶- «رب کلام أنفذ من سهام؛ چه بسا سخن که شکافنده تر از نیزه و شمشیر است.» غررالحکم، ۲۲۳.۵

۷- تصنیف غررالحکم، ص۵۶۱.

ابوالفضل یغمایی