دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نواندیش دینی


نواندیش دینی

امام موسی صدر و جمعی از همراهانش در سال ۱۳۳۷ اولین نشریه حوزه علمیه را منتشر کردند و تلاش داشتند تا مسائل مستحدثه را در دنیای جدید, شناسایی و پاسخی در خور برای آنها بیابند امام موسی صدر خود تدوین و تحلیل مقالات اقتصادی را برگزید که در نوع خود بی نظیر و جدید بود

تقریباً هر شخصی که از امام موسی صدر سخن گفته بر یک نکته تاکید کرده است، و آن «نوگرایی دینی» است. مساله ای که امروز نیز، بعد از گذشت سال ها، هنوز گریبان گیر جامعه ما است و به تعبیری یکی از راه های بی بدیل برون رفت از بحران های مبتلا به جامعه ایران است.

● اندیشه و سیره عملی

برای تحلیل مفهوم «نوگرایی دینی» با تکیه بر اندیشه های امام موسی صدر، ما دو منبع گرانبها در اختیار داریم. یکی سیره عملی ایشان و بررسی حوادث و رویدادهای زندگی وی و دیگری رجوع به نوشته ها و مکتوبات به یادگار مانده از ایشان است. در خصوص سیره عملی و شرح زندگانی امام موسی صدر، خاطرات به یادگار مانده از ایشان و اسناد موجود تا حدودی گویای واقعیت است.

آنچه نزدیکان، خویشان و هم درسان ایشان مطرح کرده اند، نشان می دهد امام موسی صدر آنچنان که می اندیشید، زندگی می کرد و این اتفاقی است که در جوامع در حال گذار، برای کمتر اهل اندیشه ای رخ می دهد. همچنین ما منبع گرانبهای دیگری داریم، که گرچه برای هدف و منظوری دیگر ثبت شده، اما امروز از منابع درجه اول زندگی امام موسی صدر است و آن اسنادی است که ساواک در پرونده امام موسی صدر آورده است.

این اسناد به همت «مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات» در سه جلد منتشر و توزیع شده است. قدیمی ترین تاریخ این اسناد روز دوازدهم خردادماه ۱۳۲۸ است، یعنی زمانی که امام موسی صدر ۳۱ ساله بوده است. این سند متعلق به استعلام در خصوص تقاضای صدور امتیاز مجله «مکتب اسلام» برای امام موسی صدر است.

از این تاریخ به صورت جسته و گریخته می توان شرح زندگی و فعالیت های امام موسی صدر را بر اساس اسناد ثبت کرد. اما جا دارد در اینجا به این نکته توجه شود که این اسناد بسیار خلاصه و بعضاً جهت دار از سوی ساواک تنظیم شده است. قطعاً می بایست این اسناد مورد تجزیه و تحلیل دوباره قرار گیرد و به عنوان یک منبع در پروژه ای کلان برای شرح زندگی و فعالیت های امام موسی صدر استفاده شود.

اما در حال حاضر همین اندک، دستمایه خوبی برای تحلیل ما است. از اندیشه های او نیز همین اندکی که ترجمه شده و به دست ما رسیده، می تواند رویکردهای نوگرایانه ایشان به «دین» را نشان دهد. امام موسی صدر در پرتو همین نگاه نوگرایانه است که توانسته نامی نیک از خود در اذهان به یادگار بگذارد. امروز افراد ثقه فرقه ها و ادیان حاضر در لبنان و سایر نقاط دنیا که ایشان با آنها ارتباط داشته، از او به نیکی یاد می کنند و او را محور وحدت و گفت وگو می دانند.

● نوگرایی دینی

بعد از بیان این مقدمات و برای ورود به بحث اصلی باید به این نکته توجه داشت، که «نوگرایی دینی» مفهومی است که تقریباً در دو قرن اخیر وارد حیات سیاسی، اجتماعی و دینی مسلمین شده و قبل از آن ما با چنین مفهومی روبه رو نبوده ایم.

البته این بدان معنا نیست که «نوگرایی » در گذشته وجود نداشته، بلکه تحول و نو شدن هر پدیده ای چه دینی و چه غیردینی، جزء حیات آدمی و سرشت انسان است. اما «نوگرایی » در مفهوم جدید، نسبت ما را با «دنیای جدید» در مقابل «دنیای قدیم» به بحث می گذارد. این فصل ممیزه این برداشت از مفهوم نوگرایی دینی است.

به عبارت دیگر ابتدا تجدد یا مدرنیته به وجود می آید و سپس عوارض و پیامدهای آن دینداران را به چاره جویی برمیانگیزد. از این منظر «نوگرایی دینی» صرفاً یک چالش درونی نیست. بلکه در برابر یک چالش بیرونی اعلام موضع می کند. به همین معنا بنیادگرایی نیز نقطه مقابل نوگرایی است. زیرا بنیادگرایی نیز پاسخی از سر اضطرار و درماندگی به عوارض و پیامدهای مدرنیته است، اما این بار نه در قالب هماهنگی و هم آوازی بین آن بیرون و این درون، بلکه ایجاد یک خط گسست جدی بین آن دو است، که نتیجه این گست دوری و فاصله گرفتن از یکدیگر و از بین رفتن راه مفاهمه و گفت وگو است.

اگر فرض فوق را بپذیریم، امام موسی صدر در زمره نوگرایان دینی قرار می گیرد، زیرا علاوه بر زیست در محیط سنت، واقعیت های دنیای مدرن را نیز دریافته و سعی در هماهنگی و هم آوایی بین آنها دارد. نکته مهم در خصوص ایشان این است که ابتدا این مساله را در درون خود سازوار کرده و سپس آن را در عرصه عمل نیز آزموده است، و این وجه بارز شخصیت ایشان است. خویشان و نزدیکان ایشان خاطرات زیبایی از آزاداندیشی و عمل به آن برای خود و اطرافیان نقل کرده اند، که بیان آنها در این فرصت ضرورتی ندارد.

اما این نکته ای درخور است که نوگرایی دینی باید مرز حرکت خود را جایی تعیین کند که بتواند بدان عمل کند و پایبند آن باشد. امام موسی صدر، نوگرایی دینی است، زیرا در نسبت با پرسش گشوده چگونگی رویارویی با تجدد قرار می گیرد و سعی می کند بدان جواب دهد. شاید نمونه خوب این فعالیت ایشان، تلاش برای انتشار نشریه ای متعلق به حوزه علمیه قم، با عنوان مکتب اسلام باشد. او سعی کرد متناسب با شرایط پیش آمده اصلاحاتی در آن حوزه علمیه به وجود آورد. برای توجه به میزان اهمیت و بزرگی این کار کافی است تا شرایط آن روز حاکم بر حوزه ها را درک کنیم، که تا چه اندازه در مقابل نوآوری ها و تغییر در نظام آموزشی و غیر آن از خود واکنش نشان می داد.

امام موسی صدر و جمعی از همراهانش در سال ۱۳۳۷ اولین نشریه حوزه علمیه را منتشر کردند و تلاش داشتند تا مسائل مستحدثه را در دنیای جدید، شناسایی و پاسخی در خور برای آنها بیابند. امام موسی صدر خود تدوین و تحلیل مقالات اقتصادی را برگزید که در نوع خود بی نظیر و جدید بود.

اگر بپذیریم مهمترین دستاورد مدرنیته در عرصه نظر، استفاده از خرد نقاد و خودبنیاد و در عرصه عمل و زندگی، ایجاد تغییر مثبت و رو به ترقی برای بشر است، نوگرای دینی باید خرد را در عرصه نظر و خدمت به انسان را در عرصه عمل مورد توجه قرار دهد. اگر فرد دینداری بدون توجه به این دو موضوع راه خود را برود و به قله مرجعیت و دیانت نیز برسد، باز نمی تواند در زمره نوگرایان باشد، زیرا در نسبت با پرسش گشوده چگونگی رویارویی با مدرنیته قرار نمی گیرد. امام موسی صدر، طبق اسناد به جای مانده و سخنان مکتوب ایشان، عنایتی ویژه به این دو مفهوم داشت. در یکی از گزارش های ساواک می خوانیم:

«جامعه اسلامی معلمان وابسته به دکتر مهدی بازرگان، استاد دانشگاه و رهبر نهضت آزادی ایران، با ارسال کارت ضمیمه از اشخاص دعوت کرده تا در جلسات سوگواری و سخنرانی انجمن....شرکت کنند. آغاز جلسات از ساعت ۸ بعد از ظهر بوده و قرار است هر شب اشخاص زیر به ترتیب راجع به موضوعات ذیل صحبت کنند؛ شب اول؛ سید موسی صدر راجع به اسلام دین زندگی است. شب دوم؛...» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، ج۱، ص۱۵)

عنوان سخنرانی امام موسی صدر خود گویای نوع نگرش او به دین است. همچنین ارتباطی که او با روشنفکران دینی چون مرحوم بازرگان داشته، به خوبی نشان می دهد، ایشان سعی دارد تا از دین برای رفع مشکلات دنیای مردم بهره برد و از آن برای ترقی و پیشرفت جامعه استفاده کند. ساواک در گزارشی که از این جلسه سخنرانی تهیه کرده، بخشی از رویکرد ایشان به آزادی و پیوند آن با دین را ذکر کرده است. در این گزارش می خوانیم:

«از ساعت ۱۵ بعدازظهر روز جمعه ۷/۷/۴۰ عده ای در حدود ۶۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه و اعضای جبهه ملی و احزاب نیروی سوم و پان ایرانیسم و کارگران و بازاریان، فرهنگیان و سایر طبقات در منزل شماره ۸۴ واقع در خیابان بهارستان، کمی بالاتر از سه راه ژاله حضور داشتند. آیت الله طالقانی و آیت الله کمره ای نیز در این جلسه شرکت کرده بودند.

ابتدا سیدموسی صدر پشت تریبون قرار گرفت و گفت در کشور لبنان ساکن است و در آنجا مبلغ مذهب شیعه است و سپس چند آیه از قرآن کریم را که روی کاغذی نوشته شده بود قرائت و اضافه کرد، نویسنده الجزایری گفته بشر دو نوع فکر دارد؛ یکی آزاد و دیگری استعماری که فکرش در تسخیر دیگری است و خوب فکر نمی کند و اگر خوب فکر کند و بگوید فوراً شق دوم(استعمار) او را وادار می سازد که فکر (آزادی) را از سر به در کند.

نامبرده سپس در خصوص عدالت اجتماعی و غلبه حق بر باطل صحبت کرد و افزود ظالم می تواند فقط زمان بسیار کمی ظلم کرده و ستمگری خود را ادامه دهد و به طور حتم ظلم او پایان خواهد داشت و ظلم پایدار نخواهد ماند. و چند آیه از قرآن در مورد موسی و قیام اسرائیل و قیام حضرت موسی علیه فرعون را قرائت کرد و نتیجه گرفت ظالمی مثل فرعون پیدا شد و فرعون طوری در دل مردم وحشت انداخته بود و مردم را به جان یکدیگر و به خون یکدیگر تحریک و تشویق می کرد که مردم یارای قدرت و جرات آن را نداشتند که آزاد فکر کنند. « (همان، ص۱۷ و ۱۸) او در مناسبت های دیگر نیز بر آزادی انسان و کرامت او تاکید بسیارکرده است و این انسان گرایی را جزء ذات اسلام می داند:

«اسلام مقام انسان را بسیار منزه می داند. لذا پرستش بت ها و عبادت بشر و هر شخصی و هر شیئی را حرام و مقام انسان را در نظام آفرینش بالاتر از آن دانسته است که غیرخدا را پرستش و در برابر موجودات محدودی چون خود او خضوع و خشوع کند. ما در بسیاری از تعالیم اسلامی درمی یابیم که انسان از بیان نیاز به غیر از خداوند منع شده است.»(نای و نی، ص۷۶)

«اسلام رای و اظهار نظر و عقیده را بزرگ و گرامی داشته و کوشش دارد تا حریت و آزادی رای و عقیده هماره حفظ شود. نیز برای شناخت و وصول به عقیده راستین، انسان را به اندیشه و کوشش امرکرده و به طور صریح اعلام کرده است؛ عقیده ای که مبتنی بر مبادی تفکر نباشد اعتبار ندارد و عذر انسان پذیرفته نیست، مگر آنکه به رغم سعی و تفکر نتوانسته باشد به عقیده درست، دست یابد.»(همان، ص۸۵)

مجید حاجی بابایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.