سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

نگاه نو به مفهوم رضایت جنسی


نگاه نو به مفهوم رضایت جنسی

چرا و چگونه از مدل خطی به مدل غیرخطی رسیدیم

طی چند دهه گذشته، مراحل پاسخ جنسی در انسان با جمع‌بندی نظرهای پژوهشگران جنسیت آقا و خانم مسترز و جانسون و سپس خانم کاپلان به شکل «میل جنسی، برانگیختگی، ارگاسم و فرونشینی» تعریف شد...

این تقسیم‌بندی در جای خود برای فهم پاسخ جنسی و سپس تعریف اختلال‌های عملکرد جنسی بسیار مغتنم و کاربردی بود و هنوز هم ملاک تقسیم‌بندی «اختلال عملکرد جنسی» یا به قول فرهنگستان علوم پزشکی، «دشکاری جنسی» محسوب می‌شود.

اما پس از مدتی انتقادهایی نیز بر آن وارد شد.

مدل فوق‌الذکر که به نوعی مدل خطی تلقی می‌شود، عملکرد جنسی را به مراحل فیزیولوژیک مقید کرده است در حالی که در عمل، رفتار و پاسخ جنسی در انسان با ملاحظات روانی همبستگی جدی دارد. حتی در تغییرات فیزیولوژیک نیز مدل خطی بر پاسخ‌های اندام‌های جنسی تمرکز بیشتری دارد. به علاوه خطی بودن مراحل می‌تواند سوء‌تفاهم ایجاد کند به این نحو که هر مرحله، پیش نیاز قطعی مرحله بعدی است، در حالی که می‌دانیم مثلا توانایی در رسیدن به ارگاسم حتی در زنان هم مستلزم داشتن تمایل جنسی قبلی نیست.

موضوع انتقادبرانگیز دیگر بی‌توجهی به مفهوم رابطه زناشویی و محدود دانستن آن به نزدیکی بین زن و مرد و در نظر نگرفتن تفاوت معنای «رابطه زناشویی» میان برخی زنان و مردان است. مطالعه‌ها و شواهد مختلف نشان داده‌اند ملاحظات و نیازهای جنسی از دیدگاه زنان تفاوت قابل‌توجهی با مردان دارد. صمیمیت، عواطف، ارتباط و گفتمان مناسب، تعهد و باردار شدن نمونه‌هایی از این ملاحظات هستند که در مدل‌های فیزیولوژیک جایگاهی برای آنها دیده نشده در حالی که در مفهوم «رضایت جنسی» همه این عوامل به نوعی دخیل هستند.

بسیاری از زوج‌ها که با اعتقاد به اختلال در عملکرد جنسی به کلینیک مراجعه می‌کنند در واقع مشکلاتی دارند که فقط با این مدل‌های خطی و عمدتا زیست‌شناختی قابل توضیح نیستند. مثلا:

انتخاب زمان نامناسب به‌وسیله همسر

علاقه نداشتن به همسر

عادت‌ها و رفتار جنسی متفاوت همسر

پیش‌نوازش کوتاه قبل از رابطه‌زناشویی یا توجه و محبت ناکافی بعد از آن

به‌خصوص در مورد میل جنسی، تفاوت‌های موجود میان آقایان و خانم‌ها بسیار چشمگیرتر است ولی این موضوع به مفهوم آن نیست که این میل در مردها بیشتر است یا در زن‌ها (که به غلط در بسیاری از نوشته‌ها به آن اشاره می‌شود) بلکه ماهیت آن در زنان و حتی برخی مردان با کلیشه رایج و حتی تصریح شده در راهنمای طبقه‌بندی اختلالات روانی (DSM) تفاوت دارد.

به این دلایل، طی سال‌های اخیر مدل‌های متفاوت دیگری پیشنهاد شده‌اند که از مهم‌ترین آنها مدل پیشنهادی خانم بسون است. این مدل که ماهیتی غیرخطی دارد، از چند جهت به برخی انتقاد‌هایی که به مدل‌های خطی وارد بود، پاسخ می‌دهد. مدل بسون به تفاوت‌های عمده در مفاهیم میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان و مردان توجه ویژه دارد. از جمله این تفاوت‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

۱. سطح پایین‌تر هورمون تستوسترون در خون زنان می‌تواند توجیه‌کننده این موضوع باشد که چرا بیشتر زنان در مقایسه با مردان، در پاسخ به تکانه‌های جنسی و رفع تنش فشار کمتری حس می‌کنند.

۲. میل جنسی در زنان به انگیزه و مشوق‌هایی فراتر از نیاز زیست‌شناختی بستگی دارد، در حالی که در بیشتر مردان، تمایل جنسی تا حدی غریزی‌تر محسوب می‌شود.

۳. برانگیختگی جنسی در مردان با تغییرات عمده زیست‌شناختی به‌خصوص ایجاد نعوظ که جنبه کارکردی دارد، همراه است ولی در زنان به جز افزایش ترشحات واژنی، تغییر و آمادگی ذهنی نیز اهمیت زیادی دارد.

۴. ارگاسم در زنان مختلف و حتی در یک فرد خاص از زمانی به زمان دیگر می‌تواند تجربه متفاوتی باشد. این تفاوت‌ها باعث می‌شوند با تعاریف موجود برای اختلال‌های میل یا برانگیختگی جنسی، برچسب بیماری به بسیاری از خانم‌هایی زده شود که اصولا شرایط پاتولوژیک خاصی ندارند.

مدل غیرخطی بسون این امکان را فراهم می‌آورد که برچسب اختلال از عده‌ای که فقط با دیگران تا حدی متفاوت هستند، برداشته شود و زیرگروه‌هایی برای بعضی اختلال عملکرد‌ها مثل اختلال‌های برانگیختگی قابل تعریف باشد. طبق این مدل، بسیاری از زنان ممکن است در شرایط معمول به لحاظ میل و انگیزه جنسی در حالتی خنثی قرار داشته باشند و این شرایط وقتی عوض می‌شود که عاملی هیجانی مثل ابراز علاقه یا محبت همسر یا حتی انگیزه‌ای غیرجنسی، همچون جرقه‌ای باعث برافروخته شدن میل جنسی شود. یعنی برخلاف الگوهای قبلی که میل جنسی را احساسی خودبه‌خودی و همیشگی تلقی می‌کند، مدل بسون آن را احساسی واکنشی می‌داند که در پاسخ به محرک‌ها و انگیزه‌های محیطی به وجود می‌آید. به عبارتی دیگر، میل جنسی گاه پس از برانگیختگی و در پاسخ به آن ایجاد می‌شود.

در ادامه رفتار جنسی، عواملی همچون احساس خوشایند جسمی، تجربه‌های خوب عاطفی و هیجانی، احساس تعلق‌خاطر و درک این موضوع که رضایت همسر نیز از این رابطه حاصل شده است، مشوق و انگیزه مضاعفی می‌شوند برای در نظر داشتن تکرار این رابطه در آینده و ادامه فعالیت‌های جنسی. در واقع چرخه رفتار جنسی با این شرایط به گردش خود ادامه می‌دهد. درست مانند زمانی که به یک رستوران خوب می‌روید و از کیفیت غذا و پذیرایی راضی هستید و این موضوع باعث مراجعه مجدد شما به آنجا خواهدبود. همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید، «رضایت جنسی» در این مدل به عوامل مختلفی وابسته است و با ارگاسم تامین نمی‌شود و برعکس، گاه ممکن است اگر شرایط دیگر در رابطه فراهم باشد، حتی بدون تجربه ارگاسم هم حاصل شود.

به این ترتیب مردان و زنان باید بدانند واکنش‌های جنسی در همسرشان، علاوه بر سلامت جسمی‌ و روانی، به آنچه در زندگی روزمره احساس می‌کنند و همچنین تجربه‌های قبلی جنسی کاملا وابسته است و نمی‌توانند در حالی که زندگی جنسی و غیرجنسی آنها را غباری از دلخوری، عصبانیت و از آن بدتر خشونت، سرخوردگی، تحقیر، بی‌مسوولیتی و ناآگاهی فراگرفته است، توقع میل، انگیزه و رفتار جنسی مناسب از طرف مقابل داشته باشند.

پزشکان نیز باید در نظر داشته باشند که اگرچه تقسیم‌بندی‌های رسمی اختلال عملکرد‌های جنسی کماکان معتبر و مفید است، ولی در مواجهه با مراجعه‌کنندگان، به موضوع اختلال‌های میل جنسی و اختلال‌های برانگیختگی جنسی باید تا حدی جامع‌تر و انتزاعی‌تر نگاه کنند اما در همین حال توجه داشته باشند که اگرچه تحلیل مشکل بیمار با مدل جدید می‌تواند برچسب بیماری را از روی بسیاری از افراد بردارد، ولی به آن مفهوم نیست که مشکلی وجود ندارد و همه‌چیز در مناسبات بین زن و شوهر طبیعی است، به‌‌خصوص وقتی که خود آنها نیز دنبال کمک هستند.

دکتر سیدعلی آذین

متخصص پزشکی اجتماعی و مدیر درمان و مسوول کلینیک سلامت جنسی مرکز درمان ناباروری و سقط مکرر ابن‌سینا