یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بازیگر در مقام یک متفکر


بازیگر در مقام یک متفکر

در این مقاله اریك بنتلی از نمایشنامه هملت اثر شكسپیر و گروهی از بازیگران, كارگردانان و نویسندگان تئاتر نام می برد كه برای آگاهی خوانندگان بهتر است, درباره آنان مطالبی به منظور درك بیشتر سخنان این منتقد, كارگردان و ترجمه آثار برشت نگاشته آید

در این مقاله اریك بنتلی از نمایشنامه هملت اثر شكسپیر و گروهی از بازیگران، كارگردانان و نویسندگان تئاتر نام می‌برد كه برای آگاهی خوانندگان بهتر است، درباره آنان مطالبی به منظور درك بیشتر سخنان این منتقد، كارگردان و ترجمه آثار برشت نگاشته‌ آید. سر پل هاروی۲ نویسنده كتاب ادبیات انگلیسی درباره نمایشنامه هملت می‌نویسد:

شهر یار شریف و آزاده دانمارك كه مردی جاه‌طلب و سنگدل است، برادرش كلودیوس۳ را مسموم می‌كند و گرترود۴ همسر او را به ازدواج خود در می‌آورد و خود بر اریكه پادشاهی تكیه می‌زند. هملت شبح پدرش را ملاقات می‌كند و از ماجرای قتل پدر به دست عموی خود آگاه می‌شود، شبح از هملت می‌خواهد كه انتقامش را از كلودیوس بگیرد. هملت قول می‌دهد كه خواسته پدرش را برآورده كند. اما نهاد درونگرا و وسواس‌گونه‌اش در او تردید و دو دلی پدید می‌آورد و او را از انجام قولی كه به پدر خود داده است باز می‌دارد.

در این گیر و دار هملت خود را به دیوانگی می‌زند تا سوء ظن عمو و مادرش را نسبت به خود برطرف كند. كلودیوس و گرترود عامل دیوانگی هملت را حمل بر عشق او به افلیا۵ دختر پولینیوس۶ لرد چمبرلین می‌پندارند. اما هملت ماجرای شبح پدر خود را به گونه نمایشی در حضور عمو و مادرش به معرض تماشا می‌گذارد و شهریار كلودیوس می‌فهمه كه هملت حقایق را در یافته است.

در صحنه‌ای كه هملت دارد با مادرش در این باره سخن می‌گوید، به گمان اینكه كلودیوس در پس پرده پنهان شده و حرفهایشان را می‌شنود شمشیر خود را به میان پرده فرو می‌برد تا او را از پای در آورد. اما به جای كلودیوس، پولینیوس پدر دلداده خود را می‌كشد.

وقتی كلودیوس از ماجرا مطلع می‌شود تصمیم می‌گیرد به هر طریقی هملت را از سر راه خود بردارد. از این رو او را با عنوان مأموریتی به انگلستان گسیل می‌دارد تا مگر در راه به دست راهزنان كشته شود. دزدان دریایی هملت را دستگیر می‌كنند، اما چون او را جوانی خوب و برازنده می‌پندارند به دانمارك برش می‌گردانند تا از این طریق پول و ثروتی به دست آورند.

وقتی هملت وارد می‌شود در می‌یابد كه اوفلیا از غصه دوری او و كشته شدن پدرش خود را در رودخانه غرق كرده است. برادر اوفلیا، لائرتس۷ كه از شخصیت و نهادی نیرومند بهره‌مند است و از این جهت با هملت تفاوت بسیار دارد به وطن باز می‌گردد تا از قاتل پدر خود انتقام بگیرد.

كلودیوس مبارزه تن‌به‌تنی را میان او و هملت ترتیب می‌دهد. لائرتس با شمشیر زهرآلوده خود ضربتی بر هملت وارد می‌آورد. اما هملت پیش از آنكه قالب تهی كند، به لائرتس زخم می‌زند و سپس آن گاه با شمشیر خود شهریار را از پای در می‌آورد. گرترود هم محتوای آلوده به زهر جامی را كه از پیش برای كشتن پسر خود آماده كرده بوده است، می‌نوشد و جان می‌دهد.

● ژان لویی بارو۸

ژان لویی بارو (متولد ۱۹۱۰) بازیگر و كارگردان فرانسوی ابتدا تحصیلات خود را به عنوان نقاش آغاز كرد، اما بعد توجه شارل دولن۹ بازیگر، كارگردان و مدیر تئاتر در فرانسه را به خود جلب كرد.

دولن كه به دنبال مرد بازیگری خبره می‌گشت، بارو را به مكتب ستمگری۱۰ برد. بارو به زودی به عنوان جوانی نوید‌دهنده شهرتی به دست آورد. اما چون از پیش عمیقاً مجذوب هنر بازیگری شده بود و هنر پانتومیم را از اتینن دكرو۱۱ و دستیار آرتو در اقامت كوتاهش در تئاتر ستمگری فرا گرفت.

در ۱۹۳۰ نخستین برنامه فرآوری‌اش را به نام «گرداگرد یك دریا» عرضه داشت كه در نیمی از آن خود سخن می‌گفت و نیمه دیگر اثر كه بر اساس داستانی از ویلیام فاكنر بود به گونه پانتومیم اجرای نقش می‌كرد.

تجربیات او با نومانس۱۲ براساس اثری از سروانتس۱۳ و گرسنگی۱۴ اثر كنوت هامسون۱۵ فزونی گرفت. اما در عین حال سبك و تكنیك كلاسیك را با بازی در آثار مولی یر برای خود برگزید.

در ۱۹۴۰ ژاك كوپو۱۶، كارگردان فرانسوی، او را به عنوان بازیگر در كمدی فرانسس در كار گرفت كه تا ۱۹۴۶ به حرفه خود ادامه داد ...

بعد ژان لویی بارو به تئاتر آوانگارد یا پیشرو دل بست و در آثاری چون «كفش براق» اثر پل كلودل۱۷ درام‌نویس و شاعر فرانسوی و آنتونی و كلئو پاترا از شكسپیر ایفای نقش كرد.

پس از قطع همكاری با كمدی فرانسس با همسر بازیگرش، مادلن، به نقاطی سفر كرد و هر دو چند نمایشنامه كلاسیك و مدرن را به اجرا گذاشتند كه نمایشنامه پانتومیمی «كفش براق» از كلودل از آن جمله بود. در همین زمان همكاری او با آندره ژید آغاز شد. محاكمه اثر كافكا و اورستیا۱۸ از آندره اوبی۱۹ درام‌نویس فرانسوی از دیگر فرآوریهای او بود.

از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۸ مدیریت تالار لوكزامبورگ كمدی فرانسس را بر عهده گرفت اما اندكی بعد در ماه مه ۱۹۶۸ از كار بركنار شد. بعد در تئاتر مستقلی از خود با نمایش ری بلاس۲۰ اثری خنده‌آور همراه با آواز و رقص مقام خود را در تئاتر تثبیت كرد.

ژان لویی بارو به عنوان بازیگر در فیلم مارسل كارنه۲۱ و ژاك پره ور به نام «كودكان بهشت» شهرت جهانی یافت.

● گوردون كریگ۲۲

كارگردان، طراح صحنه و فرضیه‌پرداز انگلیسی (۱۹۶۶-۱۸۷۲)‌كه ابتدا كار تئاتری خود را با بازیگری (در شانزده سالگی) آغاز كرد. پس آن گاه در ۱۹۰۰ به كارگردانی پرداخت و اپرای پرسل۲۳ به نام «دیه دو و انیاس»۲۴ را به صحنه برد و سال بعد «نقاب عشق» را از این آهنگساز به نمایش گذاشت. در دو سال بعد وقتی چند نمایشنامه را از نویسندگان بزرگ به صحنه آورد هملت را در تئاتر هنری مسكو (۱۹۱۱) كارگردانی كرد. البته كریگ در اجرای برنامه‌های خود از وجود مردان بزرگی در هنر تئاتر چون استانیسلاوسكی به ویژه در هملت سود جست.

گوردون كریگ در ۱۹۱۱ كتابی تحت عنوان «درباره هنر تئاتر» به رشتهٔ تحریر در آورد كه در آن عقایدی شبیه عقاید آدولف آپیا۲۵، صحنه‌پرداز و فرضیه‌پرداز سوئیسی، ابراز داشت و دربارهٔ تمامی عناصر تئاتری به ویژه نور و رنگ و اهمیت آن در فضای صحنه مطالبی عرضه داشت. در كل از به نمایش گذاشتن دكور رئالسیتی در صحنه پرهیز می‌كرد.كریگ با الحاق رقص و پانتومیم در تئاتر موافق بود. ولی گفت ادای كلمات در تئاتر نسبت به افكتهای بصری از اهمیت كمتری بر خوردارند و بازیگر باید بالقوه نوعی مانور عروسكی در صحنه بدهد.عقاید كریگ تأثیر ویژه‌ای در عناصر تئاتری فرانسه خصوصاً به كار و ایده‌های ژان لویی بارو گذاشت. به طور كلی‌تر باید بگوییم كه تجربیات كریگ درباره سادگی دكور و فضای صحنه در تئاتر فرانسه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

● كریستیان برار۲۶ (۱۹۴۹-۱۹۰۳)

صحنه‌پرداز، نقاش و م‍ُدلیست فرانسوی در ۱۹۳۰ با گروه باله باسیل۲۷ و بعد به گروه رولان پتیت۲۸ كار كرد.

در درام با لویی ژووه ۲۹، بازیگر و كارگردان فرانسوی، و بارو (به ویژه از جهت تجدید حیات سبك لولی یر و ماریوو۳۰، درام‌نویس و داستان‌پرداز فرانسوی، و ژان كوكتو۳۱ از در همكاری در آمد و برای نمایشنامه‌های صدای الشانی (۱۹۳۰) و ماشین دوزخی (۱۹۳۴) و هیولای (۱۹۴۰) و چند فیلم از كوكتو صحنه‌پردازی كرد.برار در فراخوانی مكتب رومانتیسم تأثیر و سهم قابل توجهی در ایجاد طرحهای صحنه‌ای جنگ و پس از جنگ داشت.

● ژاك كوپو۳۲

كارگردان و مدیر تئاتر در فرانسه و یكی از دومین نسلی كه بر ضد رئالیسم در صحنه به پا برخاست.كوپو كتابهای گوردون كریگ، كارگردان و صحنه‌پرداز انگلیسی، و آدولف آپیا، صحنه‌پرداز و فرضیه‌پرداز سوئیسی، را مطالعه كرد و از آنها سود جست. اما در برخی موارد با عقاید آنان مخالفت ورزید.

برای او یك منتقد ادبی پیش از آنكه پای در تئاتر بگذارد، اصل آن است كه حد امكان اندكی با متون تئاتری نویسندگان این رشته از ادبیات آشنایی داشته باشد (كه از این جهت در زمینه تجربیات و عقاید گرانویل باركر۳۳، كارگردان و نمایشنامه‌نویس انگلیسی، سازش دارد.)

اگر فرآوریهای اولیه او در تئاتر Vieuy Globier كه در ۱۹۱۳ بنیان نهاده شده‌اند كه تصنعی و تقلیدی می‌نمود اما به زودی سبك و شیوه خود را به دست آورد كه در آن صحنه‌پردازی به حداقل رسید و بازیگرانی از جمله لویی ژوه و شارل دولن، كارگردان، بازیگر و مدیر تئاتری فرانسوی، كه با تعالیم موشكافانه، راحت و آسان او شكل گرفته بودند، به وضوح نقش خود را ایفا كردند.

این شراكت و همكاری به ویژه كه نمایشنامه‌های مولی یر و شكسپیر را به صحنه می‌آورند، درخشید چرا كه در آنها تخصص پیدا كرده بودند و از ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ در نیویورك برنامه‌هایی درباره جنگ ملی‌گرایانه فرانسویان و مبارزه تبلیغاتی مهیا كردند و بعد از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ بار دیگر تئاتر كهن Vieu-Globier را پایگاه خود قرار دادند و به نقاط دیگر از جمله لندن سفر كردند.

در ۱۹۲۴ در یورگاندی مستقر شدند تا با خاك آن تجدید دیدار كنند و هنر خود را به گونه‌ای مختلف برای روستاییان در معرض دید بگذارند.در ۱۹۳۱ ژاك كوپو كارگردانی این گروه را به برادرزاده و دستیار خود میشل سن دنی۳۴، كارگردان و بازیگر فرانسوی، وا گذاشت و او در كارهایشان تجدید نظری به عمل آورد.كوپو به پاریس بازگشت و در ۱۹۳۶ به عنوان كارگردان و مدیر كمدی فرانسس برگزیده شد و بعد در ۱۹۴۱ خود را بازنشسته كرد.

● شارل دولن

شارل دولن (۱۹۴۹ـ ۱۸۸۵) بازیگر، كارگردان و مدیر تئاتر فرانسوی كه تجربیات اولیه خود را از تعلیمات ژاك كوپو به دست آورد.دولن یكی از بنیان‌گزاران گروه تئاتر Vieuy Gombier بوده‌ـ و وقتی در ۱۹۱۸ به تشكیل گروه خود پرداخت، روش و شیوه او بسیار به روش و شیوه كوپو در تئاتر شباهت داشت.

پس از چند سفر با گروه خود، سرانجام در پاریس اقامت گزید و به تئاتر Theatre del’atelier پیوست و خیلی زود در فرانسه برای خود و گروهش به عنوان تشكیلاتی نوآور شهرت یافت.

اگرچه چند نمایشنامه نو به صحنه آورد، معروف‌ترین فرآوریهای دولن در زنده كردن آثار كلاسیك شكسپیر، بن جانسن۳۵ و آریستوفانس۳۶ بود، و در میان درام‌نویسان خارجی معاصر خصوصاً به پیراندللو۳۷ دلبستگی داشت.

دولن همانند كوپو در تفحصهای خود برای ارائه فرآوریهای خود، موسیقی، حركات انضباطی، رقص و دكور اندك و سبك ویژه‌ای را در تئاتر شعرگونه خود برگزید.دولن معلم برجسته‌ای در آموزش بازیگری بود و بسیاری از بازیگران نسل بعدی فرانسه به گروه تئاتری او پیوستند و از تكنیكش بهره‌مند گشتند. به عبارتی تحت تأثیر تعلیمات او قرار گرفتند.دولن در ۱۹۳۶ به مدیریت كمدی فرانسس برگزیده شد.

● آندره اوبی۳۸ (متولد ۱۸۹۲)

درام‌نویس فرانسوی كه در ۱۹۲۹ به كوپو پیوست و سه سال با گروه و انجمن پانزده نفره او به كار پرداخت.

اوبی برای این گروه، سه نمایشنامه نوشت كه همگی با نامهای تجاوز لوكر۳۹ نبرد مارن و Nae در ۱۹۳۱ به اجرا در آمدند. این نمایشنامه‌ها به گونه آزاد و غیر رئالیستی نوشته شده بودند كه در آنها نوعی داستان‌سرایی تغز‌ّلی گنجانده شده بود و به بازیگرانش رخصت و فرصتی می‌داد تا از پانتومیم بهره بگیرند.آندره اوبی پس از جدا شدن از گروه تئاتری پانزده‌نفره، اقتباس و تنظیمی به روش فرانسوی از شكسپیر، سوفوكل و دون‌ژوائی به نام انسان خاكستری۴۰ به عمل آورد.

یكی از جالب‌ترین آثار بعدی اوبی لازار۴۱ (۱۹۵۱) نام داشت كه برداشتی دراماتیك از داستان لازاروس و «یخبندان در نیمه‌شب» بود كه در ۱۹۵۷ به اجرا در آمد.

● آنتونین آرتو۴۲

كارگردان نمایشنامه‌نویس و فرضیه‌پرداز فرانسوی (۱۹۴۸ـ۱۸۹۶) به عنوان یك شاعر تحت تأثیر مترلینك۴۳ و به عنوان بازیگر فیلم آغاز به كار كرد.در ۱۹۲۵ به نهضت سوررئالیسم به عنوان نویسنده گرایش پیدا كرد و در ۱۹۲۷ با روژه ویتراك۴۴ درام‌نویس، شاعر و روزنامه‌نگار فرانسوی، (۱۹۵۲ـ۱۸۹۹) تئاتر آلفرد ژاری۴۴، درام‌نویس و شاعر فرانسوی، را بنیاد نهاد و نمایشنامه‌های سوررئالیستی ویتراك و نمایشنامه «رؤیا» اثر استریندبرگ و نمایشنامه سهم میدی۴۵ فارس كلودل۴۶ را به اجرا در آورد.

كار اصلی آرتو به عنوان نمایشنامه‌نویس اثری به نام سنسی۴۷ بر اساس داستانهایی از شیلی۴۸ و استاندل بود كه در ۱۹۳۵ به اجرا در آمد و بعد همكاری خود را با تئاتر بی‌رحمی آغاز كرد. برای چند فیلم سوررئالیستی مشهور از جمله صدف و كشیش (۱۹۲۷) متنی نوشت.

در ۱۹۳۷ در تیمارستانی بستری شد. اما در ۱۹۴۶ یعنی دو سال پیش از مرگش از تیمارستان مرخص شد.

پی‌نوشت:

۱. Eric Bentley

۲. sir paul Harvey

۳. Claudius

۴. Gertrudo

۵. Ophelia

۶. Polinus

۷. Laertes

۸. Jean Louis Barrautt

۹. Charles Dullin

۱۰. Theatre do la cruauté

۱۱. Etienne ducreu

۱۲. Numance

۱۳. Cervantes

۱۴. Lafaim

۱۵. Knut hamsun

۱۶. Jacques copeau

۱۷. p.claudel

۱۸. Oresteia

۱۹. A.obey

۲۰. Rabelais

۲۱. M.carne

۲۲. Gordon craig

۲۳. Purcell

۲۴. Dido and aeneas

۲۵. Adolph appia

۲۶. Christian berard

۲۷. (Basil)

۲۸. Roland petit

۲۹. L. Jouvet

۳۰. (Marivauy)

۳۱. Juan Cocteau

۳۲. Jacques copeau

۳۳. Granville Barker

۳۴. M.saint-Denis

۳۵. B.jonson

۳۶. Aristophanes

۳۷. Pirandello

۳۸. André obey

۳۹. Le violde lucroce

۴۰. L’ Hommede condres

۴۱. Lazare

۴۲. Antonin artaud

۴۳. Maeterlinck

۴۴. Roger vitrac

۴۵. Alfred Jarry

۴۶. Partage midi

۴۷. Claudel

۴۸. Les cenci

۴۹. Shelley

۵۰. Roger blin

۵۱. myth

۵۲. Baines

۵۳. p.brook

۵۴. Fortinbras

۵۵. Willenberg

۵۶. Little Organum

۵۷. Extremistic

۵۸. Fortinbros

۵۹. Bushy

۶۰. Bagot

۶۱. Greene

۶۲. Doctrinoire

۶۳. Illusion

۶۴. Identificaion

۶۵. Animism

۶۶. Pantheism

۶۷. Magnilo quent

Aestneticism

۶۸. Vowel

۶۹. Austere

۷۰. Comer cialism

۷۱. Provincialism

۷۲. Buenos aires

۷۳. Eulogy

۷۴. Fecundity

۷۵. Racin

۷۶. Diagram

۷۷. Orgy

۷۸. Italic

۷۹. Reinhardt

۸۰. Reflexions

۸۱. Decrouy

۸۲. Hotel de Bourgogne

۸۳. Synthesis

۸۴. Corneill

۸۵.sir Laurence oliver

۸۶. Paradox

۸۷. Diderot

۸۸. Eloignement

۸۹.depaysment

همایون نور احمر


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.