دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انتظارات امام زمان عج از گروه های اجتماعی


انتظارات امام زمان عج از گروه های اجتماعی

در مقاله حاضر نویسنده به بررسی انتظارات وتوقعات امام عصر ع از مردم و مسلمانان که در قالب دعا بیان شده پرداخته است با هم آن را از نظر می گذرانیم

در مقاله حاضر نویسنده به بررسی انتظارات وتوقعات امام عصر(ع)از مردم و مسلمانان که در قالب دعا بیان شده پرداخته است. با هم آن را از نظر می گذرانیم.

گفتنی است این مطلب از فصلنامه فرهنگ کوثر شماره ۷۴ انتخاب شده است.

امام زمان(عج) در دعای »اللهم ارزقنا توفیق الطاعه « [۱]برای قشر های مختلف، دعاهایی فرموده که در واقع انتظارات و توقعات آن حضرت را نشان می دهد. این دعا را می توان به دو قسمت تقسیم کرد: در بخش نخست، برای همگان و عموم مردم درخواست هایی از خداوند کرده و در قسمت دوم برای هر یک از قشر های جامعه به طور جداگانه دعا شده است.

در قسمت دوم، آن حضرت در واقع توقع و نگرانی خود را از هر قشر نیز بیان فرموده است. مقصود ما در این مقاله، همین قسمت است که به بخشی از آنها اشاره می کنیم:

۱. علما

«و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحه ؛ پروردگارا! به علمای ما، زهد و خیرخواهی برای جامعه عنایت فرما«.

امام در این قسمت، از ثروت اندوزی و ترک نصیحت دانشمندان، اعلام نگرانی می کند.

در روایات به این دو محور اشاراتی شده و این دو ویژگی را ملاک برای عالمان بیان کرده اند. از امام صادق(ع) نقل است: اگر دیدید عالم علاقه مند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گ رد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(ع) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم«.[۲]

در مورد آشکار کردن علم و بیان احکام الهی و خیرخواهی برای جامعه نیز امامان بزرگوار چنین فرموده اند:

«ذا ظهرت البدع فعلی العالم أن یظهر علمه فن لم یفعل سلب نور الیمان؛[۳] هر گاه بدعت ها آشکار گردد، عال م باید علم خود را اظهار کند، و گرنه نور ایمان از او گرفته خواهد شد».

این نکته را اضافه می کنیم که قرآن وقتی ویژگی علمای اهل کتاب را بر می شمرد، به همین دنیاطلبی و کتمان کردن حقایق به وسیله آنان اشاره می فرماید.

۲.علم آموزان

«و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه ؛ پروردگارا! به علم آموزان توفیق تلاش و تمایل به تحصیل علم عنایت فرما«.

دعا و توقع امام زمان(عج) از همه دانش پژوهان وعلم آموزان آن است که در طلب علم، رغبت و تمایل نشان دهند و از هر گونه تنبلی و کسالت دوری کنند. امام صادق(ع) آن گاه که جنود (لشکر) عقل و جهل را بر می شمرد، نشاط و شادابی را لشکر عقل و کسالت را لشکر جهل برمی شمرد،[۴] و به همین جهت در دعایی از کسالت و ناتوانی به خدا پناه می برد: «اللهم نی أعوذبک من الکسل والهرم».[۵]

در کتاب های روایی هم باب مستقلی با عنوان «باب کراهه الکسل» ذکر شده و روایاتی در مذمت کسالت و تنبلی آورده اند.

امام کاظم(ع) می فرماید: پدرم خطاب به بعضی از فرزندانش چنین فرمود: «یاک و الکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الآخره ؛[۶] از بی حوصلگی و کسالت به دورباش که این دو، مانع بهره مندی از دنیا و آخرت خواهند بود».

امام علی(ع) می فرماید: «آنگاه که اشیاء با یکدیگر جفت شدند،» «کسالت» و «عجز» نیز با یکدیگر ازدواج کردند و فرزندی به نام «فقر» به دنیا آمد.[۷]

در وصایای پیامبر(ص) به علی(ع) آمده است:

«یا علی! از دو خصلت بپرهیز: کسالت و بی حوصلگی! چرا که در این صورت، قدرت بر ادای حق نخواهی داشت و راحتی را از دست خواهی داد».[۸]

امام صادق(ع) هم فرمود: «یّاک و الضجر و الکسل نهما مفتاح سوء. انه من کسل لم یؤد حقاً و من ضجر لم یصبر علی حق؛[۹] از بی حوصلگی و کسالت به دور باش که این دو، کلید هر بدی است؛ چرا که کسالت مانع از اقدام به کارها و بی حوصلگی از بین برنده استقامت خواهد بود».

امیرالمؤمنان(ع) فرمود: «آفه النجح الکسل؛[۱۰] آفت پیروزی و موفقیت، کسالت است». ونیز همان حضرت یکی از ویژگی های متقین را، حریص بودن بر علم می داند (و حرصاً فی علم).[۱۱]

۳. جوانان

«و علی الشباب بالنابه و التوبه ؛ پروردگارا! به جوانان ما توفیق بازگشت (به فرمانت) و توبه، عنایت فرما».

در روایات توجه خاصی به جوانان شده؛ چه اینکه جوان مورد عنایت خداوند است. امام صادق(ع) خطاب به برخی از یارانش فرمود: «أما علمت أن الله تعالی یکرم الشباب منکم؛[۱۲] آیا نمی دانید که خداوند جوانان شما را گرامی می دارد؟!»

جوانی، زمان شکل گیری شخصیت است و بدین سبب امامان معصوم تأکید بر انس جوانان با قرآن دارند. امام صادق(ع) می فرماید: «جوان مؤمنی که قرآن می خواند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود و خداوند او را با ابرار قرار می دهد»[۱۳]. روشن است که چنین جوانی، در روز قیامت، در برابر مشکلات آن روز ایمن خواهد بود. از سوی دیگر، جوانی، زمان اوج قدرت است و از این احساس، در بعضی روایات تعبیر به مستی[۱۴] و در بعضی دیگر تعبیر به جنون[۱۵] شده است. بدین علت، باید جوان را در مسیر عبادت و بندگی خداوند قرار داد. یکی از اقدامات لازم در این جهت، مسئله ازدواج است. پیامبر(ص) خطاب به جوان ها چنین فرمود: «یا معشر الشباب من استطاع منکم الباه فلیتزوّج فانه اغضّ للبصر و احصن للفرج؛[۱۶] ای جوان ها! هر کس از شما که می تواند، ازدواج کند؛ چرا که ازدواج برای چشم ها پوشاننده تر و برای عفت، حفظ کننده تر است (و چشم را از نگاه به نامحرمان و دامن را از آلودگی باز می دارد)».

در این زمینه قرآن داستان پاکی و صدق حضرت یوسف(ع) را ذکر می کند که چگونه در اوج جوانی، خود را از گناه وارهاند.

درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(ع) می فرماید: «علیک بالاحداث فنهم أسرع لی کل خیر؛[۱۷] جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است».

۴. بانوان

«و علی النساء بالحیاء و العفّه ؛ پروردگارا! به زن ها حیا و عفت عنایت فرما».

نقش بی بدیل بانوان آنگاه آشکار می شود که تاریخ را ورق زنیم و نقش فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) را به دقت نگریسته، سپس پیروان هر یک از این بزرگواران همچون همسر زهیر بن قین در کربلا و دیگران را مورد توجه قرار دهیم. اما آنچه بر قدر و منزلت زنان می افزاید، حیا و عفت آنان است. در روایتی امام صادق(ع) سر چشمه مکارم و بزرگواری ها را »حیا« معرفی می کند و می فرماید: «المکارم عشر... و رأسهنّ الحیاء».[۱۸]

شاید به ندرت بتوان روایتی را پیدا کرد که در مقام شمارش ارزش های اخلاقی، نامی از حیا به میان نیاورده باشد، بلکه همیشه امامان(ع) و رهبران دینی بر حیا تأکید کرده اند؛ چرا که با پیدایش حیا، بسیاری از ارزش های اخلاقی زنده می شوند و در مقابل، بی شرمی و بی حیایی به ویژه در زن ها می تواند بسیاری از ناهنجاری ها را در پی داشته باشد.

در روایتی دیگر، امام صادق(ع) به نقل از رسول الله(ص) می فرماید: «خیر نسائکم العفیفه الغلمه ؛[۱۹] بهترین زنان شما، زنان با عفت و شوهر دوست هستند».

در حدیثی از امام باقر(ع) چنین می خوانیم: «خداوند با حیاست و اهل حیا را دوست می دارد»[۲۰] و در مورد دیگر، آمده است: «الحیاء خیر کله؛[۲۱] حیا همه اش خوبی است».

آنگاه که بانوان جامه حیا و عفت را به در آوردند، تبدیل به دام های شیطان می شوند: «النساء حباله الشیطان».[۲۲]

۵. ثروتمندان

«و علی الأغنیاء بالتواضع والسعه ؛ پروردگارا! به ثروتمندان تواضع و توفیق احسان به دیگران عنایت فرما».

پیامد ثروت، تکبر و بخل است و اغنیا باید متوجه باشند که به خاطر فقرا، از نعمت های خداوند بهره مند شده اند؛ چنان که امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: «خداوند می فرماید: من ثروتمندان را به خاطر احترامشان ثروتمند قرار ندادم و فقرا را به علت اهانت به آنها فقیر نگرداندم، بلکه این (فقر و ثروت) آزمایشی برای فقرا و ثروتمندان است و اگر فقرا نبودند، اغنیا مستحق بهشت نمی شدند».[۲۳]

امام صادق(ع) نیز فرموده است: «ثروتمندان شیعیان ما، امین بر محتاجان هستند. پس ما را در مورد ایشان مراعات کنید. خداوند، شما را حفظ کند».[۲۴]

ثروتمند بی درد، مرده متحرک است و بی جهت نیست که در حدیث وارد شده: نشستن با اغنیا، دل را می میراند.[۲۵]

اسلام برای ریشه کنی فقر، احکامی را هم برای اموال و ثروت ها وضع کرده است؛ از جمله زکات را واجب کرده که حداقل وظیفه مسلمانان است و اگر این منبع برای رفع نیاز آنان کفایت نکند، خداوند منابع دیگری را قرار داده؛ مانند دادن صدقه به فقرا. این، همان است که خداوند می فرماید :والذین فی اموالهم حق معلوم.[۲۶] پس حق معلوم، غیر از زکات است که بر هر کسی بر حسب توانایی اش واجب و لازم است.[۲۷] امام رضا(ع) از امام صادق(ع) نقل می فرماید: »ولو خرج الناس زکوه أموالهم ما احتاج أحد؛[۲۸] اگر زکات را که حداقل واجب است، همه پرداخت کنند، فقیری باقی نخواهد ماند«. نیز امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند فقرا را شریک اموال اغنیا قرار داده. پس ثروتمندان حق ندارند اموالشان را برای غیر شرکای خود صرف کنند».[۲۹]

۶. فقرا

«و علی الفقراء بالصبر و القناعه ؛ پروردگارا! به فقرا صبر و قناعت عطا فرما».

امام صادق(ع) فرمود: «خداوند به پیامبران خود ده ویژگی عنایت کرد. پس در خود بنگرید، اگر آن ویژگی ها در شماهست، خدا را حمد کنید و اگر در شما نیست، آن را از خداوند بخواهید و از جمله آن ده خصلت، صبر و قناعت است».[۳۰]

نیز امام صادق(ع) می فرماید: «پیروزی را طلب کردم و آن را در صبر یافتم، و بی نیازی را خواستم و آن را در قناعت یافتم».[۳۱]

انسان در مسیر زندگی، نیاز به مرکبی خستگی ناپذیر و سلاحی برنده دارد که از نگاه امام علی(ع) «صبر، مرکبی است همیشه کارآمد و قناعت، شمشیری است برّان».[۳۲]

در پاره ای از روایات هم آمده است که: قناعت گنج بی پایان است. لازمه صبر و قناعت دو چیز است: اول دست نیازیدن به مال حرام و دوم چشم ندوختن به مال دیگران.

۷. حاکمان

«و علی الأمراء بالعدل و الشفقه ؛ پروردگارا! به والیان، عدالت محوری و مهرورزی عنایت فرما».

امیرمؤمنان(ع) فرمود: «خداوند شش گروه را به شش علت عذاب می کند و از جمله حاکمان را به سبب ظلم معذّب می سازد».[۳۳]

در روایت دیگر چنین می خوانیم: «نّ شرّ البقاع دور الأمراء الذین لایقضون بالحق؛[۳۴] بدترین مکان ها، خانه های حاکمانی است که به حق قضاوت نمی کنند».

اگر حاکمان عادل باشند، اطاعت مردم از آنان سبب عزت آنها خواهد شد و گرنه جز ذلت چیزی نصیب مردم نمی شود. امام سجاد(ع) فرمودند: «وطاعه ولاه العدل تمام العزّ؛[۳۵] تمام عزت در اطاعت از والیان عادل است».

این سخن امام صادق(ع) نیز جالب است که در توصیف عدل می فرماید: «عدالت از آبی که نصیب شخصی تشنه شود، گواراتر است. چقدر عدالت بزرگ است؛ هر چند کم باشد!»[۳۶] و در حدیث دیگر می فرماید: «عدل از عسل شیرین تر، از روغن نرم تر و از مشک خوشبوتر است».[۳۷]

در زمینه ثمرات و آثار عدل ـ مخصوصاً آنگاه که عدالت از جانب حکومت باشد ـ حضرت صادق(ع) می فرماید: «ان الناس یستغنون ذا عدل بینهم و تنزل السماء رزقها و تخرج الأرض برکتها بذن الله تعالی؛[۳۸] مردم هنگامی که عدل در میانشان اجرا شود، بی نیاز می گردند و آسمان ،روزی (باران) خود را نازل می کند و زمین برکات خود را خارج می سازد، به اذن خداوند متعال».

درپایان از خداوند می خواهیم تا خورشید عدالت از پس پرده برون آید و عدل حقیقی را در تمام ابعاد آن اجرا بفرماید. ما نیز باید ضمن آنکه این دعا را در همه جا ترنّم می کنیم، بکوشیم که به انتظارات حضرت مهدی(ع) پاسخ دهیم و به علاوه، پیام او را هم به همه قشرهای جامعه برسانیم.

سید جعفر ربانی

پی نوشت ها

۱ . این دعا در چند کتاب معتبر وارد شده؛ از جمله: البلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی (م۹۰۵)، ص۳۵۰، چاپ سنگی؛ کشف الغمه ، علی بن عیسی اربلی (م۶۹۳)، ج۱، ص۲۷۹؛ مکتبه بنی هاشم، تبریز، ۱۳۸۱ق.

۲ . الکافی، (م۳۲۹)، ج۱، ص۴۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران؛ بحارالانوار، علامه مجلسی (م۱۱۱۰)، ج۲، ص۱۰۸، مؤسسه الوفاء، بیروت.

۳ . وسائل الشیعه، حر عاملی (م۱۱۰۴)، ج۱۶، ص۲۷۱، مؤسسه آل البیت(ع)؛ بحارالانوار، ج۴۸، ص۲۵۲؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۵؛ عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۱۳، انتشارات جهان.

۴ . الکافی، ج۱، ص۲۰.

۵ . همان، ج۲، ص۵۸۵.

۶ . همان، ج۵، ص۸۵.

۷ . همان، ص۸۶.

۸ . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۳.

۹ . مستدرک الوسائل ، میرزای نوری (م۱۳۲۰)، ج۱۱، ص۱۷۷، مؤسسه آل البیت(ع)، قم.

۱۰ . مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۴۴؛ غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی(م۵۵۰)، ص۴۶۳، انتشارات دفتر تبیلغات، قم.

۱۱ . بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۱۵؛ اعلام الدین، حسن بن ابی الحسن الدیلمی(م۸۴۱)، ص۱۳۶، مؤسسه آل البیت(ع).

۱۲ . الکافی، ج۸، ص۳۳.

۱۳ . وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۷۷.

۱۴ . مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۱.

۱۵ . من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق (م۳۸۱)، ج۴، ص۳۷۷، انتشارات جامعه مدرسین.

۱۶ . مستدرک الوسایل، ج۱۴، ص۱۵۳.

۱۷ . الکافی، ج۸، ص۹۳.

۱۸ . همان، ج۲، ص۵۶.

۱۹ . همان، ج۵، ص۳۲۴.

۲۰ . من لایحضره الفیقه، ج۳، ص۵۰۶.

۲۱ . همان، ج۴، ص۳۷۹.

۲۲ . همان، ص۳۷۶.

۲۳ و۲۴. الکافی، ج۲، ص۲۶۵.

۲۵ . همان، ص۶۴۱.

۲۶ . ذاریات/۱۹.

۲۷ . الکافی، ج۳، ص۴۹۸.

۲۸ . همان، ص۵۰۷.

۲۹ . همان، ص۵۵۶.

۳۰ . الکافی، ج۲، ص۵۶.

۳۱ . بحارالانوار، ج۱، ص۱۵۸.

۳۲ . همان، ج۶۸، ص۹۶.

۳۳ . الکافی، ج۸،ص۱۶۳.

۳۴ . من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۶.

۳۵ . الکافی، ج۱، ص۲۰.

۳۶ . همان، ج۲،ص۱۴۶.

۳۷ . همان، ص۱۴۷.

۳۸ . همان، ج۳، ص۵۶۸.