یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

بالا و پایین می شویم و می گذرد


بالا و پایین می شویم و می گذرد

تمام چیزهایی که باید درباره جوانی بدانیم

‌روان‌شناسان بیشتر از هر فرد دیگری می‌توانند دقیق و واضح درباره جوانی و تمام آن چیزهایی که باید درباره‌آن بدانیم صحبت کنند. دکتر پرویز رزاقی، این نکته‌ها را برای ما روایت می‌کند و به سوال‌هایی درباره جوانی پاسخ می‌دهد...

● آیا جوانی تعریف دارد؟

جوانی تعریف خاصی دارد؛ تعریفی که در آن بازه زمانی‌ای از زندگی انسان را شامل می‌شود و دوره‌ای سرشار از انرژی است. همه‌چیز در این دوره به حداکثر می‌رسد و انسان از لحاظ روانی و جسمی به بالاترین درجه‌ها می‌رسد. در این دوره نیاز‌های احساسی و توانمندی جسمی بالاست. میزان رشد و تحولات روانی در دوره جوانی به بالاترین حد خود می‌رسد. این دوره، دوره شکل‌گیری شخصیت اجتماعی است و آن تعاملی که بین خود و دیگران باید اتفاق بیفتد، در همین زمان شکل می‌گیرد. در جوانی انسان روابط درون‌فردی‌اش را با دنیای خودش پیدا می‌کند. خود را از لحاظ عواطف، احساس‌ها، علایق و... می‌شناسد و ارتباط گسست‌ناپذیری با این دنیا پیدا می‌کند که در هیچ دوره دیگری از زندگی‌اش یافت نمی‌شود. به واسطه همین ارتباط درونی قوی است که اتفاق‌های مهمی مثل انتخاب شغل، همسر، دوستان و اهداف اساسی زندگی در این مرحله پایه‌ریزی می‌شود و حتی به مرحله عمل می‌رسد. تحولات مهم اساسی هم در جوانی اتفاق می‌افتد. علاوه بر این دوره جوانی دوره حساسی است. جوان در این مرحله از زندگی‌اش با بحران‌ها و ناملایمات دسته‌وپنجه نرم می‌کند و از آنجایی که باید تصمیماتی سرنوشت‌ساز و آینده‌ساز بگیرد، در مرحله‌ای مهم زندگی می‌کند و اگر همه‌چیز خوب پیش برود و تصمیمات درست باشد، زندگی آینده‌اش تضمین می‌شود و اگر نه، همه‌چیز شکل دیگری می‌گیرد.

● برای گذشتن از مراحل حساس جوانی چه کنیم؟

در دوره جوانی بیشتر از هر دوره دیگری احتمال خطر وجود دارد و تنها راه مقابله با این خطرها آگاهی و داشتن دانش بالاست. اگر جوان در این دوره به آگاهی و دانش?اش اضافه کند، موفقیت بیشتری دارد و این دوره گذر را بهتر می‌گذراند و هر چه مطالعه‌اش بیشتر باشد، شانس موفقیت و رضایتمندی از زندگی‌اش هم بیشتر خواهدشد. در کنار آگاهی و دانش عمومی، خودشناسی و آگاهی شخصی هم باید بیشتر شود. جوان در این مرحله باید جواب سوال‌‌هایی مثل کی هستم؟ چه کار می‌کنم؟ به کجا می‌روم؟ و... را پیدا کند، توانمندی‌ها و علایق خود را بشناسد تا با همین اطلاعات و آگاهی‌ها، تصمیمات درست‌تری بگیرد. در این مرحله، باید از هیجان‌های خودش هم آگاه باشد تا با شناخت بیشتر و بهتر از این هیجان‌ها آنها را کنترل‌کند. جوانانی که این هیجان درونی را نمی‌شناسند و قدرت کنترل آن را ندارند، معمولا گرفتار رفتارهای بزهکارانه، پرخطر و موادمخدر می‌روند. چون باید به احساس‌ها و عواطفش آگاه باشد در تصمیماتش با این آگاهی و درک بالا، نقش آنها را کمرنگ کند تا تصمیمات مهم و اساسی‌ای که برای زندگی و آینده‌اش می‌گیرد، منطقی و درست باشد. او در این مرحله باید دنبال کسب مهارت‌های زندگی باشد؛ مهارت‌هایی مثل کنترل استرس، روش «نه» گفتن، کنترل عصبانیت و... به یک جوان کمک می‌کند تا اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشد و در مقابله با مسایل مختلف قدرت مقابله بیشتری بیابد.

● چطور از جوانی استفاده کنیم؟

جوانی یک روز تمام می‌شود و اصلا این طور نیست که با حرف‌هایی مثل «دل باید جوان باشد»، باقی بماند. این دوره خاص است. تمام اتفاق‌های روانی و جسمانی این دوره با هیچ دوره دیگری قابل‌مقایسه نیست. توانمندی‌‌های جسمانی، هیجان، نشاط، شادی و احساس‌های آن، شبیه هیچ دوره دیگری نیستند. به همین دلیل هر انسانی باید جوانی خوب و مفیدی داشته باشد تا آینده‌ای بهتر و مشکل‌های کمتری داشته باشد. مهم‌ترین اصل برای بهره‌مندی از این دوره هم این است که از اصل جلوگیری از بروز رفتار غلط استفاده کنیم؛. اصلی که در روان‌شناسی این‌طور تعریف می‌شود؛ اجازه رفتار غلط را از اساس به خودمان و دیگران ندهیم. یعنی یک جوان باید مسوولیت زندگی و رفتارهای خودش را قبول کند و به خودش، اجازه رفتار غلط ندهد. او باید با تکیه به دانش و مهارت‌ها، استفاده از تجربه‌های دیگران، قرار گرفتن در کانون خانواده، نصیحت‌پذیری، ایجاد علامت سوال در ذهن خودش، آینده‌نگری و راه‌حل‌هایی از این دست به خودش کمک کند تا در دام عدم استفاده از دوران جوانی نیفتد. کنار این جوان خانواده هم نقشی مهم و اساسی دارد. خانواده باید بداند که او در مرحله‌ای خاص و حساسی است و در برخوردها با او این نکته‌ها را رعایت کنند؛ بد و توهین‌آمیز حرف نزنند، زیاد توصیه نکنند، خیلی انتظار رفتارهای عاقلانه نداشته باشند، کنارش باشند، پیام‌های کلامی سازنده به او بگویند، مسافرت بروند، به درددل‌هایش گوش دهند، او را در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت بدهند و کمک کنند جوان در جوانی به اعتمادبه‌نفس عالی برسد.

● اگر جوانی خوبی نداشتیم و همچنان حسرت می‌خوریم....

کسانی که از مرحله جوانی می‌گذرند، قبل از هر چیزی باید بدانند دیگر توانایی‌های آن دوران را ندارند و نباید از نظر جسمانی و احساسی (مثل هیجان‌ها)، توقع بالایی از خودشان داشته باشند. بعد از پذیرفتن این موضوع باید به خاطرات و اتفاق‌های دوران جوانی خود برگردند و موارد مثبت را در نقاط تاریک آنها پیدا و به آن تصمیم‌ها، رفتارها و اتفاق‌های مثبت فکر کنند. در مرحله سوم باید بدانند به هیچ‌وجه نمی‌توانند شرایط امروز را با شرایط دوران جوانی‌شان مقایسه کنند. مثلا اگر پدری معتقد است جوانی خوبی نداشته ، نباید روزهای امروز زندگی پسر جوانش با ماشین را با دوچرخه‌سواری دوران خود مقایسه کند چون در هر دوران امکانات و شکل زندگی ما متفاوت است و این تفاوت فقط چراهای مکرری می‌سازد که آسیب‌رسان است و باید حذف شود. انسان‌هایی که در حسرت روزهای جوانی خود هستند، باید امروزشان را پیدا کنند.

باید ببینند در این روزها چه توانایی‌هایی دارند، ورزش تازه شروع کنند، به سفر بروند، دوستان قدیمی خود را پیداکنند و... با این اقدام‌ها آرامش پیدا می‌کنند. علاوه بر این لذت‌هایی در زندگی این روزهاست که در جوانی نبوده، مثلا خانواده‌هایی که تشکیل شده و محبتی که میان اعضای آن وجوددارد. مثلا پدربزرگی که در جوانی سوارکار بوده می‌تواند در این روزها نوه کوچکش را به سوارکاری ببرد و لذت گذشته را با محبت امروز تجربه کند و پلی‌ میان آنها بسازد که ناراحتی‌ها و کمبودها را از بین می‌برد.