سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
وقتی دیگر حوصله گوش دادن به حرفهای دیگران را ندارید
همان طور که ما برای انجام بعضی کارها محدودیت داریم، برای گوش دادن به حرفهای افراد دیگر نیز دارای محدودیت هستیم.
ممکن است از شنیدن شکایات همیشگی مردم احساس سنگینی کنیم، که گاهی باعث ایجاد فاصله ای در روابط ما میشود. اگر یکی از این مردم، یک نفر از اعضای خانواده مان باشد، امکان دارد برای پاسخ به این احساسات مزمن منفی دچار تنش بشویم.
اگر افراد کمک شما را رد کنند، همان دلسوزانه گوش کردن به حرفهای آنها کافی است. شاید هم برای فرد گوش دهنده مشکل است که به گلایهها و غصههای دیگران گوش فرا دهد.
در واقع، زمانی که ظرفیت ما برای گوش دادن از حد میگذرد، باید به دنبال راهی برای پایان دادن گفتگو به شیوه ای متفاوت باشیم. هدف از این کار محافظت از خود است.
با احساس داشتن، بدون قضاوت و حواس پرتی گوش دادن، توصیه نکردن میتوان فرد مقابل را راهنمایی نمود. همه ما ظرفیت سطوح عمیق تر گوش دادن را داریم.
خوب گوش کردن به حرفهای دیگران، قلب صمیمیت و رابطه است. وقتی به طور صحیح به گفتههای دیگران گوش میدهیم، آنها احساس تایید شدن پیدا میکنند. مطمئنا، همه ما همان طور که دوست داریم دیگران به حرفهای ما گوش بدهند، آنها هم دوست دارند ما به صحبتهای آنها گوش بدهیم. اما در زندگی روزمره، همیشه نمی توانیم این کار را انجام بدهیم.
فاکتورهای بیشماری باعث میشود که گاهی گوشهایمان را بگیریم و به گفتههای دیگران توجه نکنیم. مخصوصا دخترهای بزرگ نسبت به گلههای مادر و مادرشوهرهای خود حساس هستند، قابل درک است.
رابطه بین مادر و دختر ساده نیست، و اغلب یک دختر در نظم بخشیدن به مسئولیتهای خود و مادرش مشکل دارد. هر چند که گاهی فکر میکنیم مادرانمان نسبت به ما بی توجهی کردهاند، اما روبرو شدن با ناخوشی آنها، دشوار است. دردسر این است که، تنش، تنش بیشتری را دنبال دارد. عکس العمل، عکس العمل بدتری را میآورد، و بار کسی را سبک کردن کار حضرت فیل است. تمرکز بی وقفه روی یک موضوع باعث بدتر شدن اوضاع میشود و اضطراب از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد.
گاهی اوقات، فرد مقابل حوصله گوش دادن به حرفهای ما را ندارد، مگر اینکه پند واندرز یا انتقاد کند. وقتی ما گفتگوی بین خود و دیگران را از شیوه معمول رها میسازیم، باید به فکر روشی منطقی باشیم.
در زیر برای برقراری ارتباط و گفتگو به شیوه ای جدید ۵ مرحله کلیدی وجود دارد.
▪ قانون ۱: به شیوه ای جالب صحبت کنید.
البته، الگوهای خانوادگی ثابت بعد از یک یا دو بار صحبت کردن، تغییر مییابند. در حقیقت، الگوی همیشگی بعید است که به طور کامل ناپدید شود، اما ممکن است که در زمانهای استرس تغییر یابد. شوخی میتواند کارساز باشد. هر زمان که مادرم بی وقفه از پدر بیمارم گله میکند، او را میخنداندم و سر به سرش میگذاشتم. پدرم در آسایشگاه معلولین نگه داری میشد، از این رو مادر از هزینه ای که بر او تحمیل میشد، شکایت داشت. "مادر، میدانم که اینها ذهن تو را مشغول ساخته است. اما اگر یک دفعه دیگر از پدر صحبت کنی، ناراحت میشوم."
من همچنین از تفاوتهای بین خودمان میگفتم، اما مراقب بودم که از او انتقاد نکنم، و او را سرزنش ننمایم.
"مادر میدانی، ما مثل آسایشگاه از عهده کارهای پدر بر نمی آییم. و از اینکه آنها از او مراقبت میکنند، آرامش دارم. شاید فکر کنی که ای کاش من به فکر پول بودم، اما من هم آرزو میکنم ای کاش تو اینقدر به این مسائل توجه نمی کردی!"
به این طریق با شوخی و خنده به او میفهمانم که در یک موضوع چگونه ما دو نفر متفاوت فکر میکنیم (اما هرگز سعی نمی کردم او را متقاعد سازم)، و با این شیوه مادرم سبک تر میشد. یک بار هم به او پیشنهاد کردم که خودش ۲۴ ساعت مسئولیت قرص دادن به پدرم را بر عهده بگیرد و از او مراقبت کند. اگر چه مادر ترجیح داد که چند ساعتی این کار را انجام دهد، اما از پیشنهاد من خندهاش گرفت و متوجه شد که با او شوخی میکرده ام.
▪ قانون۲: یک قانون را برای همیشه وضع ننمایید.
من هرگز مصمم نبودن که مانع درد و دل مادرم بشوم یا او را سر هر موضوعی ساکت کنم. اگر به طور کامل مانع صحبتهای دیگران بشویم، احساسات آنها را سرکوب میکنیم. هر چند که با مادرم شوخی میکردم تا اضطراب او را از بین بیرم، اما همچنین به طور موثری درست از موضوعاتی که باعث رنجش او شده بودند صحبت میکردم. موقعی که آرامش حکم فرما بود، از مادر سئوالاتی میپرسیدم تا تجربه او را بدانم. "سخت ترین قسمت راجع به نگهداری پدر در آسایشگاه چیست؟ آیا از اینکه خودت نمی توانی از او در خانه نگهداری کنی، عذاب وجدان داری؟" و نیز مشکلاتم را با او در میان میگذاشتم و نظر و پیشنهاد او را جویا میشدم. مکالماتی مثل این، من و مادرم را به هم نزدیک تر میساخت و توجه و دلسوزی مرا نسبت به مادرم، مشخص میساخت.
▪ قانون ۳: محدودیتهای خود را مشخص کنید
خوب است که از شوخی برای منحرف کردن گله و صحبتهای دیگران استفاده کنیم. اما تن صدای ما به مهمی کلمات ما هستند. و باید اضطرابی کمتر از آنچه دریافت میکنیم، به دیگران منتقل بسازیم. باید محدودیتهای خود را مشخص کنیم "مادر، من الان نمی توانم به صحبتهای شما گوش بدهم، فکرم مشغول است."
برای مثال مادرتان به پدرتان گیر میدهد، و آنقدر به گلایههای خود ادامه میدهد، اگر دست روی قفسه سینه خود بگذارید و داد بزنید، "مادر، از پدر پیش من شکایت نکن، مشکلات تو و پدر به من مربوط نیست، مرا تنها بگذار!" یا اینکه از او انتقاد، و از پدرتان دفاع کنید. هیچ کدام از راههای بالا موثر نیست. بلکه باید حرفی خنده دار بزنید، "عجب، مادر، سی سال است با پدر زندگی کرده ای، هنوز نتوانستهای او را تغییر بدهی؟" سپس موضوع مکالمه را تغییر بدهید تا او را درگیر سازید.
باید به جای واکنش نشان دادن نسبت به صحبتهای تکرار و منفی دیگران، مکالمه را با خلاقیت خاصی در جهتی عکس هدایت کرد.
▪ قانون ۴: احاطه کردن
علاوه بر منحرف ساختن یک مکالمه که فشار زیادی بر ما وارد می کند، باید همچنین به مکالمه برگردیم.
به طور متناقص، می توانیم یک موضوع تنش زا را با حرکت به سمت موضوعی مشابه، خنثی ساخت. تنظیم زمان نیز یک عامل مهم است. مثلا اگر در حین تهیه شام هستیم و تلفن زنگ می خورد، و فرد پشت خط یکی از اعضای خانواده مان است که آه و ناله می کند، باید گوشی را زود بگذاریم و بعدا که فکرتان متمرکز است تماس بگیریم.
برای مثال، اگر پدرتان یک بیمار خیلی جدی است و مدام از علائم بیماری خود و دکترها گله می کند و به توصیههای شما توجهی ندارد، می توانید برای او جک بگویی یا حواس او را پرت کنید، به این صورت با خودداری از عصبانی شدن، از تنش بیشتر جلوگیری می نمایید.
همچنین می توانید با ابتکار در زمانی مناسب از پدرتان اطلاعات دریافت کنید. ممکن است سئوالاتی بپرسید که پرسپکتیو شما را گسترده تر بسازد. برای مثال، شاید از او بپرسید که، " آیا هیچ یک از افراد خانواده شما راجع به سلامتی خود این قدر نگران بوده است؟، میتوانی راجع به سکته پدربزرگ و کنار آمدن او با بیماری خود صحبت کنی؟، آیا فکر می کنی که پدر و مادربزرگ به خوبی و عاقلانه از خود مراقبت می کردهاند؟"
شاید برنامه ریزی برای پایان دادن به مکالمه ای که بر خلاف میل شما است، کار مشکلی باشد. اگر شما مجرد هستید و مادرتان مضطرب است و شما را تحت فشار قرار می دهد، به او بگویید، "مادر شما نگران آینده من هستید، می توانی راجع به دلواپسیهای خودت با من حرف بزنی؟"
با سئوال پرسیدن می توان فرد را به فکر وادار ساخت و او را برای پاسخ دادن به طور قاطع، برانگیزاند.
زمانی که محدودیتهای خود را ابراز می کنیم ("مادر، راههایی را که برای ملاقات با خواستگاران به من پیشنهاد می کنی، سودمند نیستند")، شاید فرد مقابل ما را درک کند. اما این سطح بالاتر گفتگو زمانی به خوبی اتفاق می افتد که دیگران خودشان را واقعا درک کرده باشند.
▪ قانون ۵: کشیدن خطوط
گاهی اوقات نیاز است که یک مرز مشخصی برای خود ایجاد بنماییم، به ویژه اگر در زیر یک سقف با فردی مدام گله کن زندگی می کنیم. باید بگوییم، " من این کار را نمی توانم تحمل کنم، شما باید مراقب باشی."
یکی از مراجعین من، ۳ سال چنین موقعیتی با همسرش، داشت. بن یک نگرانی وسواس گونه داشت و اعتماد به نفس نداشت، به خاطر این تفکرش، وقتی صاحب شغل و خانواده می شود، استرسش بیشتر می شود. گلوریا دلسوزی می کند، اما از اینکه او می گوید، "من هر کاری می کنم به هیچ جا نمی رسم، خسته می شود." در ابتدا او به حرفهای بن گوش می داده است، اما با گذشت زمان از لوس کردن همسرش امتناع می کند. او برای سبک کردن و تشویق بن، با او شوخی می کند، یا مستقیم به او میگفته است، نمیخواهد به او گوش بدهد. "بن، مغزت با افکار منفی درگیر است، با این کارها و حرفهایت مرا دیوانه میکنی. هر چه بیشتر به افکار غلط میپردازی، اوضاع بدتر می شود. باید بر این افکار غلبه کنی. از حرفهای تکراری تو خسته شده ام."
هر موقع گلوریا نمیخواست به حرفهای شوهرش گوش بدهد، در اتاق خواب را میبست. و اگر شوهرش اوقات تلخی میکرده، به او میگفته که هیچ کس از اوقات تلخی نمیمیرد. همچنین به طور مستقیم به او میگفته است که رابطه شان خراب شده است، اگر برای ایجاد تغییر اقدام نکند، دیگر قادر به ادامه زندگی با او نیست.
بالاخره گلوریا از همسرش میخواهد که از یک فرد متخصص کمک بگیرد. او هم تصمیم خود را میگیرد و به خاطر عشقش به همسر، به توصیههای او را توجه می کند. با ادامه درمان خود، اعتماد به نفسش بیشتر شد.
هر رابطه ای هم که با دیگران داریم، باید برای ظرفیتهای خود محدودیت ایجاد کنیم، و در موقع لزوم از خود محافظت نماییم. و باید بین گفتگوهایی که فرد واقعا رنجش دارد و گفتگوهایی که فرد مدام غرولند می کند، تفاوت قائل شویم. روابط با ایجاد محدودیتهایی از سوی دو طرف، قوی تر می شوند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران سیدابراهیم رئیسی سقوط بالگرد رئیسی شهادت سقوط بالگرد بالگرد حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی شهادت سید ابراهیم رئیسی
کنکور تهران هواشناسی پلیس هلال احمر سیل قوه قضاییه سیل مشهد آموزش و پرورش بارش باران
شهادت رئیس جمهور پیام تسلیت یارانه بورس قیمت خودرو قیمت دلار خودرو دلار قیمت طلا حقوق بازنشستگان بازار خودرو ایران خودرو
آیت الله سید ابراهیم رئیسی تلویزیون سینما سینمای ایران لیلا حاتمی هنرمندان زری خوشکام نمایشگاه کتاب رسانه ملی
قرآن تجهیزات پزشکی
آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی روسیه ترکیه لبنان غزه فلسطین جنگ غزه حماس چین اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال رییس جمهور لیگ برتر لیگ برتر ایران لیگ برتر انگلیس فدراسیون فوتبال باشگاه پرسپولیس بازی تراکتور منچسترسیتی
هوش مصنوعی سامسونگ تبلیغات اپل موبایل نمایشگاه ایران هلث اینترنت هواپیما
مردان رژیم غذایی خواب آلزایمر استرس کاهش وزن افسردگی