جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جردن را ول کن, شوش را بچسب


جردن را ول کن, شوش را بچسب

اگر نتایج شمارش آرای مردم تهران را بر مبنای یافته های وزارت کشور که در هفته اخیر به تفکیک صندوق هم به دست نامزدها رسید بپذیریم چندان محلی برای شوک و تعجب باقی نمی ماند

آدرس اشتباه اکثر تحلیل ها از نتایج هشتمین دوره انتخابات مجلس ناشی از سرگردانی آنان بین نتیجه رسمی رای گیری و شبهه مخدوش بودن انتخابات است. چه، اگر نتایج شمارش آرای مردم تهران را بر مبنای یافته های وزارت کشور - که در هفته اخیر به تفکیک صندوق هم به دست نامزدها رسید- بپذیریم چندان محلی برای شوک و تعجب باقی نمی ماند. چنانچه هم اصل را بر شبهه در شمارش بگذاریم که اساساً مداقه در فهرست اعلامی راه یافتگان مرحله اول و بازماندگان مرحله دوم، عملی عبث است. سخن گفتن از تقلب و تغلب در فرآیند رای گیری و شمارش از سوی اصلاح طلبان ولو بحق به سمع مردم پذیرفتنی نیست. تکرار این معنی پس از اعلام نتایج نیز چندان نمره بالاتری نمی گیرد.

خرده وارد به اکثر تفاسیر این است که مقدمه را از نتایج رسمی آغاز می کنند. انتخابات به تالی تقلب می رسند. انتخابات سال گذشته با فرض صحت کاملاً ساده و قابل فهم است، انتخابات هشتم واجد هیچ شگفتی و رخداد غیرمنتظره یی نبود. ترکیب بازیکنان، تیم داوری، کیفیت قضاوت و تعداد تماشاگران این رقابت از قبل قابل پیش بینی بود. به روال پیشین داور قبل از دمیدن در سوت آغاز بازی، بازیکنان اصلی یک تیم را کنار گذاشت و از آنها خواست با ۶ یار ذخیره خود در برابر تیم یازده نفره یی صف آرایی کنند که در شیب زمین، استفاده از امکانات ملی، همراهی سازمان لیگ، مدیریت ورزشگاه و... دست بالا را داشت.

فی الواقع به غیر از ثبت نام نه چندان قوی چهره های اصلاح طلب که با مدعاهای گذشته همخوانی نداشت، رفتارهای حریف نعل به نعل بر مبنای میزانسن طراحی شده نویسنده و با سلیقه کارگردان پیش رفت. مقدمات و اصل رویداد ۲۴ اسفند تهی از هر غیرمنتظره یی برای ائتلاف اصلاح طلبان بود.

● مشارکت؛

اقبال مردم پایتخت به انتخابات مجلس کمی بیشتر از انتخابات شورای ۸۵ بود. این تفاضل اندک جز تفاوت ماهوی دو انتخابات و جدی تر بودن موضوع مجلس برای رای دهندگان علت دیگری نداشت. مردمی که زمستان ۸۶ در عددی معادل کل رای دهندگان انتخابات مجلس هشتم تنها به سیدمحمدرضا خاتمی رای داده بودند، در این هشت سال نه تصمیم گرفته اند آرای خود را به سوی جناح محافظه کار برگردانند و نه برای همراهی با لیست های حداقلی اصلاح طلبان مجاب شدند. گرچه فروکاسته شدن مشارکت مردم تهران به کمتر از سی درصد واجدین شرایط و تبدیل شدن پرچمعیت ترین و سیاسی ترین شهر ایران به عاملی برای کاهش میانگین آرای کشور واجد پیام خوبی برای گروه های سیاسی و دلخوشی برای حاکمان نیست اما عملکرد شورای نگهبان در هر دو انتخابات اخیر مجلس نشان می دهد که ظاهراً حاکمیت به همین حد مشارکت با نتایج ایمن راضی است.

شورای نگهبان با رساندن حد ردصلاحیت ها به لیست انتخابات اخیر اصلاح طلبان عملاً میزان مشارکت و نتیجه انتخابات را قابل پیش بینی ساخت.

● نتایج؛

در این سطح مشارکت مردم تهران تقریباً نتایجی با فرمولی معین حاصل می شود. در این حالت آرای ثابت جناح اصولگرا بدون اندک ریزشی و رویشی نسبت به انتخابات جدی و رقابتی نظیر مجلس ششم پای صندوق ها حاضر شده و اصلاح طلبان با ریزشی هفتاد درصدی میدان را به رقیب واگذار می کنند. از این رو نتایج انتخابات شورا و مجلس اخیر دقیقاً بر هم منطبق بودند. اگر از رای غلامعلی حدادعادل که رای آورترین چهره اصولگرایان در سه دوره اخیر مجلس بوده و کماکان توانسته آرای هشت سال پیش خود را حفظ کند (نه افزایش دهد) صرف نظر کنیم رای مرتضی آقاتهرانی نفر دوم تهران در حدود رای مهدی چمران در انتخابات شورای سوم است. درصد و عدد آرا برای سایر نامزدهای دو جناح نیز دقیقاً همان است. در این دو سال هیچ اتفاق ویژه یی برای اصولگرایان و اصلاح طلبان نیفتاده به جز اتحاد اصولگرایان. آنالیز آرا به خوبی مشخص می کند که رای مجید انصاری در مجلس نزدیک به رای معصومه ابتکار در شورا و میانگین لیست اصلاح طلبان به همان میزان است. در چنین شرایطی اگر اصولگرایان به مانند انتخابات شورا با دو لیست وارد میدان می شدند و ائتلاف فراگیر با محدودیت های آشکار و نهان روبه رو نمی شد یقیناً چهره های هر دو لیست اصولگرا به همراه هشت تا ده نامزد اصلاح طلب به پارلمان راه می یافتند. اگر هوشمندی و قدرت پنهان جبهه متحد اصولگرایان نبود یقیناً (وفق نظرسنجی ها) نام امیررضا خادم، محمد خوش چهره، حسین مظفر در میان ده نفر اول قرار می گرفت و شکستن آرای اصولگرایان، انصاری، جلودارزاده، دعایی و جهانگیری را در نیمه بالای لیست منتخبان می نشاند.

تحلیل مقدماتی نتایج تهران مبین این واقعیت است که تا زمان تداوم مشی کنونی تصمیم گیران انتخابات در ردصلاحیت چهره های انگیزه ساز و رای آور اصلاح طلبان میزان و کیفیت مشارکت در همین وضع خواهد بود. آمار تفکیکی صندوق های تهران نشان می دهد کماکان میانگین آرا تنها تقریباً همان نتایج مناطق جنوبی و شهرستان ری است و درصد بالای آرای اصلاح طلبان در مناطق شمالی انحراف معیار جدی در این آمار ایجاد نمی کند.

در شرایط موجود اصلاح طلبان با لیست های حداقلی و عدم حضور ۳۰ درصد واجدان که وفق آمار مجلس ششم تقریباً به طور کامل متعلق به آنان است مواجه خواهند بود. پس فعالیت انتخاباتی آنان به معنای تبلیغات و مجاب کردن ۲۷ درصد مشارکت کنندگان فعلی که ۳۰ درصد آن اصولگرا و حدود ۱۵ درصد آن اصلاح طلب بوده و مابقی آرا- با توجه به عدد بالای هشت درصدی آرای باطله- سهم رای دهندگان بی انگیزه و تعطیل است که بین نامزدها پخش می شود، عملاً با امتناع کامل روبه رو است. چرا که از طرفی رای ثابت اصلاح طلب نیاز به تبلیغ ندارد و از سویی تبلیغات برای این سطح از لیست قادر به بسیج آرای خاموش اصلاح طلبان نخواهد بود. آیا در این فضا خرده گرفتن اصلاح طلبان به علت فراموش کردن توده های جنوب و اصرار بر مجاب کردن نیمه شمالی و غربی تهران وارد است؟

اگر روزی تصمیم گیران انتخابات به مشارکت کمتر از ۲۷ درصدی مردم پایتخت هم راضی باشد باز باید به عملکرد انتخابات اصلاح طلبان خرده گرفت که چرا از این سبد سهمی نصیب خود نکرده اند؟

سیدامیرحسین مهدوی