جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

بازخوانی اندیشه های فرهنگی پرویز ناتل خانلری


بازخوانی اندیشه های فرهنگی پرویز ناتل خانلری

یكم شهریور امسال پانزدهمین سالمرگ دكتر پرویز ناتل خانلری بود, بزرگمردی كه فقدانش در حكم هدم یكی از اركان ملیت ایرانی در سده اخیر باید محسوب شود و در این سخن مبالغه ای نیست گرامیداشت خانلری گرامیداشت یك عمر كوشش بی همال و بی ملال در راه ترقی فرهنگ ایران است

یكم شهریور امسال پانزدهمین سالمرگ دكتر پرویز ناتل خانلری بود، بزرگمردی كه فقدانش در حكم هدم یكی از اركان ملیت ایرانی در سده اخیر باید محسوب شود و در این سخن مبالغه ای نیست. گرامیداشت خانلری گرامیداشت یك عمر كوشش بی همال و بی ملال در راه ترقی فرهنگ ایران است. گرامیداشت اعتدال، روشن بینی، سنجیده كاری و شرافت فرهنگی است. گرامیداشت تبار تابناكی است كه بی مزد بود و منت هر خدمتی كه كردند... یادش چون سپیده دمی كه برپیشانی آسمان می گذرد، بر باغ نسل ما شادابی و روشنی و امید می بارد...

• اعتدال! فرهنگ تلفیقی!

یكی از دل انگیزترین نوشته های خانلری «نامه»ای است كه به پسرش آرمان [كه مرگش بزرگترین داغ و اندوه زندگی خانلری و همسرش بوده (هفتاد ج۴/۴۰۴)] نوشته است. این نامه به گمان من «مانیفست» اندیشه های ترقی خواهانه خانلری می تواند محسوب شود و دقت در آن نیت واقعی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی وی را مشخص می سازد. [هفتاد ج ۲/۳۹۳-۳۸۹].

لحن نامه به مقتضای حال «احساسی» است اما محتوای آن خردمندانه و ژرف است. خانلری در این نامه، دوران خود را عصر ننگ و فساد می خواند و سرگذشت خود را خون دل خوردن و دندان به جگر افشردن می داند و آینده را در هاله ای از ابهام و بدبینی ترسیم می كند. با این همه اعتراف می كند كه با وجود تلخكامی ها نمی تواند دل از این آب و خاك بردارد و رسالت و ماموریتش را در انتقال میراث گذشتگان به آیندگان خلاصه می كند. خانلری از شوكت بر بادرفته ایران می گوید و با واقع بینی بنیه مادی كشور را برای تجدید اقتدار گذشته ناكافی می بیند و به این نتیجه می رسد كه به ناچار برای «بقا» باید به فكر جایگزینی برای قدرت مادی بود و این بدیل چیزی جز فرهنگ و هنر و دانش نمی تواند باشد. بنابراین در نگاه خانلری [و با توجه به موقعیت حساس ایران] عرصه فرهنگ قلمرو «بودن و نبودن» است؛ «بقای» ملیت ایرانی و امید به هرگونه ترقی ایران مستلزم تعالی و تقویت فرهنگ است. اكنون پرسش این است فرهنگی كه بار امانتی بدین سنگینی بر دوش آن نهاده شده چه ویژگی هایی باید داشته باشد، طریق وصول به این فرهنگ كدام است و چه آفت هایی آن را تهدید می كند؟

فرهنگ موردنظر خانلری بی گمان «فرهنگ تلفیقی» و راه نیل به آن «شناخت» و «اعتدال» و آفتش جهل و تندروی و تعصب است. به زعم او فرهنگ تلفیقی فرهنگی است كه ریشه در ژرفنای تاریخ و ضمیر ناخودآگاه ملت ایران دارد و در عین حال پنجره ها را برای ورود هواهای تازه ای كه از جهان مدرن می وزد، بازگذاشته است. به بركت این فرهنگ، هم هویت ملی و ایرانی ما پایدار خواهد ماند و هم از طراوت و توانمندی های فرهنگ جهانی بی بهره نخواهیم بود. برای رسیدن به این مقصد باید میراث فرهنگی خود را در ترازوی «نقد» بگذاریم و در پرتو اعتدال و دانش زواید و مضرات را هرس كنیم. هرچه با روح ملی ما مطابق نیست، هر چه رنگ «خاص» ایرانی ندارد، هر چه ما را از پیشرفت به سوی كمال باز می دارد، زاید است و رها كردنی. [هفتاد ج۱/۱۴] كهنه پرستی و ارتجاع را ابتدا باید دقیقاً «تعریف» كرد و سپس به مبارزه با آن پرداخت. از آن سو هر چه از فرهنگ جهانی، زیبا و ارزشمند است و موجب تعالی جامعه ما می شود را باید «اقتباس» كرد. خانلری تقلید و اقتباس نقاط اوج فرهنگ كشورهای دیگر را نه تنها مایه شرمساری نمی داند بلكه آن را دلیلی می گیرد بر هوشمندی و دانایی. در اینجا هم نیاز به «تعریف» نقاط اوج و متناسب فرهنگ جهان داریم تا در ورطه «غرب زدگی» و «فرنگی بازی» فرونغلتیم. به نظر خانلری وظیفه دستگاه فرهنگی كشور ساماندهی و هدایت این مقولات مهم و سرنوشت ساز است. او موكداً تكرار می كند كه دستگاه فرهنگی [اعم از معارف، آموزش و پرورش و آموزش عالی] برای توفیق در انجام وظیفه خطیر خود باید «استراتژی» مشخص داشته باشد، باید برآوردی واقعی از امكانات و نیازهای فرهنگی كشور داشته باشد، باید اولویت ها و ضرورت ها را بشناسد و باید راهكارهای سنجیده ارائه كند. تعمیم تعلیمات عمومی ابتدایی، تقویت و ترویج زبان فارسی، حفظ پیوند روحی جوانان با فرهنگ ملی از راه تهیه و تدوین كتاب های مختصری كه در بردارنده نخبه میراث ذوق و اندیشه بزرگان فرهنگ ایران باشد [كاری كه خانلری با انتشار سلسله كتاب های «شاهكارهای ادبیات فارسی» به آن پرداخت. نادره كاران/۶۹۴] و همچنین گسترش آشنایی مردم با تكه های تابناك فرهنگ و تمدن روز دنیا، به ترتیب مهمترین اولویت های فرهنگی ایران است كه خانلری به تكرار به آن اشاره كرده است. تدوین گزارش های جامع فرهنگی به منظور ارزیابی واقعی از فرهنگ كشور نیز نكته ای است كه بسیار مورد توجه او قرار دارد هفتاد ج۲/۲۳۹. ناگفته نماند اگر مدیریت كلان فرهنگی ضرورت ایجاد و تقویت فرهنگ تلفیقی را برای ادامه حیات كشور در جهان متلاطم امروزی به درستی درك كرده باشد طبعاً مقدمات و لوازم آن را هم باید فراهم آورد. ایجاد فضای باز برای طرح آزادانه عقاید و افكار، مقدمه لازم تحقق چنین آرزویی است. بنابراین اگر خانلری هرگز به «سانسور» و سیطره سیاست بر عرصه فرهنگ روی خوش نشان نداده است [هفتاد ج ۲/۲۱۰- ،۲۰۹ قافله سالار/ ۴۷۶- ۴۶۹] از آن رو است كه ایمان دارد، «دوام» ۰تمدن ایرانی را در درازنای تاریخ [كه به گمان او بارزترین ویژگی تمدن ایران است]، «مروت و مدارا»ی قوم تضمین كرده است [۷۰ ج۲/ ۱۵۳] مروت و مدارایی كه در هنگام برخورد با ملت ها و فرهنگ های دیگر سرلوحه رفتار ایرانیان بوده است.

• سنت

خانلری در آستانه مرگ در پاسخ به كسی كه از سن و سال او پرسیده بود گفت: دو هزار و پانصد ساله ام. [قافله سالار/ ۴۳۳] معنی صریح این سخن آن است كه با مجموعه میراث فرهنگی ایران همدلی دارم و در «سنت ها» غرقه ام و به راستی كه چنین بود. هرچند خانلری از منادیان عمده تجدد فرهنگی به شمار می رفت و هرچند صفحات پرشمار در معرفی ادب و هنر و اندیشه مغرب زمین پرداخته بود باز ارتباط عمیق او با سنت ها و شناخت ژرفش از فرهنگ ملی باعث شد كه بسیار فایده ها از جانب او نصیب این فرهنگ شود. بخش زیادی از اوقات خانلری مستغرق مطالعه و تحقیق در ادبیات و زبان فارسی می گشته. فراوان كتاب و مقاله در این باره از او برجای مانده است؛ با دقت وسواس آمیزی دیوان حافظ را تصحیح كرد و این كار یكی از نقاط عطف تاریخ حافظ پژوهی به شمار می رود. [زریاب خویی، منوچهر مرتضوی، شفیعی كدكنی، عبدالحسین زرین كوب و بهاء الدین خرمشاهی بر این نكته تصریح دارند.] «تاریخ زبان فارسی» او یك كتاب مرجع و مادر محسوب می شود. با تصحیح «سمك عیار» گنجینه ای از لغات و تركیبات زبان فارسی به انضمام دریایی از نكات تازه در باب اجتماع و فرهنگ ایران را احیا كرد. تحقیقاتش در باب عروض فارسی و آواشناسی دستمایه ای برای شناخت روشن از قابلیت موسیقایی زبان فارسی در اختیار پژوهندگان و هنرمندان قرار داد. مقالات فراوان او نكته های تازه ای «از گوشه و كنار ادبیات فارسی» عرضه كرده است [هفتاد سخن ج۳] به نظر می رسد مروری بر تلقی خانلری از «سنت» و كیفیت تعامل او با آن می تواند برای ما - كه هنوز با وجود گذشت تقریباً یك سده از نهضت مشروطه در برزخ سنت و تجدد دست و پا می زنیم- سودمند واقع شود. خانلری سنت ها و آداب و رسوم هر قوم را به دو گروه تقسیم می كند: الف- آنها كه محصول طرز زندگی اجتماعی و اقتصادی هر ملتی هستند.

ب- دسته ای كه حاصل آمیزش روح هر قوم با اقلیم و محیط او است و نتیجه تجربه های تلخ و شیرین تاریخی است. دسته اخیر سازنده «هویت» هر ملت و موجب تمایز آنها با سایر ملل است. رهاكردن سنن گروه اول خللی در اساس ملیت وارد نمی سازد بلكه در بسیاری از مواقع سبب هماهنگی با تحولات زمانه می شود اما گروه دوم را باید چون عزیزترین گوهرها حفظ كرد و به نسل های آینده انتقال داد. پرسش مهمی كه مطرح می شود اینكه چگونه باید این دو گروه را از هم باز شناخت؟ معیار و میزان این ارزیابی چیست؟ آیا همه مولفه های سنن گروه دوم به كلی نیكو هستند یا باید دوباره در محك تجربه گذارده شوند؟ برای پاسخ به این سئوال ها باید «تحقیق» كرد و تحقیق هم «روش» خاص و متعارفی دارد. به همین دلیل خانلری در طی زندگی فرهنگی اش همواره مروج «تحقیق» و مشوق ایجاد «نهادهای تحقیقی» اصیل بوده است. گام نخست «تحقیق» در میراث فرهنگی، ایجاد نهضتی برای تصحیح و انتشار متون فارسی در شعبه های مختلف فرهنگی و تاریخی و تمدنی است. گام بعدی تربیت پژوهشگر كارآمد است كه روش تحقیق را به خوبی بداند. گام دیگر تدوین و به سامان رساندن طرح های بنیادی ای است كه مهمترین خلاهای فرهنگی و تحقیقی را پر سازد. خانلری در همه این پهنه ها فعالیت سنجیده و كارساز كرد. با تشكیل «بنیاد فرهنگ ایران» (۱۳۴۴) حدود ۳۵۰ كتاب در زمینه های مختلف منتشر ساخت [از تفسیر قرآن و متون عرفانی و ادبی گرفته تا آثار مربوط به نجوم و هیئت و ریاضی و تدبیرملك و خواب گزاری و...] تاسیس «پژوهشكده فرهنگ ایران» (۱۳۵۱) مرحله بعدی تحقق آرمان «شناخت» فرهنگ ملی بود و تدوین و به سامان رساندن [البته ناقص] «فرهنگ تاریخی زبان فارسی» و طرح تدوین «تاریخ جامع ایران» [كه آرزوی خانلری بود. هفتاد ج۲/۲۸۸] بخشی از طرح های دوران سازی بود كه نشان می داد هدف، شیوه كار و نوع دستاورد یك موسسه تحقیقی «حرفه ای» چگونه باید باشد. [بزرگانی چون شفیعی كدكنی، مهرداد بهار و عبدالحسین زرین كوب قرارگرفتن خانلری در مناصب سیاسی را مقدمه و ابزاری برای تحقق همین آرمان های بلند تلقی می كردند.]

این نكته هم ناگفته نماند كه به زعم خانلری بسیاری از ساختارشكنی های «متجددمآبانه نورسیدگان» ریشه در ناآگاهی و بی اطلاعی آنها از سنت و قواعد و فرصت ها و تنگناهای آن دارد. خانلری می كوشید با شناخت و معرفی روشنگر سنت ها به نسل جوان از سنت شكنی های غیرضروری و مضر جلوگیری كند و «استمرار» جریان فرهنگ ملی را تضمین كند [هفتاد ج۲/ ۳۳-۱۱. همچنین برای گزارشی از بنیاد فرهنگ و پژوهشكده فرهنگ رش: قافله سالار/ ۳۱۱-۳۰۱ و ۴۲۰-۴۰۵]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.