شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاد تركیه امنیت اسرائیل


در این پژوهش, ضمن اشاره اجمالی به زمینه های گرایش كشورهای تركیه و اسرائیل به یكدیگر, به این موضوع پرداخته می شود كه همكاریهای این دو كشور در آسیای مركزی و قفقاز چه تاثیری بر امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران برجای گذاشته است

با فروپاشی شوروی، از اهمیت منطقه‌ای دو كشور تركیه و اسرائیل برای غرب كاسته شد اما برای این دو كشور فرصتهای جدیدی فراهم گردید تا به تقویت موضع و جایگاه خود بپردازند. افزایش استحكام و قدرت جمهوری اسلامی و پیدایش جنبشهای اسلامی منطقه، از جمله این فرصتها بود اما مهمترین آنها پیدایش خلأ قدرت در حوزه قفقاز و آسیای مركزی است. تركیه از طریق قرابتهای فرهنگی و موقعیت ترانزیت، و اسرائیل نیز با پشتوانه قدرت اقتصادی و تكنولوژیك، زمینه‌های حضور در آسیای میانه را فراهم كردند. هیچكدام از این دو كشور به‌تنهایی قادر به ایفای نقش محوری در این منطقه نبودند و برهمین‌اساس محور آنكارا ــ تل‌آویو تشكیل گردید تا این مقصود فراهم شود. بدون‌شك نفوذ اسرائیل در میان همسایگان شمالی ایران و مناسبات اقتصادی و فرهنگی تركیه و اسرائیل با كشورهای حوزه قفقاز، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ امنیتی، ایران را با تنگناهای فراوانی روبرو می‌كند كه انرژی، تجارت، فرهنگ و مسائل استراتژیك نظامی از جمله آنها است. با توجه به منافع مشترك روسیه و ایران در منطقه، ایران توانست از طریق گسترش همكاریهای همه‌جانبه با روسیه، محور قدرتمندی را در مقابل آنها ایجاد كند تا موازنه قدرت را تاحدودی برقرار نماید.

در این پژوهش، ضمن اشاره اجمالی به زمینه‌های گرایش كشورهای تركیه و اسرائیل به یكدیگر، به این موضوع پرداخته می‌شود كه همكاریهای این دو كشور در آسیای مركزی و قفقاز چه تاثیری بر امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران برجای گذاشته است.

كشورهای تركیه و اسرائیل، پس از پایان جنگ سرد، تحت تاثیر تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای و نیز بر اثر شرایط داخلی كشورهای خود، همكاریهای همه‌جانبه خود را در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی گسترش دادند و به روابط فیمابین، بعد استراتژیك بخشیدند. اوج این همكاریها، انعقاد پیمان استراتژیك ۱۹۹۶ میان دو كشور تركیه و اسرائیل بود. شكل‌گیری محور تركیه ــ اسرائیل، باعث همسویی اقدامات و جهت‌گیریهای این دو كشور در آسیای مركزی و قفقاز گردید و حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی این دو كشور را در منطقه تقویت نمود.

كشورهای تركیه و اسرائیل، در حوزه خزر منافع و اهداف مشتركی را دنبال می‌كنند و درصدد برآمده‌اند با تلفیق امكانات و تواناییها، مواضع خود را در منطقه تقویت نمایند و دراین‌راستا از حمایتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی ایالات‌متحده نیز بهره می‌برند. امریكا، در حوزه خزر، با دنبال‌كردن سیاست مهار و انزوای جمهوری اسلامی ایران، با هر نوع حضور و نفوذ ایران در این ناحیه مقابله می‌كند؛ به‌عبارت‌دیگر هر اقدامی كه به انزوا و تضعیف منافع ملی ایران در منطقه بینجامد، مطلوب ایالات‌متحده است و در این راستا دولت امریكا از فعالیتهای متحدان منطقه‌ای خود حمایت می‌كند. دراین‌میان، اقدامات و جهت‌گیریهای كشورهای تركیه و اسرائیل در آسیای مركزی و قفقاز با استراتژی منطقه‌ای ایالات‌متحده همخوانی بیشتری دارد؛ ضمن‌آنكه مسیر حضور و نفوذ ایالات‌متحده را نیز در منطقه هموار می‌سازد.[i]

شكل‌گیری مثلث تركیه ــ اسرائیل ــ ایالات‌متحده در حوزه خزر، ضمن تضعیف حضور ایران در این حوزه، كشورهای منطقه را به پایگاه دشمنان جمهوری اسلامی ایران تبدیل نموده است. این مساله، تهدید بزرگی برای امنیت ملی ایران تلقی می‌شود. ازاین‌رو جمهوری اسلامی ایران نیز درصدد برآمده است از طریق نزدیكی به كشورهای منطقه‌ای همسو با منافع خود، با پیامدهای شكل‌گیری این محور جدید مقابله نماید. علاوه بر ایران، تقویت حضور امریكا و متحدان منطقه‌ای‌ آن در حوزه خزر با منافع روسیه نیز كه این ناحیه را حیات خلوت خود می‌شناسد، در تقابل است. بنابراین كشورهای ایران و روسیه به منظور مقابله با آثار و پیامدهای منفی ناشی از نفوذ بیشتر كشورهای تركیه، اسرائیل و امریكا در مناطق آسیای مركزی و قفقاز، با اقدام به تقویت روابط استراتژیك فیمابین، همكاریهای همه‌جانبه خود را در سطوح مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی گسترش داده‌اند.

در چارچوب تئوری اتحاد، هنگامی‌كه دو یا چند دولت برای تامین بهتر منافع ملی خود به اتحاد یا همكاری با یكدیگر مبادرت می‌ورزند و درصدد تعقیب اهداف تجدیدنظرطلبانه برمی‌آیند، این امر باعث به‌مخاطره‌افتادن امنیت و منافع ملی دولتهای دیگر می‌گردد و طبعا این دولتها نیز، برای حفظ وضع موجود، به عكس‌العمل می‌پردازند. درواقع طبق نظریه موازنه قدرت، یكی از مهمترین انگیزه‌های شكل‌گیری اتحادها، جلوگیری از دستیابی یك كشور یا مجموعه‌ای از كشورها به موقعیت مسلط می‌باشد.[ii]

دركل، كشورها هنگامی به سمت همكاریهای دوجانبه و یا چندجانبه روی می‌آورند كه احساس ‌كنند به‌تنهایی نمی‌توانند اهداف و منافع خود را در داخل یا خارج تامین كنند و یا خطر مشتركی آنها را تهدید می‌كند كه با اتكا به منافع ملی قابل دفع نیست. بنابراین باید گفت: بنیان اتحاد و همكاری میان كشورها، بر اشتراك در منافع و تهدیدها استوار است.[iii] ازاین‌رو، بدون‌شك، اتحاد تركیه و اسرائیل و همكاریهای همه‌جانبه این دو كشور در آسیای مركزی و قفقاز و همچنین همكاریهای همه‌جانبه جمهوری اسلامی ایران و روسیه در این منطقه، نیز ناشی از منافع و تهدیدات مشترك است و باید این فرایند را نوعی یارگیری سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه به منظور مقابله با تهدیدات و یا تامین منافع ملی مشترك تلقی كرد.

پس از فروپاشی شوروی، كشورهای ایران و روسیه مناسبات خود را در سطوح مختلف داخلی،‌ منطقه‌ای و بین‌المللی افزایش دادند. عوامل موثر بر ارتقای این روابط در سطوح سه‌گانه را چنین می‌توان برشمرد: ۱ــ در سطح داخلی: نیازهای تكنولوژیك ایران و منافع اقتصادی روسیه ۲ــ در سطح منطقه‌ای: شكل‌گیری اتحادیه‌های منطقه‌ای و تلاش قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای تحدید نفوذ ایران و روسیه در حوزه خزر (همكاریهای همه‌جانبه تركیه و اسرائیل در آسیای مركزی و قفقاز كه تهدیدی برای منافع ملی ایران و روسیه محسوب می‌شود، از جمله عوامل تاثیرگذار در این زمینه به‌شمار می‌رود.) ۳ــ در سطح بین‌المللی: مواضع مشترك ایران و روسیه در مخالفت با نظام تك‌قطبی در جهان به رهبری ایالات‌متحده.

‌● تاریخچه روابط تركیه و اسرائیل

۱ــ دوران جنگ سرد:

درخصوص روابط دو كشور تركیه و اسرائیل تا پایان جنگ سرد، می‌توان گفت: در روابط تركیه و اسرائیل تا اوایل دهه ۱۹۹۰، نوعی دوگانگی و یا ناپایداری وجود داشت؛ یعنی گرچه تركیه نخستین كشور مسلمانی بود كه در سال ۱۹۴۹ موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت، اما تا پایان جنگ سرد این كشور در مواردی روابط خود را با اعراب گسترش می‌داد و در سیاستهای منطقه‌ای و نیز مجامع جهانی، علیه اسرائیل موضعگیری می‌كرد و گاه نیز در راستای ائتلاف با غرب و در چارچوب استراتژی جهانی و منطقه‌ای غرب، در راستای گسترش بیشتر روابط خود با اسرائیل گام برمی‌داشت.

از جمله عواملی كه مانع از گسترش روابط تركیه و اسرائیل در خلال سالهای ۱۹۵۰ ــ ۱۹۹۰.م گردیدند، می‌توان به فشار افكار عمومی داخلی، بحران اقتصادی، شرایط ویژه منطقه‌ای و حساسیت اعراب نسبت به سیاستهای تركیه در قبال اسرائیل، اشاره كرد.[iv] دركل در طول دوران جنگ سرد، هرچند تركیه و اسرائیل از متحدان منطقه‌ای ایالات‌متحده امریكا به‌شمار می‌آمدند، اما واكنش مسلمانان خاورمیانه و ملاحظات اقتصادی، باعث شد روابط دو كشور از یك سطح معمولی فراتر نرود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.